الزامات فرهنگی در ساخت تمدن نوین اسلامی
الزامات فرهنگی در ساخت تمدن نوین اسلامی
اولین و مهمترین رسالت نخبگان فرهنگی انقلاب اسلامی و مراکز علمی و پژوهشی، که بناست حلقه کلیدی و هدایت تمدن نوین را در دست بگیرند این است که به تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تحقق تمدن اسلامی بپردازند.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز؛ تمدن اسلامي و تمدن سازی نوين اسلامي از كليدواژههايي هستند كه در سالهاي اخير بهموازات افزايش تهاجم فرهنگ غرب، اشاعه گفتمان نوين نظم جهاني و تمدن جهاني، بنا بر ضرورت حصول پيشرفت و توسعه همهجانبه و براي جلوگيري از ايجاد سستي و عدم انسجام در ساخت دروني نظام، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي به کار گرفتهشده است كه ريشههاي اساسي آن را ميتوان در انديشههاي امام راحل(ره) مشاهده كرد.
نكته قابلتوجه، اهميت تمدن اسلامي و ايده تمدن سازی نوين اسلامي در تأثیر بر استحكام ساخت دروني نظام است. چراكه مؤلفههای تمدن اسلامي همان مؤلفههایي هستند كه ميتوانند در جهت استحكام ساخت دروني نظام بهکارآمده و بر استحكام ساخت دروني آن بيفزايند. برای رسیدن به این نقطه از جایگاه مطلوب، بایستهها و نبایسته ها و بهعبارتدیگر، الزامات بیشماری وجود دارد که باید مورد ملاحظه قرار گیرد که در یک تقسیمبندی کلی میتوان به الزامات دو جنبه ابزاری و حقیقی تمدن اشاره کرد. چه اقتضائات و الزامات ابزاری(سختافزاری) و چه اقتضائات و الزامات اصلی و حقیقی(نرمافزاری) برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ضروری است؟ در نوشتار پیش روی به دو بعد از ابعاد الزامات نرمافزاری یعنی مفهومسازی و فرهنگسازی در تمدن نوین اسلامی میپردازیم.
مفهومسازی در تمدن نوین اسلامی:
از مهمترین الزامات مهندسی تمدن اسلامی مفهومسازی در این افق است. ازاینرو اولین و مهمترین رسالت نخبگان فرهنگی انقلاب اسلامی و مراکز علمی و پژوهشی، که بناست حلقه کلیدی و هدایت تمدن نوین را در دست بگیرند این است که به تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تحقق تمدن اسلامی بپردازند تا بر اساس آن، جریان دین در تمام عرصه تا و سطوح حیات اجتماعی و تمدنی صورت گیرد؛ بنابراین چارچوب مبانی، آموزهها و اهداف باید بر مبنای دین صورت پذیرد، چراکه مبنا و شالوده تمدن نوین مدنظر ما آموزه تا و ارزشهای اسلام ناب است.
درواقع قید اسلامت در تمدن اسلامی به معنای شكلگیری ابعاد مختلف تمدن بر پایهی آموزههای دین اسلام است. بر این اساس، جهت تحقق تمدن اسلامی به یك منظومه معرفتی نیازمندیم كه در هستهی آن، معارف اسلامی قرار دارد. به تعبیر دیگر، سه لایه معرفتی برای شكلگیری تمدن اسلامی ضرورت پیدا میكند.
الف) نظام معارف دینی : منظور از نظام معارف، مجموعه آموزههای دینی در حوزههای مختلف «نظام توصیفات دینی، نظام احكام ارزشی، نظام احكام تكلیفی و حقوقی» است. بر این اساس، حوزههای علمیه نباید تنها به اجتهاد در حوزهی احكام روابط فردی، آنهم در باب احكام تكلیفی آن بپردازند و علاوه بر احكام تكلیفی، احكام ارزشی و اندیشههای توصیفی دین در دو حوزه روابط فردی و اجتماعی به دست بیاید البته مشخص است كه علاوه بر ضرورت جریان حجیت در این نظام معارف دینی، كارآمدی آنهم باید مدنظر قرار بگیرد. بر این اساس، باید فقه اسلامی مشتمل بر جوانب مختلف زندگی انسان درزمینهٔ های فردی و اجتماعی شود و تنها به بیان احكام فردی اكتفا نكند.
ازاینرو لازم است که به این حقیقت توجه شود دین اسلام که بهعنوان دین خاتم معرفیشده است (احزاب، 40) باید برای هر مسئله جدیدی که در تمدن نوین اسلامی در خصوص نیازهای بشر مطرح میشود، راهکار داشته باشد و این امر به جامعیت قوانین اسلام بازمیگردد.امروز در جامعه اسلامی و حتی جوامع غربی در حوزههای مختلفی معرفتی و بینش سؤالهای عمیقی میشود و گاها سؤالات جدی از سوی نخبگان و جوانان در جامعه ایران مطرح میشود که باید به این پرسش تا پاسخ داده شود و جوابهای متقن و متدیک بر اساس مبانی دینی منجر به جذابه در تمدن نوین خواهد و به مقابله با پدیده فرار مغزها خواهد شد.
مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تأکیددارند که در حوزههای علمیه در دانشگاه تا باید افرادی مسلط به دانشهای موردنیاز برای پاسخگویی به نیازهای جدید پرورش یابند. وی میفرمایند: روزی که در جامعه و کشور ما صد نفر، پانصد نفر، هزار نفر شخصیت روحانی مانند امام وجود داشته باشند، شما ببینید چه حرکت عظیمی در این جامعه به وجود خواهد آمد. وقتی در جامعه ما صدها نفر شخصیت دارای دانش دین و مسلط بر منطق و استدلال دینی در فلسفه و کلام و فلسفه جدید و محاجه با شبهه وجود داشته باشند، ببینید چه اتفاق عظیمی در جامعه میافتد.
وقتی بهوسیله همین مجموعه، هزاران کتاب، مجله و مقالههای علمی در سطح دنیا با زبانهای مختلف منتشر شود، شما ببینید چه خورشید فروزانی از این نقطه عالم بر همه فضای فکری جهان بشری پرتو خواهد افکند. تحقق همه این امور میسر است (بیانات مقام معظم رهبری، 22/3/1385).
ب) نظام علوم هماهنگ، لایه دوم از حوزهی اطلاعات در راستای تحقق تمدن اسلامی است. علوم در شاخههای مختلف در مجموعه عرضهكننده معیارها و شاخصههایی كارآمد، جهت شناسایی ابعاد مختلف عرصههای حیات مختلف فردی و اجتماعی هستند. این علوم از یکسو در مقام تولید و نظریهپردازی، مبتنی بر مبادی و مبانی خاصی شكل میگیرند و از سوی دیگر، در مقام داوری و اثبات كارآمدی، به آزمون تجربی نیازمند هستند.پس لازم است که در همه عرصههای علوم به پیشرفتهای لازم دست پیدا کنیم و تا بتوانیم محل رجوع ارباب علم و دانش شویم.
ج) سومین لایه از اطلاعات جهت تحقق عینی تمدن اسلامی، دستیابی به الگوها، مدلها و ساختارها جهت جامعه پردازی است كه از یکسو مبتنی بر معیارهای علمی و از سوی دیگر، مبتنی بر شرایط و وضعیت حیات اجتماعی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب است. که در یادداشت بعدی بهطور مفصل در این خصوص سخن خواهیم گفت.چراکه بر اساس مبانی دینی و حقایق جوامع اسلامی، باید مدل تا و الگوهای مختلف در جهت رسیدن به وضعیت مطلوب که همان آرمان تمدن نوین اسلامی است طراحی شود. با تأکید میشود که این مدل تا و الگو تا باید بر اساس مبانی و شاخصههای دینی و جنبه عمگرایی داشته باشد.
فرهنگسازی در تمدن نوین اسلامی;
هویت اصلی نظام اسلامی، فرهنگی است و لذا مسئولیت دین شناسان و نخبگان علمی در اداره فرهنگ جامعه و تغذیهی فرهنگی آن بسیار مهم است. آنچه در این میان توجه به آن بسیار مهم است ارتقای فرهنگ جامعه در جهت ایجاد مشارکت همگان در تحقق تمدن اسلامی است. در این راستا میتوان سه جنبه مختلف از فرهنگ که در ادامه مکمل هم قرار میگیرند، لحاظ کرد؛
فرهنگ عمومی:
فرهنگ عمومی عرصهای از فرهنگ است كه تولیدكننده و نیز مصرفكنندهی آن، عموم آحاد جامعه هستند و این صرفنظر از وابستگی آنها به طبقه اجتماعی خاصی و یا سطح تحصیلات و یا حرفه آنهاست. آداب و معاشرت، مراعات حقوق دیگران، نظم، وجدان كاری، انضباط اجتماعی و مسائلی از این قبیل، در این مجموعه میگنجد. در جامعه اسلامی، تحقق تمدن اسلامی و تکامل آن، تنها در سایه ارتقای فرهنگ عمومی امکانپذیر است.
فرهنگ عمومی تحت تأثیر عوامل مختلفی شكل میگیرد كه از مهمترین عوامل آن خانواده است. خانواده یكی از بسترهای تعیینكننده و تأثیرگذار در چیستی فرهنگ عمومی است. هرچند آموزشهای تخصصی در خانواده اتفاق نمیافتد، اما آموزش عمومی در خانواده انجام میپذیرد. این آموزشها در سنینی است كه كودك تأثیر بیشتری را از خانواده نسبت به محیط، جامعه و رسانه میپذیرد. بنابراین میتوان گفت پایه شخصیت افراد در خانواده گذارده میشود.هرچند با رشد شتابان تكنولوژی و وسایل ارتباطجمعی، این تأثیرگذاری در حال كم شدن است، اما در جوامع اسلامی، خانواده هنوز نقش مهمی را ایفا مینماید.
فرهنگ تخصصی:
دومین حوزه فرهنگسازی، حوزهی فرهنگ تخصصی است، زیرا پس از فرهنگ عمومی، سطح دوم فرهنگ را فرهنگ تخصصی جامعه تشكیل میدهد. نظریه تمدن اسلامی و توجه به الزامات آن و ایجاد بستر پذیرش و تحقق آن، تنها در سایهی بالندگی فرهنگ تخصصی امکانپذیر است. مجموعه تخصصهای موجود در جامعه بهطور عمده در قالب ساختارها، مناصب و عمدتاً رشتههای علمی مختلف تجلی مییابد؛ به این دلیل كه هر چه بشر روبهجلو حركت كرده، توانسته مهارتها را بهصورت قاعده و قانون درآورده و اگر ریشه تجربی نیز داشته است، آن را به شكل مكتوب و قابلارائه و آموزش به سایرین انتقال داده است.
بنابراین تخصصها و مهارتهای جامعه، هم در قالب رشتههای علمی مختلف و هم به شكل رشتههای فنی و حرفهای، قابل فراگیری هستند. فرهنگ تخصصی جامعه به میزان زیادی شکلدهنده فرهنگ عمومی جامعه است. ازآنجاکه ارتباط دین با معارف و فرهنگ مذهبی واضح و ناگسستنی است، آنچه در این بخش بیشتر مورد دقت قرار میگیرد ارتباط بین دین و فرهنگِ دینی با علوم جدید است؛ علومی كه امروزه در قالب رشتههای مختلف دانشگاهی مورد تعلیم و پژوهش قرار میگیرند. بنابراین وقتی صحبت از فرهنگ تخصصی جامعه در باب تحقق تمدن اسلامی میشود، باید ارتباط بین دین و علم در چنین گسترهای موردبررسی قرار گیرد و لذا باید دین در تخصص دانشگاه حضور پیدا کند و تنها به تبیین معارف اسلامی در کنار دیگر علوم اکتفا نشود
فرهنگ بنیادی:
سومین و عمیقترین لایه فرهنگسازی، ارتقای «فرهنگ بنیادی» است. «فرهنگ بنیادی» مجموعه اموری است كه امكان تحول و بالندگی در فرهنگ تخصصی جامعه را فراهم مینماید. با توجه به مفهوم و مصادیق فرهنگ بنیادی، لزوم حضور دین و حوزههای علمیه در شکلگیری این لایه از فرهنگ جهت تبیین نظریه تمدن اسلامی بسیار ضروری است.
اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی یک اندیشه ی تجربه شده در دنیا است و فقط اختصاص به ما ندارد و این موضوع، کشور را در برابر تکانه های گوناگون جهانی حفظ خواهد کرد… دلیل پیشرفت های علمی و صنعتی آمریکا در ۱۵۰ سال اخیر، به کارگیری اقتصاد مقاومتی است… البته آمریکایی ها این اندیشه را در جهت مادی گری و پول به کار گرفتند اما همین تجربه ی پذیرفته شده ی جهانی را می توان با جهت گیری متعالی تری به کار گرفت. مروری بر برخی تجارب اقتصاد آمریکا در زمینه ی مقاوم سازی اقتصادی
بررسی تاریخ رشد و توسعه ی اقتصادی کشورها نشان می دهد که ایجاد استحکام
مقاوم سازی بافت ها و ساختارهای اقتصادی، اصلی عقلانی است که کشورهای مختلف با تکامل دانش اقتصادی خود به دنبال تحقق آن بوده اند. بدین مفهوم و با توجه به جهت گیری و اهداف متعالی اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران و اختلاف آن با جهت گیری تولید ثروت و مادی گرایی صرف در برخی کشورهای غربی، استفاده از تجارب موفقیت ها و شکست های سایر کشورها در جهت مقاوم سازی بافت های اقتصادی کشور، می تواند مفید و مؤثر واقع شود.
در این یادداشت با بهره گیری از تاریخ اقتصادی و آمارهای رسمی، به سه تجربه ی تاریخی آمریکا که در مقاوم سازی و رشد اقتصادی این کشور تأثیرگذار بوده است، اشاره می شود:
۱- ارتقاء تولید و صنایع داخلی
آمریکا در ابتدا جزء مستعمرات بریتانیا محسوب می شد. در سال ۱۷۱۹ مجلس عوام انگلیس اعلام کرد که شکل گیری صنایع در آمریکا وابستگی آنها به بریتانیا را به خطر انداخته و باید از روند شکل گیری صنایع جلوگیری کرد. بدین منظور قوانینی برای مهار رشد صنایع در آمریکا تصویب شد که موجب تعطیلی بسیاری از صنایع گردید. با اعلام استقلال آمریکا از بریتانیا، سؤال اساسی پیرامون وضعیت صنایع آمریکایی و چگونگی حمایت از آن بود.
راه رشد صنایع داخلی
همیلتون نخستین وزیر خزانه داری آمریکا، به درخواست کنگره در سال ۱۷۹۱ گزارشی تهیه و استدلال کرد که به دلیل فشار رقابت از خارج و عادت مردم به مصرف کالاهای انگلیسی، صنایع تازه کار یا در شرف تأسیس در آمریکا نمی توانند به حیات خود ادامه دهند، مگر اینکه زیان های اولیه ی آنها به نوعی توسط دولت جبران شود. وی ۱۱ گروه از اصول و روش های رشد صنایع و کارخانجات را پیشنهاد کرد که برخی از مهم ترین آنها عبارت بود از: وضع تعرفه بر واردات و برخی موارد ممنوعیت آنها، اعطای یارانه های تولیدی، ممنوعیت صادرات مواد خام و جوایز صادراتی و توسعه زیربناهای لازم، تشویق نوآوری ها و اکتشافات جدید در درون کشور و یا معرفی آنچه در کشورهای دیگر تولید می شود و…
حمایت از صنایع نوزاد
همیلتون اولین کسی بود که مبنای نظری حمایت از صنایع نوزاد را شکل داد و خط مشی اجرایی و سیاست اقتصادی یک قرن آمریکا را مشخص کرد. بعد از گزارش وی نرخ های تعرفه افزایش یافت و در سال های ۱۷۹۱ تا ۱۸۴۶ این روند ادامه داشت. در سال ۱۸۴۶ دوره ی جدید از آزادسازی تجاری شروع شد که تا سال های ۱۸۶۱ ادامه یافت و به دلیل کاهش تعرفه و آزادسازی پیش از موعد، برخی صنایع دچار زیان های جدی شدند، اما با روی کار آمدن آبراهام لینکن در سال ۱۸۶۰- که پیروی سرسخت هنری کلی، طراح نظریه ی حمایت گرایی و حمایت از صنایع نوزاد بود- تعرفه ها مجدداً افزایش یافت. تعرفه ها تا زمان جنگ جهانی اول در سال۱۹۱۳ در سطح ۴۰ تا ۵۰ درصد باقی ماند که در آن زمان بالاترین نرخ تعرفه در جهان بود.
در نتیجه ی سیاست های حمایت گرایانه، نرخ تولید ناخالص داخلی سرانه افزایش قابل توجهی داشت. مطالعه ی رابطه ی نرخ تعرفه و رشد اقتصادی در بازه ی ۱۸۳۱ تا ۱۹۱۱ نشان می دهد که متوسط نرخ رشد سالانه تخمین زده شده برای آمریکا ۲.۴ بوده است، در حالی که متوسط رشد در کشورهای اروپایی که از سیاست های آزادسازی تجاری پیروی می کردند ۱.۲ بوده است.
نظارت بر سرمایه گذاری خارجی
تعرفه ی پایین و افزایش واردات در اوایل دهه ی ۱۸۱۰ موجب افزایش واردات کالاهای انگلیسی به آمریکا شد و آسیب جدی به تولیدات صنعتی در آمریکا زد و موجب بروز بحران پولی و بانکی شد. آمریکا با درس گرفتن از این بحران در سرتاسر قرن ۱۹ نظارت بر سرمایه گذاری خارجی را تشدید کرد و سرمایه گذاری خارجی بر برخی صنایع و منابع طبیعی را ممنوع اعلام کرد. بعد از جنگ جهانی دوم و قدرت یافتن صنایع در آمریکا، برنامه هایی برای ارتقاء تجارت، صادرات و روابط بین المللی اقتصاد در آمریکا صورت گرفت.
حمایت غیرعقلایی ممنوع
از منظر فردریک لیست، اقتصاددان شاخص قرن نوزدهم، حمایت از صنایع نوزاد تا زمانی جایز است که کارخانه ها رشد کافی کرده و دیگر بیمی از رقابت خارجی نداشته باشد و همچنین حمایت باید با هدف پرورش بنیه صنعتی کشور باشد و منحصر و محدود به بعضی رشته های تولیدات ملی که به منزله ی ریشه و اصل است و بقیه ی صنایع تابع آن محسوب می شوند، باشد.بنابراین حمایت گرایی به معنای حمایت بی حد و حصر، بی قاعده و غیرعقلایی از صنایع داخلی نیست.
۲- ابداعات، فناوری و دانش
دولت آمریکا در کنار سیاست های حمایت از تولید و ارتقاء صنایع مختلف، اقدام به اعطای کمک و یارانه در راستای تحقق و توسعه کرد. در دهه ی ۱۸۳۰ حمایت از کشاورزی و صنعت را با اعطای کمک در راستای تحقق و توسعه به انجام رسانید و در نیمه ی دوم قرن ۱۹ این سرمایه گذاری ها در حوزه ی آموزش و پرورش و زیرساخت ها گسترش یافت.
در استراتژی امنیت ملی آمریکا بر پیگیری جدی علوم، فناوری ها، مهندسی و علوم ریاضی تأکید شده و همچنین تحقق و توسعه ی ابزاری برای توسعه ی ظرفیت ملی قلمداد شده است. این موضوع سبب شده است که برنامه ی بلندمدتی برای سرمایه گذاری در تحقق و توسعه تعبیه شود و مقرر شود که سهم هزینه های تحقق و توسعه به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا برسد.
صفحات: 1· 2
سبک زندگی حضرت زینب
درس هائی برای زندگی امروز؛
نگاهی به سبک زندگی خانوادگی حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) در تمام افعال و اعمال و رفتارش آیینهی تمام نمای حضرت زهرا (س) بود. در موضوع تشکیل خانواده نیز تبعیت تام از مادر بزرگوارش کردند و مقرر گردید مهریه حضرت زینب(س) همان مهریه حضرت زهرا(س) باشد.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز؛دومین نقش یک زن(نقش اول او فرزندی برای والدین است)، نقش همسر داری است.با نگاهی به سیره و منش پیامبر(ص) شاهد هستیم که با ظهور دین اسلام در امر خانواده یک انقلاب بسیار مهم فرهنگی رخ داد.
در سیره پیامبر اسلام شاهد یک سری الگوها و تدابيری هستیم که از یکسو بهمنظور اصلاحات فرهنگي در قالب بيان اهميت ازدواج، نفي تک زيستي و عزوبت، تقويت ايمان به حمايت الهي و افزايش اميد به آينده و کم کردن نگرانيهاي اقتصادي جوانان دنبال ميشود، از سوي ديگر خانوادهها و اولياي امور به زمينهسازي ازدواج جوانان فراخوانده ميشوند و مهمترین نکتهاینکه به آسانسازي ازدواج تأکيد ميگردد. نوشتار زیر، موضوع ازدواج و همسرداری حضرت زینب(ع) را با نگاهی به الگوبرداری برای زنان امروز موردبررسی قرار میدهد.
با نگاهی موشکافانه به سطور فوق کاملاً واضح و مشخص است که در مسئله ازدواج سه مسئله اساسی و راهبردی موردتوجه دین قرارگرفته است:
-فرهنگسازی برای ازدواج و نفی تجرد
-نفی نگرانیهای اقتصادی جوانان در امر ازدواج
-تأکید بر خانواده در آسانگیری ازدواج
امروزه با نگاهی به چگونگی شکلگیری ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی در جوامع اسلامی از یکسو و افزایش سن ازدواج دختران و پسران، طرح مشکلات اقتصادی بهواسطه خواستههای نابجا و سختی گیری خانوادهها در امر ازدواج از سویی دیگر، به این رهیافت میرسیم که این امر ناشی از عدم توجه نهادهای تأثیرگذار ازجمله نهاد خانوادهها به آموزههای دینی و سیره نبوی و خاندان اهلبیت(ع) میباشد. امروزه که جوامع اسلامی با ناهنجاریهای اخلاقی مواجه میباشند لازم است بار دیگر این آموزهها را موردتوجه قرار گیرد.
ایاک نعبد و ایاک نستعین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
چند نکته در این آیه قابل ذکر است.
استمداد، ویژه خدا است و آیه در صدد بیان توحید افعالی وتوحید در عبادت است. جز خداوند کسی شایسته بندگی نیست.
(فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعباده ربه احدا).
کسی که خداوند را مسلط بر جهان و تمام علل رادر اختیار او می داند از غیر خداوند مدد نمی خواهد و دست تمنابه سوی دیگری دراز نمی کند. جبرئیل در موقعی که ابراهیم خلیل گرفتار آتش بود برای مدد آمد ولی ابراهیم به او ابراز احتیاج نکرد و از او استمداد ننمود. جبرئیل گفت:
(الک حاجه قال: اما بک فلا! قال سل حاجتک قال: علمه بحالی حسبی فی سوالی). این مرتبه ایمان در توحید افعالی درجه کامل توحید برای موحدین است. انحصار عبادت در خداوند بلااشکال است ولی در استعانت جویی، خداوند، در قرآن انحصار را برهم زده وفرموده:
(واستعینوا بالصبر و الصلاه)
(تعاونوا علی البر و التقوی)
صبر که یکی از حالات نفسانی بشر است، به دستور قرآن مورداستعانت واقع شده. ما ماموریم در توحید افعالی فقط از خداونداستمداد کنیم ولی در جاهایی که خداوند در نظام عمومی و علل واسباب اجازه داده از بعضی از امور استمداد شود یا آنکه از نظرتعاون عمومی اجازه استمداد داده است همانگونه عمل می کنیم.
البته این هم استمداد از خداوند است و منافی اصول توحید نیست.
زیرا کمک از خدا خواستن گاهی مستقیم است و گاهی از راهی است که او اجازه داده است پس اگر کسی استمداد از صبر کند نبایدگفت بر خلاف توحید افعالی عمل کرده است. مثل آن که پیری از عصایا مریضی از دوا استمداد کند. این ها علل و عوامل عمومی نظام طبیعی یا اجتماعی عالم است که مورد امضای خداوند است ولی اگرکسی از راهی که اجازه نداده است استمداد کند، بر خلاف انحصاراستعانت است مانند قضیه یوسف که از ساقی استمداد کرد و گفت(اذکرنی عند ربک) یا آن که در تفسیر روایتی نقل می کندکه خلاصه اش این است:
مرد متقی عابدی از پادشاه فاسقی برای حاجتی استمداد کرد.
پادشاه حاجتش را برآورد اتفاقا پس از چندی پادشاه و عابد هردو در یک روز مردند جنازه فاسق و گناه کار با کمال تجلیل برداشته شد. ولی جنازه مرد عابد روی زمین ماند تا جایی که حیوانات صورت او را خوردند. موسی این مطلب را به پیشگاه خداوند عرض کرد، خطاب شد، مرد متقی آبروی خود را نزد فاسقی برد و استمداد کرد ولی فاسق قضای حاجت متقی را نمود. برای احترام به قضای حاجت جنازه اش را احترام کردیم و برای این که مرد متقی از کافری استمداد کرد و آبروی خود را برد صورت او ازوضع آبرومند، خارج و طعمه حیوان کردیم.
پس در واقع استعانت و استمداد اگر موافق اجازه خداوند نباشد،منافی با اصل «ایاک نستعین » است ولی اگر خداوند استعانت واستمداد را اجازه داده باشد منافی با انحصار استعانت و توحیدافعالی نیست.
۱۲ عادتی که حتما باید ترک کنید
۱۲ عادتی که حتما باید ترک کنید
با کنار گذاشتن عاداتی کوچک می توانیم زمینه را برای موفقیت آتی خود فراهم کنیم.
وقتی صحبت از موفقیت به میان می آید، دشوارترین کار این است که بتوانید مردم را متقاعد کنید که پیروزی های کوچک در کنار هم قرار می گیرند و موفقیت های بزرگ را شکل می دهند. تصور هدف نهایی و موفقیت بزرگ بسیار ساده تر از تمرکز بر روی یکایک قدم هایی است که باید برای رسیدن به آن نقطه برداشته شوند.
اما اگر یک بار از این مسیر عبور کنید و خود تاثیر این قدم های کوچک که شما را به مقصد نهایی هدایت می کنند تجربه کنید، نظرتان برای همیشه تغییر می کند. این تغییرات تدریجی و در طول مسیر رخ می دهند. اما عادات کوچکی نیز وجود دارند که با کنار گذاشتن آنها می توانیم زمینه را برای موفقیت آتی خود فراهم کنیم.
1. خوردن صبحانه ای پر از شکر
هیچ چیز مانند شکر شما را با موجی ناگهانی از انرژی و سپس افت انرژی شدید روبرو نمی کند. اگر عادت دارید صبحانه یک ظرف بزرگ میوه بخورید، تعجبی هم ندارد که دو ساعت بعد مجبور شوید برای بیدار ماندن به قهوه پناه ببرید. میزان شکر را در رژیم غذایی خود در حداقل نگهدارید و سعی کنید انرژی مورد نیاز خود را از کربوهیدرات های طولانی اثر تامین کنید.
2. تماشای تلویزیون در هنگام صبح
کافیست آزمایش کنید و یک هفته در حین صرف صبحانه تلویزیون تماشا کنید و سپس یک هفته صبحانه خود را همراه با موزیک کلاسیک ملایمی میل کنید. تفاوتی که احساس می کنید غیر قابل تصور خواهد بود. تماشای تلویزیون باعث می شود در طول روز تحریک پذیر بوده و از سطح انرژی پایینی برخوردار باشید. اما گوش دادن به موزیک ذهن شما را با انبوهی از ایده های جدید پر می سازد.
3. تاخیر در حضور در محل کار
بعضی ها عقیده دارند “اگر سر وقت برسی یعنی تاخیر داشته ای". حق با آنهاست. اگر همیشه دقیقا راس ساعت مقرر در محل کار خود حاضر می شوید یا شاید هم پس از زمان مقرر، متاسفانه روند نامناسبی را در پیش گرفته اید. به خاطر داشته باشید که اگر 10-5 دقیقه زودتر از زمان مقرر در محل حاضر شوید، از نظر ذهنی آمادگی بیشتری پیدا می کنید و بهره وری بیشتری خواهید داشت.
4. باقی ماندن در تخت پس از شنیدن زنگ ساعت
هر شب وقتی که زنگ ساعت خود را برای روز بعد تنظیم می کنید، درواقع به خود قولی می دهید؛ “قول می دهم که این ساعت از خواب برخیزم و روز خود را با انرژی و هیجان آغاز کنم.” بعد صبح وقتی صدای زنگ بلند می شود، چشمان خود را می مالید، نگاهی به ساعت می کنید و تصمیم می گیرید 10 دقیقه دیگر هم چرت بزنید. بدین ترتیب نخستین قولی که برای آن روز داده اید را حتی پیش از آنکه از تخت خود بیرون بیایید می شکنید. این کار را نکنید که روند خوشایندی را به دنبال ندارد.
5. عدم صرف ناهار
افرادی که ناهار نمی خورند در پایان روز کار را با خستگی مفرط ترک می کنند و احتمال اینکه به سراغ عادات ناسالم دیگر بروند افزایش می یابد. هیچ ربطی ندارد که چقدر مشغله دارید، باید انرژی لازم برای عملکرد صحیح بدن و ذهنتان را تامین کنید.
راههای موفقیت
افرادی که ناهار نمی خورند در پایان روز کار را با خستگی مفرط ترک می کنند
6. تقبل انجام کارها علیرغم عدم تمایل به انجام آن
حس درونی تان شما را از انجام این کار منع می کند، چرا به این حس گوش نمی دهید؟
7. انجام چندین کار بصورت همزمان
چیزی به نام مولتی تسکینگ وجود ندارد. هر شخصی در هر لحظه فقط قادر به انجام یک کار است و با تقسیم تمرکز خود و سعی در انجام همزمان دو کار به خود ظلم می کنید. روی یک هدف تمرکز کنید و پس از اتمام آن به سراغ کار دیگر بروید. به قول قدیمی ها “با یک دست نمی شه دو تا هندوانه برداشت".
8. چک کردن مداوم موبایل
همه ما با این حس که تصور می کنیم گوشی مان در جیب مان زنگ خورده و متوجه نشده ایم آشناییم. این یک عادت است که بلافاصله پس از این احساس هم باید موبایلمان را چک کنیم. این عادت از این تمایل ناشی می شود که ما انسان ها اصولا همیشه منتظر موردی هستیم که حواس ما را پرت کند. سعی کنید تعداد دفعاتی که گوشی خود را چک می کنید را به حداقل برسانید. نیازی نیست هر 37 ثانیه یک بار ایمیل تان را چک کنید!
9. وقت گذرانی
در زندگی به دنبال چه هستید؟ باید گفت که وقت گذرانی با دوستان به روندی خیلی شیک و امروزی تبدیل شده است. وقت گذرانی با دوستان باید با هدف داشتن اوقاتی خوش باشد و اگر خواهان موفقیت هستید این موارد “فقط وقت گذرانی” باید به حداقل کاهش یابد. افرادی را پیدا کنید که اهدافی مشابه شما دارند تا با وقت گذرانی با آنها از اهداف خود فاصله نگیرید.
10. سرزنش دیگران به جای قبول مسئولیت
سرزنش دیگران و مقصر جلوه دادن آنها سودی برای شما ندارد. با این کار فقط زمان یادگیری درسی که باید آموخته شود تا بتوانید سریعتر پیشرفت کنید را به تعویق می اندازید. در عوض، انگشت اتهام را به سمت خود بگیرید و به دنبال روش هایی بگردید که مدیریت بهتر کارها را ممکن سازد.
11. ذهنیت ثابت در خصوص لزوم مشغول بودن به انجام کاری
بسیاری از مردم لحظه ای آرام گرفتن و تفکر در خصوص آنچه انجام داده اند را اتلاف وقت می دانند. این افراد فکر می کنند که همیشه باید مشغول انجام کاری باشند. درست است که باید برای خود هدفی تعیین کنید و نهایت تلاش خود را برای رسیدن به آن به خرج دهید، اما زمانی را هم باید به بررسی روندی که داشته اید و تفکر در آن خصوص اختصاص دهید. گاهی یک قدم به عقب رفتن برای آنکه بتوانید پنج قدم به جلو بردارید لازم است.
12. ولخرجی
اگر جزو افرادی هستید که برای اعتبار بخشی به خود راهی غیر از هزینه کردن نمی شناسید باید بدانید که متاسفانه عاقبتی غیر از شکست و ناکامی ندارید. ارزش و ثروت واقعی از طریق پس انداز و سرمایه گذاری به دست می آید – نه خرج کردن هر آنچه به دست می آورید. جمع کنید، سرمایه گذاری کنید؛ جمع کنید، سرمایه گذاری کنید.
باشگاه خبرنگاران
هنگام اتش سوزی چه کار کنیم
جهاد
در فضیلت جهاد
اما بعد، فان الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اولیائه.
پس از حمد و ثناي خداوندي، جهاد (با دشمنان خدا) دري از درهاي بهشت است، که (خداوند این در را) به روي خواص اولیاء
خود باز کرده است.
ماده ي جهد، در همه ي ابواب و مشتقاتش، مانند اجتهاد، جهد، به معناي تکاپو و تلاش است. پس مجاهد یعنی تکاپوگر و تلاشگر
و در آن هنگام که در میدان کارزار و یا در موقع آمادگی براي ورود در میدان نبرد استعمال می شود، مفهومی از جانبازي را دربر
دارد. تفاوت جهاد با قتال در این است که کلمه ي جهاد در اصطلاح مکتب اسلام، اگر مطلق هم به کار برده شود، تکاپو در راه
هدف الهی را تا از دست دادن حیات نیز دربر دارد. ولی قتال و مقاتله، تلاش و گلاویزي در مرز زندگی و مرگ است، که اگر با
هدف الهی بوده باشد، جهاد نامیده میشود.
بنابراین تعریف، از اندك حرکت هدفدار و بدون توقع عوض مادي گرفته، تا کشته شدن در راه هدف الهی جهاد نامیده میشود.
اندیشه براي رسیدن به یک نتیجه ي مفید به حال خود و اجتماع، با تکیه به این که خدا به چنین اندیشه دستور داده است،
جهاد نام دارد.
به طور کلی، هر حرکتی با اعتقاد به مفید یا ضروري بودن آن و یا به انگیزگی دفع شرر از خود و یا انسانهاي دیگر، که مورد
خواست خداوندي است، جهاد نامیده میشود.
در روایتی معتبر آمده است:
«. تلاشگر در راه تحصیل زندگی عائله اش، مانند مجاهد در راه خداست »
هدف از جهاد فی سبیل الله
در اغلب آیات قرآن مجید، کلمه ي فی سبیل الله، به معناي در راه خدا، وجود دارد. از مصادیق فی سبیل الله، می توان از موارد ذیل نام
برد:
1. تنظیم مسائل اقتصادي و ریشه کن کردن فقر، فی سبیل الله است.
2. دفاع از وطن، که آشیانه ي زندگی است و مبارزه براي اصلاح دودمان، فی سبیل الله است.
3. جهاد فی سبیل الله، در مقابل جهاد فی سبیل الطاغوت قرار دارد.
4. مسیر رشد، مسیر سبیل الله است.
ملاحظه می شود که جهاد در راه خدا، انگیزه اي جز الله و مشیت او درباره ي بندگانش، که سعادت مادي و معنوي و آزادي است،
ندارد. پیکار در راه به دست آوردن آزادي مثبت و قرار دادن انسانها در مسیر کمال، جهاد فی سبیل الله نامیده میشود.
نهج البلاغه /علامه جعفری/ص126
کرامات بزرگان
خواندن نامه توسط آخوند ملا فتح علی در جیب قاصد بدون نگاه کردن به آن
عده اي از علماي اصفهان براي مرحوم شیرازي بزرگ نامه نوشته بودند و از اهالی و یا از بعض علماي اصفهان - تردید از
بنده است - گلایه کرده بودند که از فتواي تحریم تنباکو خیلی استقبال نکرده اند. قاصد در حالی که نامه در جیبش بود به
خدمت مرحوم آخوند ملا فتح علی مشرف می شود، ایشان نامه اي را که در جیب قاصد بود بدون این که نگاه کنند از اول تا
به آخر خوانده بودند! این همه علماي صاحب کرامات و مقامات علمیه و عملیه و لا الی بدل کجا رفتند و رخت بربستند و
بساط آن ها از میان مردم برچیده شد و جاي آن ها خالی ماند؟!
در محضر بهجت/محمد حسین رخشاد