آثار مادی و معنوی غیرت
1. سلامتي نسل انسان
استاد مطهري(رحمه الله)در مورد مهمترين اثر غيرت در مردان مينويسد: «اگر حس غيرت هم در مرد نميبود كه محل بذر را هميشه حفاظت و پاسباني كند، رابطة نسلها با يكديگر به كلي قطع ميشد، هيچ پدري فرزند خود را نميشناخت و هيچ فرزندي پدر خود را نميدانست كيست. قطع اين رابطه، اساس اجتماعي بودن بشر را متزلزل ميسازد.[1]
2. كامل شدن ايمان
از ديگر بركات غيرت، تكامل ايمان است؛ زيرا غيرت و نشانهاي از آن ميباشد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در كلام كوتاه و پرمعنايي به اين مطلب چنين اشاره فرموده است:«إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ؛[2] همانا غيرت از ايمان است.»
ز ايمان بود غيرت اي مردِ دين
برو غيرت و رادمردي گزين
امير مؤمنان(علیه السلام)نيز فرمودند: «غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ؛[3] غيرت مرد (عين) ايمان است.»؛ يعني براي كامل شدن ايمان، غيرت از عوامل ضروري است.
3. دوري از نفاق
رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)غيرت را از نشانههاي ايمان و بيبند و باري را از نفاق ميداند و مي فرمايد: «الْغَيْرَةُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ النِّفَاقِ؛[4] غيرت از ايمان است و بيبند و باري از نفاق.»[5]
4. ثمرة شجاعت
امير المؤمنين علي(علیه السلام)غيرت را از ثمرات شجاعت ميداند و ميفرمايد: «ثَمَرةُ الشُّجَاعَةِ الْغَيْرَةُ؛[6] غيرت ميوة شجاعت است.»
5. دفاع از حقوق خانواده
از رهاوردهاي غيرت دفاع از حقوق و ناموس خانواده و حمايت و حفاظت از ناموس است كه با شرف و مردانگي شخص مسلمان ارتباطي تنگاتنگ دارد و اسلام با تأكيد از او خواسته كه از ناموس خود و ديگران در برابر هرگونه گزند داخلي و خارجي به شدت دفاع كند و كمترين مسامحهاي از خود بروز ندهد.[7]
فتواي امام خميني(قدس سره) نيز چنين است: «اگر به ناموس كسي ـ خواه همسرش باشد يا ديگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است به هر وسيلة ممكن آن را دفع كند، گرچه به كشتن مهاجم بيانجامد؛ بلكه اگر قصد آبروريزي به كمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حكمش همين است.»[8]
6. نشانة پاكدامني
غيرت به جاي مردان، نشانة عفت و پاكدامني آنان است. كسي كه به عنوان انسان عفيف شناخته شود، آن را با بروز غيرت خويش به نمايش ميگذارد. حضرت علي(علیه السلام)معيار سنجش عفت هر مردي را ميزان غيرت او نسبت به ارزشها و حريمها دانسته است و ميفرمايد: «عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ؛[9] پاكدامني مرد به اندازة غيرت او است.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
7. احساس امنيت بانوان
غيرت مرد در همسرش تأثير متقابل دارد. هر قدر او از ناموسش پاسداري كند، همسرش احساس محبت و امنيت بيشتري ميكند و با تمام وجود در خدمت خانواده قرار ميگيرد.
اساساً زنان فطرتاً احساس نياز به يك فرد حمايتگررا در خود دارند كه از آنها در مقابل تعارضات و آسيبها محافظت كند و اين مسئله براي آنها بسيار خوشايند است. اين نياز با غيرت مرد برآورده ميشود.
8. مديريت صحيح خانواده
حساسيت در مقابل آسيبهايي كه به جايگاه رفيع خانوادهوارد ميشود و دفاع از آن، در سيرة خوبان عالم اهميتي به سزا دارد. امام صادق(علیه السلام) در اين مورد ميفرمايد: «إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ ذَلِكَ مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّن ؛[10]
مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نيازمند رعايت سه روش است، هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتاري، گشادهدستي به اندازه و غيرتي همراه با خويشتنداري.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
9. كسب دوستي خدا
مؤمن غيرتمند، غيرتمندان را دوست دارد و خداي متعال نيز او را دوست ميدارد. امام ششم(علیه السلام) با اشاره به اين صفت الهي فرمود: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛[11] خدا داراي غيرت است و هر غيرتمندي را دوست دارد و از غيرت الهي است كه تمام كارهاي زشت [و فساد و فحشاي] آشكار و پنهان را حرام كرده است.»
غيور است محبوب پروردگار
كه بيغيرتي آورد ننگ و عار
هر آن كس كند حفظ ناموس خويش
ز دربار ايزد برد بهره بيش
10. تقويت ارزشهاي اخلاقي
غيرتمداري موجب تقويت ساير ارزشهاي اخلاقي در جامعه ميشود و به جامعه آرامش و امنيت روحي و رواني ميبخشد.
افزون بر بركات فوق، غيرت آثار مهم ديگري همچون: تقويت هويّت و شخصيت فرد و ايجاد ناظري بيدار در روح و روان انسان دارد.
شبههاي در مورد غيرت
گاهي ميپرسند: اگر غيرت امري فطري است، پس چرا برخي از مردان از خود غيرت نشان نميدهند؟
استاد مطهري(رحمه الله)در اين زمينه ميگويد: انسان اين حالت را دارد كه هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصي فرو رود و عفاف، تقوا و ارادة اخلاقي را از كف بدهد، احساس «غيرت» در وجودش ناتوان ميگردد. شهوتپرستان از اينكه همسر آنها مورد استفادههاي ديگران قرار بگيرند، رنج نميبرند و احياناً لذت ميبرند و از چنين كارهايي دفاع ميكنند. برعكس، افرادي كه با خودخواهيها و شهوات نفساني مبارزه ميكنند و ريشههاي رذايل اخلاقي را در وجود خود نابود ميكنند و به تمام معنا «انسان» و «انساندوست» ميگردند و خود را وقف خدمت به خلق ميكنند و حس خدمت به هم نوع در آنان بيدار ميشود. چنين اشخاصي غيورتر و نسبت به همسر خود حساستر ميگردند و حتي نسبت به ناموس ديگران نيز حساس هستند؛ يعني وجدانشان اجازه نميدهد كه ناموس ديگران نيز مورد تجاوز قرار گيرد و ناموس اجتماع ناموس خودشان ميشود.
امام علي(علیه السلام)ميفرمايد: «مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ؛[12] هرگز يك انسان شريف و غيور زنا نميكند.» نفرموده است: انسان حسود زنا نميكند؛ بلكه فرموده انسان غيور زنا نميكند، چرا؟ براي اينكه غيرت يك شرافت انساني و يك حساسيت انساني نسبت به پاكي و طهارت جامعه است. همانطور كه انسان غيور راضي نميشود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضي نميشود دامن ناموس اجتماع نيز آلوده شود؛ زيرا غيرت غير از حسادت است. حسادت يك امر شخصي و فردي و ناشي از يك سلسله عقدههاي روحي است؛ اما غيرت يك احساس و عاطفة نوع بشري. اين خود دليل است بر اينكه «غيرت» از خودپرستي ناشي نميشود؛ بلكه احساس خاصي است كه قانون خلقت براي تحكيم اساس زندگي خانواده ـ كه يك زندگي طبيعي است، نه قراردادي ـ ايجاد كرده است.[13]
غيرت نابجا و منفي
حساسيت و دفاعهاي غير منطقي از ناموس كه به صورت وسواس و سوء ظن باشد، مذموم و مورد خشم خدا است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود:«مِنَ الْغَيْرَةِ مَا يُحِبُّ اللهُ، وَ مِنْهَا مَا يَكْرَهُ اللهُ، فَاَمَّا مَا يَحِبُّ فَالْغَيْرَةُ فِي الرَّيْبَةِ، وَ اَمَّا مَا يَكْرَهُ فَالْغَيْرَةُ فِي غَيْرِ الرَّيْبَةِ؛[14] غيرت بر دو گونه است: نوعي از آن را خدا دوست دارد و نوعي را دوست ندارد؛ اما آن غيرتي را كه خدا دوست دارد، غيرتي است كه در موارد مشكوك (و مظان آلودگيها) ميباشد، و آن غيرتي را كه دوست ندارد، غيرتي است كه در غير اين موارد باشد.»
بايد توجه داشت غيرتي ارزش به شمار ميآيد كه مانند ساير صفات ارزشي، در حد اعتدال باشد، وگرنه نكوهيده و ضد ارزش خواهد بود. اميرمؤمنان علي(علیه السلام)در نامهاي به امام حسن(علیه السلام)با اشاره به ضررهاي افراط در حفظ ناموس و غيرتمندي، ميفرمايد: «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ الْغَيْرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَم؛[15] از غيرت نشان دادن بيمورد اجتناب كن! زيرا اين عمل درستكاران را بيماردل و پاكدامنان را به سوي شك و بدگماني سوق ميدهد.» مانند اينكه با تنگنظري و سختگيريهاي بيمورد زندگي را بر خود و ديگران تلخ و ناگوار سازد.
مطالب مرتبط:
آثار ارزشمند غيرت در جامعه-1
پی نوشت
[1]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 415.
[2]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، ج 3، ص 444.
[3]. نهج البلاغه، سید رضی، مصحح: صبحي صالح، نشر هجرت، قم، 1414 ق، ص 491.
[4]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسي، ج 68، ص 342.
[5]. نهج الفصاحه (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)، ابوالقاسم پاينده، نشر دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 587.
[6]. غرر الحكم، تميمي آمدي، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 ش، ج 3، ص 328، ح 4620.
[7]. وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملي، مؤسسه آل بیت(علیهم السلام)،قم، 1409 ق، ج 28، ص 149.
[8]. تحرير الوسيله، سید روح الله موسوی (امام خميني(رحمه الله))، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ج 1، ص 87.
[9]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 47.
[10]. تحف العقول، حسن بن علي ابن شعبه حراني، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1404 ق، 1363 ش، ص 322.
[11]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، ج 20، ص 153، ح 77.
[12]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 305.
[13]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 417، (با كمي ويرايش).
[14]. الدر المنثور في تفسير المأثور، جلال الدين سيوطي، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق، ج 2، ص161؛ التفسير المعين للواعظين و المتعظين، انتشارات ذوی القربی، قم، چاپ اول، بی تا، ص 560.
[15]. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 5، ص 537.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 175