ثمرات ترک گناه !
اگر کسی چهل شبانهروز، لحظه به لحظه، خودش را مراقبت و مواظبت کرد و از همه بدیها، پلیدیها و زشتیها دور شد؛ «یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ»، حکمت از قلب به لسانش جاری میشود.
راه حتمی ورود به خیر
اوّلین مسئلهای که ما را کمک میکند تا بتوانیم خیر قرار بگیریم، ترک معاصی است. یعنی عمده در باب ورود به خیر، ترک معاصی است.
روایت دیگری نیز وجود دارد که خیلی زیبا توصیف میکند که بهترین انسانها، چه کسانی هستند؟
خاتم رسل، محمّد مصطفی (صلی الله علیه وآله)، میفرمایند: «خَیْرُکُمْ الْمُتَنَزِّهُونَ عَنِ الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ»، بهترین شما، آن کسانی هستند که از معاصی و گناهان، پاکدامن و منزّه هستند.
راه اصلی، ترک معاصی است و ذکر، مکمّل قضیّه است!
راه اصلی و به قول معروف شاه راه رسیدن به مقامات بالا فقط ترک گناه و تسلّط بر نفس است، هر چه سراغ اولیا می رویم و بپرسیم: آقا! چه کنیم؟ می گویند: اوّل ترک گناه! محضر آیتالله العظمی بهجت، آن بهجت القلوب می فرمود : اول ترک گناه.
آیتالله العظمی بهاءالدّینی میفرمود: ترک گناه؛ آیتالله مولوی قندهاری، آن کنز خفیّ الهی، میفرمود: ترک گناه؛ ابوالعرفا میفرمود: ترک گناه؛ امامالعارفین میفرمود: ترک گناه، عارف دامغانی، آیتالله العظمی اراکی، آیتالله العظمی مرعشی نجفی و … میفرمودند: ترک گناه، هر کسی را مدّنظر بگیرید، وقتی محضر شریفشان میرسیدیم و میگفتیم: آقا! چه کنیم به آن مراحل بالا برسیم؟ همه میگفتند: ترک گناه!
پس راهش همین است و راه میانبری غیر از این ندارد، میانبرش همین ترک گناه و تسلّط بر نفس امّاره است و اگر بخواهیم با ذکر و دعا و میانبر و … جلو برویم، نمیشود.
آن اذکار، مکمّل قضیه است، مثل وقتی که توپ و موشکها رها میکنند که آن خرجش بود، حالا خرج و مکمّل این قضیه هم برای پرتاب، اذکار است و إلّا اصلش، همان ترک معاصی و تسلّط بر نفس است. اذکار مکمّل هستد.
وقتی قلب طاهر شد، به خودی خود عامل ورود همه خوبیها میشود، وقتی ترک معاصی کردی، همه خوبیها بر وجود انسان سرازیر میشود، لذا کلامش هم تغییر میکند
لذا میبینیم بعضیها این ذکرها را میگویند ولی موفّق نمیشوند. این نکته را فراموش نکنیم که این هزار و یک ختم و … به تنهایی به درد نمیخورد، اولیا خدا یک مطلب را در کسی میدیدند و ذکری را برای او بیان میکردند، مثلاً طرف میگوید: این مرد بزرگوار و الهی، آشیخ رجبعلی خیّاط به کسی گفته: اگر چهل روز فلان ذکر را بیان کنی، توفیق شرفیابی به محضر قدس عالم امکان پیدا میکنی. خوب یک جوان هم با اخلاص این عمل را انجام میدهد.
چهل روز، شد هشتاد؛ شد صد؛ بیشتر امّا خبری نشد. آن جوان یا میگوید این کذب است یا از دعا زده میشود. در حالی که آشیخ رجبعلی خیّاط ظرف وجودی شخصی را دیده؛ طی مراحلش را دیده؛ حالا برایش این ذکر را بیان میکند که به محضر آقا برسد، پس آن ذکر متعلّق به همه نیست.
بزرگی بیان می کرد: من و یک شخص دیگر محضر یکی از اولیا الهی و عرفای عظیمالشّأن بودیم، او مشکلش را بیان کرد؛ آن عارف عظیمالشّأن اذکاری را به او داد و فرمود: این اعمال را انجام بده، تمام که شد، یک من کرد و فرمود: آقا جان! اینها برای او بود، شما نباید انجام دهی.
لذا اولیا ظرف وجودی افراد را میبینند و ذکر میدهند، همه یکسان نیستند که بخواهند یک نسخه را بدهند، اگر به کسی ذکری میدهند، برای این است که ظرف وجودی او را دیدند و إلّا اگر غیر از این باشد، خودش ضرر دارد، اگر خدای ناکرده بعضی بدون تقوا بروند دنبال مطالبی که از طریق ابجد و اسطرلاب و جنگیری و …. باشد، معلوم است گرفتار و بدبخت میشوند.
ذکر
لذا ذکر مکمّل است و اصل قضیه تسلّط بر نفس امّاره و نفس دون و اطاعت از اوامر الهی و مطیع فرامین پروردگار عالم شدن است.
ما این روایت را بسیار شنیدیم، امّا چقدر در آن تأمّل کردیم که فرمودند: اگر کسی چهل شبانهروز، لحظه به لحظه، خودش را مراقبت و مواظبت کرد و از همه بدیها، پلیدیها، پلشتیها و زشتیها دور شد؛ «یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ»، حکمت از قلب به لسانش جاری میشود.
یعنی وقتی قلب طاهر شد، به خودی خود عامل ورود همه خوبیها میشود، وقتی ترک معاصی کردی، همه خوبیها بر وجود انسان سرازیر میشود، لذا کلامش هم تغییر میکند.
پس هر کس معاصی را ترک کند، در خیر است و سخن نیکو میگوید و اهل لیل و شب خیزی میشود، «خَیرُکُم مَن أطابَ الکَلامَ ، وأطعَمَ الطَّعامَ ، وصَلّی بِاللَّیل والنّاسُ نِیامٌ»
اولیا ظرف وجودی افراد را میبینند و ذکر میدهند، همه یکسان نیستند که بخواهند یک نسخه را بدهند، اگر به کسی ذکری میدهند، برای این است که ظرف وجودی او را دیدند و إلّا اگر غیر از این باشد، خودش ضرر دارد، اگر خدای ناکرده بعضی بدون تقوا بروند دنبال مطالبی که از طریق ابجد و اسطرلاب و جنگیری و …. باشد، معلوم است گرفتار و بدبخت میشوند
راه سرازیر شدن خوبیها
وقتی گناه از زندگی انسان دور شد، معلوم است دیگر خوبی میآید، یک کسی به حالت اعتراض به آیتالله العظمی بهاءالدّینی، آن عارف بالله بیان کرد: آقا! ما هر چه نسخه میخواهیم، شما مدام میگویید گناه نکنید!
اولیا خدا همیشه همین را میگویند که گناه نکنید امّا معمولاً انسان میگردد تا سریعترین راهی که او را به پروردگار عالم میرساند، پیدا کند؛ یعنی بتواند به تعبیر بعضی راه یک ساله را یک شبه طی کند. لذا تصوّر میکند اگر ورد، دعا، ذکر و مطلبی را داشته باشد، میتواند خیلی از مراحل تقوا، عرفان و تزکیه را بگذراند، امّا وقتی به اولیا خدا، بزرگان، متخلّقین به اخلاق الهی و عرفای عظیمالشّأن، مراجعه میکنی، نسخهای که به من و شما میدهند، این است: گناه نکنید، لذا آن شخص اعتراض کرد که آقا! شما مدام میگویید ترک گناه!
ایشان در جواب او نکتهای را بیان فرمودند که زیباست، فرمودند: وقتی گناه نکنید، خوبیها که در ترک گناه است، به شما سرازیر میشود.
اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مورد ترک معاصی میفرمایند: «خَیْرُکُمْ الْمُتَنَزِّهُونَ عَنِ الْمَعَاصِی وَ الذُّنُوبِ»؛ به همین جهت است که اگر انسان از گناه، معاص و ذنوبی بیرون رفت، دیگر خوبیها برای او سرازیر میشود.