بزرگترین خطر تهدید کنندهی سالک
راحت طلبی و تنبلی همیشه در انسان وجود دارد. همین موجب میشود انسان وقتی به جایی میرسد تصور کند دیگر مشکلی ندارد و کار تمام است، در حالی که اگر خوب بیندیشد، میبینید که تازه اول مشکل است. هر قدر انسان در نردبان تکامل بالاتر میرود، سقوطش خطرناکتر میشود. کوه بزرگی را تصور کنید که عدهای قصد دارند به قلهی آن صعود کنند. کسانی که در دامن کوه سیر میکنند، خطر چندانی تهدیدشان نمیکند. آنها که کمی بالاترند، اگر بلغزند، ممکن است فقط یکی دو متر سقوط کنند، ولی بالاخره جان سالم به در میبرند. اما آنها که تا نزدیکی قله بالا رفتهاند، اگر سقوط کنند، به هیچ وجه نجات نخواهند یافت.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
معاشرت با پدر ومادر
ابي ولاد حناط مي گويد : از امام صادق (علیه السلام) سوال كردم درباره آيه 83 سوره بقره ((وباالوالدين احسانا))فرمود:نيسكي به پدر ومادر اينست كه با آن ها خوشرفتاري كني ونياز آن ها را قبل از در خواست آن ها بر طرف كني تا مجبور به در خواست نشوند . (بحار الانوار،74/79)
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود : هركس دوست دارد عمرش افزون وروزيش فراوان باشد به پدر ومادرش صله واحسان كند اين كار او اطاعت خداست وهمين طور با خويشان خود صله رحم بجا آورد. (بحار الانوار 74/85)
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود : خشنودي خدا با خشنودي پدر ومادر وخشم او با خشم پدر ومادر است.بحار الانوار 74/80
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود : نگاه كردن فرزند به پدر ومادرش از روي محبت عبادت محسوب مي شود .(بحار الانوار 74/80)
فرم در حال بارگذاری ...
برگی از زندگی بزرگان(کاشف الغطاء)
محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1294 قمری در نجف اشرف دیده به جهان گشود . او در خانواده روحانی و در دامن علم و ادب پرورش یافت .
در سن ده سالگی آموزش علوم عربی را آغاز کرد ، سپس به فرا گرفتن علم بلاغت پرداخت و هم زمان ریاضیات ، شامل حساب و هیأت را نیز فرا گرفت . هنوز در سنین جوانی بود ، که دروس سطح فقه و اصول را با موفقیت به پایان رسانید و درس خارج را نزد استادان و دانشمندان معروف آغاز کرد .
...
نبوغ و استعداد درخشان کاشف الغطاء سبب شد ، که او در آموزش فلسفه و کلام و سایر علوم ، پیشرفت چشمگیری نماید ، به طوری که دانش و فضل وی ، نسبت به سن کم او ، به مراتب فزونی داشت . او به خاطر فضل و تبحر علمی خود همواره مورد احترام استادانش بود .
در زمانی که تحصیل میکرد ، شرحی بر کتاب عمیق ((عروة الوثقی)) نگاشت و هم زمان تدریس علوم را نیز آغاز کرد و طولی نکشید که از علماء و اندیشمندان سرشناس و مشهور گردید .
این مرجع بزرگ تقلید دارای همتی بلند بود و برای رسیدن به هدف ، مشکلات را بر خود هموار میکرد و بر همین اساس ، به کارهای مهم و سفرهائی که هیچ کس جرأت اقدام به آنها را نداشت ، دست زد .
یکی از تألیفات کاشف الغطاء درباره حکمت و عقائد به نام ((دین و اسلام)) میباشد ، که به هنگام چاپ ((ناظم پاشا)) حاکم وقت عراق به دستور مفتی ((شیخ سعید زهاوی)) به چاپخانه هجوم برد و آن را مصادره کرد ، کاشف الغطاء میگوید : از سرنوشت این دو جلد کتاب دیگر اطلاعی به دست نیاوردم ، البته این کتاب چهار جلد بوده ، که دو جلد آن به سال 1330 هجری در لبنان به چاپ رسیده است .
حدود هشتاد اثر به صورت کتاب و مقاله ، از این عالم ربانی به یادگار مانده است ، که مهمترین آنها ، کتاب ((تحریر المجله)) در رشته فقه و در دو جلد میباشد ، که در زمان حکومت عثمانی ، در مدارس حقوق عراق تدریس میگردید .
کاشف الغطاء علاوه بر تألیفات ، سفرهای متعددی به کشورهای مصر ، لبنان ، سوریه ، فلسطین ، ایران و پاکستان داشت و در تمام این مسافرتها ، به روشن کردن اذهان مسلمین و بیداری آنان در برابر استعمارگران میپرداخت و استعمار جدید و پدیدههای شوم ناشی از آن را در جهان معرفی میکرد .
کاشف الغطاء همانگونه که به وحدت دین و سیاست میاندیشید ، به وحدت ملل اسلامی نیز توجه خاصی داشت و همواره در راه اعتلاء اسلام و دفاع از امت اسلامی تلاش میکرد و مردم را به رویاروئی با دشمنان اسلام در پرتو همکاری ، هماهنگی ، اتحاد و پرهیز از اختلافات فرا میخواند .
در سال 1332 قمری جنگ جهانی اول آغاز شد ، کاشف الغطاء همراه با گروهی از علماء ، برای جهاد و جنگ با دشمنان اسلام ، به ((کوت)) عزیمت کرد .
اشعار این دانشمند و مرجع تقلید بزرگ تشیع گویای بینش عمیق او ، به مسائل اجتماعی و سیاسی جهان میباشد و در آن مسلمانان را به اعتماد به نفس و مبارزه در برابر خود باختگیهای در برابر استعمارگران دعوت میکند . به هر حال این نابغه بزرگ که در فقه و فلسفه و کلام و تفسیر و کلام و حدیث استاد بود و با فکر و قلم خویش خدمات کم نظیری به فرهنگ و جامعه اسلامی انجام داده است ، سرانجام دوشنبه 18 ذیقعده 1373 هجری در شهر ((کرند غرب)) ایران چشم از جهان فرو بست ، پیکر او را به بغداد انتقال دادند ، و از آنجا برای خاکسپاری به ((دار السلام)) نجف اشرف بردند
منبع: آوای بیداری ، ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی ، اردیبهشت 1372 .
فرم در حال بارگذاری ...
تقرب به خدا، گرایش فطری انسان
یکی از گرایشهای فطری انسان، بلکه بالاترین و عمیقترین گرایش فطری او، رسیدن به کمالات معنوی و اوج گرفتن روحش در فضای ملکوت است. انسان فطرتا گمشدهای دارد که در پی آن است، گویی میخواهد مانند پرندهای در فضای ملکوت اوج بگیرد و بالا رود. انسان میخواهد به کمالات بیشتری دست پیدا کند، به مقامات عالیتری برسد و علم حضوری ناآگاهانهاش به خدا، به علم حصولی و حضوری آگاهانه تبدیل شود.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
معاشرت بامردم
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود : دانا ترين مردم كسي است كه با مردم بيشتر مدارا كند وخوارترين مردم كسي است كه به مردم اهانت كند .(بحار الانوار75/52 )
امير المومنين (علیه السلام)از رسول خدا (صل الله علیه و آله)نقل مي كند كه فرمود: سرآغاز عقل وخردمندي بعد از ايمان به خدا اظهار محبت به مردم ودوستي با آنان است .
امام علي (علیه السلام) فرمود : خداوند دوست دارد آن مسلماني را كه آنچه براي خود مي خواهد براي برادر ديني اش هم بخواهد و آنچه را براي خويشتن نمي خواهد براي او هم نخواهد.
(محاسن برقي ،ج 1ص10 )
امام صادق (علیه السلام) فرمود : هركس براي خدا از برادرش ديدار كند ،خداوند عزوجل مي فرمايد ،مرا ديدار كرده اي وثواب تو بر منست وبه ثوابي جز بهشت براي تو راضي نمي شوم .(اصول كافي،3/255)
فرم در حال بارگذاری ...
برگی از زندگی بزرگان(سید حسن مدرس)
سال 1287 هجری قمری ، روستای کچو مثقال ، در دوازده کیلومتری اردستان ، شاهد تولد نوزادی بود ، که بعدها قهرمان مذهب و سیاست گردید .
بیش از شش سال از عمرش نگذشته بود ، که تعلیم و تربیت او را ، پدر بزرگش بر عهده گرفت . در سن یازده سالگی به قمشه (شهرضا) هجرت کرد و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در شانزده سالگی به حوزه علمیه اصفهان رفت .
مدرس مینویسد :
...
برای تهیه مخارج زندگی و هزینه تحصیل ، مجبور بودم ، در روزهای تعطیل هر هفته ، به دهات بروم ، لباسم را عوض کنم و مشغول کار عملگی و بنائی شوم ، تا مخارج تحصیل خود را فراهم نمایم .
مدرس علاوه بر فعالیتهای علمی و تألیفات و نمایندگی حوزه علمیه در مجلس شورای ملی ، یک زندگی سراسر هجرت ، جهاد ، تبعید ، و مبارزه داشت .
و سرانجام ، یک ساعت به زمان افطار روز بیست و ششم ماه رمضان 1358 بود ، مأمورین پلید رضاشاه ، همراه با سم قوی ، به شهر کاشمر تبعیدگاه مدرس اعزام گردیدند . مدرس سماور را روشن کرده بود ، مأموران مخفیانه سم را در چای ریختند و به او تکلیف کردند ، که چای سمی را بنوشد . مدرس گفت :
کمی صبر کنید ، افطار شود ، آن را مینوشم .
مدرس اجازه گرفت ، دو رکعت نماز بخواند ، مأموران موافقت کردندن . بعد از نماز ، مدرس چای سمی را نوشید و باز به نماز ایستاد .
مأموران منتظر مرگ او بودند ، ولی ظاهرا خبری نبود و سید همچنان در حال عبادت و مناجات بود و حال خوشی داشت .
ناگاه سه نفر مأمور به او حمله ور شدند و با کمال قساوت ، مدرس را در حال نماز خفه کردند ، و بدینوسیله زندگی سراسر عزت و مردانگی این قهرمان آزادی و مرد ضد استبداد پایان یافت .
منبع: داستانهای کودکی مردان بزرگ ، ص 32 .
فرم در حال بارگذاری ...
مسؤولیت والدین نسبت به دختران
پس از ظهور اسلام، روزی قیس! که پیرمردی فرتوت شده و اسلام آورده بود، برای جبران خطاهای گذشته و طلب آمرزش از خدا، نـزد پیامبر اکرم آمد و چنین گفت:
جهل و نادانی، بسیاری از پدران این محیط را بر آن داشت تا با دست خویش دختران بیگناه خود را زنده به گور کنند.
سیزدهمین دخترم را زنم پنهانی به دنیا آورد و چنین وانمود کرد که نوزاد مرده است. اما در خفا او را پیش اقوام خود فرستاد. سالها گذشت. روزی که ناگهان از سفری باز گشتم، دختری خردسال را در خانه خودم دیدم و چون شباهتی تام به فر زندانم داشت، دربا ره اش به تردید افتادم. بالاخره دانستم که دختر من است. بی درنگ دخـترک را کـه زار زار میگریست، کشان کشان به نقطه دوری بردم و بـه نـالههای او تـوجه نکردم و زنده به گو رش کردم. قیس، پس از بیات این ماجرا سکوت کرد و به انتظار جواب ماند.
پیامبرخدا، در حالی که قطرات اشک از دیدگانش فـرو میچکید،
زمزمه می کرد که:
- “من لایرحم لایرحم “: آن که رحم نکند، بر او رحم نشود. سـپس خطاب به قیس فرمود:
ای قیس! روز بدی در پیش داری!
قیس پرسید: ای پیامبرخدا! برای تخفیف با رگناهم چه کنم؟
پیامبر پاسخ داد: به عدد دخترانی که کشته ای، کنیزی در راه خدا آزاد کن!
منبع. تفسیر نمونه، ج 11/ 273، با اندکی تغیبر
فرم در حال بارگذاری ...
وظیفه انسان در قبال نعمتهای الهی
وظیفهی ما در قبال نعمتهای خدادادی چیست؟ انسانهایی که از فطرت پاک برخوردارند، حتی خدمت بسیار کوچک دیگران را هرگز فراموش نمیکنند و همیشه خود را شرمندهی آنان میدانند. حال فطرت انسان چگونه قبول میکند که در برابر نعمتهای بیشمار خداوندی در مقام شکر و حقشناسی برنیاید؟ اگر انسان همواره به نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده است توجه داشته باشد، هیچ گاه از یاد خدا غافل نمیشود. انسان اگر بداند که حتی انجام همین تکالیف آسان نیز برای به کمال رسیدن و سعادت ابدی او است، همواره شکرگزار و مطیع اوامر و دستورات الهی خواهد بود. هر قدر انسان نسبت به این مسایل بیشتر بیندیشد، انگیزهی بیشتری برای عمل به دستورات اخلاقی پیدا میکند.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...