مادري مهربان تر از خورشيد
شخصیت فاطمه زهرا(س), در ابعاد گونه گون قابل بررسى است.
در هر مرحله از مراحل زندگى وى, لایه ها و درسهاى بزرگى نهفته است و با كالبدشكافى و موشكافیهاى عمیق, مى توان درسهاى بزرگى آموخت و باید هم آموخت.
یكى از ابعاد زندگى فاطمه زهرا(س), كه خیلى درخشان و دلنواز است, ((بعد تربیتى)) زندگى حضرت است.
سیره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربیتى, چیزى نیست كه بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و یا اینكه در یك مقال و مقاله بتوان ترسیم كرد.
سیره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فایده چندانى ببار نمىآورد. از سیره عملى فاطمه(س), در امر تربیت, سخن بگوئیم, وى را ((بانو و كوثر بیكران)) و ((مادر محبت)) معرفى كنیم; ولى خودمان در میدان عمل, بى عارى و بى پروایى بكنیم, آیا چنین كارى شایسته است؟
آوازه و آرزوهاى مادر, به ((تربیت)) پیوند خورده است.
در حقیقت, مادر ((پیش مرگ و سر پیشاهنگ)), امر تربیت است و از جمله دل مشغولیها و دلجوئیهاى دیرینه وى تربیت فرزند در ابعاد گونه گون زندگى است.
از دیدگاه اسلام, ((تربیت اسلامى)), خدایى ترین مسئله اى است كه یك مادر دانا با آن مواجه است.
اسلام دین ((تربیت محور)) است و در این راستا مردان و زنان بزرگى را با ((چراغ هدایت)), جهت ایصال الى المطلوب و ارائه طریق به سوى بشریت فرستاده است.
به هر تقدیر, آیا مادران در میدان تعلیم و تربیت به الگوى توانا و زیبا, نیاز دارند یا خیر؟
جاى تردید وجود ندارد كه همه انسانها نیازمند الگو هستند و دنبال الگوگیرى و الگویابى مى باشند و این امر, براى انسانهاى عاقل, بسیار طبیعى است.
آنچه مهم است و جاى دقت دارد, این است كه از چه كسى باید پیروى كرد و فرد به عنوان الگو, باید داراى چه شرایط و ویژگیها باشد؟
از دیدگاه اسلام, اولین شرط براى یك الگو, آن است كه خود عامل به گفته هایش باشد و سیره عملى و علمى زندگى او به عنوان حجت شرعى و عقلى شناخته شده باشد.
اين شرط كه الگو باید, سیره عملى و علمى وى حجت باشد جز در مورد انبیا و امامان(ع) مصداق ندارد.
زندگى فاطمه زهرا(س) لبریز از لایه ها و لطافت ها است و دسترسى و شناخت عمیق از تمامى لایه ها و لطافت هاى زندگى معنوى وى, براى همه كس مقدور نیست.
شخصیت معنوى این بانوى ((بى كران)) متشكل از ((بسترهاى معنوى)) بسیارى است كه هر كدام از آنها براى یك زندگى معنوى و معنادار بكار آید.
از این جهت, كوثر بى كران, كاملترین الگویى است كه مى توان در ابعاد گونه گون زندگى, وى را مقتداى خویش قرار داد, كه یكى از ((لایه ها و لطافت هاى)) زندگى معنوى وى كه بستر معنوى خوبى را براى رشد ربانى و معنوى فراهم مى سازد, ((بستر تربیتى)) زندگى او است.
در ((سیره عملى و علمى)) زندگى وى, ظرافت ها و دقتها موج مى زند.
او مادر است, اما چگونه مادر؟!
مادر امامت است و حسنین در دامن مبارك او تربیت یافته اند.
مادرى است كه از راه تكان دادن گهواره, براى همیشه جهان را تكان مى دهد و از طریق ((لالایى و تاتایى هاى)) حساب شده, جهان و جهانیان را پر از فریادهاى عدالت خواهى مى كند و به سمت عدالت پیش مى راند.
تربیت كلامى كودكان, از زمزمه هاى زیباى مادر در قالب ((لالایى)) و ((تاتایى)), آغاز مى شود.
از اینجاست كه ظرافتهاى تربیت, رخ مى نماید و یك مادر مسوول را با مشكلات و موانع تربیتى مواجه مى سازد.
مادر با زمزمه هاى ((لالایى و تاتایى)), در واقع مى خواهد در پاكترین سرزمین وجود كودك كه همان هستى و انسانیت كودك است تصرف كند و تصرف مى كند. آیا در چنین حالتى شایسته و بایسته است كه مادر, امر تربیت را سبك و سرسرى انگارد؟
مادرى كه مى خواهد كار تربیتى معنادار انجام دهد, خود باید:
1 ـ به فرزندان نیكى كند.
2 ـ هنگام ناتوانى در دوران نوزادى و كودكى, و یا دوران دیگر, حتى به آنها اف نگوید.
3 ـ بر سرشان فریاد نزند.
4 ـ با اكرام با آنها سخن بگوید.
5 ـ با آنها خاكسارى و مهربانى كند و بال و پر پر مهر و آغوش گرم خویش را به سوى آنها بازگشاید.
6 ـ از خداوند براى فرزندان, طلب سعادت و رحمت بكند.
فاطمه زهرا(س) كه خود قرآن ناطق و مفسر كبیر است, یقینا در كار تربیتى, این نكات ظریف و عمیق قرآنى را كاربردى ساخت و بدان جامعه عمل پوشاند.
فاطمه زهرا(س) ((مادر محبت)) است و با محبت معنادار وى باید جهان هدایت مى شد.
اگر با وجود الگوى تربیتى چون فاطمه زهرا(س), عده كثیرى از مادران مسلمان با مشكل تربیتى مواجه هستند, این به خاطر آن است كه :
اولا شناخت و معرفت عمیق, نسبت به شخصیت الگو ندارند.
ثانیا شناخت و تلقى و برداشت درست از تربیت اسلامى ندارند.
ثالثا برخورد و رفتارشان در امر تربیت محبتآمیز نیست.
رابعا بسیارى از مادران و پدران تربیت را به عنوان بزرگترین منبع, به حساب نمى آورند.