لینک ثابت
هنگامی که به پیکر انسان مینگریم، آن را بسیار شگرف مییابیم. طراحی دقیق، اجرای صحیح و رعایت جزئیترین مسائل، نشانههایی است از عظمت خالق آن. امام علی علیه السّلام درباره شگفتی خلقت انسان میفرماید:
جعل لکم اسماعا لتعی ما عناها و ابصارا لتجلو عن عشاها و اشلاء جامعة لا عضائها، ملائمة لاضائها فی ترکیب صورها و مدد عمرها، با بدان قائمة بارفاقها و قلوب رائدة. « نهج البلاغه، خطبه 83.»
خداوند گوشهایی را برای پند گرفتن از شنیده و چشمهایی را برای کنار زدن تاریکیها به شما بخشیده است. به هر عضوی از بدن اجزای متناسب و هماهنگی عطا کرده تا هم از نظر ترکیب ظاهری و هم در هنگام عمر با یکدیگر سازگار باشند. همچنین بدنهایی را عطا کرده که منافع خود را تأمین میکنند و قلبهایی را عطا کرده که روزی را با فشار به سراسر بدن میرسانند.
بدن انسان تقریبا از 60 تریلیون سلول تشکیل شده است. هر سلول در جایگاهی ویژه قرار داشته، برای عملکرد خاصی استفاده میشود.
صفحات: 1· 2
گاهی انسان ناچار است در غربت زندگی کند،کارمند دولت است.
در ارتش یا شهربانی یا ژاندارمری انجام وظیفه میکند،فرهنگی است،تاجر یا پیشهور یا کارگری است که باید در غربت زندگی کند،این قبیلافراد ناچارند برای همیشه یا به طور موقت در غربت زندگی کنند،مردناچار است دوری از وطن را تحمل کند لیکن این موضوع با مذاق بعض خانمها جور نمیآید،زیرا دوست دارند نزد پدر و مادر و خویشان ودوستانشان باشند.
1- خبرگزاری های بین المللی
2- مطبوعات
3- رادیو و تلویزیون
4- سینما، تئاتر
5- مواد مخدر
6- کالاهای صادراتی
انسان بیشتر اوقات به ارزش و اهمیت بسیاری از فضایل اخلاقی واقف است، اما برای رسیدن به آنها انگیزه و همت لازم را ندارد. به بیان دیگر، انسان میخواهد به مواعظ اخلاقی انبیا و اولیای الهی علیهمالسلام عمل کند، اما چون از انگیزه و همت قوی در این زمینه برخوردار نیست، امور مربوط به زندگی دنیا را بر آنها مقدم میدارد. این جا است که این سؤال مطرح میشود که چگونه میتوان به مقامات عالیه نایل شد و نسبت به این مهم تصمیمی جدی اتخاذ نمود؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید بدانیم که هر تصمیمی نیاز به زمینهها و مقدماتی دارد؛ یعنی یک سلسله شناختهایی که انسان باید آنها را مدنظر قرار دهد تا زمینهساز ایجاد اراده و تصمیم قوی در او باشد. یکی از مسایلی که انسان باید نسبت به آن شناخت داشته باشد، نعمتهای خدا است؛ یعنی این که بداند خداوند چه نعمتهای فراوانی به او عطا کرده است. این امر منوط به این است که انسان دربارهی نعمتهایی که خداوند به او ارزانی داشته تفکر کند و آنها را در نظر آورد.
صفحات: 1· 2
به طور حتم، میتوان واقعه رجعت را یکی از جدیترین باورهای شیعیان دانست.
تا حدی که امام صادق (علیه السلام) در حدیثی که علامه مجلسی در بحار الانوار (ج ۵۳- صص ۹۲ و ۱۲۱) از ایشان نقل کرده، در مورد اهمیت رجعت اینطور فرمودند که:
“مَنْ اَقَرَّ بِسَبْعَهِ اَشْیَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنُ وَ ذَکَرَ مِنْهَا الْایمانَ بِالرَّجْعَهِ” “هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن است و یکی از آن هفت چیز، ایمان به رجعت است.”
مرحوم سید مرتضی علم الهدی، عقیده بر رجعت از دیدگاه امامیه را چنین توضیح میدهد:
صفحات: 1· 2
محب الدین عبدالله بن حسین عکبری ، در دوران کودکی ، بر اثر بیماری آبله ، چشمان خود را از دست داد و نابینا شد ، اما وی به اندازهای به آموختن علم و دانش علاقه داشت ، که علم نحو را از ((ابن خشاب)) و سایر دانشمندان و استادان زمان خود فرا گرفت .
آری ، شب و روز و ساعتی بر او نمیگذشت ، که از آموختن و اندوختن علم و دانش غفلت نماید . برای خواندن و نوشتن از افراد باسواد بینا استفاده میکرد ، تا هم کتابها را برایش بخوانند و هم آنچه را که در ذهن خود میآفریند ، برای او بنویسند .
از دیدگاه امام جعفر صادق علیهالسلام وجود گلهای رنگارنگ و شکوفههای گوناگون که جلوه زیبایی خود را قبل از هرچیز مدیون رنگ آمیزیهای بدیع طبیعت هستند از جمله اهم آیات الهی و نشانههای تدبیر خدا در آفرینش جهان معرفی میشود.
ایشان میفرمایند:
در رنگ آسمان که خداوند آن را به این رنگ آفریده که موافق ترین رنگهاست . تفکر نما برای آنکه دیده و نور چشم را تقویت مینماید حتی آنکه اطباء میگویند که اگر کسی را ضعفی در دیده پدید آمده باشد باید نظر به کبود مایل به سیاهی کند بعضی از طبیبان حاذق برای کسی که کندی در بینایی او ایجاد شده بود حکم کرده بودند که پیوسته نظر در ظرف کبودی که مملو از آب باشد کند پس تفکر کن که چگونه رنگ آسمان را کبود مایل به سیاهی گردانیده که مکرر نظر کردن به آسمان بر دیدهها ضرر نرساند.
پی نوشتها:
1- توحید مفضل، ص 162.
2- توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، ص 121.
هر کس شغلی و هر شغل لوازمی دارد:یکی راننده است که اکثرعمرش را در راهها بسر میبرد و نمیتواند مانند افراد دیگر هر شب بهمنزل بیاید،یکی پاسبان است که بعضی شبها یا همه شب باید پاسداری کند،یکی طبیب است کمتر وقت فراغت دارد با خانوادهاش بنشیند یا به تفریحبرود،یکی استاد یا دانشمند اهل مطالعه است که ناچار استشبها مطالعهکند،یک شغلش ایجاب میکند زیاد در سفر باشد،یکی نفت فروش استبوی نفت میدهد،یکی مکانیک است لباسهایش چرب و بوی روغن میدهد،یکی ذغال فروش و همیشه سیاه است،یکی کارگر شبانه استشبها باید بهکارخانه برود.ووو…