مهربیکران
شايد يكي از عواملي كه مقام مادر را اين همه بالا برده است دلسوزي، فداكاري و مهر بيكران مادر باشد. يكي از شعراي خوش ذوق، عواطف عميق و محبت بيپايان مادر را چنين به تصوير كشيده است:
مادري پير و پريشان احوال
عمر او بود فزون از پنجاه
زن بيشوهر و از حاصل عمر
يك پسر داشت شرور و خودخواه
روز و شب در پي اُوباشي خويش
بيخبر از شرف و عزّت و جاه
ديده بود او به بر مادر پير
يك گره بسته زر گاه به گاه
ميآمد كه ستاند آن زر
بكند صرف عملهاي تباه
مادر از دادن زر كرد ابا
گفت، رو، رو كه گناه است،گناه
اين ذخيره است مرا اي فرزند
بهر داماديت إن شاء الله
حمله آورد پسر تا گيرد
آن گره بسته زر، خواه نخواه
مادر از جور پسر شيون كرد
بود از چاره چو دستش كوتاه
پسر افشرد گلوي مادر
سخت چندان كه رخش گشت سياه
نيمهجان پيكر مادر بگرفت
بر سر دوش و بيفتاد به راه
برد در چاه عميقي افكند
كز جنايت نشود كس آگاه
شد سرازير پس از واقعه او
تا نمايد به ته چاه نگاه
از ته چاه به گوشش آمد
ناله زار و حزيني ناگاه
آخرين گفته مادر اين بود
آه! فرزند نيفتي در چاه![شعر از يحيي دولت آبادي.]
بیان فضائل قرآن و عترت
حضرت زهرا علیها السلام فرمود: «وَ نَحنُ وَسِيلَتُهُ فِي خَلقِهِ وَ نَحنُ خَاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدسِهِ وَ نَحنُ حُجَّتُهُ فِي غَيبِهِ وَ نَحنُ وَرَثَةُ أَنبِيَائِهِ ؛ (1) ما اهل بيت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسيله ارتباط خدا با مخلوقاتيم و ما برگزيدگان خدا و جايگاه پاكيهاييم و ما دليلهاي روشن خدا و وارث پيامبران الهي هستيم.»
همچنين فرمود: شما اي بندگان خدا! كه پرچمداران امر و نهي خداييد، و حاملان دين و وحي مي باشيد، امانت داران حق، و رسانندگان آن به خلق هستيد، بدانيد كه امام به حق، خود در ميان شماست، و اطاعت او پيماني است كه از پيش با شما گرفته اند، و پس از پيامبر صلی الله علیه وآله جانشيني است كه براي شما باقي مانده و كتاب ناطق خدا با ما اهل بيت است. قرآن راستگو، نور فروزان و شعاع درخشان، كه بيان و استدلالهاي آن روشن، و اسرار و باطن آن آشكار است، ظاهر آن جلوه گر، و پيروان آن زبانزد جهانيان. پيروي قرآن انسان را به بهشت مي كشاند، سخن شنوي از آن به نجات مي انجامد. به وسيله قرآن به حجتهاي نوراني خدا، و واجبات تفسير شده، و محرمات نهي شده، و استدلالهاي جلوه گر، و براهين كامل هدايتگر، و فضايل پسنديده، و مستحبات بخشوده، و قوانين و آيين واجب شده پروردگار مي توان راه يافت.» (2)
شنيدم كه پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «علي بهترين كسي است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مي دهم. علي علیه السلام امام و خليفه بعد از من است و دو فرزندم، (حسن و حسين علیهما السلام و نُه نفر از فرزندان حسين علیه السلام پيشوايان و اماماني پاك و نيك اند. اگر از آنها اطاعت كنيد، شما را هدايت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزيد، تا روز قيامت بلاي تفرقه و اختلاف در ميان شما حاكم خواهد شد.» (3)
1) نهج الحیاة ص35، ح 13.
2) «… وَمَعَنَا كِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ ، وَ الْقُرْآنُ الصَّادِقُ، وَ النُّورُ السَّاطِعُ، وَ الضِّيَاءُ اللَّامِعُ، بَيِّنَةٌ بَصَائِرُهُ، مُنْكَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ، مُتَجَلِّيَةٌ ظَوَاهِرُهُ، مُغْتَبِطَةٌ بِهِ أَشْيَاعُهُ، قَائِدٌ إِلَى الرِّضْوَانِ اتِّبَاعُهُ، مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ إِسْمَاعُهُ، بِهِ تُنَالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزَائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحَارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَيِّنَاتُهُ الْجَالِيَةُ، وَ بَرَاهِينُهُ الْكَافِيَةُ، وَ فَضَائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرَائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ.»
3) «… عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ مَهْدِيِّينَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ الِاخْتِلَافُ فِيكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.»
آثار مادی و معنوی غیرت
1. سلامتي نسل انسان
استاد مطهري(رحمه الله)در مورد مهمترين اثر غيرت در مردان مينويسد: «اگر حس غيرت هم در مرد نميبود كه محل بذر را هميشه حفاظت و پاسباني كند، رابطة نسلها با يكديگر به كلي قطع ميشد، هيچ پدري فرزند خود را نميشناخت و هيچ فرزندي پدر خود را نميدانست كيست. قطع اين رابطه، اساس اجتماعي بودن بشر را متزلزل ميسازد.[1]
2. كامل شدن ايمان
از ديگر بركات غيرت، تكامل ايمان است؛ زيرا غيرت و نشانهاي از آن ميباشد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در كلام كوتاه و پرمعنايي به اين مطلب چنين اشاره فرموده است:«إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ؛[2] همانا غيرت از ايمان است.»
ز ايمان بود غيرت اي مردِ دين
برو غيرت و رادمردي گزين
امير مؤمنان(علیه السلام)نيز فرمودند: «غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ؛[3] غيرت مرد (عين) ايمان است.»؛ يعني براي كامل شدن ايمان، غيرت از عوامل ضروري است.
3. دوري از نفاق
رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)غيرت را از نشانههاي ايمان و بيبند و باري را از نفاق ميداند و مي فرمايد: «الْغَيْرَةُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ النِّفَاقِ؛[4] غيرت از ايمان است و بيبند و باري از نفاق.»[5]
4. ثمرة شجاعت
امير المؤمنين علي(علیه السلام)غيرت را از ثمرات شجاعت ميداند و ميفرمايد: «ثَمَرةُ الشُّجَاعَةِ الْغَيْرَةُ؛[6] غيرت ميوة شجاعت است.»
5. دفاع از حقوق خانواده
از رهاوردهاي غيرت دفاع از حقوق و ناموس خانواده و حمايت و حفاظت از ناموس است كه با شرف و مردانگي شخص مسلمان ارتباطي تنگاتنگ دارد و اسلام با تأكيد از او خواسته كه از ناموس خود و ديگران در برابر هرگونه گزند داخلي و خارجي به شدت دفاع كند و كمترين مسامحهاي از خود بروز ندهد.[7]
فتواي امام خميني(قدس سره) نيز چنين است: «اگر به ناموس كسي ـ خواه همسرش باشد يا ديگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است به هر وسيلة ممكن آن را دفع كند، گرچه به كشتن مهاجم بيانجامد؛ بلكه اگر قصد آبروريزي به كمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حكمش همين است.»[8]
6. نشانة پاكدامني
غيرت به جاي مردان، نشانة عفت و پاكدامني آنان است. كسي كه به عنوان انسان عفيف شناخته شود، آن را با بروز غيرت خويش به نمايش ميگذارد. حضرت علي(علیه السلام)معيار سنجش عفت هر مردي را ميزان غيرت او نسبت به ارزشها و حريمها دانسته است و ميفرمايد: «عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ؛[9] پاكدامني مرد به اندازة غيرت او است.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
7. احساس امنيت بانوان
غيرت مرد در همسرش تأثير متقابل دارد. هر قدر او از ناموسش پاسداري كند، همسرش احساس محبت و امنيت بيشتري ميكند و با تمام وجود در خدمت خانواده قرار ميگيرد.
اساساً زنان فطرتاً احساس نياز به يك فرد حمايتگررا در خود دارند كه از آنها در مقابل تعارضات و آسيبها محافظت كند و اين مسئله براي آنها بسيار خوشايند است. اين نياز با غيرت مرد برآورده ميشود.
8. مديريت صحيح خانواده
حساسيت در مقابل آسيبهايي كه به جايگاه رفيع خانوادهوارد ميشود و دفاع از آن، در سيرة خوبان عالم اهميتي به سزا دارد. امام صادق(علیه السلام) در اين مورد ميفرمايد: «إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ ذَلِكَ مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّن ؛[10]
مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نيازمند رعايت سه روش است، هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتاري، گشادهدستي به اندازه و غيرتي همراه با خويشتنداري.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
9. كسب دوستي خدا
مؤمن غيرتمند، غيرتمندان را دوست دارد و خداي متعال نيز او را دوست ميدارد. امام ششم(علیه السلام) با اشاره به اين صفت الهي فرمود: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛[11] خدا داراي غيرت است و هر غيرتمندي را دوست دارد و از غيرت الهي است كه تمام كارهاي زشت [و فساد و فحشاي] آشكار و پنهان را حرام كرده است.»
غيور است محبوب پروردگار
كه بيغيرتي آورد ننگ و عار
هر آن كس كند حفظ ناموس خويش
ز دربار ايزد برد بهره بيش
10. تقويت ارزشهاي اخلاقي
غيرتمداري موجب تقويت ساير ارزشهاي اخلاقي در جامعه ميشود و به جامعه آرامش و امنيت روحي و رواني ميبخشد.
افزون بر بركات فوق، غيرت آثار مهم ديگري همچون: تقويت هويّت و شخصيت فرد و ايجاد ناظري بيدار در روح و روان انسان دارد.
شبههاي در مورد غيرت
گاهي ميپرسند: اگر غيرت امري فطري است، پس چرا برخي از مردان از خود غيرت نشان نميدهند؟
استاد مطهري(رحمه الله)در اين زمينه ميگويد: انسان اين حالت را دارد كه هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصي فرو رود و عفاف، تقوا و ارادة اخلاقي را از كف بدهد، احساس «غيرت» در وجودش ناتوان ميگردد. شهوتپرستان از اينكه همسر آنها مورد استفادههاي ديگران قرار بگيرند، رنج نميبرند و احياناً لذت ميبرند و از چنين كارهايي دفاع ميكنند. برعكس، افرادي كه با خودخواهيها و شهوات نفساني مبارزه ميكنند و ريشههاي رذايل اخلاقي را در وجود خود نابود ميكنند و به تمام معنا «انسان» و «انساندوست» ميگردند و خود را وقف خدمت به خلق ميكنند و حس خدمت به هم نوع در آنان بيدار ميشود. چنين اشخاصي غيورتر و نسبت به همسر خود حساستر ميگردند و حتي نسبت به ناموس ديگران نيز حساس هستند؛ يعني وجدانشان اجازه نميدهد كه ناموس ديگران نيز مورد تجاوز قرار گيرد و ناموس اجتماع ناموس خودشان ميشود.
امام علي(علیه السلام)ميفرمايد: «مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ؛[12] هرگز يك انسان شريف و غيور زنا نميكند.» نفرموده است: انسان حسود زنا نميكند؛ بلكه فرموده انسان غيور زنا نميكند، چرا؟ براي اينكه غيرت يك شرافت انساني و يك حساسيت انساني نسبت به پاكي و طهارت جامعه است. همانطور كه انسان غيور راضي نميشود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضي نميشود دامن ناموس اجتماع نيز آلوده شود؛ زيرا غيرت غير از حسادت است. حسادت يك امر شخصي و فردي و ناشي از يك سلسله عقدههاي روحي است؛ اما غيرت يك احساس و عاطفة نوع بشري. اين خود دليل است بر اينكه «غيرت» از خودپرستي ناشي نميشود؛ بلكه احساس خاصي است كه قانون خلقت براي تحكيم اساس زندگي خانواده ـ كه يك زندگي طبيعي است، نه قراردادي ـ ايجاد كرده است.[13]
غيرت نابجا و منفي
حساسيت و دفاعهاي غير منطقي از ناموس كه به صورت وسواس و سوء ظن باشد، مذموم و مورد خشم خدا است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود:«مِنَ الْغَيْرَةِ مَا يُحِبُّ اللهُ، وَ مِنْهَا مَا يَكْرَهُ اللهُ، فَاَمَّا مَا يَحِبُّ فَالْغَيْرَةُ فِي الرَّيْبَةِ، وَ اَمَّا مَا يَكْرَهُ فَالْغَيْرَةُ فِي غَيْرِ الرَّيْبَةِ؛[14] غيرت بر دو گونه است: نوعي از آن را خدا دوست دارد و نوعي را دوست ندارد؛ اما آن غيرتي را كه خدا دوست دارد، غيرتي است كه در موارد مشكوك (و مظان آلودگيها) ميباشد، و آن غيرتي را كه دوست ندارد، غيرتي است كه در غير اين موارد باشد.»
بايد توجه داشت غيرتي ارزش به شمار ميآيد كه مانند ساير صفات ارزشي، در حد اعتدال باشد، وگرنه نكوهيده و ضد ارزش خواهد بود. اميرمؤمنان علي(علیه السلام)در نامهاي به امام حسن(علیه السلام)با اشاره به ضررهاي افراط در حفظ ناموس و غيرتمندي، ميفرمايد: «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ الْغَيْرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَم؛[15] از غيرت نشان دادن بيمورد اجتناب كن! زيرا اين عمل درستكاران را بيماردل و پاكدامنان را به سوي شك و بدگماني سوق ميدهد.» مانند اينكه با تنگنظري و سختگيريهاي بيمورد زندگي را بر خود و ديگران تلخ و ناگوار سازد.
مطالب مرتبط:
آثار ارزشمند غيرت در جامعه-1
پی نوشت
[1]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 415.
[2]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، ج 3، ص 444.
[3]. نهج البلاغه، سید رضی، مصحح: صبحي صالح، نشر هجرت، قم، 1414 ق، ص 491.
[4]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسي، ج 68، ص 342.
[5]. نهج الفصاحه (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)، ابوالقاسم پاينده، نشر دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 587.
[6]. غرر الحكم، تميمي آمدي، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 ش، ج 3، ص 328، ح 4620.
[7]. وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملي، مؤسسه آل بیت(علیهم السلام)،قم، 1409 ق، ج 28، ص 149.
[8]. تحرير الوسيله، سید روح الله موسوی (امام خميني(رحمه الله))، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ج 1، ص 87.
[9]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 47.
[10]. تحف العقول، حسن بن علي ابن شعبه حراني، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1404 ق، 1363 ش، ص 322.
[11]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، ج 20، ص 153، ح 77.
[12]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 305.
[13]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 417، (با كمي ويرايش).
[14]. الدر المنثور في تفسير المأثور، جلال الدين سيوطي، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق، ج 2، ص161؛ التفسير المعين للواعظين و المتعظين، انتشارات ذوی القربی، قم، چاپ اول، بی تا، ص 560.
[15]. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 5، ص 537.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 175
تبریک میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
خجسته مـیلاد با سعـادت دخت نبـوت، ام امامت ، پاره تن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)، حضرت فاطـمة الزهـراء (علیها السلام) بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت صاحب العصروالزّمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ونیز بر همه مسلمانان جهان به ویژه شیـعیان و محبین آن حضرت مبارک باد.
بر عالمیان رحمت رحمن زهراست در هر دو جهان سرور نِسوان زهراست
نوری که دهد شاخه طوبی از اوست کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست
مادر
امام سجاد(علیه السلام)ميفرمايد: «وَ أَمَّا حَقُّ أُمِّكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْتَمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَعْطَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا يُعْطِي أَحَدٌ أَحَداً وَ وَقَتْكَ بِجَمِيعِ جَوَارِحِهَا وَ لَمْ تُبَالِ أَنْ تَجُوعَ وَ تُطْعِمَكَ وَ تَعْطَشَ وَ تَسْقِيَكَ وَ تَعْرَى وَ تَكْسُوَكَ وَ تَضْحَى وَ تُظِلَّكَ وَ تَهْجُرَ النَّوْمَ لِأَجْلِكَ وَ وَقَتْكَ الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ لِتَكُونَ لَهَا فَإِنَّكَ لَا تُطِيقُ شُكْرَهَا إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِه؛(1) من لا يحضره الفقيه، محمد بن علي ابن بابويه، نشر اسلامي، قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج2، ص621.حق مادرت آن است كه بداني او تو را در رحم خود نگهداري و حمل كرد و به تو از شيره جانش غذا داد. تمام وجودش را براي حفظ و نگهداري تو به كار گرفت و باكي نداشت كه خودش گرسنه بماند و تو سير باشي. خودش تشنه باشد، تو آب بياشامي. خودش برهنه باشد و تو لباس پوشيده باشي. خودش در مقابل آفتاب باشد و تو زير سايه. او از خواب شيرين خود به خاطر تو چشم پوشيد و رنج بيخوابي را بر خود هموار ساخت. او تو را از گرماي تابستان و سرماي زمستان حفظ كرد و تمام اين رنجها را تحمل نمود كه تو را داشته باشد و تو از آن او باشي. بايد بداني كه تو قدرت و توانايي تشكر از مادرت را نداري، مگر آنكه خدا تو را ياري كند و بر اداي حق او توفيقت دهد.» امام سجاد(علیه السلام)خود نيز چنين بود و به حقوق مادر اهتمام تمام ميورزيد. هنگامي كه از آن حضرت پرسيدند: شما كه از نيكوكارترين مردماني، چرا با مادرت سر يك سفره نمينشيني؟ فرمود: از آن جهت كه ميترسم ندانسته دستم به لقمهاي پيشي گيرد كه مادرم آن را ميخواست و به همين مقدار بر خلاف خواهش دل او رفتار كرده باشم.[2]مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، محدث ميرزا حسين نوري، مؤسسه آل البيت(علیهم السلام)، بيروت، چاپ اول، 1408 ق، ج15، ص182. بديهي است كه مراد از مادر امام چهارم(علیه السلام)، دايهآن بزرگوار ميباشد كه به جهت شير دادن آن حضرت اين همه مراعات احترام آن بانوي بزرگوار را ميكرد؛ چراكه (طبق قول مشهور) مادر حضرت در هنگام تولد ايشان از دنيا رفت.
خدا
چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور،
تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم
اما تو همیشه به یادم بودی
چه روزهایی که سرم تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم
تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ،
اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است
خـــــــدایــــــا
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد
تو به قلبم آرامش دادی
خـــــــدایــــــا
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ،
به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی
وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی
وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به
درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش
سنگین تر از از غصه های خودمه اون وقت تو وجودم شیرینیه
به یاد دیگران بودن رو چشیدم
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه
نه غصه خوردن واسه نداشته هاش نه شاد بودن واسه داشته ها
و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و
مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم
بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی
خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون…
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم:
داده هایت…
نداده هایت…
گرفته هایت…
خنده
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
الضّحك ضحكان ضحك يحبّه اللَّه و ضحك يمقته اللَّه فأمّا الضّحك الّذي يحبّه اللَّه فالرّجل يكشر في وجه أخيه شوقا إلى رؤيته، و أمّا الضّحك الّذي يمقته اللَّه تعالى فالرّجل يتكلّم بالكلمة الجفاء و الباطل ليضحك أو يضحك يهوى بها في جهنّم سبعين خريفا؛
خنده دو قسم است خنده ايست كه خدا آن را دوست دارد
و خنده ايست كه خدا آن را دشمن دارد،
اما خنده اى كه خدا آن را دوست دارد، آنست كه مرد به روى برادر خويش از شوق ديدار وى لبخند زند
اما خنده اى كه كه خداى والا آن را دشمن دارد آنست كه مرد سخن خشن و ناروا گويد كه بخندد
يا بخندند و بسبب آن هفتاد پائيز در جهنم سرنگون رود.
(نهج الفصاحه، ح1892)
تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)
روایات زیادى در این باب، در كتب معتبر وجود دارد و گستردگى روایات و عنایت اكثر ائمه دربارهی تسبیح، از عظمت آن پرده برمى دارد.
از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است: پنج چیز همیشه همراه انسان پرهیزكار است؛ مسواك، شانه، سجاده نماز، تسبیح كه سى و چهار دانه داشته باشد و انگشتر عقیق. (1)
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، دربارهی تسبیح فرمود:
«إنّ فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض، على الدعاء بعقب النوافل، كفضل الفرائض على النوافل. فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب، در مقایسه با دعا و تسبیح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (2)
امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیلت تسبیح بعد از نمازهاى واجب چنین اشاره كرد:
«من سبّح تسبیح فاطمة الزهراء(سلام الله علیها) قبل أن یثنى رجلیه من صلاة الفریضة، غفر الله له؛
هر كس بعد از نماز واجب، تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به جا آورد، قبل از اینكه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده مىشود.» (3)
و در حدیثى دیگر فرمود: «من سبح تسبیح فاطمة(سلام الله علیها)، فقد ذكر الله الذكر الكثیر؛
كسى كه تسبیح فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بگوید، خدا را به ذكر كثیر یاد كرده است.» (4)
روزى امام صادق(علیه السلام) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعلیم تسبیح حضرت فاطمه به كودكان سخن گفت:
«یا أبا هارون، إنّا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة(سلام الله علیها) كما نأمرهم بالصلاة، فالزمه، فإنّه لم یلزمه عبد فشقى؛
اى ابوهارون، ما تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) را به فرزندان خود سفارش مىكنیم همچنانكه آنها را به نماز توصیه مىكنیم. تو نیز بر آن مداومت كن. زیرا هر بندهاى كه بر آن مواظبت و مداومت كند، سرانجام نیكو خواهد داشت.» (5)
در جاى دیگر حضرت از عظمت تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مقابل نمازهاى مستحبى چنین یاد كرد:
«تسبیح فاطمة(سلام الله علیها) فى كل یوم فى دبر كل صلاة أحبّ إلى من صلاة ألف ركعة فى كل یوم؛
تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار ركعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.» (6)
امام هادى(علیه السلام) فرمود: «لنا أهل البیت عند نومنا عشر خصال: الطهارة،… و تسبیح الله ثلاثاً و ثلاثین و تحمیده ثلاثاً و ثلاثین، و تكبیره أربعاً و ثلاثین…
ما اهل بیت به هنگام خواب ده كار را انجام مىدهیم: وضو گرفتن،… و سى و سه مرتبه «سبحان الله» گفتن، و سى و سه مرتبه «الحمدلله» گفتن، و سى و چهار مرتبه «الله اكبر» گفتن و…» (7)
خواص و آثار فراوان دیگرى براى گویندهی تسبیحات آن حضرت ذكر شده كه برخى از آنها بدین قرار است:
ناكام و ناامید نشدن، (8)
دور كردن شیطان (9)،
برطرف نمودن سنگینى گوش (10)،
نجات یافتن از شقاوت و بدبختى (11)
باعث سنگینى اعمال، خوشنودى خداوند و رفتن به بهشت مىشود. (12)
اوقات و مكانهاى تسبیح حضرت فاطمه(سلام الله علیها) (13)
از اوقات مختلف و مكانهاى زیادى براى تسبیح حضرت یادشده كه برخى عبارتند از:
بعد از نمازهاى واجب و مستحبى،
به هنگام خواب،
پس از نمازهاى استغاثه به حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
و نماز زیارت حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
و نماز زیارت حضرت امیرالمؤمنین
و نماز حضرت ولیعصر(عج) در مسجد صاحب الزمان جمكران
و قبل از زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) در قم به گونهاى كه سبحانالله قبل از الحمدلله گفته مىشود.
پىنوشتها:
1 - اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص52 به نقل از معانى الاخبار.
2 - كلیات مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، كتاب باقیات صالحات.
3 - از هر معصوم چهل حدیث، محمد على كوشا، ص364.
4 - اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) ص12 به نقل از تهذیب ج2، ص105.
5 - تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص11.
6 - همان، ص15.
7 و 8 - همان، ص16.
9 - همان، ص20.
10 - همان، ص23.
11 - همان، ص28.
12 - اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ص39.
13 - همان، ص14.