شاکر بودن، اخلاق شایسته قرآنی
تا انسان «نعمت» را نشناسد، به حالتِ «شکر» نمی رسد.
راه شاکر شدن، شناخت نعمت و صاحب اصلی نعمت است.
باید «داشته»ها را با «نداشته»ها سنجید و برخورداریها را با نداشته ها مقایسه کرد و به نعمتها آگاه شد و آنها را سپاس گفت. این، اخلاق و تربیت قرآنی و نبوی است.
در سراسر قرآن، توجه دادن به نعمتها مشهود است.
قرآن کریم تصریح دارد که شما قدرت شمارش نعمتهای الهی را ندارید:
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ .نحل/18
و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، شمار و حساب نتوانيد كرد (چه رسد به شكر همه) به يقين خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است
یکی از کلیدهای گشایش «باب شکر» توجه به برتریها و برخورداریهاست.
يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمين .بقره/47ً...
واذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم .بقره/ 231
وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا.آل عمران/103
و نعمت خدا را درباره خود به ياد آريد آن گاه كه با هم دشمن بوديد پس ميان دلهاى شما الفت افكند، پس به نعمت او برادر يكديگر شديد.
وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِساب .مائده/4
وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُم .اعراف/86
وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَليلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون.انفال/ 26
و به ياد آوريد هنگامى را كه شما در اين زمين گروه اندكى بوديد ناتوان به شمار آمده، كه مىهراسيديد مردم (مشرك) شما را بربايند، تا اينكه (خداوند) به شما جا داد و با ياورى خويش از شما پشتيبانى كرد و از چيزهاى پاكيزه روزيتان داد باشد كه سپاس گزاريد.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا.احزاب/41
يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون. فاطر/ اى مردم! نعمت خداوند را بر خويش به ياد آوريد آيا آفرينندهاى جز خداوند هست كه از آسمان و زمين به شما روزى دهد؟ هيچ خدايى جز او نيست پس چگونه (از حق) باز گردانده مىشويد.
اما قانون الهی و سنتی که در قرآن به آن تصریح شده، این است که:
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ.ابراهيم/7
و (ياد كن) آنگاه را كه پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشيد به يقين بر (نعمت) شما مىافزايم و اگر ناسپاسى كنيد بىگمان عذاب من سخت است.
برای شکرانه نعمت هم باید از او توفیق خواست،
که بی مدد او، از عهده شکر کوچک ترین نعمتش هم بر نخواهیم آمد.
نمونه های اخلاق قرآنی فراوان است. آنچه گفته آمد، تنها نمونه ای از بسیار است.
باشد که به خُلق قرآنی آراسته شویم و کتاب خدا را الگوی رفتار خویش سازیم.
نحوه فکروشناخت، درنحوه عمل ورفتارانسان مؤثراست
توصیه دینی این است که :
نسبت به کار دیگران، تا آنجا که می توان باید خوشبین بود و کارها را حمل به صحت کرد .
کسی که گمان و حدس را پایه قضاوتها و عملهای خود قرار دهد،
بسیار خطا می کند و به اشتباه می افتد.
سوء ظن، بدگمانی ای است که ریشه معرفتی و یقینی ندارد و هر کس به مردم بدبین شد، هم ایمان خویش را می سوزاند و هم رابطه اش با دیگران اختلال می یابد.
اگر کسی بتواند گمان خود را کنترل کند و از سوء ظن رها شود، زندگی را برای خود گوارا می سازد و جلوی بسیاری از خلافها و گناهان و جرایم نیز گرفته می شود.
قرآن به مؤمنان چنین دستور می دهد:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيم ، حجرات/12
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از گمانها جدّا بپرهيزيد، زيرا كه (پيروى) برخى از گمانها (گمان بدى كه مخالف واقع باشد) گناه است و تجسس و كاوش نكنيد و از يكديگر غيبت ننماييد، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟
آنکه با عینک بدبینی به جهان و آفرینش می نگرد،
خود را در معرض تباهی قرار می دهد.
بدگمانی، سرطان روح و ویروس تباه کننده روان و اندیشه است.
اگر بدبینی در جان انسان نفوذ کند، به راحتی دروغ می گوید و تهمت و افترا می زند
و غیبت می کند و به علاوه، «آرامش روان» را هم از انسان سلب می کند.
احترام به انسان و کرامت انسانی
احترام و تکریم شخصیت انسان یکی از شیوه های تربیتی آیین حیات بخش اسلام است و آموزه های قرآنی برپایه و اصول احترام به انسان و کرامت انسانی بنا نهاده شده است.
خداوند در قرآن کریم انسان را مورد تکریم و ستایش خود قرارداده، می فرماید:
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً .اسرا/70
و حقّا كه ما فرزندان آدم را كرامت و شرافت بخشيديم، و آنها را در خشكى و دريا (بر مركبهاى مناسب هر يك) سوار كرديم و آنها را از انواع پاكيزهها روزى كرديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم.
از آیه مزبور چنین استنباط می کنیم که خداوند بر نوع بشر منّت نهاده و به او دو چیز بخشیده است: یکی کرامت و بزرگواری و دیگری برتری بر سایر مخلوقات.
منظور از تکریم انسان، اعطای خصوصیاتی است به او که در سایر موجودات و پدیده ها نیست و منظور از برتری، اعطای خصوصیاتی است به انسان که دیگر موجودات در آن شریک هستند، ولی انسان در حدّ اعلاء از آن برخوردار است.
حق فرزندت آن است که بدانی او از توست و خیر و شر او در همین دنیا به تو نسبت داده می شود ...
پیوند: http://islamic-culture.ir/?p=163
محبت اساس موفقیت خانواده و از مؤثرترین روش های تربیتی است که در فرهنگ اسلامی به آن توجه خاصی شده. اسلام دستور داده که پدر و مادر باید براساس محبت فرزندان را تربیت کنند.
خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش می فرماید:
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ. آل عمران /159
پس به بركت رحمتى از جانب خداوند با آنها (امت خود) نرمخو شدى، و اگر بد خلق و سختدل بودى حتما از دورت پراكنده مىشدند. پس، از آنها درگذر و برايشان آمرزش طلب و در كارها با آنان مشورت نما، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، كه بىترديد خداوند توكل كنندگان را دوست دارد.
کودکی که در کانون مهر و محبت والدین خود پرورش یافته است :
دارای آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین، الگوگیری در مهرورزی به دیگران و پیشگیری از انحرافات است، و بهتر می تواند با مشکلات و حوادث سهمگین دوران بلوغ و تغییرات جسمی و روانی روبه رو گردد و با آرامش و اطمینان قدم به عرصه اجتماع گذارد.
از نکات بسیار مهمی که والدین باید در این زمینه به آن توجه داشته باشند این است که از زیاده روی و افراط در محبت بپرهیزند که این خود نیز مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
خداوند در قرآن، مسلمانان را از محبت و علاقه زیاد به مال و فرزند
که باعث غفلت از یاد خدا می شود.
يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُلْهِكمُْ أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْخَاسِرُون.منافقون/9
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مال و فرزندانتان هرگز شما را از ياد خدا غافل نسازد. هر كس بخاطر مال و فرزند از ياد خدا غافل گردد همانا او از گروه زيانكاران است.
پدر و مادر مسئول سلامت و رشد جسمی و روحی و مهم ترین عامل سعادت و یا شقاوت فرزندان خود هستند.
اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند و برای تمام لحظات زندگی و دوران عمر افراد، دستورات خاص و مقررات ویژه ای دارد.
خداوند متعال در سوره فرقان، آيه74 یکی از ویژگی های بندگان راستین را توجه خاص به تربیت فرزند و خانواده خویش می داند تا آن جا که آنها برای خود در برابر آنها احساس مسئولیت فوق العاده ای می کنند چنان که می فرماید.
وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً
و آنان كه ميگويند: پروردگارا، براى ما از همسران و فرزندانمان روشنى ديدگان (نسلهاى صالح و پاك و متّقى) عطا كن و ما را بر پرهيزكاران (در مسابقه به سوى ايمان يا رهبرى در اصول و فروع و معارف) پيشوا گردان.
مسلما چنین افرادی آنچه در توان دارند در تربیت فرزندان و همسران و آشنایی آنها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت، فروگذار نمی کنند و در آنجا که دستشان نمی رسد دست به دامن لطف پروردگار می زنند و دعا می کنند.
همچنین در آیه شش سوره التحریم خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی بایسته برعهده مومنان دانسته است .
يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكمُْ وَ أَهْلِيكمُْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَيهَْا مَلَئكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُون.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خود و كسان خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگهاست نگه داريد بر آن (آتش) فرشتگانى (در گفتار و اخلاق و تعذيب) خشن و (در هيكل و اراده) قوى، موكّلند كه خدا را در آنچه به آنها امر مىكند نافرمانى نمىكنند و آنچه را دستور داده مىشوند انجام مىدهند.
نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است،
و
نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.
این برنامه ای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامه ریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
پذيرايى نيكو از ميهمان درفرهنگ قرآني
پیوند: http://www.amirkabir.net/pages-1953.html
در فرهنگ متعادل و غنى دين اسلام، پذيرايى نيكو از ميهمان نيز آداب و توصيه هايى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
يكى از موارد احترام به ميهمان، آن است كه پذيرايى از او را به درازا نكشانند و بهترين پذيرايى را از او به عمل آورند.
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذ. هود/69
فرستادگان ما [فرشتگان] براى ابراهيم بشارت آوردند گفتند: «سلام!» (او نيز) گفت: «سلام!» و طولى نكشيد كه گوساله بريانى (براى آنها) آورد.
اين آيه، جريان دو ميهمان گرامى حضرت ابراهيم(عليه السلام) كه دو فرشته الهى بودند و پذيرايى آن حضرت از ايشان را بيان مى كند. عبارت «فما لبث؛ دير نپاييد» بيانگر سرعت عمل حضرت ابراهيم در تهيه غذا و نوع غذا (گوساله بريان) نشانه پذيرايى مناسب حضرت از ميهمانان است.
هر دو مورد ذكر شده، به نوعى بزرگداشت ميهمان و احترام به اوست.
از آن جمله اين سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله):
ان من حق الضيف ان يعد له الخلال؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج63، ص: 441
به راستى، يكى از حقوق ميهمان آن است كه خلال براى او آماده شود.
دقت و ظرافت اين چنين در پذيرايى از ميهمان، از سوى پيامبر بزرگ كه جهانى را تا ابد تحت تأثير انقلاب خود قرار داده است، عقل متفكران را خيره مى سازد.
در روايت ديگرى، امير المؤمنين(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) نقل كرد كه فرمود:
من حق الضيف ان تمشى معه فتخرجه من حريمك الى الباب بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج72، ص: 451
از حقوق ميهمان آن است كه [هنگام رفتن او] با او راه بروى و او را از حريم خود به سوى در راهنمايى كنى.
مهمترين راهنماى سعادت بشر كتاب الهى قرآن است
پیوند: http://www.amirkabir.net/pages-1953.html
از آنجا كه اسلام دينى كامل است و سعادت بشر را تضمين مى نمايد پس آداب و رفتار خاصى نيز مورد نظرش مى باشد تا انسان ها با رعايت آن آداب قدم در مسير سعادت بگذارند.
يكى از جلوه هاى بارز روابط اجتماعى انسان ارتباط و ميهمانى است كه در قرآن نكات قابل تأملى درباره آن آمده كه در اين مجال كوتاه به آن مى پردازيم.
حاضر شدن در منزل ميزبان ابتدايى ترين نكته اى است كه هر ميهمانى بايد بداند.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ نور/27
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خانههايى غير از خانههاى خودتان وارد نشويد تا آن كه اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد. اين براى شما بهتر است، باشد كه متذكر شويد.
يكى از پيام هاى اين فراز از آيه آن است كه :
اگر براى طعام دعوت شديد، پيش از وقت غذا در منزل ميزبان حاضر نشويد، به طورى كه تا زمان آماده شدن غذا، مدتى طول بكشد،
بلكه بموقع به آنجا برويد تا مزاحم اهل خانه نباشيد و وقت صاحب خانه، بيش از اندازه اى كه تعيين كرده، تلف نشود.
خاکساری و تواضع، گوهری است که عارفان خودشناس و خداشناس آن را دارند.
برخورد متواضعانه با همنشینان و دوستان مایه عزت و سربلندی
و وسیله اي براي جذب دلها و محبت ديگران است .
رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ
در برخورد با مردم این ویژگی را داشت، نرم و متواضع و خاکی بود.
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلين . آل عمران /159
پس به بركت رحمتى از جانب خداوند با آنها (امت خود) نرمخو شدى، و اگر بد خلق و سختدل بودى حتما از دورت پراكنده مىشدند. پس، از آنها درگذر و برايشان آمرزش طلب و در كارها با آنان مشورت نما، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، كه بىترديد خداوند توكل كنندگان را دوست دارد.
تواضع، جلوه های مختلف دارد. نحوه نگاه، نحوه سخن گفتن، نوع راه رفتن، کیفیت غذا خوردن، شیوه نشستن و برخاستن، رفتار با دیگران، لباس پوشیدن و … همه و همه، هم می تواند متکبرانه باشد، هم متواضعانه.
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما«وَ عبادُ الرَّحمن الذین یَمْشُونَ عَلَی الأَرضِ هَوْناً . فرقان/63
و بندگان (واقعى خداى) رحمان كسانىاند كه بر (روى) زمين با آرامش و فروتنى راه مىروند، و چون نادانان آنها را (به گفتار ناروا) طرف خطاب قرار دهند آنها سلام (سخنى مسالمتآميز و دور از خشونت) گويند.
از توصیه های لقمان حکیم به فرزندش یکی هم تواضع است:
وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يحُِبُّ كلَُّ مخُْتَالٍ فَخُور. لقمان/18
و روى خود را به نخوت از مردم برمگردان و در روى زمين با ناز و تكبّر راه مرو، كه خداوند هيچ متكبر خودپسند و فخرفروش را دوست ندارد.
وَ اقْصِدْ فىِ مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَْمِير. لقمان /19
و در رفتن و رفتار خود ميانهرو باش، و از صداى خود بكاه، كه بدترين صداها صداى خران است.
تواضع در گفتار و رفتار و نشست و برخاست و معاشرت و نگاه و سلام و … جوهره تهذیب شده انسان را آشکار می سازد.
انبیا و اولیای الهی، اخلاقشان تواضع و برخوردشان فروتنی بود.