من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری!
دکتر غلامعلی حداد عادل پدر همسر سید مجتبی، درباره عروسی آقا مجتبی خامنهای نکات مختلفی را در اشراق اندیشه گفته است ولی آن بخشی از عروسی ایشان که نشان از حساسیت این بزرگوار نسبت به داشتن زندگی ساده همانند پدر دارد این بخش از ماجراست: «قبل از خرید بازار پسر آقا گفت: «من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند: خوب نیست. من هم گفتم: «حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند: «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول میکند، من آن را به ایشان هدیه میدهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.»
قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش۶۰۰تومان شد. خلاصه خرج حلقه ی داماد۶۰۰تومان شد! »
مراتب توکل در آیات قرآن
حضرت رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه سوم سوره طلاق یعنی: ﴿وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً﴾[1] «و از جایی که حسابش را نمی کند، به او روزی می رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است . خدا فرمانش را به انجام رساننده است . به راستی خدا برای هر چیزی اندازه ای مقرر کرده است »؛ می فرمایند: «توکل درجاتى دارد، یکى آنکه در هر کارى که با تو کرده به او اعتماد داشته باشى، به همه راضى باشى و بدانى که در هیچ خیرى و هیچ رأیى در حق تو کوتاهى نکرده و اختیار به دست اوست. پس بر او توکل کنى و کارها را به او واگذارى؛ و دیگر ایمان به غیب هاى اوست که تو از آن ها بى خبرى، باید علمش را به او و امنایش واگذارى و درباره آن غیب ها و غیره به او اعتماد کنى.»(2)
_____________________________________________________
1- قرآن کریم، [طلاق3]، ص558
2 ـ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص443
درراه رضای خدا به من کمک کنید...
گدایی ٣٠ سال كنار جاده ای نشسته بود .
یك روز غریبه ای از كنار او می گذشت .
گدا به طورا توماتیك كاسه خود را به سوی غریبه گرفت و گفت :
بده در راه خدا
غریبه گفت : چیزی ندارم تا به تو بدهم؟
آنگاه از گدا پرسید : آن چیست كه رویش نشسته ای ؟؟ گدا پاسخ داد: هـیچی یك صندوق قدیمی ست . تا زمانی كه یادم می آید ، روی همین صندوق نشسته ام .
غریبه پرسید : آیا تاكنون داخل صندوق رادیده ای؟
گدا جواب داد: نه !!
برای چه داخلش راببینم ؟؟ دراین صندوق هیچ چیزی وجود ندارد .
غریبه اصرار كرد چه عیبی دارد؟
نگاهی به داخل صندوق بینداز .
گدا كنجكاو شد و سعی كرد در صندوق را باز كند.
ناگهان در صندوق باز شد و گدا باحیرت و ناباوری و شادمانی مشاهده كرد كه صندوقش پر از جواهر است .
من همان غریبه ام كه چیزی ندارم به تو بدهم اما می گویم نگاهی به درون بینداز .
نه درون صندوقی، بلكه درون چیزی كه به تو نزدیكتراست {درون خویش}
صدایت را می شنوم كه می گویی : اما من گدا نیستم !!
گدایند همه ی كسانی كه ثروت حقیقی خویش را پیدا نكرده اند .
همان ثروتی كه شادمانی از هستی ست.
همان چشمه های آرامش ژرف كه دردرون می جوشد .
…
درونت را بنگر، خدا حتماً جواهراتی در آن صندوقچه نهاده است.
اگر بجای گدایی آرامش و محبت و توجه و ثروت از دیگران، نگاهی به درونش بیندازی، حتماً پیدایش می كنی.
تو حتماً چیز به درد بخور و با ارزش بودی كه آفریده شدی.
#خداوند بُنجُل نمی آفریند.
#او فقط در كار خلقت شاهكار است
مگر اینكه نپذیری شاهكاری.
شاهكاری با گنج های بسیار نهفته در درون
بگشای گنجینه را… گدایی را متوقف كن… همین امروز… همین حالا …
عفاف و حجاب در کربلا
کرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین میشود. حجاب نیز یکی از احکام دینی است که برای حفظ و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگیهای اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزشهای دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین علیهالسلام و زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنانشان و چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند.
برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین علیهالسلام الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
حسین بن علی علیهالسلام به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید. این گونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنهها و رفتار آنان بود. در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید، برادرش، عباس و پسرش، علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند.
رفتار توأم با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد علیهالسلام نیز تا میتوانست، مراقب حفظ شئون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی!
دختران و خواهران امام حسین(ع) مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل بیت پیامبر تا آنجا که میشود، حفظ و رعایت شود. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق میکنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوههای اهل بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.!
از اعتراضهای شدید حضرت زینب علیهاالسلام به یزید این بود که: ای یزید! آیا از عدالت است که کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشتهای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر میگردانی، حجاب آنها را هتک کرده، چهرههایشان را در معرض دید همگان قرار دادهای که دور و نزدیک به صورت آنان نگاه میکنند؟!
چگونه حقایق را ببینیم؟
چگونه مىتوانیم حقایق را آن گونه كه هست، ببینیم؟
قرآن مىفرماید: «اتّقوا اللّه و یعلّمكم اللّه»( سوره بقره، آیه 282.) از خداوند پروا كنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد.
تقوى به معناى دورى از انواع بدىها و زشتىهاست. آرى، افراد آلوده از درك بسیارى حقایق محرومند.
كسى كه تعصّب قومى، حزبى، نژادى و… دارد، حق را آنگونه كه هست نمى فهمد، مثل كسیكه عینك سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مىبیند و شلغم را لبو مى پندارد و اگر عینك سبز بگذارد، كاه را علف مى بیند.
اگر آیینه را صیقل دهیم، عكس را درست نشان مىدهد. آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درك كند. دلهاى كینه دار مثل ظرفهاى آلوده است كه اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مى شود.
گناه غبارى است كه نمى گذارد انسان واقع بین باشد.
ثمرات ترک گناه !
اگر کسی چهل شبانهروز، لحظه به لحظه، خودش را مراقبت و مواظبت کرد و از همه بدیها، پلیدیها و زشتیها دور شد؛ «یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ»، حکمت از قلب به لسانش جاری میشود.
راه حتمی ورود به خیر
اوّلین مسئلهای که ما را کمک میکند تا بتوانیم خیر قرار بگیریم، ترک معاصی است. یعنی عمده در باب ورود به خیر، ترک معاصی است.
روایت دیگری نیز وجود دارد که خیلی زیبا توصیف میکند که بهترین انسانها، چه کسانی هستند؟
خاتم رسل، محمّد مصطفی (صلی الله علیه وآله)، میفرمایند: «خَیْرُکُمْ الْمُتَنَزِّهُونَ عَنِ الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ»، بهترین شما، آن کسانی هستند که از معاصی و گناهان، پاکدامن و منزّه هستند.
راه اصلی، ترک معاصی است و ذکر، مکمّل قضیّه است!
راه اصلی و به قول معروف شاه راه رسیدن به مقامات بالا فقط ترک گناه و تسلّط بر نفس است، هر چه سراغ اولیا می رویم و بپرسیم: آقا! چه کنیم؟ می گویند: اوّل ترک گناه! محضر آیتالله العظمی بهجت، آن بهجت القلوب می فرمود : اول ترک گناه.
آیتالله العظمی بهاءالدّینی میفرمود: ترک گناه؛ آیتالله مولوی قندهاری، آن کنز خفیّ الهی، میفرمود: ترک گناه؛ ابوالعرفا میفرمود: ترک گناه؛ امامالعارفین میفرمود: ترک گناه، عارف دامغانی، آیتالله العظمی اراکی، آیتالله العظمی مرعشی نجفی و … میفرمودند: ترک گناه، هر کسی را مدّنظر بگیرید، وقتی محضر شریفشان میرسیدیم و میگفتیم: آقا! چه کنیم به آن مراحل بالا برسیم؟ همه میگفتند: ترک گناه!
پس راهش همین است و راه میانبری غیر از این ندارد، میانبرش همین ترک گناه و تسلّط بر نفس امّاره است و اگر بخواهیم با ذکر و دعا و میانبر و … جلو برویم، نمیشود.
آن اذکار، مکمّل قضیه است، مثل وقتی که توپ و موشکها رها میکنند که آن خرجش بود، حالا خرج و مکمّل این قضیه هم برای پرتاب، اذکار است و إلّا اصلش، همان ترک معاصی و تسلّط بر نفس است. اذکار مکمّل هستد.
وقتی قلب طاهر شد، به خودی خود عامل ورود همه خوبیها میشود، وقتی ترک معاصی کردی، همه خوبیها بر وجود انسان سرازیر میشود، لذا کلامش هم تغییر میکند
لذا میبینیم بعضیها این ذکرها را میگویند ولی موفّق نمیشوند. این نکته را فراموش نکنیم که این هزار و یک ختم و … به تنهایی به درد نمیخورد، اولیا خدا یک مطلب را در کسی میدیدند و ذکری را برای او بیان میکردند، مثلاً طرف میگوید: این مرد بزرگوار و الهی، آشیخ رجبعلی خیّاط به کسی گفته: اگر چهل روز فلان ذکر را بیان کنی، توفیق شرفیابی به محضر قدس عالم امکان پیدا میکنی. خوب یک جوان هم با اخلاص این عمل را انجام میدهد.
چهل روز، شد هشتاد؛ شد صد؛ بیشتر امّا خبری نشد. آن جوان یا میگوید این کذب است یا از دعا زده میشود. در حالی که آشیخ رجبعلی خیّاط ظرف وجودی شخصی را دیده؛ طی مراحلش را دیده؛ حالا برایش این ذکر را بیان میکند که به محضر آقا برسد، پس آن ذکر متعلّق به همه نیست.
بزرگی بیان می کرد: من و یک شخص دیگر محضر یکی از اولیا الهی و عرفای عظیمالشّأن بودیم، او مشکلش را بیان کرد؛ آن عارف عظیمالشّأن اذکاری را به او داد و فرمود: این اعمال را انجام بده، تمام که شد، یک من کرد و فرمود: آقا جان! اینها برای او بود، شما نباید انجام دهی.
لذا اولیا ظرف وجودی افراد را میبینند و ذکر میدهند، همه یکسان نیستند که بخواهند یک نسخه را بدهند، اگر به کسی ذکری میدهند، برای این است که ظرف وجودی او را دیدند و إلّا اگر غیر از این باشد، خودش ضرر دارد، اگر خدای ناکرده بعضی بدون تقوا بروند دنبال مطالبی که از طریق ابجد و اسطرلاب و جنگیری و …. باشد، معلوم است گرفتار و بدبخت میشوند.
ذکر
لذا ذکر مکمّل است و اصل قضیه تسلّط بر نفس امّاره و نفس دون و اطاعت از اوامر الهی و مطیع فرامین پروردگار عالم شدن است.
ما این روایت را بسیار شنیدیم، امّا چقدر در آن تأمّل کردیم که فرمودند: اگر کسی چهل شبانهروز، لحظه به لحظه، خودش را مراقبت و مواظبت کرد و از همه بدیها، پلیدیها، پلشتیها و زشتیها دور شد؛ «یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ»، حکمت از قلب به لسانش جاری میشود.
یعنی وقتی قلب طاهر شد، به خودی خود عامل ورود همه خوبیها میشود، وقتی ترک معاصی کردی، همه خوبیها بر وجود انسان سرازیر میشود، لذا کلامش هم تغییر میکند.
پس هر کس معاصی را ترک کند، در خیر است و سخن نیکو میگوید و اهل لیل و شب خیزی میشود، «خَیرُکُم مَن أطابَ الکَلامَ ، وأطعَمَ الطَّعامَ ، وصَلّی بِاللَّیل والنّاسُ نِیامٌ»
اولیا ظرف وجودی افراد را میبینند و ذکر میدهند، همه یکسان نیستند که بخواهند یک نسخه را بدهند، اگر به کسی ذکری میدهند، برای این است که ظرف وجودی او را دیدند و إلّا اگر غیر از این باشد، خودش ضرر دارد، اگر خدای ناکرده بعضی بدون تقوا بروند دنبال مطالبی که از طریق ابجد و اسطرلاب و جنگیری و …. باشد، معلوم است گرفتار و بدبخت میشوند
راه سرازیر شدن خوبیها
وقتی گناه از زندگی انسان دور شد، معلوم است دیگر خوبی میآید، یک کسی به حالت اعتراض به آیتالله العظمی بهاءالدّینی، آن عارف بالله بیان کرد: آقا! ما هر چه نسخه میخواهیم، شما مدام میگویید گناه نکنید!
اولیا خدا همیشه همین را میگویند که گناه نکنید امّا معمولاً انسان میگردد تا سریعترین راهی که او را به پروردگار عالم میرساند، پیدا کند؛ یعنی بتواند به تعبیر بعضی راه یک ساله را یک شبه طی کند. لذا تصوّر میکند اگر ورد، دعا، ذکر و مطلبی را داشته باشد، میتواند خیلی از مراحل تقوا، عرفان و تزکیه را بگذراند، امّا وقتی به اولیا خدا، بزرگان، متخلّقین به اخلاق الهی و عرفای عظیمالشّأن، مراجعه میکنی، نسخهای که به من و شما میدهند، این است: گناه نکنید، لذا آن شخص اعتراض کرد که آقا! شما مدام میگویید ترک گناه!
ایشان در جواب او نکتهای را بیان فرمودند که زیباست، فرمودند: وقتی گناه نکنید، خوبیها که در ترک گناه است، به شما سرازیر میشود.
اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مورد ترک معاصی میفرمایند: «خَیْرُکُمْ الْمُتَنَزِّهُونَ عَنِ الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ»؛ به همین جهت است که اگر انسان از گناه، معاص و ذنوبی بیرون رفت، دیگر خوبیها برای او سرازیر میشود.
راه دست يابي به بصيرت
براي دست يابي به بصيرتي چنين تاثيرگذار درشخص و جامعه ورفتارهاي فردي و اجتماعي، مي بايست ابزارهاي درست و مناسبي چون چشم و گوش و مانند آن را داشت، چنان كه لازم است از قلبي سالم و سليم بهره مند بود؛ زيرا اگر قلب آدمي، بيمار و داراي پرده هائي از شقاوت و قساوت و جهل و بي تقوايي باشد، هرگز نمي توان از اين قلب، اميد بصيرت و روشنگري داشت.
انسان براي اين كه به بصيرت و روشنگري واقعي برسد مي بايست با مهار نفس خود هرگونه پلشتي ها را از خود بزايد و تقواي فطري را پاس دارد. هنگامي كه تقواي فطري كه مقتضي پرهيز از هر پلشتي و پليدي چون دروغگويي و پيمان شكني و مانند آن است، در انساني وجود داشته باشد، آن گاه است كه هدايت الهي از طريق وحي و الهام در وي تأثيرگذار خواهد بود و اهل ايمان به خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله ) و قرآن مي شود و درهاي بصيرت بر روي وي گشوده مي شود و چشم و دلش به گونه اي ديگر به مسايل مي نگرد و تحليل و تبيين كرده و توصيه هايي را صادر مي كند.
از نظر قرآن بصيرت و روشنگري، بينش و نگرش درست و صحيحي است كه آدمي با اين امور مي تواند آن را به دست آورد؛ بنابراين كساني كه به وسيله اعضا و جوارح خويش تنها در انديشه پاسخ گويي به خواسته هاي نفساني هستند و يا پلشتي ها و پليدي ها براي آنان معنا و مفهومي ندارد، نمي توانند به بصيرتي دست يابند كه حقايق را بر آنان منكشف سازد و آنان را نسبت به كار درست از نادرست آگاه و هوشيار كند و قدرت تشخيص شان را افزايش دهد و در نهايت از كار نادرست باز دارد.
خداوند در آيه 203 سوره اعراف به ايمان به عنوان مهم ترين عامل دست يابي انسان به قدرت تشخيص حق از باطل و درست از نادرست يعني بصيرت اشاره مي كند و در ادامه در آيه 201 همين سوره تقوا را از مهم ترين عوامل تحقق بخش بصيرت و روشن دلي در آدمي برمي شمارد.
البته هرگز نمي توان نقش بينش را در نگرش ها و افكار و انديشه هاي آدمي ناديده گرفت. از اين رو خداوند پس از ايمان كه امري بينشي و نگرشي است به مسئله شناخت نسبت به آخرت و ايمان به آن در تحقق بصيرت آدمي اشاره مي كند و دنياگريزي و آخرت گرايي در افراد را عاملي مهم در تحقق بصيرت برمي شمارد. (ص آيات 54 و 64(
از ديگر علل و عواملي كه در اين مسئله مهم و اساسي است مي توان به عبرت گيري از مسايل جهان و هستي اشاره كرد. تأكيد خداوند برتوجه به آيات و نشانه هاي الهي از آن روست كه انسان با تحليل آن ها مي تواند نسبت ها را به درستي به دست آورد و در يك آزمون خطا و تصحيح، تجربيات بسيار مفيدي را در زمينه هاي مختلف كسب كند.
بسياري از مردم در يك فرآيند، به بصيرت دست مي يابند، زيرا بصيرت از اموري نيست كه ناگهان تحقق يابد، بلكه در يك فرآيند با علل و عوامل مختلف در انسان پديدار مي شود كه در اين ميان نمي توان نقش مهم نشانه ها و نشانه شناسي را ناديده گرفت. از اين رو توجه به آيات و نشانه هاي الهي در هستي از هر نوع و جنسي در آيات 2 و 12 سوره ذاريات و نيز آيات 6 تا 8 سوره ق مورد تأكيد قرار گرفته است.
انسان با تحليل دقيق داشته هاي خودشان كه از آن به آيات انفسي ياد مي شود و داده هاي بيروني كه از آن به آيات آفاقي ياد شده است، مي تواند اميدوار باشد كه به يك شناخت يقيني برسد.
هرچه تفكر و دقت در آيات انفسي و آفاقي و نشانه شناسي در انسان، قوي تر شود، دقت و تأمل و تحليل وي نيز افزايش مي يابد و يقين او از علم اليقين حصولي به عين اليقين شهودي و حق اليقين حضوري مي رسد. به اين معنا كه نهايت تفكر و انديشه در آيات انفسي و آفاقي، درك حضوري و دانش وجودي است كه ديگر اين دانش جزو ذات وي مي باشد.
بر اين اساس هر كسي بايد در مسايل زندگي از امور اجتماعي و سياسي خويش چنان دقت و توجه داشته باشد كه بتواند از راه نشانه ها، حقيقت را كشف و شهود كند و در ادامه با تقواي سياسي در مسير آن گام بردارد. كساني كه از هيچ نشانه كوچك و جزيي نمي گذرندو آن را در يك پازل دسته بندي مي كنند و در جاي مناسب قرار مي دهند، مي توانند در نهايت، تبيين درستي از مسئله بيابند و واقعيت امور پوشيده را بر خود آشكار سازند. گاه يك فتنه مي تواند اين پازل هايي كه در سايه روشن هاي ترديد قرارگرفته است آشكار سازد و تصويري روشن از حركات و اقدامات و رفتارهاي شخص و يا گروه ارائه دهد.
بارها ديده شده است كه اهل نفاق و كفر و شرك در اين فتنه ها خود را لو داده اند؛ زيرا گمان برده اند كه موفقيت را در دست دارند و چهره واقعي خويش را آشكار مي كنند و يا اين كه حركت و رفتاري را از خود بروز مي دهند كه مي تواند به عنوان متغير ربطي ميان تمامي پازل ها و قطعات پيشين، معنايي را القا و روشن سازد.به سخن ديگر، فتنه ها فرصت هاي شناختي براي بسياري از مردم نسبت به رهبران و نظريه پردازان و تصميم گيران اصلي است كه همواره با درايت و كياست معاويه اي و عمر و عاصي خواسته اند تا خود را مخفي و نهان كنند و انديشه ها و افكار پليد خود را از انظار دور دارند. در اين هنگام فتنه ها، همانند نوري در تاريكي، چهره واقعي خواص را نشان مي دهد و بطلان همه يا برخي كارها و رفتارهايشان را براي توده هاي مردم آشكار مي سازد.
بنابراين مهم ترين رفتاري كه از توده هاي مردم انتظار مي رود آن است كه در فتنه ها به نشانه ها توجه كنند، و با بهره گيري از اصول اساسي اسلام و قرآن، حق را از باطل باز شناسند و خواص و رجال سياسي كشور را براساس آن معيار به ارزيابي نشينند و در نهايت، راه خويش را از گمراهان و منافقان جدا سازند.
در داستان حضرت اميرمؤمنان(علیه السلام ) در جنگ صفين و فتنه بزرگ آن برخي از اهل ترديد نمي دانستند كه حق با علي يا معاويه است؛ زيرا يك نشانه چون شهادت عمار به دست گروه باغي و طغيانگر، براي توده هاي مردم آشكار كرد كه معاويه بر باطل است. هر چند كه در آن زمان بسياري از لشكريان معاويه با توجيه عمر و عاص فريب خوردند، ولي زنگارهاي بسيار و پرده هاي استواري از دغل و تزوير و دروغ با شهادت عمار به عنوان يك نشانه فرو ريخت و از ميان برداشته شد و اهل حق توانستند راه خويش را دريابند.
در حقيقت هر نشانه اي در هر فتنه اي براي توده هاي مردم مي تواند به عنوان نشانه اي از درستي و نادرستي كس يا گروه و يا حكومتي باشد.
به هر حال داشتن بصيرت نيازمند اسباب و ابزارهاي مناسبي است كه قدرت تشخيص آدمي را نسبت به حق و باطل برانگيزد و به وي توانايي دهد تا پس از شناخت، نسبت به آن واكنش درست و مناسبي انجام دهد و همانند بلعم باعوراها و يا سامري ها عمل نكند و همراه فرعون و طاغوت در صف استكبار و كفر و باطل نايستد.
نغمه خدا
در کوی تو نغمه خدا میشنوم
بوی شهدای کربلا میشنوم
از پردگیان عرش گرد حرمت
آوای خوش رضا رضا میشنوم
پیشاپیش میلاد امام رضا علیه السلام بر شما مبارک باد