لحظات شهادت شهید علی صیاد شیرازی از زبان فرزندش
21 فروردین هر سال، روزی به یادماندنی از شهیدی است که در دل همه ما آشیانه کرده است.
شهید صیاد شیرازی؛ شهیدی که در طول حیاتش، خدمات زیادی را برای کشورمان انجام داد و چند روز قبل از شهادتش به درجه سرلشکری نائل آمد.
از جمله مسئولیتهای وی میتوان به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 60، عضویت شورای عالی فاع در سال 65،معاون بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح در سال 68و جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و… اشاره کرد. این شهید سال 67 پس از دریافت سمتها و درجههای مختلف، موفق به اخذ درجه سرلشکری شد. شهید صیاد به همراه فرماندهی شجاع سپاه، مسئولیت هدایت عملیاتهای طریق القدس( آزادسازی بستان)فتح المبین(غرب دزفول) بیت المقدس( آزادسازی خرمشهر) عملیات رمضان، عملیات محرم، بدر، خیبر، والفجرها و… را در طول دفاع مقدس عهدهدار بود و موفقیتهای چشمگیری برای رزمندگان حاصل شد. شاید همین مسئولیتها و سمتهای شهید بهانهای برای منافقین کور دل شد تا وی را به شهادت برسانند. حالا چندین سال از شهادت صیاد دلها گذشته است اما یادش همچنان در یادها زنده است.
مصاحبه با مهدی، فرزند این شهید بزرگوار :
در ابتدا مایلیم مختصری از زندگی پدر شهیدتان از زبان شما بشنویم؟
پدرم سال 1323 در شهرستان«درگز» از توابع استان خراسان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش از عشایر فارس بود که به استخدام ژاندامری خراسان در آمد و سپس به ارتش رفت. پدرم تحت تأثیر او، از کودکی به نظامیگری علاقهمند شد. او به همراه پدر و خانواده از شهری به شهر دیگر مهاجرت میکرد.شهرهایی مثل گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام مجدداً گرگان محل پرورش فکری و تحصیلی او بود تا اینکه در سال 43 دیپلم ریاضی گرفت. چون دانشکده افسری دانشجویان را با دیپلم ریاضی گزینش و جذب میکرد، پدرم در همان سال به دلیل داشتن این دیپلم در کنکور ورودی دانشکده افسری ارتش شرکت و پذیرفته شد و در دوران خدمت سه ساله خیلی علاقهمند، جدی و منضبط بود و مورد توجه و عنایت فرماندهان قرار داشت.
چه سالی موفق به اخذ اولین درجه در ارتش شد؟
پدرم سال 46 با درجه ستوان دومی وارد مرکز توپخانه جهت طی دوره تخصصی توپخانه شد. پس از طی این دوره با درجه ستوان دومی به لشکر تبریز و لشکر کرمانشاه منتقل شد. او در سال 1350 برای گذراندن دوره زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان دوره به علت جدیت در تحصیل به عنوان استاد زبان مشغول تدریس شده بود. در همان سال با دخترعمویش ازدواج کرد.
آیا پدرتان در طول تحصیل در ارتش به خارج از کشور هم اعزام شدند؟
سال 51 پس از اخذ موفقیت با امتیاز بالا در کنکور اعزام به خارج از کشور برای تکمیل دوره توپخانه از طرف ارتش به امریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. این دوره را با موفقیت طی کرد و در بین شاگردان کلاس که دو نفر ایرانی و 18 امریکایی بود، حائز رتبه اول شد. به دلیل سواد بالایی که داشت پس از این دوره و مراجعت به ایران در سال 53 برای تدریس دانش تخصصی توپخانه در مرکز توپخانه اصفهان به عنوان استاد مشغول تدریس شد. او یکی از استادان توانمند و دوست داشتنی بود.
شهید صیاد شیرازی در دوران انقلاب چه نقشی ایفا کردند؟
در دوران اوجگیری مردم در انقلاب در ارتش به دفاع از علمای اسلام و حکومت اسلامی پرداخت و در جهت تحقق انقلاب تلاش کرد تا اینکه در 19 بهمن سال 57 از سوی رژیم طاغوت بازداشت شد. با پیروزی انقلاب وی آزاد شد.
شهید صیاد سمتهای مختلفی در طول هشت سال دفاع مقدس داشتند. به آنها هم اشاره کنید؟
در 9 دی سال 60 به پیشنهاد شورای عالی دفاع و فرمان امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد و در سلسله عملیاتهای پیروزمندانه طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلمبن عقیل، محرم، والفجرها، خیبر، بدر و سایر عملیاتهای بزرگ و کوچک که موجب بیرون راندن عراق شد، شرکت داشت. در 23 تیر سال 60 به فرمان امام به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد. در سال 67 به دستور امام، معاون بازرسی ستاد کل نیرویهای مسلح شد. در شهریور 72 با حکم فرماندهی کل قوا به سمت جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب و در 16 فروردین سال 78 همزمان با عید غدیر خم به درجه سرلشکری نائل آمد.
از اینکه به این درجه رسیدند، چه حسی داشتند؟
پدرم پس از دریافت این درجه به خانوادهام گفت که بسیار شاد و خرسندم نه به خاطر این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که مقام معظم رهبری از من داشتند. میگفت این مقام و درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.
روز حادثه شهادت پدرتان را به یاد میآورید؟
بله، آن روز همیشه در خاطرم است. صبح ساعت 6 و 30 دقیقه آماده میشدیم تا پدرمان. من و برادرم را به مدرسه برساند. من و برادرم رفتیم تا در پارکینگ را ببندیم. در غیاب ما، فرد منافق در لباس رفتگری به ماشین پدرم نزدیک شد و نامهای به او داد. پدرم مشغول مطالعه این نامه بود که آن فرد، کلتی از جیبش بیرون آورده و به پدرم تیراندازی کرد. ما سریع به سوی پدرمان رفتیم…
چند تیر به پدرتان شلیک کرد؟
فرد منافق به صورت ایشان سهگلوله شلیک کرد. من و برادرم ترسیده بودیم و نمیتوانستیم کاری کنیم. کسی هم در کوچه نبود به همین دلیل من به همرا ه همسایه مان که درطبقه بالای ما بودند، پدر را به بیمارستان فرهنگیان رساندیم اما پزشکان به ما گفتند که در همان لحظه به دلیل اینکه تمامی گلولهها به صورت و سرش اصابت کرده به شهادت رسیده است. باورمان نمیشد که پدرمان را جلوی چشمانمان شهید کنند.
فکر میکنید شهادت ایشان چه تأثیری در جامعه ما داشت؟
این حادثه تأثیرات بزرگ و خوبی در جامعه ما داشت و موجب زنده شدن نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای آن شد و سبب شد که نیرو و قدرتی را به بدنه نظام وارد کند اما سختیهایی را هم برای خانواده ما به وجود آورد. خانواده ما مانند دیگر خانواده شهیدان این حادثه را برای خود هضم و در برابر مصائب صبر میکند و علاوه بر آن سعی میکند آرمانهای شهیدان را در پیچ و خم زندگی دنیوی زنده نگهدارد و زنده نگهداشتن پیام شهیدان کاری بس بزرگ است.
چرا منافقین شهید صیاد را در لیست ترور خود قرار دادند؟
همان طور که از نام منافقین مشخص است، آنها به ظاهر با اسلام و نظام همسو هستند اما در عملکرد و باطن چیز دیگری هستند.شهید صیاد هم از ارکان نظام بودند و از شخصیتهایی که برای نظام بسیار مؤثر بودند، ایشان مدافع ولایت بودند و از لحاظ اخلاقی، کارآمدی و نظامی در جایگاه بسیار والایی در نظام قرار داشتند. منافقین میدانستند و فکر میکردند اگر این فرد را مورد هدف قرار دهند شاید بتوانند نظام را متوقف کنند و خلأ در نظام جمهوری اسلامی به وجود آورند و نیروهای مسلح را تضعیف کنند. عمدتاً منافقین از ترورهایی که انجام میدهند به دنبال همین هدفها هستند و در یک کلام منافقین دشمن آرمانهای نظام هستند.
به نظرتان آنها به هدفی که میخواستند رسیدند؟
خیر، بعد از شهادت شهید صیاد آنها به هدفی که میخواستند نرسیدند و نظام با قدرت بیشتری قدم برداشت و در واقع این خلأ نه تنها به وجود نیامد بلکه نظام زندهتر شد و تا به امروز هم این روند صعودی پیشرفت و تعالی نه تنها در نیروهای مسلح بلکه در ابعاد گوناگون دیده میشود و منافقین هم روز به روز روند سقوط و تنزل را طی میکنند و ضربات زیادی هم به آنها وارد شده است.
به نظر شما تأثیر رسانههای دیجیتال در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چگونه است؟
رسانههای دیجیتال در واقع یک حرکت نوین و یک ابزار جدیدی است که متناسب با نیازهای روز امروز و دنیای امروز با سهولت میتوانند بسیاری از هدف و برنامهها را در این حوزه اجرا کنند. فضای دیجیتال و مجازی فضای بسیار خوبی است که در تمامی حوزهها میتواند کارها را تسهیل کند و در پیشرفت و تعالی آنها تأثیر داشته باشد.
شهید صیاد شیرازی چه دیدگاهی درباره ولایت فقیه داشت؟
پدرم رهبر را فردی فرزانه، حکیم، اندیشمند و وارسته میدانستند و بر این امر باور تمام داشتند. ایشان فردی کاملا ولایی و ولایتمدار بودند و فوق العاده معتقد به ولایت فقیه بودند. هر بار که خدمت رهبری میرسیدند انرژی خاصی میگرفتند و روحیه به ایشان دست میداد که همواره این را بیان میکردند «امروز که خدمت آقا رسیدم، خیلی روحیه گرفتم و همیشه سعی کردهام از معظم له راهنمایی بگیرم و براساس آن عمل نمایم.» موفقیت خود را در سایه رهبری مدبرانه ایشان میدیدند.
ببين و نبين
ببين…
بلبل را ببين که حتی در قفس هم میخواند.
پروانه را ببين که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمیکشد.
طاووس را ببين که زشتی پاهايش، افسردهاش نساخته.
زرافه را ببين که هرگز گردنکشی نمیکند.
کرم را ببين که بیدست و پا بودنش، او را از حرکت باز نداشته.
جغد را ببين که شبها چگونه به مراقبه مشغول است.
عقاب را ببين که چگونه چشمانش را به هدفش دوخته است.
سگ را ببين که تو نجس میخوانيَش اما او به تو وفادار مانده.
گوسفند را ببين که چگونه قربانی خوشیها و ناخوشیهای توست.
زنبور را ببين که چگونه از گل شهد برمیآورد و از دشمن دمار.
لاکپشت را ببين که چگونه شجاعانه به جای لاک ديگران در لاک خود پنهان شده..
پشه را ببين که چگونه غرور و عظمت تو را در هم میشکند و خشم نهفتهات را بيرون میريزد.
ماهی را ببين که چگونه سودای کرمی کوچک او را به دام میاندازد.
اسب را ببين که چگونه از روی نجابت به ولی نعمت خود خدمت میکند.
و
نبين …
کرکس را نبين که پيوسته در انتظار مرگ ديگران است.
طوطی را نبين چرا که بیانديشه هر گفتهای را تکرار میکند.
کفتار را نبين چرا که خفت ريزهخواری میکشد.
ملخ را نبين چرا که تاراجگر زحمات ديگران است.
عنکبوت را نبين چرا که تنها به فکر بنای خانۀ خود است.
عقرب را نبين چرا که در دشواریها به جای حل مسئله، حلال مسئله را میکشد.
و پرندگان را ببين که چگونه به هنگام آشاميدن، نظری نيز به آسمان دارند.
پرستوي فكه
20فروردين سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم
سید مرتضی آوینی در سال 1326 ش. در شهرری، واقع در جنوب تهران، به دنیا آمد. پدرش مهندس معدن بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرهای زنجان، كرمان و تهران سپری كرد و در سال 1344 ش. دیپلم گرفت. همان سال وارد دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. رشته تحصیلی او معماری بود. هم درس میخواند و هم كار میكرد.
در سال 1354 ش. فوقلیسانس معماری گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی آوینی به فیلمسازی روی آورد. او به گروه تلویزیونی جهاد سازندگی رفت و شروع به ساخت فیلمهای مستند كرد. نخستین فیلم او درباره سیلی بود كه در سال 1358 ش. در خوزستان آمد.
فیلمهای مستند بعدی او یكی «شش روز در تركمن صحرا» بود كه درباره اقدامات ضد انقلاب در منطقه گنبد تهیه شد و دیگری «خان گزیدهها» بود كه درباره خانهای منطقه فیروزآباد فارس ساخته شد. آوینی با شروع جنگ (31 شهریور 1359) و محاصره بندر خرمشهر به این شهر رفت و با یاری همكارانش فیلم «فتح خون» را ساخت. سپس مجموعه «حقیقت» را برای شهر آبادان تهیه كرد.
مشهورترین كار آوینی ساخت مجموعه تلویزیونی «روایت فتح» بود كه از سال 1364ش. از تلویزیون پخش شد.
روایت فتح، از آنجا كه چهره واقعی جبهههای جنگ را نشان میداد مورد توجه قرار گرفت. آوینی، متن این فیلمها را خودش مینوشت و گویندگی آن را نیز به عهده داشت. او غیر از ساخت فیلمهای مستند، فعالیت چشمگیری نیز در مطبوعات داشت. مقالات او ابتدا در ماهنامه اعتصام چاپ شد و بعدها در ماهنامه جهاد. او از سال 1368 ش در ماهنامه سوره مقاله مینوشت. مدتی نیز سردبیر آن بود. مجموعه مطالبی كه او در سوره چاپ كرد بیش از 2500 صفحه است. از كارهای دیگر او راهاندازی ماهنامه «ادبیات داستانی» و تأسیس «دفتر مطالعات دینی هنر» در حوزه هنری بود. آوینی در سال 1371 ش. بار دیگر ساخت مجموعه تلویزیونی روایت فتح را آغاز كرد و راهی مناطق مختلف جنگی شد. او شنیده بود، دالانهایی در منطقه فكه پیدا شده كه پیكر دهها رزمنده ایرانی در آنجا مدفون است.
در 20 فروردین 1372 او و همكارانش به آن منطقه رفتند. پای سید مرتضی آوینی روی یك مین خنثی نشده رفت. در اثر انفجار، یك پای او قطع شد و بر اثر شدت خونریزی در راه بیمارستان به شهادت رسید. مهندس سعید یزدانپرست نیز در این حادثه شهید شد. فیلمهای ساخته شده آوینی كه از تلویزیون پخش شد 25 مجموعه بود. نوشتههای او نیز تاكنون در دوازده جلد كتاب منتشر شده است.
سخنراني رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار با خانواده معظم اين شهيد بزرگوار كه در مورخه2/2/1373 صورت گرفته است . اميدوارم همه ما بتوانيم ادامه دهنده راه شهيدان عزيز باشيم .
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند ان شاالله اين شهيد را با پيغمبر محشور کند. من حقيقتا نمي دانم چطور مي شود انسان احساساتش را در يک چنين مواقعي بيان و تعبير کند؟ چون در دل انسان يک جور احساس نيست. در حادثه ي شهادتي مثل شهادت اين شهيد عزيز چندين احساس با هم هست. يکي احساس غم و تاسف است از نداشتن کسي مثل سيد مرتضي آوینی. اما چندين احساس ديگرهم با اين همراه است که تفکيک آنها از همديگر و باز شناسي هريک و بيان کردن آنها کار بسيار مشکلي است .
به هر حال اميدواريم که خداوند متعال خودش به بازماندگانش به شما پدرشان، مادرشان، خانمشان، فرزندانشان. همه ي کسانشان به شما که بيشترين غم . سنگين ترين غصه را داريد تسلي ببخشد. چون جز با تسلي الهي دلي که چنين گوهري را از خودش جدا مي بيند واقعا آرامش پيدا نمي کند. فقط خداي متعال بايد تسلي بدهد و مي دهد.
من با خانواده هاي شهدا زياد نشست و برخاست کرده ام و مي کنم. و از شرايط روحي آنان آگاهم. گاهي فقدان يک عزيز مصيبتي است که اگر مرگ او شهادت نبود تا ابد قابل تسلي نبود. اما خداي متعال در شهادت سري قرار داده که هم زخم است و هم مرهم و يک حالت تسلي و روشنايي به بازماندگان مي دهد.
من خانواده ي شهيدي را ديدم که فقط همان يک پسر را داشتند و خداي متعال آن پسر را از آنان گرفته بود.(البته از اين قبيل زياد ديده ام. اين يک نمونه اش.)
وقتي انسان عکس آن جوان را هنگامي که با پدرش خداحافظي مي کردکه به جبهه برود مي ديد با خودش فکر مي کرد که « اگر اين جوان کشته شود پدر و مادرش تا ابد خون خواهند گريست.»
يعني منظره اين را نشان مي داد. بستگي آن پدر و مادر به آن جوان از اين منظره کاملاً مشخص بود (من آن عکس را دارم. آن را بعداً براي من آوردند. من هم آن عکس را قاب شده نگه داشته ام. اين عکس حال مخصوصي دارد.)
اما خداي متعال به آن پدر و مادر آرامش و تسلايي بخشيده بود که خود پدرش به من گفت: «من فکر مي کردم اگر اين بچه کشته شود من خواهم مرد.» (يعني همان احساسي را که من از مشاهده ي آن عکس داشتم ايشان با اظهاراتش تاييد مي کرد.)
مي گفت: «ولي خداي متعال دل ما را آرام کرد.»
در اين مورد هم همين است. يعني وقتي شما مي دانيد که فرزندتان در پيشگاه خداي متعال در درجات عالي دارد پرواز مي کند يعني آن چيزي که همه ي عرفا و اهل سلوک و آن سرگشته هاي وادي هاي عشق و شور معنوي وعرفاني يک عمر به دنبالش گشته اند و دويده اند او با اين فداکاري و اين شهادت به دست آورده و رضوان و قرب الهي را درک کرده است خوشحال مي شويد که فرزندتان به اينجا رسيده است.
اميدواريم که خداوند متعال درجات او را عالي کند. من با فرزند شما نشست و برخاست زيادي نداشتم. شايد سه جلسه که در آن سه جلسه هم ايشان هيچ صحبتي نکرده بود. من با ايشان خيلي کم هم صحبت شدم. منتها آن گفتارهاي تلويزيوني را از سالها پيش مي شنيدم و به آن ها علاقه داشتم. هر چند نمي دانستم که ايشان آنها را اجرا مي کند. لکن در ايشان همواره نوري مشاهده مي کردم. ايشان دو- سه مرتبه آمد اينجا و روبه روي من نشست. من يک نور و يک صفا و يک حالت روحاني در ايشان حس مي کردم و همين جور هم بود. همين ها هم موجب مي شود که انسان بتواند به اين درجه ي رفيع شهادت برسد.
خداوند ان شاء الله دلهاي داغديده و غمگين شما را خودش تسلي بدهد. اگر ما به حوزه ي آن شهادت و شهيد و خانواده ي شهيد نزديک مي شويم براي خاطر خودمان است. بنده خودم احساس احتياج مي کنم. براي ما افتخار است که هر چه مي توانيم به اين حوزه ي شهادت و اين شهيد خودمان را نزديک بکنيم.
چند روز پيش توفيق زيارت مقبره ي اين شهيد را پيدا کرديم. پنج شنبه ي گذشته رفتيم آنجا و قبر مطهر ايشان و آن همرزم و همراهشان –شهيد يزدان پرست- را زيارت کرديم. ان شاءالله که خداوند درجاتشان را عالي کند و روز به روز برکات آن وجود با برکت را بيشتر کند. کارهايي که ايشان داشتند ان شاءالله نبايد زمين بماند. ان شاالله براي روايت فتح يک فکر درست و حسابي شده است که ادامه پيدا کند.
نبايد بگذارند که کارهاي ايشان زمين بماند. اين کارها، کارهاي با ارزشي بود. ايشان معلوم مي شود ظرفيت خيلي بالايي داشتند که اين قدر کار و اين همه را به خوبي انجام مي دادند. مخصوصا اين روايت فتح چيز خيلي مهمي است. شب هايي که پخش مي شد من گوش مي کردم. ظاهرا سه- چهار برنامه هم بيشتر اجرا نشد.
حالا يک مسئله اين است که آن کاري را که ايشان کرده اند و حاضر و آماده است چگونه از آن بهره برداري بشود. يک مسئله هم اين است که کار ادامه پيدا کند. آن روز که ما از اين آقايان خواهش مي کرديم و من اصرار مي کردم که اين روايت فتح ادامه پيدا کند درست نمي دانستم چگونه ادامه پيدا کند. بعد که برنامه ها اجرا شد ديديم همين است. يعني زنده کردن ارزش هاي دفاع مقدس در خاطرها. آن خاطره ها را يکي يکي از زبان ها بيرون کشيدن. و آنها را به تصوير کشيدن و آن فضاي جنگ را بازآفريني کردن. اين کاري بود که ايشان داشت مي کرد. و هر چه هم پيش مي رفت بهتر مي شد. يعني پخته تر مي شد. چون کار نشده اي بود. غير از اين بود که بروند در ميدان جنگ و با رزمنده حرف بزنند. آن کار خيلي آسان تر بود. اين کار هنري تر و دشوارتر و محتاج تلاش فکري و هنري بيشتري بود. اول ايشان شروع کرد و بعد کم کم بهتر و پخته تر شد. من حدس مي زنم اگر ايشان زنده مي ماند و ادامه مي داد اين کار خيلي اوج پيدا مي کرد. حالا هم بايد اين برنامه دنبال شود. تازه در همين ميدان هم منحصر نيست. يعني بازآفريني آن فضا از راه خاطره ها يکي از کارهاست. در باب جنگ و ادامه ي روايت فتح کارهاي ديگري هم شايد بشود انجام داد. حيف است که اين کار تعطيل شود. من خيلي خوشحال شدم از اين که زيارتتان کردم.
دستاورد هاي جديد هسته اي
روز ملی فناوری هسته ای تاکیدی بر اقتدار ایرانیان برای همیشه تاریخ
ایران اسلامی امروز در حالی دهه چهارم خود رامی گذارند که به اقتدار باورنکردنی دست یافته، اقتداری که آن را پایانی نیست و هر روز بر توانمندی هر ایرانی افزوده می شود و این روز نیز تاکیدی بر اقتدار ایران و ایرانی برای همیشه تاریخ است.
20 فروردین ماه سال 1385 خبر دستیابی ایران به فناوری غنی سازی اورانیوم و راه اندازی یک زنجیره کامل غنی سازی در نطنز اعلام شد در پی این خبر با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پاس قدردانی از تلاش های افتخار آمیز دانشمندان جوان ایران اسلامی، بیستم فروردین ماه، مقارن با تکمیل چرخه سوخت هسته ای در تقویم رسمی ایرانیان روز ملی فناوری هسته ای نام گرفت.
از دیرباز آرزوی بشر دستیابی به منبعی از انرژی بوده که علاوه بر آنکه بتواند مدت مدیدی از آن استفاده کند، تولید پسماندهای خطرناک نیز در پی نداشته باشد. اکنون در هزاره سوم میلادی این آرزوی به ظاهر دست نیافتنی کم کم به واقعیت پیوسته است و بشر خود را آماده می سازد تا با ساخت اولین رآکتور گرما هسته ای (همجوشی هسته ای) آرزوی دیرینه خود را یعنی تولید سوختی پاک و ارزان به نام هیدروژن با انرژی تولیدی سرشار و پسماندی بسیار پاک به نام هلیوم را به منصه ظهور رساند .
همان طور که می دانیم این فناوری در برگیرنده بسیاری از علوم مهندسی و پایه است و منحصراً در اختیار تعداد کمی از کشورهای جهان است اهمیت کسب این فناوری موجب جهش علمی در همه زمینه های علمی و صنعتی در کشورمان شده است.
پزشکی هسته ای،ضرورتی برای تشخیص و درمان بیماریها
تصویربردارى به طریق هسته اى و تزریق و خوردن داروهاى هسته اى به هیچ وجه براى بدن مضر نیست. مواد رادیواکتیوى که در پزشکى هسته اى مورد استفاده قرار مى گیرند نیمه عمر خیلى کوتاهى دارند و خیلى زود از بین مى روند.
دستاوردهاي جديد هسته اي
این دستاوردها صفحه سوخت با اورانیوم 20 درصد، افزایش تعداد ماشین های سانتریفوژ و طراحی، تولید و راهاندازی نسل جدید ماشین های سانتریفوژ و چند رادیو دارو می باشد.
دستاوردهای جدید هسته ای ایران ، چه مشخصاتی دارد؟
در رآكتور تحقیقاتی تهران میلههای هستهای بارگذاری شد كه توسط متخصصان ایرانی ساخته شده و با جایگیری در قلب رآكتور تهران، نیاز ایران به كشورهای تولیدكننده اورانیوم 20 درصد غنی شده مرتفع میشود. میلههای رآكتور تحقیقاتی تهران هم در داخل كشور تولید شده است.سوخت هستهای با غنای 20 درصد در مجتمع سوخت رآكتورهای هستهای اصفهان تولید و پس از طراحی فنی و رعایت استانداردهای ایمنی برای بهرهبرداری به رآكتور تهران منتقل شده است.
این مجتمع سوخت كه از نوع كنترلی است جهت آزمون بلندمدت و بهرهبرداری در رآكتور تهران برای تولید رادیو داروها به طور همزمان مورد استفاده قرار خواهد گرفت. با راهاندازی خط تولید این مجتمع سوخت و بهرهبرداری در رآكتور تهران تمامی رادیوداروهای موردنیاز كشور در داخل تامین و از خروج ارز جلوگیری خواهد شد. به این ترتیب آخرین گام موثر در تكمیل فرآیند چرخه سوخت هستهای، یعنی ساخت سوخت و بارگذاری مجتمعهای سوخت در داخل قلب رآكتور توسط متخصصان هستهای كشور برداشته شد.
همچنین رادیوداروهای رونمایی شده ، به دست متخصصان ایرانی تولید شده ودر درمان و پیشگیری از بیماریهای صعبالعلاج كاربرد دارد.
ماشینهای نسل جدید سانتریفیوژ دارای خاصیت جدا کنندگی (SWU) و خوراک 3 یعنی سه برابر سانتریفیوژهای نسل یک و دو است. همچنین راندمان (Performance) این سانتریفیوژها نیز بهطور قابل ملاحظهای نسبت به سانتریفیوژهای نسل اول و دوم بیشتر است و ضایعات بسیار کمتری از نسلهای قبلی دارد. ایران از سه سال پیش با رساندن تعداد سانتریفیوژهای خود به عدد هفت هزار، رویکرد اصلی خود را بر افزایش بازده و کاهش ضایعات بهجای افزایش تعداد ماشینها متمرکز شد. همچنین اولین زنجیره ماشینهای سانتریفیوژ نسل جدید با روتور كامپوزیتی و واحد كاری جداسازی شش (swu ) مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
سانتریفیوژ به هر دستگاهی گفته میشود كه با سرعت زیادی به دور خود چرخیده و در همین حال با استفاده از نیروی گریز از مركز ایجاد شده مواد درون خود را نیز به بیرون پرتاب میكند. بررسی این فرآیند در نوع خود كار سادهای است. آزمایشی ساده میتواند بسیاری از علامت پرسشها را از میان بردارد. سطل آبی را برداشته و درحالی كه تا نیمه پر از آب است با سرعت به دور خود چرخانده و پس از چند دور پرتاب كنید. به خوبی دیده میشود كه به واسطه نیروی گریز از مركز ایجاد شده، آب درون سطل از آن بیرون نمیریزد. این پایه و اساس سیستمهای سانتریفیوژ به حساب میآید.
سانتریفیوژ، لازمه اصلی غنیسازی اورانیوم
در فرآیند تولید سوخت هستهای و استفاده از آن در نیروگاهها كه با هدف تولید انرژی نظیر الكتریسیته صورت میگیرد، سانتریفیوژها نقش اساسی را در غنیسازی اورانیوم ایفا میكنند به طوری كه در صورت نبود آنها عملا مانع بزرگی بر سر راه غنیسازی اورانیوم به وجود میآید. پس از آنكه سنگ معدن اورانیوم از معادن استخراج شد، آسیاب شده و به شكل پودر درمیآید. براساس برآوردهای صورت گرفته شده از هر تن سنگ معدن اورانیوم بالغ بر 140كیلوگرم اورانیوم طبیعی حاصل میشود كه فقط میتوان حدود یك كیلوگرم اورانیوم خالص 235 به دست آورد یعنی در مجموع یك كیلوگرم اورانیوم خالص از هر هزار كیلوگرم سنگ معدن اورانیوم. در ادامه اسید سولفوریك به مواد افزوده شده و پس از طیشدن چند مرحله دیگر اكسید اورانیوم با اسید سولفوریك تركیب میشود و در نهایت سولفات اورانیل حاصل میشود و در آخر با افزودن حلالهای مخصوصی به سولفات اورانیل، ماده جامدی به نام كیك زرد به وجود میآید كه شامل 70 درصد اورانیوم بوده و دارای خواص پرتوزایی میباشد.
برای غنیسازی اورانیوم، باید ابتدا كیك زرد را با اتم فلوئور تركیب كرده و به صورت گاز هگزافلوراید اورانیوم درآورد. از اینجا به بعد است كه غنیسازی اورانیوم به واسطه استفاده از فناوری سانتریفیوژی كامل میشود. البته روشهای مختلفی برای این منظور وجود دارد اما بررسیها نشان دادهاند كه استفاده از سانتریفیوژ بهترین و مؤثرترین روش برای غنیسازی اورانیوم به حساب میآید.
غنیسازی اورانیوم با استفاده از فناوری سانتریفیوژ برای نخستین بار حدود 40 سال پیش به وسیله مهندس آلمانی به نام زیپه صورت گرفت. البته از آن زمان تا به اكنون این فناوری با تغییرات و پیشرفتهای گوناگونی همراه بوده است. در كل 2 روش سانتریفیوژ و پخش گازی پایه صنعتی غنیسازی در كل جهان وجود دارد. روش سانتریفیوژ در مقیاس صنعتی ابتدا در هلند در دهه 60 میلادی مورد استفاده قرار گرفت، برای این منظور توسعه مواد با استقامت و خواص ویژه و ساخت یاطاقانهای پیشرفته برای سانتریفیوژهایی با سرعت دورانی زیاد لازم میبود.
در آلمان و انگلستان نیز این روش توسعه یافت و در سال 1970 سه كشور آلمان، هلند و انگلستان شركتURENCO را برای توسعه این فرآیند و عرضه سرویس غنیسازی به بازار بینالمللی تشكیل دادند. این فرآیند در دهه 80 در كشورهای آمریكا، فرانسه، ژاپن، استرالیا و چند كشور دیگر نیز به كار گرفته شده است. البته باید یادآوری كرد كه استفاده از سانتریفیوژ برای جداسازی مواد با جرمهای ویژه مختلف از صد سال پیش شروع شده است ولی در آن زمان بحث غنیسازی به هیچوجه مطرح نبود، به طوری كه از سال 1919 میلادی این روش برای جداسازی ایزوتوپ گازها مورد استفاده قرار گرفت؛ تا اینكه در جنگ جهانی دوم از دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی اورانیوم استفاده شد.
سرعت پیشرفت علم و فناوری در دنیای امروز به حدی است که کشورها را در یک عرصه رقابت جدی قرار می دهد و جمهوری اسلامی نیز نمی تواند از تجربه، علم و دانش جهانی به دور باشد و همگام با جهانیان حرکت نکند و یا قدرتهای علمی، فناوری، سیاسی و نظامی حاکم بر جهان را نشناسد.
چقدر خوبه
چقدر خوبه وقتي حوصله ي كسي رو نداريم بهش ساده بگيم برو.. .تا اين كه بپيچونيمش…
چقدر خوبه كه كسي ظاهر نداشته باشه و تظاهر به چيزي نكنه حتي اگر چهره ي واقعيش تلخه…
چقدر خوبه كه در ميدان محكمه ي وجدانمون قاضي نباشيم , حتي اگر قضاوت را خوب بلديم…
چقدر خوبه كه انسان ها بپذيرند كه انسان هستند و انسان مي تونه خطا كار باشه و اشتباهات خودشون رو بپذيرند..
چقدر خوبه كه بفهميم كجا هستيم ؟! با كي هستيم ؟ و از همه مهمتر براي چي با اين اشخاص هستيم؟!
چقدر خوبه كمي گذشت داشته باشيم و در اولويت بندي هامون اول ديگران باشند بعد خودمون…
چقدر خوبه آسموني فكر كنيم , با احساس باشيم , مهربون باشيم و قدر هم رو بدونيم ..
چقدر خوبه يك دل باشيم اما يك فكر نباشيم , ساده باشيم اما ساده نبازيم , بخنديم اما گريه رو هم از ياد نبريم… و چقدر خوبه كه واقعا بدونيم جاي هر كس توي دل ما كجاست؟ اصلا همه ي اين افراد لايق دل ما هستند؟! شايد دل ما بيش از حد شلوغ شده و ديگه جايي براي ديگران به خصوص كسايي كه بايد در دل ما باشند , نيست…
مسافر
اي مسافر ! اي جدا ناشدني ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببينمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نميداني … سفرت روح مرا به دو نيم مي کند … و شگفتا که زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد …
بگذار بدرقه کنم واپسين لبخندت را و آخرين نگاه فريبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که مي روي کمي هم واپس نگر باش . با من سخني بگو . مگذار يکباره از پا در افتم … فراق صاعقه وار را بر نمي تابم …
جدايي را لحظه لحظه به من بياموز… آرام تر بگذر …
وداع طوفان مي آفريند… اگر فرياد رعد را در طوفان وداع نمي شنوي ؟! باران هنگام طوفان را که مي بيني ! آري باران اشک بي طاقتم را که مي نگري …
من چه کنم ؟ تو پرواز مي کني و من پايم به زمين بسته است …
اي پرنده ! دست خدا به همراهت …
اما نمي داني … نمي داني که بي تو به جاي خون اشک در رگهايم جاريست …
از خود تهي شده ام … نمي دانم زمانی که باز گردي مرا خواهي ديد ؟؟؟
شهيد عطري
بسم رب الشهداء و الصديقين
سید احمد پلارک
فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید.
در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی (علی بن موسی الرضا(ع) ) مأمن همیشگیاش بود. اگر چه او از بچگی نمیشناختم اما از سال 63رفاقتمان شدیدتر شد. وی دائماً به منطقه میرفت و من از سال 65به او ملحق شدم و از نزدیک همراهیش نمودم. او فرمانده آ ر پی چی زنهان گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود.
احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود. به مادرش احترام میگذاشت، به نماز اول وقت اعتقاد داشت، نماز شبش ترک نمیشد. همیشه غسل جمعه میکرد. سورهی واقعه رو می خوند و… اما این که چرا مزارش خوشبو شده و دو سه بار هم که سنگش رو عوض کردن باز هم خیلی از نیمه شبها خصوصاً تابستونها فضا رو معطر میکند به نظر من یه دلیلی داره…
سید احمد یه مادر داره که هنوزم زنده است. خدا حفظش کند. خیلی مؤمنه واهل دله. معروف بود که تو قنوت نماز از لباش آبی میریخت که معطر بود. بعضی از زنها میگفتند ما با چشم خودمون این مسئله رو دیدیم. امّا یه عده اونقدر با طعنه و کنایهها شون پیرزن رو اذیت کردن که بندهی خدا گوشهنشین شده …
فکر میکنم خدا خواست با خوشبو کردن مزار احمد قدرتش رو به اونها نشون بده … تازه خیلیها هم از احمد حاجت میگیرن.
نسيم جان فزاي فرزند راستين زهراء(س)-شهيد سيد احمد پلارك
تهران بزرگ با همهء عظمت و هواي آلوده اش شقايقهاي پرپري رادر جنوب خود (بهشت زهراء)دردل خاك ميهمان دارد كه هر مسافري رابه ياد حماسه هاي جاودانشان مياندازد.
رايحه دلپذ ير و مشام نواز معطري كه از خاك يك جوان بر مي خواست…
بچههاي بسيجي و كساني كه زياد بهشت زهرا ميروند، به او ميگويند شهيد عطري. خيليها سر قبرش نذر و نياز ميكنند و از او حاجت و شفاعت ميخواهند. ميگويند معجزه دارد. معروف است كه از قبرش عطر ترشح ميكند، هم هميشه نمناك است و هم بوي نسبتا خوبي دارد.به قول یکی از روحانیون ،شهيد پلارك هم مثل يكي از سربازان پيامبر در صدر اسلام، «غسيل الملائكه» بوده است.
غسيل الملائكه يعني كسي كه ملائكه غسلش دادهاند. در تاريخ اسلام آمده كه حنظله غسيل الملائكه كه از ياران جوان پيامبر بود، شب قبل از جنگ احد عروسي كرد و در حجله خوابيد. فردا صبح كه لشكر اسلام به سمت احد حركت ميكردند او هم عجله كرد و نرسيد غسل كند. بعد رفت و شهيد شد و ملائكه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتي غسل دادند. بعد پيامبر بالاي جنازه او آمد و از اين واقعه خبر داد. حالا شهيد پلارك يا همان شهيد عطري خودمان هم اين چنين است و براي همين است كه هميشه قبر او خوشبو و نمناك است.
شهید پلارک به گفته ی مادرش از 13 سالگی تا 23 سالگی که به شهادت رسید، نماز شبش ترک نشده بود…
شبهای بسیاری سر بر سجده ی عبادت با خدای خود نجوا میکرده و اشک می ریخته….
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش سه کار را هرگز ترک نکرده:
(1) نماز شب
(2)غسل روز جمعه
(3)زیارت عاشورای هر صبح
(4)ذکر 100صلوات در هرروز و100 بار لعن بنی امیه
اشکهای شهید پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش می کند…..
روح ايثار
آخرين مسئوليت شهيد پلارک فرمانده دسته بود .در والفجر 8 از ناحيه دست وشکم مجروح شد.اما کمتر کسي مي دانست که او مجروح شده است. اگر کسي درباره حضورش در جبهه سوال مي کرد.طفره مي رفت و چيزي نمي گفت يک دفعه در جبهه خواستيم از يک رودخانه رد شويم.زمستان بود وهوا به شدت سرد بود شهيد پلارک رو به بقيه کرد وگفت: اگر يکنفر مريض بشه .بهتر از اينه که همه مريض بشن
يکي يکي بچه ها را به دوش کشيدوبه طرف ديگر رودخانه برد .آخر کار متوجه شلوار او شديم که يخ زده بود و پاهاش خوني شده بود
همسايه شهيد
قبل از عمليات کربلاي 8 با گردان رفته بويم مشهد.يک روز صبح ديدم سيد احمد از خواب بيدار شده ولي تمام بدنش مي لرزد .گفتم چي شده ؟ گفت:فکر کنم تب ولرز کردم.بعد از يکي دوساعت به من گفت امروز بايد حتما برويم بهشت رضا اتفاقا برنامهآنروز گردان هم بهشت رضا بود از احمد پرسيدم چي شده که حتما بايد بريم بهشت رضا ؟ او به اضرار من تعريف کرد ديشب خواب يک شيهد را ديدم که به من گفت تو در بهشت همسايه مني من خيلي تعجب کردم تا بحال اورا نديده بودم گفتم تو کي هستي الان کجايي ؟ گفت در بهشت رضا احمد آنروز آنقدر گشت تا آن شهيد را که حتي نام او را نمي دانست پيدا کرده و بالاي مزار آن شهيد با او حرفها زد.
روحش شاد يادش گرامي
مادري مهربان تر از خورشيد
شخصیت فاطمه زهرا(س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است.
در هر مرحله از مراحل زندگى وى, لایه ها و درسهاى بزرگى نهفته است و با كالبدشكافى و موشكافیهاى عمیق, مى توان درسهاى بزرگى آموخت و باید هم آموخت.
یكى از ابعاد زندگى فاطمه زهرا(س), كه خیلى درخشان و دلنواز است, ((بعد تربیتى)) زندگى حضرت است.
سیره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربیتى, چیزى نیست كه بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و یا اینكه در یك مقال و مقاله بتوان ترسیم كرد.
سیره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فایده چندانى ببار نمىآورد. از سیره عملى فاطمه(س), در امر تربیت, سخن بگوئیم, وى را ((بانو و كوثر بیكران)) و ((مادر محبت)) معرفى كنیم; ولى خودمان در میدان عمل, بى عارى و بى پروایى بكنیم, آیا چنین كارى شایسته است؟
آوازه و آرزوهاى مادر, به ((تربیت)) پیوند خورده است.
در حقیقت, مادر ((پیش مرگ و سر پیشاهنگ)), امر تربیت است و از جمله دل مشغولیها و دلجوئیهاى دیرینه وى تربیت فرزند در ابعاد گونه گون زندگى است.
از دیدگاه اسلام, ((تربیت اسلامى)), خدایى ترین مسئله اى است كه یك مادر دانا با آن مواجه است.
اسلام دین ((تربیت محور)) است و در این راستا مردان و زنان بزرگى را با ((چراغ هدایت)), جهت ایصال الى المطلوب و ارائه طریق به سوى بشریت فرستاده است.
به هر تقدیر, آیا مادران در میدان تعلیم و تربیت به الگوى توانا و زیبا, نیاز دارند یا خیر؟
جاى تردید وجود ندارد كه همه انسانها نیازمند الگو هستند و دنبال الگوگیرى و الگویابى مى باشند و این امر, براى انسانهاى عاقل, بسیار طبیعى است.
آنچه مهم است و جاى دقت دارد, این است كه از چه كسى باید پیروى كرد و فرد به عنوان الگو, باید داراى چه شرایط و ویژگیها باشد؟
از دیدگاه اسلام, اولین شرط براى یك الگو, آن است كه خود عامل به گفته هایش باشد و سیره عملى و علمى زندگى او به عنوان حجت شرعى و عقلى شناخته شده باشد.
اين شرط كه الگو باید, سیره عملى و علمى وى حجت باشد جز در مورد انبیا و امامان(ع) مصداق ندارد.
زندگى فاطمه زهرا(س) لبریز از لایه ها و لطافت ها است و دسترسى و شناخت عمیق از تمامى لایه ها و لطافت هاى زندگى معنوى وى, براى همه كس مقدور نیست.
شخصیت معنوى این بانوى ((بى كران)) متشكل از ((بسترهاى معنوى)) بسیارى است كه هر كدام از آنها براى یك زندگى معنوى و معنادار بكار آید.
از این جهت, كوثر بى كران, كاملترین الگویى است كه مى توان در ابعاد گونه گون زندگى, وى را مقتداى خویش قرار داد, كه یكى از ((لایه ها و لطافت هاى)) زندگى معنوى وى كه بستر معنوى خوبى را براى رشد ربانى و معنوى فراهم مى سازد, ((بستر تربیتى)) زندگى او است.
در ((سیره عملى و علمى)) زندگى وى, ظرافت ها و دقتها موج مى زند.
او مادر است, اما چگونه مادر؟!
مادر امامت است و حسنین در دامن مبارك او تربیت یافته اند.
مادرى است كه از راه تكان دادن گهواره, براى همیشه جهان را تكان مى دهد و از طریق ((لالایى و تاتایى هاى)) حساب شده, جهان و جهانیان را پر از فریادهاى عدالت خواهى مى كند و به سمت عدالت پیش مى راند.
تربیت كلامى كودكان, از زمزمه هاى زیباى مادر در قالب ((لالایى)) و ((تاتایى)), آغاز مى شود.
از اینجاست كه ظرافتهاى تربیت, رخ مى نماید و یك مادر مسوول را با مشكلات و موانع تربیتى مواجه مى سازد.
مادر با زمزمه هاى ((لالایى و تاتایى)), در واقع مى خواهد در پاكترین سرزمین وجود كودك كه همان هستى و انسانیت كودك است تصرف كند و تصرف مى كند. آیا در چنین حالتى شایسته و بایسته است كه مادر, امر تربیت را سبك و سرسرى انگارد؟
مادرى كه مى خواهد كار تربیتى معنادار انجام دهد, خود باید:
1 ـ به فرزندان نیكى كند.
2 ـ هنگام ناتوانى در دوران نوزادى و كودكى, و یا دوران دیگر, حتى به آنها اف نگوید.
3 ـ بر سرشان فریاد نزند.
4 ـ با اكرام با آنها سخن بگوید.
5 ـ با آنها خاكسارى و مهربانى كند و بال و پر پر مهر و آغوش گرم خویش را به سوى آنها بازگشاید.
6 ـ از خداوند براى فرزندان, طلب سعادت و رحمت بكند.
فاطمه زهرا(س) كه خود قرآن ناطق و مفسر كبیر است, یقینا در كار تربیتى, این نكات ظریف و عمیق قرآنى را كاربردى ساخت و بدان جامعه عمل پوشاند.
فاطمه زهرا(س) ((مادر محبت)) است و با محبت معنادار وى باید جهان هدایت مى شد.
اگر با وجود الگوى تربیتى چون فاطمه زهرا(س), عده كثیرى از مادران مسلمان با مشكل تربیتى مواجه هستند, این به خاطر آن است كه :
اولا شناخت و معرفت عمیق, نسبت به شخصیت الگو ندارند.
ثانیا شناخت و تلقى و برداشت درست از تربیت اسلامى ندارند.
ثالثا برخورد و رفتارشان در امر تربیت محبتآمیز نیست.
رابعا بسیارى از مادران و پدران تربیت را به عنوان بزرگترین منبع, به حساب نمى آورند.