اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی یک اندیشه ی تجربه شده در دنیا است و فقط اختصاص به ما ندارد و این موضوع، کشور را در برابر تکانه های گوناگون جهانی حفظ خواهد کرد… دلیل پیشرفت های علمی و صنعتی آمریکا در ۱۵۰ سال اخیر، به کارگیری اقتصاد مقاومتی است… البته آمریکایی ها این اندیشه را در جهت مادی گری و پول به کار گرفتند اما همین تجربه ی پذیرفته شده ی جهانی را می توان با جهت گیری متعالی تری به کار گرفت. مروری بر برخی تجارب اقتصاد آمریکا در زمینه ی مقاوم سازی اقتصادی
بررسی تاریخ رشد و توسعه ی اقتصادی کشورها نشان می دهد که ایجاد استحکام
مقاوم سازی بافت ها و ساختارهای اقتصادی، اصلی عقلانی است که کشورهای مختلف با تکامل دانش اقتصادی خود به دنبال تحقق آن بوده اند. بدین مفهوم و با توجه به جهت گیری و اهداف متعالی اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران و اختلاف آن با جهت گیری تولید ثروت و مادی گرایی صرف در برخی کشورهای غربی، استفاده از تجارب موفقیت ها و شکست های سایر کشورها در جهت مقاوم سازی بافت های اقتصادی کشور، می تواند مفید و مؤثر واقع شود.
در این یادداشت با بهره گیری از تاریخ اقتصادی و آمارهای رسمی، به سه تجربه ی تاریخی آمریکا که در مقاوم سازی و رشد اقتصادی این کشور تأثیرگذار بوده است، اشاره می شود:
۱- ارتقاء تولید و صنایع داخلی
آمریکا در ابتدا جزء مستعمرات بریتانیا محسوب می شد. در سال ۱۷۱۹ مجلس عوام انگلیس اعلام کرد که شکل گیری صنایع در آمریکا وابستگی آنها به بریتانیا را به خطر انداخته و باید از روند شکل گیری صنایع جلوگیری کرد. بدین منظور قوانینی برای مهار رشد صنایع در آمریکا تصویب شد که موجب تعطیلی بسیاری از صنایع گردید. با اعلام استقلال آمریکا از بریتانیا، سؤال اساسی پیرامون وضعیت صنایع آمریکایی و چگونگی حمایت از آن بود.
راه رشد صنایع داخلی
همیلتون نخستین وزیر خزانه داری آمریکا، به درخواست کنگره در سال ۱۷۹۱ گزارشی تهیه و استدلال کرد که به دلیل فشار رقابت از خارج و عادت مردم به مصرف کالاهای انگلیسی، صنایع تازه کار یا در شرف تأسیس در آمریکا نمی توانند به حیات خود ادامه دهند، مگر اینکه زیان های اولیه ی آنها به نوعی توسط دولت جبران شود. وی ۱۱ گروه از اصول و روش های رشد صنایع و کارخانجات را پیشنهاد کرد که برخی از مهم ترین آنها عبارت بود از: وضع تعرفه بر واردات و برخی موارد ممنوعیت آنها، اعطای یارانه های تولیدی، ممنوعیت صادرات مواد خام و جوایز صادراتی و توسعه زیربناهای لازم، تشویق نوآوری ها و اکتشافات جدید در درون کشور و یا معرفی آنچه در کشورهای دیگر تولید می شود و…
حمایت از صنایع نوزاد
همیلتون اولین کسی بود که مبنای نظری حمایت از صنایع نوزاد را شکل داد و خط مشی اجرایی و سیاست اقتصادی یک قرن آمریکا را مشخص کرد. بعد از گزارش وی نرخ های تعرفه افزایش یافت و در سال های ۱۷۹۱ تا ۱۸۴۶ این روند ادامه داشت. در سال ۱۸۴۶ دوره ی جدید از آزادسازی تجاری شروع شد که تا سال های ۱۸۶۱ ادامه یافت و به دلیل کاهش تعرفه و آزادسازی پیش از موعد، برخی صنایع دچار زیان های جدی شدند، اما با روی کار آمدن آبراهام لینکن در سال ۱۸۶۰- که پیروی سرسخت هنری کلی، طراح نظریه ی حمایت گرایی و حمایت از صنایع نوزاد بود- تعرفه ها مجدداً افزایش یافت. تعرفه ها تا زمان جنگ جهانی اول در سال۱۹۱۳ در سطح ۴۰ تا ۵۰ درصد باقی ماند که در آن زمان بالاترین نرخ تعرفه در جهان بود.
در نتیجه ی سیاست های حمایت گرایانه، نرخ تولید ناخالص داخلی سرانه افزایش قابل توجهی داشت. مطالعه ی رابطه ی نرخ تعرفه و رشد اقتصادی در بازه ی ۱۸۳۱ تا ۱۹۱۱ نشان می دهد که متوسط نرخ رشد سالانه تخمین زده شده برای آمریکا ۲.۴ بوده است، در حالی که متوسط رشد در کشورهای اروپایی که از سیاست های آزادسازی تجاری پیروی می کردند ۱.۲ بوده است.
نظارت بر سرمایه گذاری خارجی
تعرفه ی پایین و افزایش واردات در اوایل دهه ی ۱۸۱۰ موجب افزایش واردات کالاهای انگلیسی به آمریکا شد و آسیب جدی به تولیدات صنعتی در آمریکا زد و موجب بروز بحران پولی و بانکی شد. آمریکا با درس گرفتن از این بحران در سرتاسر قرن ۱۹ نظارت بر سرمایه گذاری خارجی را تشدید کرد و سرمایه گذاری خارجی بر برخی صنایع و منابع طبیعی را ممنوع اعلام کرد. بعد از جنگ جهانی دوم و قدرت یافتن صنایع در آمریکا، برنامه هایی برای ارتقاء تجارت، صادرات و روابط بین المللی اقتصاد در آمریکا صورت گرفت.
حمایت غیرعقلایی ممنوع
از منظر فردریک لیست، اقتصاددان شاخص قرن نوزدهم، حمایت از صنایع نوزاد تا زمانی جایز است که کارخانه ها رشد کافی کرده و دیگر بیمی از رقابت خارجی نداشته باشد و همچنین حمایت باید با هدف پرورش بنیه صنعتی کشور باشد و منحصر و محدود به بعضی رشته های تولیدات ملی که به منزله ی ریشه و اصل است و بقیه ی صنایع تابع آن محسوب می شوند، باشد.بنابراین حمایت گرایی به معنای حمایت بی حد و حصر، بی قاعده و غیرعقلایی از صنایع داخلی نیست.
۲- ابداعات، فناوری و دانش
دولت آمریکا در کنار سیاست های حمایت از تولید و ارتقاء صنایع مختلف، اقدام به اعطای کمک و یارانه در راستای تحقق و توسعه کرد. در دهه ی ۱۸۳۰ حمایت از کشاورزی و صنعت را با اعطای کمک در راستای تحقق و توسعه به انجام رسانید و در نیمه ی دوم قرن ۱۹ این سرمایه گذاری ها در حوزه ی آموزش و پرورش و زیرساخت ها گسترش یافت.
در استراتژی امنیت ملی آمریکا بر پیگیری جدی علوم، فناوری ها، مهندسی و علوم ریاضی تأکید شده و همچنین تحقق و توسعه ی ابزاری برای توسعه ی ظرفیت ملی قلمداد شده است. این موضوع سبب شده است که برنامه ی بلندمدتی برای سرمایه گذاری در تحقق و توسعه تعبیه شود و مقرر شود که سهم هزینه های تحقق و توسعه به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا برسد.
صفحات: 1· 2