هيچ فردى ،درباره آنچه مخصوص خداوند است ، نمىتواند چيزى بفهمد يا بداند،
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنزَِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فىِ الْأَرْحَامِ وَ مَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّا ذَا تَكْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِى نَفْسُ بِأَىِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُ. لقمان/31
همانا خداست كه علم به قيامت نزد اوست، و اوست كه باران را فرو ميفرستد، و آنچه را در رحمها (ى جانداران زاينده) است ميداند ، و هيچ كس نميداند كه فردا چه به دست ميآورد، و هيچ كس نميداند كه در كدام (قطعه) زمين ميميرد، همانا خداوند (به همه اينها) دانا و آگاه است.
در اين آيه شريفه پنج موضوع را ميخوانيم كه احدى جز ذات مقدس حضرت پروردگار از آنها علم و اطلاعى ندارد. مگر آن افرادى كه شايستگى داشته باشند كه خدا ايشان را از آنها آگاه نمايد. مثلا نظير پيامبران و امامان (عليهم السلام) كه داراى يك چنين شايستگىهائى هستند.
يكمين موضوع: فقط خدا است كه از زمان قيام قيامت آگاه و با خبر است،
دومين موضوع: (وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ) فقط خدا است كه باران را نازل ميكند. و چون خدا باران را نازل ميكند پس: فقط او است كه هنگام نزول آنرا ميداند. و اگر فرض شود: كسى به وسيله آزمايشها و علائمى تشخيص دهد چه موقعى باران خواهد آمد. اولا قطعى نيست و ثانيا: بعد از آن همه امتحان و آزمايش. اما علم و دانستن خداى سبحان احتياجى به اينها ندارد.
واژه (غيث) براى آن بارانهائى به كار ميرود كه بعد از قحطى خشك سالى و به موقع و مفيد بيايد. كانه به فرياد تشنهكامان مىرسد. ولى كلمه (مطر) براى آن بارانهائى بكار ميرود كه گاهى نافع باشد، و گاهى غير نافع. چه به موقع بيايد، و چه بي موقع
سومين موضوع: (وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ) فقط خدا است كه از آنچه در رحم مادران است علم و آگاهى دارد. پسر است، يا دختر، سعيد خواهد بود، يا شقى، عمر او چقدر است، و ارزاق او تا چه مقدار است. و …
چهارمين موضوع: (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً) و هيچ كسى نميداند، فردا چه كسب و كاسبى خواهد كرد، و چه چيزى فراهم مينمايد. و گواه بر اين معنى اين است كه انسان تصميم مىگيرد: كارهائى را انجام دهد، اما اگر خدا نخواهد به انجام هيچكدام از آنها موفق نمىشود. بلكه عملى را انجام مىدهد كه خواست خدا بوده است.
آنچه دلم خواست نه آن شد. آنچه خدا خواست همان شد.
پنجمين موضوع: (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ) يعنى هيچ كسى نميداند ، در چه سرزمينى خواهد مرد و در چه سرزمينى دفن خواهد شد. و لذا فراوان ديده و شنيده شده كه انسانى چندين سال قبل از فوتش محل قبر خود را تعيين مىكند،حتى آنرا مي خرد. و معذلك چون خدا نخواهد نه در آن سرزمين ميميرد، و نه در آن قبر به خاك مىرود.
آرى فقط و فقط خداست كه به كليه امور كه اينگونه امور هم از جمله آنها به شمار مىروند عالم و آگاه است (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ).
در مجمع البيان فرموده: از ائمه هدى عليهم السّلام نقل شده:
اين پنج چيز را به طور تفصيل و تحقيق جز خدا كسى نميداند، گويى منظور آنست كه مقدارى از آنها را به انبياء و اوصياء و ملائكه فهمانده است.
براى از دست دادن نعمتهاى دنيا تأسف نخوريد...
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ أَنفُسِكُمْ إِلَّا فىِ كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَْأَهَا إِنَّ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِير.حديد/22
هيچ مصيبتى چه در (روى) زمين (از قبيل زلزله و قحطى و ناامنى) و چه در نفوس خودتان (نظير جراحت و مرض و مرگ) روى ندهد جز آنكه در كتابى (لوح محفوظ) پيش از آنكه آن را (زمين يا شما يا آن مصيبت را) خلق كنيم ثبت است، همانا اين (كار) بر خدا آسان است.
كلمه” مصيبت” به معناى واقعه و حادثهاى است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، مصيبتى كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها مىرسد” قحطى و آفت ميوهها و زلزلههاى ويرانگر و امثال آن است،
و مراد از” مصيبتى كه به جان آدمى روى مي آورد” بيمارى و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است
سپس خداوند علّت و حكمت آن را با اين آيه بيان فرموده :
كه براى از دست دادن نعمتهاى دنيا تأسف نخوريد و به آنچه خداوند از دنيا به شما داده شادمان نشويد .
يعنى در صورتى كه شما ميدانيد هر چيزى (در عالم) اندازهگيرى شده و در پيشگاه خدا (لوح محفوظ) نوشته شده است، اندوهتان بر آنچه از دست دادهايد و شادمانيتان بر آنچه به شما داده شده است، كم خواهد شد.
لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُمْ وَ اللَّهُ لَا يحُِبُّ كلَُّ مخُْتَالٍ فَخُور./23
تا بر آنچه از دست شما رفت تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما داده شادمانى (بىجا) نكنيد، و خداوند هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد.
از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود:
وقتى كه سر مقدس حضرت امام حسين عليه السّلام و اهل بيت آن بزرگوار را بر يزيد ملعون وارد كردند، حضرت امام زين العابدين عليه السّلام را با غل آهنى بسته بودند.
چون نگاه يزيد بر آن حضرت افتاد گفت: اي على بن الحسين حمد خداي را كه پدرت حسين را كشت.
آن حضرت فرمود :خداوند لعنت كند كشنده پدرم را.
اى يزيد تو گمان ميكنى كه نعوذ باللّه پروردگارم را لعن ميكنم.
يعنى خداوند او را نكشت، بلكه تو كشتى.
يزيد در غضب شد، امر كرد ،سر مقدس آن حضرت را جدا كنند.
فرمود: اكنون كه قصد كشتن مرا دارى دختران رسول خدا را چه كسى به منزلهايشان بر ميگرداند و حال آنكه محرمى به جز من ندارند.
يزيد گفت:خودت بر گردان ،از كشتن تو منصرف شدم.
پس از آن سوهانى طلب نمود و به دست خودش غل آهنى را از گردن آن حضرت بيرون آورد.
گفت :مي دانى چرا من اين كار را به دست خود انجام داده ام.
فرمود: بلى مي خواستى در بر داشتن غلو زنجير، كسى به غير از خودت منّت بر من نگذارد.
يزيد گفت: آرى چنين است ،اي على بن الحسين «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» يعنى اين ابتلا را خودتان بدست خود درست كردهايد .
فرمود: حاشا كه چنين باشد، اين آيه در باره ما نازل نشده، بلكه آيه” ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ” در حق ما نازل شده است.
ما اهل بيت پيغمبر تأسف نمي خوريم بر آنچه از ما فوت شده و خوشحال نمي شويم بآنچه به ما داده شده، بلكه تسليم امر پروردگار هستيم.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
از مردم كساني اند كه خدا را يك طرفه مىپرستد...
موحد واقعي كسى است كه دين را قبول كرده و به هر مكروه درباره دين خويشتندار باشد.
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلىَ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيرٌْ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلىَ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةَ ذَالِكَ هُوَ الخُْسْرَانُ الْمُبِين.حج/11
و از مردم كساني اند كه خدا را يك طرفه مىپرستد ، پس اگر خيرى (ثروت، صحت، مقام) به او رسيد بدان دلگرم شود، و چون آزمونى (ضررى در مال و جان) به او رسيد رخ برتافته برمىگردد. چنين كسى در دنيا و آخرت خود زيان كرده است (در دنيا اعمالش حبط و در آخرت گرفتار كيفر شرك و فسق است)، اين است همان زيان آشكار.
اين آيه شرح حال:
مردماني است كه خدا را در حاشيه بندگى مىكنند و به متن بندگى وارد نمىشوند، ظاهرا دست از بتپرستى بر ميدارند و به عبادت و بندگى خدا مشغول ميشوند ولى در جانب و كنارى از دين قرار ميگيرند.
مانند كسانيكه در طرفى از اطراف و جوانب لشگر گردش ميكنند براى آنكه اگر ظفر يابند غنيمتى بدست آرند و اگر شكستى مشاهده كنند فرار را برقرار اختيار نمايند اينها هم در شك و نفاق زيست ميكنند و ظاهرا با مسلمانان كجدار و مريز رفتار مينمايند و شركت در افعال و اعمال ايشان دارند ولى منتظرند اگر در سايه اسلام به مال و منال دنيوى برسند باقى بمانند و معتقد به نبوّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شوند و اگر بلا و فتنهئى براى آنها روى دهد منصرف گردند و بدين آباء خود برگردند.
از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود:
آيه فوق در حق دومى و پيروانش و كسانيكه بغير ما
آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امامى براى خود اختيار نموده نازل شده است .
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
در درگاه خدا ادب در كلام را رعايت كردن و خوش رفتارى ملاك برترى انسانها است
اگر در ميان انبياء هم خداوند بعضى را بر بعضى برترى داده باز بيهوده نبوده،
بلكه به خاطر همين حسن رفتار و سيرت و ادب بيشتر بوده است.
وَ قُل لِّعِبَادِى يَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَنَ يَنزَغُ بَيْنهَُمْ إِنَّ الشَّيْطَنَ كاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا/53
و به بندگان من بگو سخنى را كه نيكوتر است بگويند همانا شيطان (به وسيله كلمات مفسده انگيز) ميانشان را بر هم مىزند، زيرا شيطان هميشه براى انسان دشمن آشكار بوده و هست.
رَّبُّكمُْ أَعْلَمُ بِكمُْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكمُْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيهِْمْ وَكِيلا/54اسراء
پروردگارتان به حال شما داناتر است، اگر بخواهد (به خاطر عملهاى خيرتان و يا به اقتضاى رحمت واسعهاش) به شما رحم مىكند، يا اگر بخواهد (به جهت استحقاقتان) شما را كيفر ميدهد، و تو را بر آنها وكيل و كارساز نفرستادهايم .(وظيفه تو ابلاغ رسالت است ).
يعنى تورا به أعمال آنها مؤاخذه نميكنيم بلكه ترا فرستادهايم كه آنها را دعوت بايمان كنى اگر ترا اجابت كردند فبها و إلّا بر تو بحثى نيست و آنها دچار عقاب عمل خود خواهند بود و تو و يارانت مأمور به مدارا ميباشيد.
نظر در اينجا رعايت سخن گفتن است كه در گفتگو كلماتى بگويند كه نيكوتر است يعنى با يكديگر و حتّى با كافران با خشونت و درشتى سخن نگويند و در گفتار و رفتار طريقه و كلماتى را اختيار كنند كه موجب ايجاد محبّت شود و توليد بغض و عناد نكند.
زيرا شيطان بين آنان توليد فساد ميكند و آنها را بر ضدّ يكديگر بر ميأنگيزد،حقّا كه شيطان نسبت بانسان دشمن آشكارى است و صلاح حال آدمى را خواهان نيست بلكه مقصدش هلاك اوست.
در أغلب اوقات اختلافات و منازعات از يك جمله خلاف و نسنجيده صورت ميگيرد، و گاهى شرّ و فسادى ايجاد ميكند.
منظور از شيطان در أغلب مواقع شياطين إنس باشند كه برنامه ايجاد شرّ و فساد دارند.
يكى از بزرگان گويد:انسان كامل در زندگى خود:
با خدا به راستي ، با خلق به انصاف ، با نفس به قهر
با زير دستان به شفقت ، با بزرگان به حرمت ، با دوستان به نصيحت
با دشمنان به مدارا ، با علماء به تواضع ،با درويشان به سخا
و با جاهلان به خاموشى رفتار مي نمايد .
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
هر كه از ياد من روى گرداند...
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحَْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى
و هر كه از ياد من روى گرداند حتما براى او زندگى تنگى خواهد بود (هر چند داراى مال و منال وافر باشد)، و روز قيامت او را نابينا محشور مىكنيم.
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنىِ أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا
گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى در حالى كه من (در دنيا) بينا بودم؟
قَالَ كَذَالِكَ أَتَتْكَ ءَايَاتُنَا فَنَسِيتهََا وَ كَذَالِكَ الْيَوْمَ تُنسى
گويد: همين گونه (كه امروز كور و فراموش شدهاى) آيات و نشانههاى روشن ما برايت آمد اما تو (از آنها چشم پوشيدى)وآنها را فراموش كردى، همچنين امروز فراموش مىگردى.
وَ كَذَالِكَ نجَْزِى مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِن بَِايَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُ الاَْخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقَى
و اين چنين (در دنيا) جزا مىدهيم كسى را كه اسراف نموده (از حد تجاوز كند) و به آيات و نشانههاى پروردگار خود ايمان نياورده باشد. و البته عذاب آخرت سختتر و پايدارتر است.
124تا127طه
على بن ابراهيم روايت كرده كه معاوية بن عمار ازحضرت صادق عليهم السلام درباره آيه «فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» پرسيد، حضرت فرمود:
معيشت تنك بخدا قسم كه براى جمعى است كه
عداوت اهل بيت نبوت و رسالت عليه السّلام در دل ايشان جا كرده.
و در اصول كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه:
مراد از «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي» اعراض از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است
وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى و حشركنيم آن اعراض كننده رادر روز قيامت درحاليكه نابينا باشد،
و در تتمه حديث حضرت صادق عليه السّلام است كه يعنى:
اعمى البصر فى الآخرة اعمى القلب فى الدنيا عن ولاية امير المؤمنينعليه السّلام
گويد اى پروردگار من لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى چرا حشر كردى مرا نابينا؟
گويد حق سبحانه و تعالى در جواب او كَذلِكَ اينچنين است جزاء تو ، زيرا كه أَتَتْكَ آياتُنا آمد به سوي تو آيات ، كه ائمه معصوميناند ، فَنَسِيتَها پس تو ترك كردى و قبول ولايت ايشان ننمودى .
يعنى پس تو اطاعت نكردى حكم ائمه معصومين را و نشنيدى قول ايشان را.
وَ كَذلِكَ نَجْزِي و اين چنين جزا مىدهيم مَنْ أَسْرَفَ كسى را كه از حد گذشته باشد و غيرى را به ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شريك گردانيده وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ و ايمان نياورده باشد ، به آيات پروردگار خود كه ائمه هدىاند و پيرو آثار و احكام ايشان نشده باشد.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه،تفسير شريف لاهيجي، ج3، ص: 94و95
انسان در كارهاى خود مستقل نيست تا مشيت و اذن خدا نباشد...
وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَاْىْءٍ إِنىِّ فَاعِلٌ ذَالِكَ غَدًا،
و درباره هيچ چيزى مگو كه من فردا حتما انجام دهنده آنم
إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَ اذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسىَ أَن يهَْدِيَنِ رَبىِّ لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا.كهف/23و24
مگر آنكه (بگويى اگر) خدا بخواهد، و هر گاه (ان شاء اللَّه گفتن را) فراموش كردى پروردگار خود را به ياد آر و بگو: اميد است پروردگارم مرا به (راهى) نزديكتر از اين به رشد و صواب هدايت نمايد.
در روايتى كه در مقدمه داستان از حضرت صادق صلوات اللَّه عليه نقل شده آمده است كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در جواب مشركان كه از سه ماجرا سؤال كرده بودند فرمود: فردا به شما خبر ميدهم و انشاء اللَّه نگفت در نتيجه وحى چهل روز قطع گرديد، پس از آن جبرئيل آيات را آورد.
در مجمع البيان آن را از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نقل كرده و در آن هست كه وحى چند روز قطع گرديد.
خداوند پيامبر خود را منع ميكند:
مبادا تو و پيروانت به خويشتن مغرور باشيد و بگوئيد:
ما فردا حتما فلان عمل را انجام خواهيم داد!
زيرا اعمال و رفتار شما مشروط و موكول به اجازه و مشيت ما خواهد بود.چه بسا شما بدون توفيق و خواسته ما به كسى وعده دهيد، و بعدا گرفتار خلف وعده شويد، و خلف وعده براى افرادى نظير شما مناسبت ندارد! اما اگر قلب شما به هنگام عملى كه ميخواهيد در آينده آنرا انجام دهيد متوجه ما باشد و آن عمل انجام نشود خواهيد دريافت كه مشيت ما بر انجام آن قرار نگرفته است. و به همين جهت نگران نخواهيد شد
وهنگامى كه گفتن كلمه (إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ) را فراموش كردى و بعدا متوجه شدى كه آنرا فراموش نموده اى چه زود، و چه دير خداى خود را ياد آور شو (و بگو: انشاء اللّه)
هر وقت در اثر غفلت از مقام پروردگارت فراموش كردى كه در كلام خود استثناء مذكور را به كار برى به محضى كه يادت آمد مجددا به ياد پروردگارت باش، آن گاه ملك و قدرت خود را تسليم او بدار و از او بدان و افعال خويش را مقيد به اذن و مشيت او كن.
امام صادق عليه السّلام ميفرمايد: تا وقتى كه كلامت قطع نشده باشد. بعضى گفته اند معنايش اين است كه هر گاه مطلبى را فراموش كردى ياد خدا كن تا آنچه فراموش كرده اى به يادت آيد.
به هر حال اين دو آيه يك درس بسيار بزرگى را ميدهد و آن اينكه انسان در كارهاى خود مستقل نيست تا مشيت و اذن خدا نباشد كسى قدرت انجام كارى را ندارد، پس كارى را كه شخص ميخواهد در آينده انجام دهد بايد متعلق به اذن خدا بكند و انشاء اللَّه بگويد .
جامع التفاسير شيعه
تفكر و تعقل به عنوان معيار ارزش و كرامت آدمي در پيشگاه خداوند
شرافت و برتري انسان در همان انديشه ورزي اوست.
اگر كسي عقل خويش را به كار نگيرد و تعقل و تفكر نداشته باشد، بهاي واقعي انسانيت را از آن خود نخواهد كرد.
* إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُون. انفال/22
همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، كران و گنگان هستند همانها كه نمىانديشند.
*وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الجِْنِّ وَ الْانسِ لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْينٌُ لَّا يُبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بهَِا أُوْلَئكَ كاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئكَ هُمُ الْغَافِلُون.اعراف/179
و بدرستيكه آفريدم براى جهنّم بسيارى از جن و انس را براى آنان دلهائى است كه بآن ادراك نميكنند و چشمهائى است كه بآن نمىبينند و گوشهائى است كه بآن نميشنوند چنين مردمانى مثل چهارپايان بلكه پستتر و بدتر از آنها ميباشند و چنين گروهى آنهايند كه غافل شدند.
انسان عاقل هنگامي كه عقل خويش را فعليت مي بخشد، در مسير كمال گام بر مي دارد و مسئوليت ها و حقوق بسياري بر دوش مي گيرد.
فعليت بخشي عقل
همان چيزي است كه در زبان و فرهنگ عربي از آن به تفكر و تعقل ياد مي شود و در ادبيات پارسي از آن به انديشه ورزي تعبير مي گردد.
فكر به معناي به كارگيري عقل در مسير شناخت خود و هستي است.
انسان با كشف هر مجهولي در ذهن و بيرون، مي تواند گام هاي بلندي به سوي تكامل و تعالي فردي و جمعي بردارد.
*الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب.زمر/18
آنان كه سخن را مىشنوند و بهترين آن را پيروى ميكنند، اينانند كسانى كه خداوند راهشان نموده، و ايشانند خردمندانند.
قرآن در آيه فوق، صاحبان «هدايت الهى» را منحصر در اين قوم شمرده، همان گونه كه خردمندان را منحصر به اين گروه دانسته است.
اين گروه مشمول هدايت ظاهر و باطنند، هدايت ظاهر از طريق عقل و خرد، و هدايت باطن، از طريق نور الهى، و امداد غيبى،
خداوند در اين آيات بندگان ويژه را کساني مي داند که با نيروي عقل و خرد خود در مسائل مختلف بهترين راه را انتخاب مي کنند و آنها را خداوند هدايت کرده و مشمول هدايت ظاهر و باطنند .
جامع التفاسير شيعه
به نيكى معاشرت كنيد
تاریخ حیات اجتماعى انسان از منظر قرآن, با آفرینشِ ـ تقریباً هم زمان ـ یک مرد و یک زن که زوج و همسر یکدیگر بوده اند آغاز یافته و از نسل آن دو جامعه بزرگ بشرى گسترش یافته است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً. نساء/1
اى مردم، از پروردگارتان پروا كنيد، آن خدايى كه شما را از يك نفس بيافريد و از جنس او جفت او را آفريد و از آن دو تن مردان و زنان بسيارى را منتشر و پراكنده نمود و از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مىكنيد و از (بريدن و قطع رابطه با) خويشاوندان پروا كنيد، كه همانا خداوند پيوسته بر شما مراقب و نگهبان است. قرآن, زنان و مردان را دو گروه از انسانها مى شناسد که از گوهر و جان یگانه آفریده شده اند.
هر يك از زن و شوهر لازم است با ديگري خوش اخلاق و خوش رفتار باشد
ودر كردار وگفتار خود نهايت احترام همسرش را مراعات كند.
ً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ. بقره/228
و براى آنها بر عهده مردان حقوقى شايسته است ، مانند حقوقى كه (براى مردان) بر عهده آنهاست و مردان را بر آنها برترى است. و خداوند مقتدر و حكيم مصلحتدان است.
وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً.نساء/19
و با آنان به نيكى معاشرت كنيد، و اگر از آنها كراهت داريد (باز هم با آنان بسازيد، زيرا) بسا هست كه شما چيزى را مكروه داريد و خدا در آن خير فراوانى قرار مىدهد.
از نظر اسلام شوهر بزرگترين مسئول خانواده است،
لذا بر راعي و مسئول لازم است كه بر رعيت احسان و لطف وكرم داشته باشد
واز فساد و عناد وكينه واذيت كردن آنها اجتناب كند
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:
كاملترين مؤمنان كسانى مىباشند كه اخلاق آنها از همگان بهتر باشد،
و بهترين شما كسانى هستند كه به زنان خود نيكى نمايند .
ايمان و كفر- ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، عزيز الله عطارد