ایمان، اعتقاد، امید
06 شهریور 1394
روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتند تا برای بارش باران دعا کنند در روزی که همگی برای دعا جمع شده بودند تنها یک پسر یچه با خود چتری داشت
این یعنی ایمان
یک کودک یک ساله ای را تصور کنید زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید او میخندد چرا که او میداند شما او را خواهید گرفت
این یعنی اعتماد
هر سب که ما به رختخواب میرویم هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر میخیزیم با این حال ساعت را برای فردا کوک میکنیم
این یعنی امید