فرزندان مقام معظم رهبری مدظله العالی
معظم له اکنون دارای ۶ فرزند هستند. نام خانوادگی همسر ایشان«خجسته» است. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرندان پسرشان سید مصطفی، سیدمجتبی، سیدمسعود و سیدمیثم است. دو تن از فرزندان پسر ایشان ۸ سال در جبهههای جنگ ایران و عراق حضور داشتند.
یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند و دختر دیگر ایشان همسر فرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است.
سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیتالله خوشوقت ازدواج کرده است. سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزند آیتالله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین در آمده است.
مقام معظم رهبری همچون امام راحل فرزندان خود را از فعالیت های سیاسی و اقتصادی مبرا داشته و به ایشان توصیه کرده اند که در کارهای اقتصادی وارد نشوند.
حجتالاسلام و المسلمین احمد مروی “دامت برکاته” در این رابطه چنین بیان داشتند:ایشان چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه و معمم هستند و حقیقتاً هم درس میخوانند. خوب هم درس میخوانند. من با اینها مأنوسم،این توفیق را دارم. اُنسی دارم، نشست داریم، صحبت میکنیم. یک بار ندیدهام که اینها راجع به پولی، امکاناتی و چیزهای از این قبیل صحبت بکنند. گویی افرادی معمولی هستند و پدرشان هم یک فرد معمولی است.
فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانیهایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغههایی است که خود آقا دارند این خیلی ارزش دارد که امکانات باشد و موقعیت فراهم باشد وهیچ اقبالی به آن نشان داده نشود. این خیلی ارزشمند است. برای خود حضرت آقا، همه رقم امکانات هست ولی هیچ اقبالی ما نمیبینیم. نه خودشان، نه خانوادهشان!
قطعاً خود حضرت آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازادههایشان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمیپسندند.خود اینها هم، هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شدهاند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند.
فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانیهایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند،همان دغدغههایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آیندهای باشند زندگی، مال، منال، پول، پسانداز اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع میشدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیدهام.
از راست به چپ: حجت الاسلام سید
میثم خامنه ای- حجت الاسلام سید مصطفی خامنه ای- آیت الله مجتهدی- حجت الاسلام
سید مجتبی خامنه ای- حجت الاسلام سید محسن خامنه ای. توضیح اضافه اینکه هر
۴ پسر رهبر شاگرد آیت الله مجتهدی بودند.
ویتامین E
ویتامین ای چه اهمیتی دارد؟
1- در متابولیسم قند و چربی در سلول ها نقش دارد.
2- در پیشگیری از اثرات سوء آلودگی هوا موثر است.
کمبود ویتامین ای باعث چه مشکلاتی میشود؟
1- میتواند باعث اختلال در عضلات، سیستم عصبی و غدد گردد.
2- نارسایی جنسی از عوارض کمبود این ویتامین است.
3- یکی از علل سقط های خود به خود کمبود ویتامین ای است.
منابع غذایی ویتامین ای کدامند؟
1- مهم ترین منبع ویتامین ای روغن های نباتی از قبیل روغن ذرت، سویا و آفتابگردان است.
سویا، بادام زمینی و جوانه گندم از منابع دیگر ویتامین ای محسوب میشوند.
اثر و رعب توکل در قلب دشمنان مؤمنین
امام رضا (علیه السلام) ماجرایی را ذکر می فرمایند که در آن منصور دوانیقی قصد شهادت امام صادق (علیه السلام) را داشتند و این که ایشان با چه ابزاری از این فتنه نجات یافتند. ایشان فرمودند: «وقتی منصور قصد قتل آن حضرت را کرد، ایشان شر را در چهره آن ملعون دیده و هم چنان که به سمت او می رفت، به ذکر توکل خداوند متعال مشغول شدند که ناگهان فضای حاکم بر منصور (لعنت الله علیه) عوض شده و حالش منقلب شد و امام صادق (علیه السلام) از آن مهلکه نجات یافتند. توکل ایشان بدین صورت بود: «حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ وَ حَسْبِیَ الْخَالِقُمِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ »؛ پروردگار به جاى مردم براى من کافى است، خالق از مخلوقین براى من بس و کافى است، رازق از روزى خوران براى من کافى است، خداوند، پروردگار جهانیان براى من کافى است، کافى است براى من همان کس که کافى است، کافى است براى من همان کس که همیشه برایم کافى بوده است، اللَّه که الهی جز او نیست براى من کافى است، بر او توکل می کنم و اوست رب عرش عظیم.»[6]
چند نکته در این مناجات به چشم می آید. توکل به الله که مربی، خالق و رازق است، بسیار عظیم تر از تکیه بر تربیت شوندگان، مخلوقین و مرزوقین است. خداوندی که همه عابدان تمام وجود خود را با برنامه او هماهنگ می کنند. وقتی که انسان با تمام وجود خود را معطوف رب خود می کند، اثرات بسیار عجیبی بر امورات او خواهد گذاشت که با محاسبات دنیایی هم خوانی ندارد؛ پس می توان گفت توکل بر خدا یکی از صفات حمیده است.
______________________________________
1- ابن بابویه، محمدبن علی، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص305
اثر و رعب توکل در قلب دشمنان مؤمنین
امام رضا (علیه السلام) ماجرایی را ذکر می فرمایند که در آن منصور دوانیقی قصد شهادت امام صادق (علیه السلام) را داشتند و این که ایشان با چه ابزاری از این فتنه نجات یافتند. ایشان فرمودند: «وقتی منصور قصد قتل آن حضرت را کرد، ایشان شر را در چهره آن ملعون دیده و هم چنان که به سمت او می رفت، به ذکر توکل خداوند متعال مشغول شدند که ناگهان فضای حاکم بر منصور (لعنت الله علیه) عوض شده و حالش منقلب شد و امام صادق (علیه السلام) از آن مهلکه نجات یافتند. توکل ایشان بدین صورت بود: «حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ وَ حَسْبِیَ الْخَالِقُمِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ »؛ پروردگار به جاى مردم براى من کافى است، خالق از مخلوقین براى من بس و کافى است، رازق از روزى خوران براى من کافى است، خداوند، پروردگار جهانیان براى من کافى است، کافى است براى من همان کس که کافى است، کافى است براى من همان کس که همیشه برایم کافى بوده است، اللَّه که الهی جز او نیست براى من کافى است، بر او توکل می کنم و اوست رب عرش عظیم.»[1]
چند نکته در این مناجات به چشم می آید. توکل به الله که مربی، خالق و رازق است، بسیار عظیم تر از تکیه بر تربیت شوندگان، مخلوقین و مرزوقین است. خداوندی که همه عابدان تمام وجود خود را با برنامه او هماهنگ می کنند. وقتی که انسان با تمام وجود خود را معطوف رب خود می کند، اثرات بسیار عجیبی بر امورات او خواهد گذاشت که با محاسبات دنیایی هم خوانی ندارد؛ پس می توان گفت توکل بر خدا یکی از صفات حمیده است.
____________________________________________________
1- ابن بابویه، محمدبن علی، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص305
توصیه های اخاقی استاد امجد
1- تمام فیوضات به دست امام حسین (علیه السلام ) می باشد و پیشکارش حضرت ابوالفضل(علیه السلام ) می باشد.
2- قرآن نامه ی خداست، صحیفه ی سجادیه جواب این نامه است و نهج البلاغه شرح این نامه است.
3- حزب الهی بی ترمز یعنی چه؟ بسیجی نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد . آخوند نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد .مومن باید ترمز داشته باشد تقوی یعنی ترمز ، آدم نمی تواند گاز بده بره توی دره می ره داغون می گردد.
4- درباره آیت الله العظمی بهجت: ايشان فرشته روى زمين هستند،بايد از بركات وجود ايشان استفاده كرد. ايشان در طفوليت هم معنوّيت را احساس می كرده است، و از جوانى اهل سير و سلوك بوده اند. يكى از دوستان ايشان كه با هم درس آقاى قاضى می رفتند، می گفت: «يك روز آقاى قاضى به موقع سر درس حاضر نمی شود، آقاى بهجت می گويد: ايشان حالشان خوب نيست، و يكايك حالات او را از خانه تا به درس بيان می كند. وقتى آقاى قاضى وارد محل درس می شوند، طرف آقاى بهجت می روند و می فرمايند: «امروز شيرين كارى كردى!»
5- پیامبر نیامده است ما دولا راست شویم، آمده است ما را ببرد آنجایی که خودش می باشد آنجایی که جبرئیل پر می اندازد جبرئیل رئیس ملائک آنجا نمی تواند برود.
6- هرچی می خوای از خدا فقط بگو : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم!!
7- خدا می گوید چیزی در نزد من محبوبتر و عزیزتر از واجبات نیست کجا می روید سیرو سلوک ؟ سیرو سلوک واجبات و محرماته ، مرد ، مرد باشد واجباتش را انجام دهد و محرماتش را ترک کند به همه جا می رسد .
8- اگر قدرت داشتم خيلي از مجالس مذهبي را در اين شهر تعطيل مي كردم.
9- انسان به تفریح هم نیاز دارد انسان که یک بعدی نیست چند بعدی می باشد همه اش عبادت کنید خشک می شوید همه اش مطالعه کنید چیزی نمی فهمید، علم همه جا محترم است منتهی علم انسان ساز علم توحید می باشد از اول تا آخر قرآن یک کلمه بیشتر نیست: نفی غیر… .
ایمان، اعتقاد، امید
روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتند تا برای بارش باران دعا کنند در روزی که همگی برای دعا جمع شده بودند تنها یک پسر یچه با خود چتری داشت
این یعنی ایمان
یک کودک یک ساله ای را تصور کنید زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید او میخندد چرا که او میداند شما او را خواهید گرفت
این یعنی اعتماد
هر سب که ما به رختخواب میرویم هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر میخیزیم با این حال ساعت را برای فردا کوک میکنیم
این یعنی امید
مدیریت کار در سبک زندگی اسلامی
دین اسلام برای کار با توجه به جایگاه والا و ارزشمند آن، اهمیت بالایی قائل شده است که ثمرات شگفتی را می توان در رهگذر آن مشاهده کرد و رهنمودهایی از جانب اهل بیت (علیهم السلام) در این راستا به ما رسیده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرمایند: «هر کس از دسترنج خود به طور حلال روزی بخورد، خداوند درهای بهشت را به روی او می گشاید که از هر دری می خواهد وارد بهشت شود.» پس در این کلام نورانی تا حدودی با جایگاه کار و همچنین ثمرۀ آن آشنا شدیم؛ اما نکته مهم در این زمینه، برنامه و مدیریت کار است تا به پیشبرد و ارتقای ما کمک کند؛ به عبارت دیگر در سبک زندگی اسلامی مدیریت کار در رشد انسان مؤثر است و انسان را از آن یک نواختی و بی هدفی که فقط در پی روزی باشد، خارج کرده و حرکت و تلاش او را هدفمند می کند.
امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «باید میزان تلاش تو برای معاش بیشتر از ضایع کنندگان وقت و کمتر از تلاش آزمندی باشد که به دنیایش دلخوش و مطمئن است، پس تلاش خود را در مسیر شخص با انصاف و عفیف قرار ده تا برتر از افراد سست و نا توان باشی و آنچه را که شایستۀ مؤمن است به دست آوری. در عین حال به لطف خداوند امیدوار باش؛ زیرا کسانی که به آنها مالی داده می شود، ولی سپاس نگزارند، در حقیقت مالی ندارند.» همچنین امام رضا (علیه السلام) در تقسیم بندی ساعات روز توصیه می کنند که یک بخش را به کسب روزی برای خانه قرار دهید.
براساس رهنمود های اهل بیت (علیهم السلام) ما باید به کار به عنوان یکی از عوامل رشد و ترقی نگاه کنیم و آن را موهبت الهی بدانیم و ضمن مدیریت آن، از تفریح نیز غافل نشویم؛ زیرا کار مداوم اگر با تفریح همراه نباشد انسان را دچار اُفت کاری می کند. فضل بن شاذان نیشابوری می گوید دربارۀ ضرورت مدیریت از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا»؛به درستی که ما در بررسی احوال بشر، هیچ گروه و فرقه ای را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر به وجود سرپرستی که امور مادی و معنوی (دین و دنیای) آنان را مدیریت کند. هیچ مکتبی به این روشنی اهمیت مدیریت و رهبری را بیان نکرده است که این مدیریت موجب سعادت و پایداری یک ملت در زندگی دنیوی و امور دینی می شود. بر اساس سیرة نورانی خوبان الهی، مدیریت و برنامه ریزی در کار در سبک زندگی اسلامی باید به دقت پیاده شود و با استعانت از خداوند در تحقق آنها تلاش کرد که ثمرات بسیار زیادی در رشد و تکامل همه ابعاد انسان دارد.
چرا در راه ترک گناه عاجز هستیم؟
از آیت الله بهجت رحمت الله علیه علت اینکه چرا انسان در راه ترک گناه عاجز و درمانده می شود و از ایشان راهکار خواسته شد.
وی در جواب این پرسش فرمودند: «ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت ” و لا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه» …
یاد خدا، پایه اساسی مراقبه
همان طور که گفته شد و تو نیز دانستی، اگر شخص گنه کار از کسانی باشد که در اثر غفلت به دام گناه می افتند، باید با مراقبه شدید، غفلت را از خود دور کرده و با از بین بردن غفلت، خویش را از چنگ معاصی برهاند.
اکنون سخن ما این است که رکن رکین و پایه اساسی مراقبه، همیشه و در همه جا و در هر حالی به یاد خدا بودن است، که طبق برخی از روایات یکی ازمشکل ترین کارهاست (رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا علی!ثلاث لا تطیقها هذه الامه:المواساه للاخ فی ماله و انصافالناس من نفسه و ذکر الله على کل حال;اى على!سه کار است که تحمل آنها بر این امت مشکل است:رعایت مساوات مالى با برادران مۆمن;رفتار منصفانه با مردم و یاد خدا در همه حال.»مجلسى،بحار الانوار،ج 74،ص 45.) و چون چنین است، یکی از بهترین اعمال است (پیامبر گرامى اسلام-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا على!سید الاعمال ثلاث خصال:انصافک الناس مننفسک،و مواساتک الاخ فی الله-عز و جل-،و ذکرک الله-تبارک و تعالى-على کل حال;اى على!سرور و سیداعمال سه خصلت است:رفتار منصفانه با مردم;رعایت مساوات مالى با برادران ایمانى و یادخداوند در همه حال.»همان،ص 44.)
در عظمت و اهمیت یاد خدا همین بس که خدای تبارک و تعالی از آن به کم راضی نگشته و برایش حدی معین نفرموده است.
مرحوم ثقة الاسلام کلینی در کتاب دعای اصول کافی، باب «ذکر الله کثیرا» به اسنادش از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود:
ما من شی ء الا و له حد ینتهی الیه الا الذکر فلیس له حد ینتهی الیه. فرض الله الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان، فمن صامه فهو حده. و الحج، فمن حج فهو حده. الا الذکر، فان الله - عز و جل - لم یرض منه بالقلیل، و لم یجعل له حدا ینتهی الیه. ثم تلا هذه الآیة: «یا ایها الذین آمنوااذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا (احزاب(33)آیه 41) فقال: لم یجعل الله - عز و جل - له حدا ینتهی الیه. قال: و کان ابی علیه السلام کثیرالذکر. لقد کنت امشی معه و انه لیذکر الله و آکل معه الطعام و انه لیذکر الله ولقد کان یحدث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت اری لسانه لازقا بحنکه یقول: لا اله الا الله و کان یجمعنا فیامرنا بالذکر حتی تطلع الشمس و یامربالقراءة، من کان یقرا منا، و من کان لم یقرا منا امره بالذکر (کلینى،اصول کافى،ج 2،ص 361)؛
ای علی ! سه کار است که تحمل آنها بر این امت مشکل است: رعایت مساوات مالی با برادران مۆمن ؛ رفتار منصفانه با مردم و یاد خدا در همه حال
هر چیزی را حدی است که بدان پایان می پذیرد، مگر ذکر و یاد خدا که برای آن حدی وجود ندارد [مثلا] خداوند نمازهای پنج گانه را واجب ساخت که به جا آوردن آنها حد آنهاست. همچنین روزه ماه رمضان را واجب کرد که روزه داری حد آن است. همین طور حج را واجب گردانید که گزاردن آن، حد آن است؛ جز یاد خدا که از آن به کم راضی نگشت و برایش حدی مقرر نفرمود. سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد: یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا (رعد(13)آیه 28. )؛ ای گروه مۆمنان! خدای را بسیار یاد کنید و او را در بامدادان و شبانگاهان تسبیح نمایید.
آن گاه فرمود: پدرم - که درود خدا بر او باد - خدای را بسیار یاد می کرد. هنگامی که با او راه می رفتم، او مشغول ذکر خدا بود. با او غذا می خوردم او به یاد خدا بود. با مردم سخن می گفت، ولی هیچ گاه سخن گفتن، او را از یاد خدا باز نمی داشت، و من خود می دیدم که زبانش به کامش چسبیده و یکسره «لا اله الا الله» می گوید .
بین الطلوعین ما را جمع می کرد و دستور می داد تا بر آمدن خورشید ذکر بگوییم و به یاد خدا باشیم . هر یک از ما را که قرائت قرآن میدانست به تلاوت آن دستور میداد و کسی را که قرائت قرآن نمیدانست به ذکر و یاد خدا امر می فرمود.»
حال که به اهمیت یاد خدا به عنوان رکن عمده و پایه مهم «مراقبه» اشاره شد. به جاست با استفاده از آیات و روایات به آثار و خواص یاد خدا و نیز به عواقب و تبعات غفلت از خدا جل و علا اشاره کنیم و بدین ترتیب بر فواید و عواید بحث بیفزاییم.
1. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: «یا علی ! ثلاث لا تطیقها هذه الامة : المواساة للاخ فی ماله و انصاف الناس من نفسه و ذکر الله علی کل حال ؛ ای علی ! سه کار است که تحمل آنها بر این امت مشکل است : رعایت مساوات مالی با برادران مۆمن ؛ رفتار منصفانه با مردم و یاد خدا در همه حال.»( مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 45.2)
پیامبر گرامی اسلام - صلی الله علیه و آله - فرمود: «یا علی ! سید الاعمال ثلاث خصال: انصافک الناس من نفسک ، و مواساتک الاخ فی الله - عزوجل - ، و ذکرک الله - تبارک و تعالی - علی کل حال ؛ ای علی ! سرور و سید اعمال سه خصلت است : رفتار منصفانه با مردم ؛ رعایت مساوات مالی با برادران ایمانی و یاد خداوند در همه حال .» همان، ص 44.3. احزاب (33) آیه 41.4. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 361.5. رعد (13) آیه 28.
دیگر توضیح نخواهید و آن که عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت کنید، خودش توضیح خود را می دهد.
لزوم ترک معصیت
همانطور که یک پزشک قبل از بیان هر حکم درمان و نسخه ای، ما را به پرهیز از انجام کارها و اموری دستور میدهد تا که از کهنه شدن و قوّتیابی بیماری خلاص دهد؛ شریعت مطهّر اسلام نیز قبل از دستور به انجام هر عملی، ما را به پرهیز از اموری امر فرموده است که انجام آنها معصیت و گناه شمرده میشود. در دستورالعملها و نامههای مرحوم همدانی (رضواناللهتعالیعلیه) سفارشهای ویژهای بر ترك معصیت شده است.
در قسمتی از نامهای كه به یكی از علمای تبریز مرقوم داشته، این گونه فرموده است: «… آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نمودهام، این است كه اهّم اشیا از برای طالب قرب، جدّ و سعی تمام در ترك معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهی، نه ذكرت و نه فكرت به حال قلبت فایدهای نخواهد بخشید؛ چرا كه پیشكش و خدمتكردن كسی كه با سلطان در مقام عصیان و انكار است، بیفایده خواهد بود. نمیدانم كدام سلطان، أعظم از این سلطان عظیمالشأن است، و كدام نقار (نزاع و ستیزه جویی) أقبح (زشتتر) از نقار با اوست؟»1
جای دیگری جناب آخوند (رحمه الله علیه ) می فرمایند: «تمام سفارشات این بینوا به تو، اهتمام در ترك معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخر الامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید»
در قسمت دیگری از همین نامه، مرحوم آخوند همدانی(رحمه الله علیه ) چنین نگاشته شده كه «… فَافهَم! ممّا ذَكَرتُ انّ طَلَبَكَ المحبَّةَ الالهیَّةَ مَعَ كَونِكَ مُرتَكباً للمعصیةِ امرٌ فاسدٌ جداً، و كیف یَخفی عَلیك كَونُ المَعصیةِ سَبَباً للنّفرةِ وَ كَونُ النَّفرةِ مانِعةُ الجَمعِ مَعَهُ المَحَبَّةُ؟…»2 پس بفهم از آنچه یادآوری نمودم! بدان كه درخواست محبت خداوندی، با آلودهشدن تو به گناه، امری فاسد است. چگونه بر شما این نكته پنهان است كه معصیت باعث نفرت و بیزاری است و هرگز با محبّت قابل جمع نیست؟… «اِنّ تَركَ المَعصِیَةِ اَوَّلُ الدِّینِ وَ آخِرِهِ، ظاهِرَهً، وَ بَاطِنَهً، فَبادِر اِلَی المُجاهِدَةِ!…»؛3 البته ترك گناه؛ اوّل، آخر، ظاهر و باطن دین است. پس به سرعت به تلاش و مجاهده بپرداز!
در قسمتی دیگر از همین نامه بلند و مهّم، ایشان درباره دوری گزیدن از معصیت، اینگونه نوشتهاند: «… پس ای عزیز! چون این كریم رحیم، زبان تو را مخزن كوه نور، یعنی ذكر اسم شریف قرار داده، بیحیایی است مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیّت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلّش پر عطر و گلاب باشد. نه مجلس مملوّ از قاذورات، و بیشكّ، چون دقّت در مراقبت نكردهای، نمیدانی كه از جوارح سبعه (هفتگانه) یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج، چه معصیتها میكنی، و چه آتشها روشن مینمایی، و چه فسادها در دین خودت بر پا میكنی، و چه زخمهای منكره سیف و سنان (شمشیر و نیزه) با زبانت به قلبت میزنی. اگر نكشته باشی، بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم، در كتاب نمیگنجد… تو كه هنوز جوارحت را از معاصی پاك نكردهای، چگونه منتظری كه در شرح احوال قلب چیزی بنویسم…»4
در جای دیگری جناب آخوند (رحمه الله علیه ) می فرمایند: «تمام سفارشات این بینوا به تو، اهتمام در ترك معصیت است. اگر این خدمت را انجام دادی، آخر الامر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید.»5
پی نوشت ها:
1. محمد بهاری، تذكرة المتقین، ص 177، و نیز چلچراغ سالكان، 111.
2. محمد بهاری، تذكرة المتقین، ص 177، و نیز چلچراغ سالكان، 111.
3. محمد بهاری، تذكرة المتقین، ص 177- 178، و نیز چلچراغ سالكان، 111.
4. محمد بهاری، تذكرة المتقین، ص 178- 179، و نیز یاور امیری، چهل نامه عرفانی، ص 15- 16.
5. محمد بهاری، تذكرة المتقین، ص 196، و نیز چلچراغ سالكان، 133- 135.