ادب و ایثار
ادب و ايثار حضرت فاطمه عليها السلام به حدي بود که گرسنگي خود و فرزندانش را از علي عليه السلام پنهان مي کرد و از شوهرش تقاضايي نمي کرد تا شايد نتواند آن را بر آورده کند. در اين رابطه به موارد زير توجه فرماييد: 1- روزي فاطمه زهرا عليها السلام در حالي که آثار ضعف و گرسنگي از چهره او نمايان بود، به حضور پدرش رسيد رسول خدا (صلي الله عليه وآله) وقتي اين حالت را مشاهده کرد، دستهايش را به سوي آسمان بلند نمود و گفت: خدايا! گرسنگي فرزندم را به سيري تبديل نما و وضع او را سامان بده. [1] .
2- روزي رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از دخترش پرسيد: فاطمه جان! چرا رنگ رخسارت پريده است؟ چرا رنگ فرزندانم حسن و حسين دگرگون شده است؟ عرض کرد: پدرجان! سه روز است که غذا نخورده ايم و فرزندانم حسن و حسين از شدت گرسنگي بي تاب شده اند و هم اکنون مانند جوجه هاي پرکنده از گرسنگي به خواب رفته اند. [2] .
3- روزي علي عليه السلام از آن حضرت تقاضاي غذايي کرد، آن حضرت گفت: دو روز است که خودم چيزي نخورده ام و هر چه در خانه بود براي شما و فرزندانم آورده.
وقتي که علي عليه السلام به او مي گويد: چرا مرا آگاه نساختي تا براي شما غذا تهيه کنم؟ مي گويد: از خداي خود شرم کردم که چيزي از تو بخواهم که انجام آن برايت دشوار باشد. [3] .
بحار الانوار / ج 33/
مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها)
سوال : بر اساس روايات، شيعيان معتقدند كه حضرت فاطمه عليها السلام برترين زنان جهان است؛ اين عقيده چگونه با آيه 42 سوره آل عمران كه حضرت مريم عليها السلام را برترين زنان عالم معرفى مىكند، سازگار است؟ مفسران دو پاسخ به اين سؤال دادهاند: 1- مراد آيه شريفه، برترى حضرت مريم بر همه زنان جهان در عصر خود است. اين پاسخ، هم مشابه قرآنى دارد و هم دليل روايى: 1- 1- خداوند درباره بنىاسرائيل فرموده است: «وَ أَنِّى فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ»[1]؛ «و همانا من شما را بر جهانيان برترى دادم». در تفسير نمونه آمده است: شايد بعضى تصور كنند كه منظور از «فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ» اين باشد كه آنها را بر تمام جهانيان، در تمام ادوار برترى بخشيده است؛ ولى با توجه به ساير آيات قرآن، روشن مىشود كه مقصود برترى آنها نسبت به افراد محيط و عصر خودشان است؛ زيرا در قرآن مىخوانيم: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ …»[2]؛ «شما (مسلمانان) بهترين امتى بوديد كه براى نفع انسانها آفريده شدهايد»[3]. 1- 2- در تفسير نورالثقلين از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «مريم سرور زنان جهان در عصر خود بود؛ اما دخترم فاطمه عليها السلام سرور همه زنان جهان از آغاز تا پايان است»[4]. 2- آيه شريفه قيد زمانى ندارد و مربوط به همه زمانها است؛ ولى قيد موضوعى دارد و از همين رو منافاتى با سرورى حضرت زهرا عليها السلام بر همه زنان عالم در كمالات عالى و والاى انسانى ندارد. توضيح اينكه در قرآن مجيد، يكسرى از ويژگىها و امتيازات براى حضرت مريم بيان شده است. اين ويژگىها از اختصاصات او نيست و افراد ديگرى نيز در رتبه او و چه بسا بالاتر از او به چنين مقاماتى رسيدهاند؛ اما آنچه ازاختصاصات حضرت مريم است و بدان وصف بر همه زنان عالم امتياز يافته، چگونگى ولادت فرزند وى است. علامه طباطبايى قدس سره در الميزان مىنويسد: « [اين كلمه] از خصايص وجودى حضرت مريم، انگشت روى هيچ خصيصهاى به جز ولادت عجيب فرزندش نمىگذارد. اين است كه «اصطفاء» از هر جهت نيست؛ بلكه آن گونه فرزند آوردن مراد است». اما غير از كلمه «اصطفاء»، كلمات ديگرى درباره حضرت مريم آمده است كه اختصاص به وى ندارد؛ مانند: «تطهير»، «تصديق به كلمات خدا و كتب او»، «قنوت» و «محدثه بودن». در تفسير اطيب البيان نيز امتياز خصوصى حضرت مريم عليها السلام بر ديگر زنان، چگونگى زاييدن حضرت عيسى عليه السلام بيان شده و در سرّ بيان «وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ»[5] آمده است: «بيان اين جمله براى اين است كه ديگر زنى نتواند چنين ادعايى بكند و بهانه به دست آورد». بنابراين اگر آيه داراى قيد زمانى نباشد، حضرت مريم را فقط در چگونگى فرزند آوردن از همه زنان جهان ممتاز دانسته است و اين نافى برترى حضرت زهرا عليها السلام در مجموع كمالات عالى انسانى نيست. ……………………………………… [1]. بقره ( 2)، آيه 47. [2]. اعراف ( 3)، آيه 137. [3]. ناصر، مكارم شيرازى و …، تفسير نمونه،( تهران: دارالكتب الاسلامية، چاپ سى و دوم، 1374)، ج 1، صص 221- 222. [4]. عبد على بن جمعه، العروس الحويزى، تفسير نورالثقلين، تحقيق سيد هاشم الرسولى محلاتى،( قم: اسماعيليان، الطبعة الرابعة، 1412 ه. ق)، ج 1، ص 338 و ص 336. [5]. آل عمران ( 3)، آيه 42.
مدارا و مهربانی با همسر
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) چند روز بعد از عروسي حضرت فاطمه عليها السلام به ديدار آنها رفت. از علي عليه السلام خواست تا چند لحظه از اتاق بيرون رود، پس از فاطمه عليها السلام پرسيد: دخترم! همسرت را چگونه يافتي؟ عرض کرد: پدرجان، خدا بهترين مردان را نصيب من کرده، لکن زنان قريش که به ديدنم آمدند به جاي تبريک، عقده اي بر دلم نهادند و گفتند: پدرت تو را به مردي فقير و تهيدست کابين بسته، با اينکه ثروتمندان و رجال بزرگي خواستگار تو بودند. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) دخترش را دلداري داد و فرمود: نور ديده ام! پدر و شوهر تو فقير نيستند، به خدا سوگند. گنجهاي زمين را بر من عرضه داشتند، ولي من نعمتهاي اخروي را بر ثروت و مال دنيا ترجيح دادم. عزيزم! من براي تو همسري برگزيدم که از همه زودتر اسلام آورد او از حيث علم و دانش و عقل بر تمام مردم برتري دارد. خدا در بين بشر، من و شوهرت را برگزيد. تو همسر خوبي داري، قدرش را بدان و از فرمانش سرپيچي نکن. سپس علي عليه السلام را خواند و فرمود: با همسرت مدارا و مهرباني کن. بدان که فاطمه عليها السلام پاره تن من است. هر کس او را آزاد کند مرا اذيت کرده و هر کس او را خشنود کند مرا خشنود کرده است.
فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام ص 68
ده پیام فاطمی
يكم: فاطمه عليهاالسلام و خداشناسى
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله وسلم روزى از فاطمه عليهاالسلام پرسيد: از خدا چه درخواستى دارى؟ هم اكنون فرشته وحى در كنار من است و از سوى خداوند پيام آورده كه هر حاجتى دارى، برآورده مىشود.
فاطمه عليهاالسلام در پاسخ فرمود:
«شَغَلنى عَن مَسألتهُ، لِذةَ خِدمتهِ، لاحاجةَ لى غيرَ النظرَ الى وجهه الكريم.»(1)؛ لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به ديدار جمال والاى خدا، نيازى ندارم.
دوم: فاطمه عليهاالسلام و پيامبر صلى الله عليه وآله
وقتى آيه 63 سوره نور «لا تجعلوا دُعاءَ الرَسولَ كدعاءِ بَعضكُم بَعضاً»؛ نازل گرديد، شکوه و عظمت بيشتري در دلم جاى گرفت و پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را به عنوان «اى پدر!» خطاب نمىكردم و مدام يا رسول الله مىگفتم.
يكى، دو يا سه بار از من روى برگرداند، سپس رو كرد به من و فرمود: اين آيه درباره رفتار تو و بستگانت و فرزندانت نيست، تو از منى و من از تو؛ اين آيه درباره آنهاست كه بىمهرانه و با خشونت و از راه گردنكشى با من برخورد كرده اند.
تو با واژه «اى پدر» با من سخن بگو، كه دل را بهتر زنده مىكند و خدا را بيشتر خشنود مىسازد.(2)
سوم: فاطمه عليهاالسلام و ولايت
قالت فاطمة عليهاالسلام: «انَّ السعيدَ حَق السَعيد مَن اَحبَ عَليّاً فى حَياتهِ و بعدَ مُوتهِ»(3)؛ سعادتمند راستين كسى است كه على عليهالسلام را در زندگى و پس از مرگ او دوست بدارد.
چهارم: فاطمه عليهاالسلام و قرآن
قالت فاطمه عليهاالسلام: «حَبّبَ الّى مِن دنياكُم ثَلاثَ: تَلاوةَ كتابَ اللهِ والنظرَ فى وجهِ رسول الله و الانفاقِ فى سبيلِ الله»(4) ؛ از دنياى شما سه چيز را دوست دارم: تلاوت كتاب خدا، نظاره به چهره رسول خدا و بخشش در راه خدا.
پنجم: فاطمه عليهاالسلام و قيامت
قالت فاطمه عليهاالسلام: «الويل ثمّ الويل لمن دخل النّار»(5)؛ واى، باز هم واى بر كسى كه به آتش جهنّم وارد شود!
صفحات: 1· 2
یا فارس الحجاز یا مهدی ادرکنی
شعری بگویم از غم هجران که جان بسوخت
انـدر فراق دلبـر نا مهربان بسوخت
من آنچه را که گویم و خندم به ظاهر است
رازی درون سینه نهان، تا نهان بسوخت
تنها نه من ز غصه ی تو گشته ام نحیف
خلقی ز دوریت به زمین و زمان بسوخت
آتش گرفت جانم از این عشق جان گداز
کز انتظار دیدن رویت جهان بسوخت
باور نـداری ار سخنـم خود عیان ببین
چشم و دل و زبان و نهانم ، عیان بسوخت
مهدی بیا که چشم به راهت نشسته ام
دلهای پاک منتظران ، بی گمان بسوخت
دانـم چرا که رخ ننمـایی به هر کسی
آن کس که دید روی تو را ، شادمان بسوخت
به سادگی خود را چکا پ کنید .
طبق تحقیقی که اخیرا در مجله پزشکی انجمن آمریکا به چاپ رسیده است احتمال بروز سکته قلبی طی ۱۰ سال در زنانی که پس از ورزش کردن ضربان نبض آنها پایینتر از حد معمول است ۲ برابر بیش از این احتمال در سایر زنان است.
۱) به خودتان نگاهی بیندازید:
هر ۳ یا ۴ ماه خودتان به شخصه یا همراه با یکی از اعضای خانواده نگاهی به پوست دست، پوستسر، نوک انگشتان، اطراف ریشه ناخن و زیر بغل خود بیندازید. بروز هرگونه تغییر شکل با تغییر رنگ در خالها یا روی پوست و ظهور لکهای قرمز به این معنی است که لازم است با پزشک متخصص مشورت کنید.
۲) علایم خستگی را جدی بگیرید:
آیا معمولا بدون ساعت زنگدار نمیتوانید صبحها بیدار شوید؟ بعد از ظهرها احساس خستگی مفرط میکنید؟ بعد از ظهر معمولا چرت میزنید؟ اگر جواب شما به هر یک از این سوالات مثبت است، احتمالا دچار کمبود خواب هستید پس توصیه میکنیم شبها ۸ ساعت کامل بخوابید و اگر با این وجود باز هم دچار کمخوابی بودید به پزشک مراجعه کنید.
۳) بعد از ۵۰ سالگی هر سال یک بار قد خود را اندازه بگیرید:
انجام این کار به ویژه به خانمها برای پیشگیری از ابتلا به ناراحتیهای ماهیچهای اسکلتی مثل پوکیاستخوان توصیه میشود. کوتاه شدن قد میتواند خود نشانه کمبود مواد معدنی در استخوانها باشد و لازم است در رابطه با آن پس از انجام آزمایش تراکم استخوان با پزشک مشورت کرد.
۴) به رنگ ادرار توجه کنید:
روشن بودن او را به آن معنی است که شما در سلامت کامل به سر میبرید اما اگر رنگ ادرار تیره یا بدبو شد به این معنی است که شما به اندازه کافی آب نمینوشید. اگر بعد از نوشیدن مقدار کافی آب این حالت همچنان باقی بود، لازم است با پزشک خود مشورت کنید. اگر رنگ ادرار شما زرد روشن است شاید به دلیل مصرف ویتامین B موجود در مکملهای غذایی یا مولتیویتامینها باشد، پس خیلی نگران نشوید.
صفحات: 1· 2
چهار دلیل سلب توفیق از نماز شب
گناه
کسی که در طول روز دنبال گناه برود، روحش را با گناه آلوده کند، با اعضای بدنش دست به گناه بزند، یا با چشمش یا با زبانش و غیره، گناه اثرش را بر انسان می گذارد و روح انسان را می میراند.
امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: «اِنّ الرّجُلَ لَیُذنِبُ الذّنبَ فَیُحرَمُ صَلاة الَلّیلِ وَ اِنّ العَمَلَ السّیّئ اَسرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السّکّینِ فِی اللَّحم»؛ شخصی که به عصیان روی می آورد، از خواندن نماز شب محروم می شود و التبه اثر کار بد در انسان، از اثر چاقوی تیز بر روی گوشت سریعتر است، و در حدیث دیگر آمده است: «جاء رَجُلٌ اِلی اَمیرالمؤمنین- علیه السلام- فَقال: یا اَمیرالمومنین! اِنّی قَد حَرُمتُ الصَّلاة بِالَلّیلِ فَقال اَمیرالمؤمنین: اَنتَ رَجُلٌ قَد قَیّدَتکَ ذُنُوبُکَ»؛ مردی به خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! من از نماز شب محروم شدم، علی(ع) در پاسخ وی فرمود: تو مردی هستی که گناهانت تو را به بند کشیده است.
دروغ
دومین چیزی که مانع نماز شب می شود، دروغ گفتن است. امام صادق (ع) می فرماید: «اِنّ الرَّجُلُ لَیَکذِبُ الکَذَبَة فَیَحرُمُ بِها صَلاةَ الَلّیل» چه بسا مردی به وسیله گفتن دروغی از انجام اقامه نماز شب محروم ماند.
زیاد خوابیدن در شب
خوابیدن یکی از نعمت های الهی است که به انسان عطا شده است؛ خصوصاً شب برای استراحت و خوابیدن قرار داده شده، همان طور که ارزش خواب در شب از خوابیدن در روز بیشتر است، عبادت و شب زنده داری در شب از روز با ارزشتر است. از این رو بهتر است انسان شب را تقسیم کند و مقدار از آن را برای عبادت و مقداری از آن را برای استراحت قرار بدهد چنانچه اگر همه شب را بخوابد زیان کرده، و به روح خود ضربه زده است به نحوی که رسول خدا (ص) آفات زیاد خوابیدن را چنین بیان می دارند: «قالَت اُمّ سُلیمان بن داوُد: یا بُنَیّ! اِیّاکَ وَ کَثرَة النُّومِ بِالَلّیلِ فَاِنّ کَثرَهَ النُّومِ بِالَلّیلِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقیراً یَومَ القِیامَة»؛ مادر سلیمان بن داود (ع) به سلیمان می گفت: فرزندم! از زیاد خوابیدن در شب بپرهیز، همانا زیاد خوابیدن در شب، باعث تهیدستی و فقر در روز قیامت می شود.
پرخوری
وقت را تلف کردن و معده را تا به حلقوم از خوردنی ها پر نمودن، و سپس در بستر نرم و مکان راحتی به خواب رفتن، انسان را از توفیق نماز شب باز می دارد. پرخوری سبب بخار معده و سستی می شود و نتیجه آن خواب زیاد است که آفت های زیادی دارد؛ از جمله قساوت می آورد، و روح را کسل می کند و مانع نماز شب انسان می شود چنانچه در حدیثی حضرت علی (ع) می فرماید: «از پرخوری دوری کنید که موجب قساوت قلب، تنبلی در نماز و سبب تباهی بدن است».
منابع:
1- بحارالانوار، ج 87: 146، 152.
2- امالی الصدوق: 140.
3- غررالحکم: 80، 420.
4- فضایل و آثار نماز شب: 85- 87.
چگونه پیامبران دانستندپیامبرند؟
وحی و الهام به مثابه منابع اختصاصی معرفت دینی، کاربرد ویژهای در فرهنگ دینی مسلمانان و دانش کلام و عقاید اسلامی دارند. مسلمانها به خصوص شیعهها معتقدند که علاوه بر وحی نبوت، امامان معصوم(علیهم السلام) یک نوع علم خدادادی دیگر دارند؛ آنان با اینکه پیغمبر نیستند خدا یک نوع علومی به آنها و برخی اولیاء الله داده که دیگران ندارند. برای اینکه این آگاهی با وحی یکی تلقی نشود اصطلاحاً به آن الهام گفته میشود. در این نوشتار سعی بر این است که وجوه تمایز “وحی و الهام” مورد بررسی قرار گیرد.
الهام خاص و عام
وحی و الهام دو منبع اختصاصی معرفت دینی هستند. الهام در واژهشناسی عبارت است از :
القای معنا در نفس(1) ؛اعم از این که القا الهی باشد یا غیر الهی، معنا یا محتوای القا شده خیر باشد یا شر.
بنابر برخی تفاسیر الهام دارای معنای عام و خاص است.معنای خاص الهام ویژه اولیا و اوصیا است که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه می باشد. الهام با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج می گردد و آنگاه شنیده و معنای مقصوداز آن فهمیده می شود، صورت می پذیرد. این حالت، مانند رۆیا، در حالات اولیه انبیاء رخ می دهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار می آورند.
اما الهام بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد.
معنای عام الهام نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. الهام حقیقی با سبب از راه تزکیه نفس به دست می آید. الهام غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگی های خاص نژادی و جغرافیایی حاصل می شود مانند براهمه، کشیشان و راهبان.(2)
صفحات: 1· 2