پيام تسليت شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها
فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
.ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت / زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ / ای وسعت دلهای شکسته ، حَرَمت . . .
در مَجد وشرف یکّه و تنها هستی / در فخر تو بس ، اُمّ ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت / تو مادر یازده مسیحا هستی . . .
غرقاب غمم دگر مرا ساحل نیست / جز اشک فراق دیگرم حاصل نیست
ای مرگ بیا!که زندگی کردن من / بی فاطمه جز خوردن خون دل نیست . . .
نیازی از سر احساس خواهم / برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته ی او / طواف مرقد عباس خواهم . . .
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم . . .
یا زهرا(س)
یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .
تو هم با کوفه هم دستی مدینه / نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد / اگر دستم نمی بستی مدینه . . .
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت / دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او / زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه ی همسر علی / سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
درخشش امدادهاي الهي
شكست مفتضحانه حمله نظامي آمريكا در طبس را به رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالي) و ملت شريف ايران تبريك عرض مي نماييم.
در شامگاه چهارم ارديبهشت 1359 ،7 هواپيماي نظامي مرزهاي جنوب ايران را بدون هيچگونه مقاومت پشت سر گذاشته و وارد حريم هوايي جمهوري اسلامي ايران گرديدند و در يك فرودگاه متروكه نزديك رباط خان طبس فرود آمدند .
هنگامي كه قصد راه انداختن هواپيماها را به قصد حمله داشتند يك هواپيما و يك هلي كوپتر با هم برخورد كرده و آتش مي گيرند و انفجاراتي رخ مي دهد . بعد از اين حادثه كارتر دستور توقف عمليات و بازگشت سريع آن ها را مي دهد ؛ ولي 5 فروند از هلي كوپترهاي ان ها به دلائل نامعلومي قادر به پرواز نمي شوندو در ساعت 4:30 دقيقه صبح جمعه 15 ارديبهشت آخرين دسته مهاجرين از خاك ايران خارج مي شوند.
ألا إنّ نصرالله قريب
شکست تجاوز نظامی آمریکا در صحرای طبس
5 ارديبهشت 1359
پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به اسارت گرفتن 53 نفر از اتباع آمریکا، ضربه محکمی به حیثیت آمریکا زده شد و کاخ سفید سعی داشت به هر نحو ممکن این مساله را حل کند. به موازات کوشش های دیپلماتیک، تحریم های اقتصادی و … مساله طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفت. از همان روزهای اول تسخیر سفارت آمریکا در تهران، برنامه ریزی جهت نجات گروگان های آمریکایی شروع شد و نود نفر از کماندوهای آمریکا به صحرای اریزونای آمریکا اعزام شدند و بیش از 5 ماه تعلیمات پیچیده و فشرده ای را پشت سر گذاشتند و پس از ناکامی همه تلاش های آمریکا در جهت حل بحران، نوبت تجازو نظامی فرا رسید.
عملیات در غروب روز پنجشنبه 4 اردیبهشت 59 شروع شد و شش فروند هواپیمای130-c و نود نفر از کماندوهای آمریکا موسوم به نیروهای دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند. طبق نقشه می بایست هواپیماها به همراه 8 فروند هلی کوپتر در صحرای طبس فرود آیند و سپس هلی کوپترها، کماندوها را به اطراف تهران منتقل کنند تا از آنجا با کامیون ها و خودروهایی که از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی آمریکا آماده شده بود به اطراف جاسوسخانه انتقال یابند.
اما یکی از هلی کوپترها پس از ورود به حریم ایران اسلامی دچار نقص فنی شد و سرنشینان آن با هلی کوپتر دیگری خود را به ناو نیمتیز رساندند و بدین ترتیب شش هواپیما و شش هلی کوپتر در صحرای طبس فرود آمد, اما در حال سوختگیری جهت انجام مرحله بعد عملیات یکی دیگر از هلی کوپترها دچار نقص فنی شد و با بهم خوردن برنامه ها رییس جمهور ” کارتر” دستور توقف عملیات که عملیات پنجه عقاب نام گرفته بود و عقب نشینی داد اما در هنگامی که قصد بازگشت داشتند توفان شن برخاست و یک هواپیما و یک هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفته و 8 تن از آمریکایی ها در آتش سوختند.
حادثه طبس مصداقی از امدادهای غیبی الهی برای انقلاب اسلامی مردم ایران بود که بار دیگر قدرت فائقه و مطلقه الهی و وهن و سستی کید و مکر دشمنان خدا را آشکار ساخت.
اردوي زيارتي مشهد
غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا
بوی گل، بوی گلاب می رسد از همه جا
امام رضا علیه السلام:«ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه و شیعته و ان من تمامالوفاء بالعهد و حسن الاداء زیاره قبورهم.»(بحار، ج۱۰۰، ص۱۱۶) هر امام و رهبری، عهد و میثاقی بر پیروان و دوستدارانش داردو همانا یکی از اعمالی که نمایانگر وفاداری و ادای میثاق است،زیارت آرامگاه آنان است.
طلاب مدرسه در تاريخ 30 ارديبهشت ماه زائر بارگاه ملكوتي امام غريب علي بن موسي الرضا(عليه السلام) بودند و از فيوضات معنوي و با كرامت آن امام همام بهره مند شدند.
درجات بهشت
بهشت هشت درجه دارد. درجه پایین آن مال کسانی است که عبادت خدا را کرده اند و نه دوست علی (ع) بودند و نه دشمن علی (ع). بعد مال دوستان علی (ع) و انبیا (ص) واولیا. درجه پنجم و ششم مال شیعیان است. آن ها خیلی درجه دارند. کسی که معاند علی (ع) باشد در جهنم است.
ما پشت سر علی (ع) و فرزندانش می رویم. فرمودند: شیعیان ما پشت سر ما به بهشت می روند و از شما کسی نیست مگر این که وارد جهنم شود. از امام پرسیدند شما هم وارد می شوید؟ فرمود: بله، ما هم از جهنم عبور می کنیم، آن وقت جهنم خاموش می شود. بستگان ما هم پشت سر ما می آیند.
سلمان داشت پشت سر حضرت علی (ع) می آمد. حضرت به سلمان فرمود: چرا جای پا نداری؟ گفت: من پایم را چای پای شما می گذارم. حضرت می خواست سلمان تقویت شود و حرف بزند.
پشت سر ائمه (ع) خنک است.
شهید محبت
جان دادن همیشه یک جور نیست. با شمشیر می توان سر کسی را بزنی و او را بکشی. با احسان هم می توان. با عطا و احسان می توانی شهیدش بکنی.
اگر دوست اهل بیت (ع) هستی شهادت را تحویل بگیر که خیلی قشنگ تر از مردن است. آدم یک مرتبه، دو مرتبه یا صد مرتبه می میرد. بعد که دید خیلی خوب است، می گوید: بزن! از من مردن و شهید شدن، از تو هم میراندن و شهید کردن. بزن که وقت آن رسیده است! این را به خالق خودش می گوید: اول مرا بزن! مگر ندیدی روز عاشورا می گفتند: آقا اذن بده به میدان برویم.
دو پسر حضرت زینب (س) آمدند و مقابل حضرت اباعبدالله (ع) ایستادند. حضرت فرمود: آقازاده ها شما برای چه آمددید؟ گفتند: مادرمان گفته است بروید. حضرت زینب دو پسر داشت که به کربلا آورده بود. پدرشان عبدالله جعفر بود. به زینب گفته بود: داری می روی بچه هایت را هم با خودت ببر! بگذار همراهت باشند تا قربانی برادرت شوند.
بچه ها را راهی کرد و حضرت زینب (س) هر دو را قربانی برادر کرد. حضرت مسلم هم همین طور. بچه ها را می دادند. شاهزاده علی اکبر و آقازاده ها هم همه می گفتند: من به میدان بروم.غیر بنی هاشم همه می گفتند : اول ما برویم. از هم سبقت می گرفتند چون شهادت در راه خدا خیلی قشنگ است.
شهید محبت سرو صدایی ندارد. انسان را خیلی مخفی شهید می کند.
گنج های نهفته
از روزی که به این عالم آمدی خودت را مهمان ائمه (ع) بدان. اگر هم اذیت شدی به حساب آن ها بگذار، عیب ندارد. خودت را مال آن ها بدان. آن ها افراد دور و بر خودشنان را خیلی دوست دارند. پیغمبر خدا (ص) کم گریه می افتاد. یک پیرمردی در منزل حضرت خدمتکار بود. آن پیرمرد پیامبر (ص) را خیلی اذیت می کرد؛ بدخلقی می کرد. اصحاب پیامبر (ص) از او بدشان می آمد. بارها به حضرت عرض می کردند: یا رسول الله او را بیرون کنید. پیر شده است، اسباب زحمت شماست. حضرت سری تکان می داد و می گذشت.
این بود تا وقتی که آن پیرمرد مرحوم شد. اصحاب خیلی خوشحال شدند. چون هروقت به آن جا می رفتند چیزی به آن ها میگفت و از او اذیت می دیدند. با این وجود حضرت در مرگ او گریه می کرد. گفتند: یا رسول الله همه ما راحت شدیم شما برایش گریه می کنید؟! فرمود: او برای اخلاق من خیلی نافع بود. اخلاقی که خدا به من داده بود سزاوار این مرد بود.
ان شاالله اگر با کسی دم خور هستی اگر تند است هر چه می توانی تحمل کن که خدا چیز بزرگی را برایتان فرستاده است. بعضی وقت ها خداوند چیزهای خوب و قیمتی را داخل جل می پیچد و به انسان می دهد. اگر کسی تند است، خوش اخلاق نیست، درست با آدم حرف نمی زند، معنایش این است که خدا چیز قیمتی را داخل جل کهنه پیچیده است. برای این که اجنبی آن را نگیرد. مال خود شماست و باید به دست شما برسد. جل کهنه را کسی باز نمی کند ببیند چه چیز داخل آن است، ولی شما باز کنید. حقیقت و انساست درون آن است. همان جایی که ناگوار است.
عزت تنهایی
چشمه ای در قلب ما انسان هاست که وقتی مضطر می شویم غربت می گیرد. انسان یک وقت نگاه می کند می بیند کسی اطراف او نیست تا او را دوست بدارد. این نزد خدا خیلی عزیز است، خیلی قیمت دارد. البته انسان غیر از خدا هیچ کسی را ندارد، ولی چه شد که این قیمتی شد؟! این مربوط به رویت و مشاهده انسان است. یعنی غربت خودش را می بیند وگرنه در روی زمین کسی نیست که غریب نباشد.
اصلاً اگر انسان خوب حساب کند می بیند که همه به صورت فرد خلق شده اند. این هم که می گویند انسان جفت آفریده شده است، یعنی با دیگری وقتی بهم بچسبند کمی تسلیت می یابند. “و خلقناکم ازواجا” (1). یا این که اشاره به ظاهر و باطن دارد و یا اشاره به روح و جسم وگرنه قیامت همه تک وارد می شویم؛ “و کلهم أتیه یوم القیامه فردا” (2). همگی روز رستاخیز تک و تنها نزد او حاضر می شوند. ظاهر و باطن یکی می شود، نفس و دل و جان یکی می شود.
غربت به قربت نزدیک است. یعنی غریب نزد خداست. غریب عملش با اوست. “طوبی لِلغُربا” (3).
1. “شما را به صورت زوج ها آفریدیم” سوره نبأ، آیه ۸.
2. سوره مریم، آیه ۹۵.
3. اما باقر (ع)، بحارالانوار، ج 2، ص 204