گنج های نهفته
از روزی که به این عالم آمدی خودت را مهمان ائمه (ع) بدان. اگر هم اذیت شدی به حساب آن ها بگذار، عیب ندارد. خودت را مال آن ها بدان. آن ها افراد دور و بر خودشنان را خیلی دوست دارند. پیغمبر خدا (ص) کم گریه می افتاد. یک پیرمردی در منزل حضرت خدمتکار بود. آن پیرمرد پیامبر (ص) را خیلی اذیت می کرد؛ بدخلقی می کرد. اصحاب پیامبر (ص) از او بدشان می آمد. بارها به حضرت عرض می کردند: یا رسول الله او را بیرون کنید. پیر شده است، اسباب زحمت شماست. حضرت سری تکان می داد و می گذشت.
این بود تا وقتی که آن پیرمرد مرحوم شد. اصحاب خیلی خوشحال شدند. چون هروقت به آن جا می رفتند چیزی به آن ها میگفت و از او اذیت می دیدند. با این وجود حضرت در مرگ او گریه می کرد. گفتند: یا رسول الله همه ما راحت شدیم شما برایش گریه می کنید؟! فرمود: او برای اخلاق من خیلی نافع بود. اخلاقی که خدا به من داده بود سزاوار این مرد بود.
ان شاالله اگر با کسی دم خور هستی اگر تند است هر چه می توانی تحمل کن که خدا چیز بزرگی را برایتان فرستاده است. بعضی وقت ها خداوند چیزهای خوب و قیمتی را داخل جل می پیچد و به انسان می دهد. اگر کسی تند است، خوش اخلاق نیست، درست با آدم حرف نمی زند، معنایش این است که خدا چیز قیمتی را داخل جل کهنه پیچیده است. برای این که اجنبی آن را نگیرد. مال خود شماست و باید به دست شما برسد. جل کهنه را کسی باز نمی کند ببیند چه چیز داخل آن است، ولی شما باز کنید. حقیقت و انساست درون آن است. همان جایی که ناگوار است.