ترسهای کودکان در سنین مختلف کدامند و تا چه حدی طبیعی هستند؟
ترسهای کودکان در سنین مختلف کدامند و تا چه حدی طبیعی هستند؟
فرزند انسان از لحظه ای که به دنیا می آید، در برابر دو محرک واکنش ترس نشان می دهد: یکی صدای بلند و دیگری افتادن. در یک
سالگی از چهره های غریبه می ترسد. در دو سالگی، ترس، بیشتر از صداها (صدای سیفون، جاروبرقی، فریاد بلند) است. کودکان سه تا پنج
ساله، از موجودات خیالی می ترسند. کودکان در این سن، جاندار پندارند؛ یعنی موجودات خیالی مثل هیولا، غول، دیو و مانند اینها را در
ذهن خود تصور می کنند و حتی به آنها جان می دهند؛ آنها را واقعی می پندارند و میترسند. در سنین بالاتر، افزون بر ترسهای دوران
کودکی، ترس از تاریکی نیز شایع است که تا 12 و گاهی تا 13 سالگی نیز ادامه مییابد.
کودکان بین 2 تا 7 سال، حدود 4تا 5 نوع ترس دارند که هر 4/ 5 روز یک بار خود را نشان میدهد. اگر از این حد بیشتر و ترس کودک
طولانی شد، باید درمان شود و گرنه به «فوبی » تبدیل خواهد شد.
مشاهده شده درکتاب نسیم مهر /حسین دهنوی
چرا برخی کودکان به آموزشهای دینی بی توجهی می کنند؟
چرا برخی کودکان به آموزشهای دینی بی توجهی می کنند؟
مهمترین عامل برای بی توجهی کودکان به آموزشهای دینی، عدم زمینه سازی والدین است. همان گونه که نقاشی بدون رنگ زمینه، و
کشاورزی بدون شخم زمین مطلوب نیست، آموزش دینی نیز بدون زمینه بازده ندارد.
برای فراهم ساختن زمینه ی آموزش، توجه به نکاتی لازم است:
1. ارتباط کلامی مناسب: با توجه به این که یکی از راه های آموزش ارزشهای دینی، استفاده از سخن است، حتما باید از سخنی نرم وبیانی شیوا استفاده شود، صدای بلند، به ویژه اگر با خشونت همراه شود، سبب بیتوجهی کودک به آموزش دینی خواهد شد.
2.. وضعیت ظاهری مناسب: ظاهر آراسته، لباس مناسب، موی شانه زده، دندانهای تمیز، بوی خوش و…، زمینه ساز آموزش دینی هستند.
3. خوش خلقی: خوشرویی و نگاه محبت آمیز، فضای ارتباط را فراهم میسازد و بداخلاقی و ترشرویی، زمینه ی آموزش دین را از بینمیبرد. امام علی فرمود:
البشاشة حبالة المودة. خوشرویی، ریسمان محبت است.
4. حوصله: برای آموزش ارزشهای دینی، بردباری ضرورت دارد. با توجه به ضعف تمرکز کودکان، گاهی لازم است آموزه ای بارها تکرارشود که صبر و حوصله ی والدین را می طلبد.
. دختر حضرت امام خمینی میگوید:
کودکی 5 ساله بودم و به حضرت امام در نماز اقتدا کردم. پس از اتمام نماز، مادرم گفت: دخترم! به شکل صحیحی اقتدا نکردی. از امام
پرسیدم. آن بزرگوار 15 دقیقه برایم توضیح داد.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر /حسین دهنوی
توکل به خدا
در پایان یکی از مجالس ابو سعید ابوالخیر او وخادم خاصش حسن طبق عادت دیرینه جلو در ایستاده بودند وبا آنان که مجلس را ترک
می کردند خداحافظی می نمودندخاطر حسن مشوش بود ،چرا که اخیراَ وام زیادی گرفته بود وطلب کاران پولشان را مطالبه
میکردندوبرای او هیچ امکانی برای پرداخت به موقع وام وجود نداشت ،اواز صمیم قلب آرزو می کرد که که شیخ اورا راهنمایی
کند.حسن در افکار خود غرق بود که ناگهان صدای شیخ اورا به خود آورد :که به پشت سرت نگاه کن ببین آن پیرزن کیست که به سمت
ما می آیدوچه کاری از دست ما برای او ساخته است ؟پیرزن نزدیک شد پیرزن یک کیسه زر داد تا به شیخ بدهد وبرای آمرزش روح
او دعا کند. حسن آن کیسه را گرفت و شادمان شد . با خود گفت با آن بدهی هارا پرداخت می کنم . برگشت و کیسه ی زر را نزد شیخ
گذاشت. شیخ گفت این کیسه را اینجا نگذار ، آن را بردار و به گورستان شهر برو ، در گورستان چهار طاق نیمه خرابه ای قراردارد و
پیرمردی در آنجا خفته است ، حسن باید اورا از خواب بیدار کند،سلام شیخ را به اوبرساند و این کیسه ی زر را به او بدهد .
حسن همین کار را کرد و به گورستان رفت ، کیسه ی زر را به او داد . مرد فریادزد و از حسن خواست که او را پیش شیخ ببرد ..
پیرمرد گفت شغل و حرفه ی من تنبورزدن است و تا جوان بودم به علت مهارت در نواختن تنبور بسیار مورد توجه مردم بودم . هرکجا
جمعی بود من حتما در میان آنها بودم و اکنون که پیر شده ام دیگر کسی مرا به مهمانی ها و مراسم خویش دعوت نمی کند ، حالا که
تهیدست شده ام حتی زن و فرزندانم به این بهانه که قادر به نگه داری من نیستند مرا از خانه بیرون کرده اند . من وقتی که از همه جا و
همه کس ناامید شدم و همه ی راه ها را بسته دیدم ، به این گورستان آمدم و با خداوند راز و نیاز کردم که خدایا من هیچ شغل و حرفه ای
دیگری بلد نیستم و من امشب برای تو می نوازم به این امید که به من نان بدهی ، تا هنگام صبح تنبور زدم و گریه کردم تا صبح شد و
خوابیدم تا این ساعت که تو مرا از خواب بیدار کردی .
حسن طنبور زن را به خانقاه آورد، ، ، پیربه پای شیخ افتاد و توبه کرد . واز سعید خواست برای آمرزش روح او دعا کند.بعد ابوسعید با
مهربانی با او رفتار کرده وبعدها به حسن گفت :(کسی که به خدا توکل کند ناامید نخواهد شد،همانطور که پول برای این مرد فراهم شد
برای تونیز فراهم خواهد شد).
ره توشه سالکان راه خدا حجة الاسلام شیخ علی اصغر ملک احمدی
مقصود از «روش الگویی » در تربیت دینی چیست؟
مقصود از «روش الگویی » در تربیت دینی چیست؟
روش الگویی، یعنی الگوها (پدر، مادر، معلم، مربی و…)خوب باشند؛ به مسائل دینی و انسانی اهمیت دهند؛ عباداتشان را به موقع و باکیفیت انجام دهند؛ در خدمت به دیگران بشتابند؛ حقوق دیگران را رعایت کنند؛ به بزرگسالان احترام بگذارند؛ از محرمات الهیبپرهیزند؛ اهل راز و نیاز با خدا باشند و…
اگر چنین شود، خود بهترین آموزش است. والدینی که خود به ارزشها عمل می کنند، نیاز چندانی به گفتار و تذکر ندارند، و اگر عملنکنند، گفته هایشان هیچ گونه اثری نخواهد داشت.
خشک ابری که بود ز آب تهی ناید از آن صفت آب دهی
اگر خشک ابری بدون باران باشیم، چگونه می توانیم بر سر دیگران بباریم؟!
حضرت صادق میفرماید:
مردم را با غیر زبانتان[ با عملتان به سوی خدا]بخوانید.
یکی از ویژگیهای جالب حضرت اامام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، همین بوده که چندان تذکر نمیداده؛ بلکه منش و
رفتار آن بزرگوار درس آموز بوده است.
یک ضرب المثل عربی میگوید:
اگر پدر پیاز، و مادر سیر باشد، چگونه میتوان انتظار داشت که فرزند آنان، رائحه ی خوشی داشته باشد.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی
روز جهانی کودک مبارک
روز جهانی کودک مبارک
رسول گرامی صلی الله علیه وآله-فرمود:نخستین هدیه هر پدری به فرزندش نام نیکو بر وی نهادن است.
مشاهده شده در کتاب مفاتیح الحیاه/آیه الله جوادی آملی /ص243
مقصود از روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی کودکان و نوجوانان چیست؟
مقصود از روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی کودکان و نوجوانان چیست؟
القای ارزشهای دینی، تا حدود 6 سالگی، به طور مستقیم، ممکن است؛ زیرا کودکان تا این سن، مقاومت روانی فراوانی در مقابلآموزه های دینی ندارند؛ اما از این سن به بعد با توجه به افزایش مقاومت روانی آنان، باید از شیوه ی القای غیر مستقیم استفاده کرد.
راهکارهای القای غیر مستقیم عبارتند از:
1. داستان: ارزشهای دینی را می توان در قالب داستان (برای کودکان، قصه گویی یا قصه خوانی، و برای نوجوانان، هدیه ی کتابهایداستان) ارائه کرد. این درسی است که قرآن به ما میدهد. خدای متعالی در قرآن کریم با داستان حضرت موسی و مرد صالح، درستواضع و بردباری در برابر معلم؛ با داستان اصحاب لوط، درس عفت و پاکدامنی؛ با داستان آدم و حوا، آموزش دوری از شیطان، و باقصه ی حضرت مریم ، آموزه ی پاکدامنی و توکل به خدا را به ما ارائه می کند.
2. شعر: استفاده از شعرهای ساده و دور از صناعات پیچیده ی ادبی میتواند راهکاری برای القای ارزشهای دینی باشد. برای کودکان خردسال میتوانید شعری را بگویید تا پس از حفظ، آن را زمزمه کند و ارزشها به مرور برایش ملکه شود.
والدین، درسهای بسیاری از قبیل اهمیت عبادت، سپاسگزاری به درگاه الهی، ساده زیستی، توکل به خدا، کمک به دیگران و… رامی توانند در قالب شعر به کودکان بیاموزند؛ به طور مثال، برای دختری که قرار است فردا وارد 9سالگی شود و ایام عبادتش را آغاز کند،
از چنین شعری استفاده می کنیم:
بوی بهار دارد چادر نماز مادر در دستهای او هست یک جانماز دیگر
ماه قشنگ امشب مهمان خانه ی ماست یک آسمان ستاره در انتظار فرداست
من می کنم دوباره رخت سفید بر تن چون تا طلوع خورشید 9 ساله میشوم من
شاعر در این شعر، از اصل تداعی معانی استفاده و چادر نماز مادر را با بهار و ماه قشنگ و آسمان پر ستاره همراه کرده است که کودک به طور طبیعی آنها را دوست دارد.
برای آموزش ساده زیستی، شکر خداوند، محبت و شادابی، از شعر دیگری بهره می جوییم:
شش دانه قاشق شش دانه بشقاب نان و نمکدان یک کاسه ی آب
دیگی پر از آش یک شام ساده در دور سفره یک خانواده
با مهربانی با هم نشستند در سینه شادی بر چهره لبخند
گفتند اول نام خدا را خوردند با هم نان و غذا را
یک سفره ی خوب یا شام دلخواه بعد از غذا هم الحمدلله
3. شرح حال بزرگان: برای کودکان، از زندگی بزرگان و اندیشه وران اسلامی و غیر اسلامی بگویید تا از زندگی آنان درس بگیرند. از رهبرمعظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ا ی _حفظه الله _بگویید که برای کمک به پدر به جهت ضعف در بینایی، به رغم میل -باطنی، قم و تحصیل در آن را رها ساخته، به مشهد عزیمت کرد و خدای بزرگ وی را به جهت توجه به پدر، به اوج عزت و عظمترسانید.
از سید رضی بگویید که جلو قبرستان غیر مسلمانان از اسب پیاده شد و فرمود: در این قبرستان شخصی دفن شده است که معلم غیرمسلمان من بود.
4. فیلم، کارتون و نمایشنامه: فیلم و کارتون به جهت جذابیت، و نمایشنامه به سبب صحنه پردازیها و نورپردازی های زیبا، کودکان راجذب می کند و سبب تثبیت آموزه های دینی و اخلاقی می شود؛ پس، از این شیوه ی القای غیر مستقیم نیز استفاده کنید.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی
شیوه ی تداعی معانی در تربیت دینی چیست و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟
شیوه ی تداعی معانی در تربیت دینی چیست و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟
تداعی معانی، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره میتواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. پدری ممکن است هنگام آموزش نماز، آن را با تنبیه بدنی یا داد و فریاد همراه کند. در این صورت، هرگاه نوجوان، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود، نماز درذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد.
پدری دیگر، هنگام هدیه دادن یا خاطره های خوش دیگر، فرزندش را به نماز میخواند. از این پس، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد،
خاطره های خوش او تداعی می شود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید، نماز را به یاد می آورد؛ پس ناخودآگاه از شنیدن واژه ینماز لذت می برد و به سوی نماز کشیده خواهد شد.
توصیه می شود آموزش ارزشهای دینی را با خاطرههای خوش همراه کنید. اولیای محترم مدارس نیز به خوبی نمی توانند از شیوه یتداعی معانی استفاده کنند. زمانی که در حضور تعداد بسیاری دانش آموز، به دانش آموزی درسخوان جایزه میدهید، بهترین موقعیت، برای القای درگوشی ارزشها است؛ زیرا او بهترین موقعیت و شیرینترین خاطره را سپری میکند، و هیچ گونه مقاومتی نخواهد داشت.
اردوهای دانش آموزی، بهترین موقعیت است؛ البته بدان شرط که در القای مطالب دینی زیاده روی نشود
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی
برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان، از چه راهکارهایی میتوان استفاده کرد؟
برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان، از چه راهکارهایی میتوان استفاده کرد؟
برخی والدین شکایت می کنند که تا فرزندانشان، کودک هستند، به مسائل دینی توجه دارند؛ اما وقتی سنشان بالاتر میرود، آموزه های
دینی و عمل به آنها در ایشان کمرنگ می شود. برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان باید به این مسائل توجه شود:
1. تداوم والدین: تداوم والدین در مسائل دینی و عبادتها (نماز به موقع، نماز با کیفیت، روزه، توجه به حلال و حرام، نگاه، سخن و…)
عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی در کودک است.
بی توجهی مادر به نماز در ایام عذر شرعی و پدر و مادر به روزه هنگام مسافرت و یا «توریه » مانعی در راه تثبیت
آموزه ها است؛ زیرا کودک قدرت تجزیه و تحلیل این گونه مسائل را ندارد و ممکن است بر بیتوجهی و بی قیدی پدر و مادر حمل کند.
اگر کودک در سنی است که میتوان او را توجیه و مسأله را برایش تبیین کرد، اشکالی ندارد؛ اما در غیر این صورت، باید به این نکته
توجه داشت
2. تهیه ی امکانات: امکانات جذاب چون سجادهای زیبا، تسبیح، عطر، چادر و مقنعه(برای دختران)،قبله نما (برای پسران) و… و امکان
وضوی راحت با آب گرم در زمستان در دستشویی تمیز، با نور کافی و بدون وسایل اضافی، عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی است.
3. تمرین: امروزه، تمرین در حرفه، فن، صنعت، هنر، ورزش و… جایگاه بسیار مهمی دارد و عبادت و ارزشهای دینی هم از این مقوله
مستثنا نیستند.
قرار دادن دختر کوچک برای نماز کنار مادر (گر چه به شکل تقلید)، بیدار کردن کودک در سحر ماه مبارک رمضان (گرچه روزه نگیرد یاساعاتی از روز را روزه بگیرد)، کمک به ناتوانان و نابینایان در عبور از خیابان با مشارکت فرزند، اعطای صدقات و کمکهای مالی به
نیازمندان از طریق و با دست کودکان و… نمونه هایی از راههای تمرین ارزشهای دینی است.
4. حضور در محافل مذهبی: حضور در محافل مذهبی در ماه مبارک رمضان، ایام محرم و صفر، دعای کمیل، دعای ندبه و… سبب تثبیت
آموزه های دینی می شود.
5. ارتباط با خانواده های مذهبی: امام علی خطاب به مالک اشتر نخعی می فرماید:
ای مالک! با خانواده های خوب، شریف، با سابقه های درخشان، جنگآوران و بخشندگان رابطه داشته باش.
ارتباط با خانوادههای خوب و متدین سبب تأثیرپذیری کودک از همسالان میشود.
6. الگودهی مناسب: الگوهای خوب و با دیانت می توانند سبب تثبیت آموزه های دینی در کودکان شوند؛ پس والدین باید از همان دوران
کودکی، زمینه های مناسبی را برای پذیرش الگوهای خوب فراهم سازند.
برخورد دو گانهی والدین با الگوها (اظهار ارادت به الگوهای غربی، مانند هنرپیشگان اکشن و بیتوجهی به شخصیتهای علمی و
فرهنگی و الگوهای معنوی) باعث می شود که کودک احساس کند، الگوهای مناسب، آنان هستند و در آینده هم سراغ ایشان برود.
7. تشویق و تحسین: تشویق معجزه می کند. اگر فرزند شما، در مسیر عبادت و اعمال مذهبی حرکتی کرد، او را تحسین کنید؛ البته باید
توجه داشته باشید که تشویق در مسائل عبادی، حالت مزد و پاداش به خود نگیرد؛ پس بهتر است، تشویق های شما اعم از مادی ومعنوی (بوسیدن، نوازش، توجه، نگاه محبت آمیز و…)باشد و تشویقهای مادی، به صورت نامنظم صورت پذیرد.
تشویق منظم مادی برای عبادت کودکان، سبب تاجرانه شدن عبادت آنان میشود؛ در حالی که مطلوب، عبادت آزادگان است. امام علی
فرمود:
همانا عبادت گروهی که خدا را به امید پاداش پرستیدند، عبادت تاجران است… و گروهی که برای سپاسگزاری پرستیدند، عبادت آزادگان
است.
مشاهده شده در کتاب نسیم مهر/حسین دهنوی