چرا شیعه حاجتش را از غیر خدا می خواهد؟
سوال
می خواهم از وضعیت حضرت عباس«علیه السلام» پسر علی ابن ابی طالب«علیه السلام» سؤال کنم. او باب الحوائج است، چرا خیلی از شیعیان مستقیما برای برآورده شدن خواسته خود از حضرت عباس«علیه السلام» استفاده می کنند؟ خصوصا مردم هند و پاکستان؟ آنها مشابه پرچمی که حضرت عباس«علیه السلام» در نبرد کربلا داشته است می بوسند و دائما از مشابه علم می خواهند که حاجتشان را برآورده کند. آیا این کمک ها فقط توسط خداوند برآورده نمی شود؟ آیا این بدان معناست که درخواست کمک از خداوند را متوقف کنیم و به جای آن از حضرت عباس جلب کمک کنیم؟
پاسخ
در مورد توسل و حاجت خواستن از غیر خداوند چند نکته را باید تذکر دهیم:
1-محور اصلی فکری و اعتقادی هر انسان موحد و مومن این است که در جهان هستی، مؤثری جز ذات خداوند وجود ندارد و همه تاثیر و تأثرات با اذن تکوینی خداوند صورت می گیرد. و اگر در این اصل اعتقادی ذره ای خلل وارد شود، فرد از دایره توحید و ایمان خارج خواهد شد.
2- همه انسان های موحد و مومن (حتی کسانی که منکر توسل هستند و خود را مؤمن واقعی می دانند) در زندگی روزانه خود عملا از غیر خداوند حاجت می خواهند، وقتی تشنه می شوند سراغ آب می روند و وقتی مریض می شوند، از راه طبابت و دارو، مریضی را برطرف می کنند. و هیچ فردی این امور را منافی با اصل توحید نمی داند. چون طبق نکته اول، مؤمن معتقد است همه اجزاء این عالم به اذن تکوینی الهی دارای تأثیر و تأثر هستند.
پس از اینها روشن شد که مرز میان شرک و توحید و یا کفر و ایمان، این است که کافر و مشرک، معتقدند که اجزاء عالم دارای استقلال وجودی اند و در تاثیر و تاثیر بی نیاز از غیرند و به اصطلاح، دارای فاعلیت عَرضی و مستقل هستند؛ اما انسان مومن و موحد معتقد است که همه موجودات عالم در اصل وجود و در صفات و آثار وجودیشان، وابسته به ذات متعالی خداوند و محتاج او هستند و از خود هیچ استقلالی ندارند. و به اصطلاح دارای فاعلیت طولی و ظلی هستند، و تاثیر و تاثر آنها ظل و سایه اراده و فاعلیت خداوند است و به اصطلاح اهل عرفان، عالم هستی تجلی و ظهور اسما و صفات خداوند است.
و این نیز روشن است که کسانیکه نتوانند این مرزهای دقیق میان ایمان و کفر را تشخیص دهند، در معرفت توحیدی ناقص هستند و خداوند را محدود می دانند و سیطره حکومت خداوند را نافذ در ذات و سرشت موجودات نمی دانند. در حالیکه آیات قرآن در عین اینکه محور اصلی دعوتش را توحید قرار می دهد، و هر مسلمانی وظیفه دارد هر روز در نمازهای پنجگانه خود حداقل دوبار بگوید «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم» در عین حال تاثیر اسباب و علل جهان هستی را می پذیرد. چه علل ظاهری و عادی باشند، مانند این که می فرماید: «خداوند از آسمان آب را فرستاد و به وسیله آن انواع گوناگون گیاهان را از زمین برآوردیم» . (سوره طه، آیه 53)
و یا علل غیر عادی مانند اینکه یوسف به برادرانش گفت: «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیاندازید تا بینا شود» .( سوره یوسف، آیه 939
و روایات اهل بیت هم که مفسر قرآن است، می فرماید: «خداوند فقط از راه اسباب و علل، کارها را به جریان می اندازد »( بحار الانوار، ج 2، ص 90، باب 14)
و از نظر فلسفه و عرفان نیز ادله قطعی و برهانی دلالت بر چینش طولی و پله ای جهان هستی دارد که مشیت الهی از طریق وسائل فیض محقق می شود.
3- همان طوری که توسل و کمک خواستن از اسباب مادی برای رفع احتیاجات روزمره زندگی منافاتی با اعتقاد توحیدی ندارد بلکه برای بقاء حیات، واجب شرعی و دینی است، و در واقع عین توحید و عبودیت است. مثل این که کسی در اثر تشنگی در معرض هلاک و نابودی است اینجا آب خوردن واجب و عین توحید است. و هیچ کس در اینجا تکبر نمی ورزد که من با اینکه اشرف تمام مخلوقاتم، چگونه در حیات و زندگی خود محتاج موجود پست تر از خود یعنی آب می باشم؟ و آب خوردن چگونه می تواند یک نوع عبادت خداوند باشد؟ چون آب خوردن هر چند توصلی است، ولی اگر به قصد انجام امر خداوند صورت گیرد عبادت خواهد بود.
حال اگر ادله قطعی عقلی و آیات و روایات از پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین برای ما اقامه گردد که انسان برای رسیدن به کمالات وجودی خود ناچار از توسل به ذوات نوری پیامبر و اهل بیت پیامبر علیهم السلام می باشد، آیا در این صورت جای شک و تردید وجود دارد که توسل به ایشان عین توحید و عبودیت خداوند است و در واقع کسی که توسل را نمی پذیرد، در معرفت توحیدی ناقص است و درونش هنوز از تکبر و خود پرستی و هوا پرستی خالی نشده است.
در اینجا به طور اختصار به چند دلیل از قرآن و روایات اشاره می کنیم:
4-آیه 64 سوره نساء: «هنگامی که به خود ستم می کردند به نزد تو (پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
پس خداوند شرط قبولی توبه را آمدن نزد پیامبر و استغفار پیامبر نیز قرار داده است.
5-آیه 35 سوره مائده: «ای کسانیکه ایمان آورده اید از خداوند بپرهیزید و وسیله ای برای تقرب به او بجوئید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.»
در این آیه خداوند برای تقرب به او، داشتن وسیله را لازم می داند و در روایات وسیله به اهل بیت تعبیر شده است .( المیزان ج 5، ص 333.)
اما روایات:
در کتاب های شیعه، روایات وارده از اهل بیت علیهم السلام در این زمینه قابل شمارش نیست. برای نمونه به کتاب اصول کافی، کتاب الحجه مراجعه بفرمائید. اما روایات وارده از پیامبر از طریق اهل سنت نیز در حد تواتر است که برای نمونه چند روایت را نقل می کنیم:
6- سمهودی در کتاب وفاء الوفاء از جماعتی از راویان حدیث، از جمله «سنائی» و «ترمذی» دانشمندان معروف اهل تسنن، به عنوان شاهد برای جواز توسل به پیامبر اکرم نقل می کند که خلاصه اش این است: «مرد نابینایی تقاضای دعا از پیامبر برای شفای بیماریش کرد. پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:
«خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت (پیامبر رحمت) تقاضا می کنم و به تو روی می آورم ای محمد بوسیله تو به سوی پروردگارم برای انجام حاجتم متوجه می شوم، خداوندا او را شفیع من ساز. »( تفسیر نمونه، ج 4، ص 367)
7- سمهودی از بیهقی نقل می کند که در زمان خلیفه دوم، سالی قحطی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت:
«ای رسول خدا، از خدا برای امتت باران بخواه، که ممکن است هلاک شوند. »( تفسیر نمونه، ج 4، ص253)
مشاهده شده در حوزه نت
رسالت های شناختی زن منتظر در عرصه خانوادگی/قسمت چهارم
گام سوم:درک ضرورت استحکام خانواده
از آموزه های دینی می توان چنینی برداشت نمودکه همت دین، بر ایجاد روابطی بانشاط میان زوجین است. لذا کاهش نزاع ها وتنش ها، تلاش برای گسسته نشدن خانواده، باطلاق وکم کردن پیامدهای طلاق در صورت نبودن راه جایگزین، از جمله مطلوبات دین در خصوص استحکام خانواده می باشد.
بدین جهت در احادیث معصومین «علیهم السلام» برحسن خلق ودینداری به ویژه از سوی شوهر، تأکیدویژه ای گشته است. اثر رعایت این دو نکتهف ایجاد روابط خانوادگی بر پایه مدارا وگذشت ونیزوجود ترس از خدا به عنوان کنترل کننده ای قوی در درون خانواده است. اسلام راه حل حقوقی را بخاطر مشکلات آن از جمله خصوصی بودن عرصه خانواده ونبود امکان استفاده از شهود برای اثبات ادعا وترس از پیامدهای طرح دعوا در دادگاه، خصوصا از طرف زن،تنها راه حل ندانسته است.بلکه همت اصلی خود را بر فرهنگ سازی وتقویت بنیان های اخلاقی معطوف نموده است. توصیه های دینی زیر، نمونه ای از اهتمام اسلام به استحکام خانواده است:
1.تأکید بر مدارا وحسن خلق
در احادیث آمده است که «آن کس که بهره ای از مدارانبرد، از هیچ خوبی بهره نبرده است»(مستدرک الوسایل ومستنبط المسایل،ح9959)،« هرکس که با تساهل، نرمی وراحتی رفتار نماید، خداوند آتش را بر او حرام می گرداند»(نهج الفصاحه،ح2911)، «وفق ومدارا بر چیزی قرار نگرفت مگر اینکه به زیباییش افزود واز چیزی گرفته نشد، مگر آنکه بد نمایش کرد»(نهج الفصاحه،ح265)و…
2.دعوت به صبر وکنترل خشم:
«آن کس که خشم خود را در حالی که توان اعمال آن را دارد،کنترل نماید، خداوند او را مملو از ایمان وامنیت خواهد نمود»(الکافی،ج2،ص10،ح7)، «هرکس که بر بد خلقی همسرش، به خاطر خدا، صبر پیشه نماید، خداوند به ازای هر موردی که درآن صبر پیشه نماید،خداوند به ازای هر موردی که در آن صبر پیشه سازد، ثوابی معادل ثواب ایوب«علیه السلام» بر بلاهای خود، اعطا خواهد نمود»و…
3.نهی از ایجاد زمینه های خشونت:
گاهی اوقات، افراد با رفتار وگفتار خود،زمینه های تزلزل خانواده را فراهم می کنند. این افراد در روایات به شدت مورد توبیخ قرار گرفته اند:« هنگامی که زن به شوهرش بگوید: هرگز از توخیری ندیده ام، اعمال نیکش بی اثر می شود»(نهج الفصاحه،ح226)
«هرمردی که به همسرش آزاررساندتا آنجا که زن با پیشنهاد فدیه خود رابرهاند، خداوند به مجازاتی کمتر از آتش در حقش رضایت نخواهد داد»(وسایل الشیعه،ح28597).« هر زنی که با زبان، شوهرش را بیازارد، خداوند هیچ انفاق وعمل صالحی از او نمی پذیرد تاآنکه رضایتش را جلب کند، اگرچه روزها راروزه بگیرد وشب ها را (درحال عبادت) برپا دارد… همچنین است مرد، آن گاه که در حق همسرش ستم نماید».(بحارالانوار،ج76،ص334،ح1)
در مقابل، توصیه های فراوانی برای ایجاد مودت ومحبت صورت گرفته است:«هنگامی که مرد همسرش را با نگاه می نوازد وهمسرش نیز به او می نگرد، خداوند نیز نظر رحمت خویش را برآن دو می افکند»(نهج الفصاحه،ح621)؛ «هدیه ها،کینه ها را می زداید»(مستدرک الوسایل ومستنبط المسائل،ح15110)
4.توجه به تعدیل انتظارات
آموزه های دینی سفارش می کنند که زن وشوهر با کم کردن انتظارات وپذیرش عذر نسبت به کوتاهی های مقابل، فضای خانه را گرم وصمیمی نگاه دارند. چنانکه پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» به حضرت فاطمه«سلام الله علیها» می فرمایند:«دخترم، از همسرت چیزی مخواه مگر آنکه او خود برای تو آماده کند»(بحار الانوار،ج43،ص31)؛«بدترین زنان شما کسانی اند که… هیچ عذری را از شوهر نمی پذیرد وهیچ خطائی از وی را نمی بخشند»و…(وسائل الشیعه،ح24957)
5.کنترل خشم
خشونت چه از نوع فیزیکی وچه از نوع روانی وگفتاری، از سوی آموزه های دینی مورد تقبیح قرار گرفته است و بر ضرورت کنترل آن تأکید شده است:«جز شخص کریم، زنان را تکریم نمی کند وجز شخص پست به انان اهانت روا نمی دارد»(نهج الفصاحة،ح1520)،«هیچ جرعه ای نزد خداوند، پر ارزش تر از جرعه ای از خشم که شخص به خاطر خداوند آن را فرو می خورد نیست»(نهج الفصاحة،ح2628)؛«بدترین مردم کسی است که خانواده خویش را تحت فشار قرار دهد»(کنزالعمال،ح44972) و…
6.دعوت به اصلاح روابط زناشویی وپرهیز از طلاق وایجاد اختلاف میان زوجین
«خداوند،دروغ گویی به خاطر اصلاح را دوست دارد واز راستگویی در مسیر مفسده انگیزی متنفر است»(نهج الفصاحة،ح782)؛«کسی که میان مادروفرزند تفرقه اندازد، خداونددر بهشت میان او و دوستانش جدایی خواهد انداخت»(مستدرک الوسایل ومستنبط المسایل،ح15642)
«در نزد خداوندچیزی نکوهیده تر از خانه مسلمانی که با طلاق ویران شده باشد، نیست»(وسایل الشیعه،ح27874)؛ ازدواج کنید وطلاق ندهید که طلاق، عرش الهی را به لرزه می آورد»(وسایل الشیعه،ح27874)
مشاهده شده درکتاب رسالت های زن منتظر/مریم معین الدینی وعلی غلامی/ص112-118
با ادامه مطالب همراه ما باشید…
حدیث روز
موانع اجابت دعا
1.امید به غیرخدا
بزرگترین مانع پذیرش دعا این است که به کسی یا چیزی غیر از خدا امید بسته، یا او را به صورت مستقل مورد نیایش قرار دهیم.
از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
«اِذا اَرادَ اَحَدُکُمْ اَنْ لا یَسْأَلَ رَبَّهُ شَیْئا اِلاّ اَعْطاهُ فَلْیَیْأسْ مِنَ النّاسِ کُلِّهِمْ، وَلا یَکُونَ لَهُ رَجاءٌ اِلاّ عِنْدَ اللّه، فَاِذا عَلِمَ اللّه عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ یَسْأَلِ اللّه شَیْئا اِلاّ اَعْطاهُ،هرگاه یکی از شما بخواهد که هر چه از خداوند درخواست کند به او بدهد؛ باید از همه ی مردم، چشم امید قطع کرده، جز به خدا امید نبندد. پس، چون خدای - عز و جل - دانست که او براستی چنین است، هر چه از خدا بخواهد به او عطا کند»( کافی، ج 2، ص148)
2.گناه و معصیت
یکی دیگر از موانع مهم پذیرش دعا، نافرمانی و سرپیچی از دستورات خداوند است. بندگان خدا با هر قدمی که به سوی گناه برمی دارند، یک قدم از خداوند فاصله می گیرند و موجبات محرومیت خویش از اجابت الهی را فراهم می آورند.
امام باقر(علیه السلام) در این باره فرموده است:
«اِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللّه الْحاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاؤُها اِلی اَجَلٍ قَریبٍ اَو اِلی وَقْتٍ بَطیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْبا فَیَقُولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالی لِلْمَلَکِ: لا تَقْضِ حاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ اِیّاها، فَاِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطی وَاسْتَوْجَبَ الْحِرْمانَ مِنّی ؛بنده از خداوند، حاجتی را می خواهد و از شأن خداست که آن را، در آینده ای نزدیک یا با تأخیر، برآورده سازد؛ اما بنده مرتکب گناهی می شود، پس خداوند - تبارک و تعالی - به فرشته می گوید: حاجت او را برمیاور و او را از آن محروم گردان؛ زیرا که او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوی من شد.»( بحار الانوار، ج 73، ص 329، ح 11.)
در روایات به برخی از گناهانی که از پذیرش دعا جلوگیری می کنند، اشاره شده است. به عنوان نمونه، یک مورد از این روایات بیان می شود.
امام سجاد(علیه السلام) فرموده است:
«اَلذُّنُوبُ الَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ، سُوءُ النِّیَّةِ وَخُبْثُ السَّریرَةِ وَالنِّفاقُ مَعَ الْاِخْوانِ وَتَرْکُ التَّصْدیقِ بِالْاِجابَةِ وَتَأخیرُ الصَّلَواتِ الْمَفْرُوضاتِ حَتّی تَذْهَبُ اَوْقاتُها وَتَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلَی اللّه عَزَّوَجَلَّ بَالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ وَاِسْتِعْمالُ الْبَذاءِ والْفُحْشِ فِی الْقَوْلِ،گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند، عبارتند از: نیّت بد، پلیدی باطن، دو رویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا، به تأخیر انداختن نمازهای واجب، تا آن زمان که وقتش بگذرد، دوری جستن از نزدیک شدن به خدای بزرگ با کار خیر و دادن صدقه و به کارگیری کلمات زشت و ناسزا در گفتار.»( بحار الانوار، ج 73، ص 376)
امیرمؤمنان(علیه السلام) تأثیر گناه در عدم اجابت دعا را این گونه بیان می فرماید:
«لا تَسْتَبْطی اِجابَةَ دُعاؤِکَ وَقَدْ سَدَدْتَ طَریقَهُ بِالذُّنُوبِ ؛اجابت دعایت را کُند نخوان، در حالی که راهش را با گناهان بسته ای» (غررالحکم، ج 6، ص 302)
مشاهده شده درحوزه نت
رسالت های شناختی زن منتظر در عرصه خانوادگی/قسمت سوم
گام دوم: شناخت کارکردهای خانواده
پیش از این گفته شد که بنا بردیدگاه مکملیت، زن ومرد نیازمند یکدیگر برای رسیدن به کمال هستند. اکنون می گوئیم که خانواده، بهترین مکان ومحل برای تکمیل یکدیگر وپیمودن مسیر کمال است. خانواده سالم، دارای کارکردهای فراوانی در رشدوارتقای اعضا وپویایی جامعه است که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود:
1.ارضای صحیح قوای جنسی در خانواده، علاوه بر اینکه زمینه سازسلامت جسمی وروانی است، مانع از تهدید سلامت اجتماعی و موجب مصونیت اخلاقی جامعه می شود. در جامعه ای که این کارکرد خانواده به درستی انجام نشود، آمار خشونت های جنسی، تجاوز و… فراوان تر است.
2. خانواده بهترین محل برای شکل گیری شخصیت فرزند وانتقال ارزش ها به نسل آینده است.
3.خانواده بهترین محل برای بروز استعدادهای زن واعلام توانمندی های اوست. نقش بی بدیل انسان سازی زن که در مادری وهمسری-که تناسب کامل با قوای جسمی وروحی او دارد- تجلی یافته، در محیط خانواده است که به بهترین وجه، بروز می یابد.
4.خانواده، مناسب ترین گزینه برایپایه گذاری بنیان اجتماع است. هسته های اولیه اجتماع، چنانچه در محملی غیر از خانواده پایه گذاری شود، هسته هایی سست ولرزان خواهند بود.
با ادامه مطالب همراه ما باشید…
نام در آموزه های آسمانی
نام ها شعاعی از شناخت ومعرفت خانواده نام گذاران است وهمانند آینه ای روشن وشفاف گستره شخصیت آنان، نوع تربیت وچگونگی معرفت آن ها را نمایان می کند. از این رو رسول اکرم« صلی الله علیه وآله» نخستین نیکی پدر را به فرزند «اسم نیک وزیبا» بیان فرمود:
«نام پسندیده ونیکو برای خود برگزینید؛ همانا شما روز قیامت با نام های خود خوانده می شوید وگفته می شود برخیز ای فرزند فلان به سوی نورخود برو ویا برخیز ای فرزند فلان که نوری برای تو نیست!»(بحار الانوار،ج104،ص130)
بهترین نام از نظر امام پنجم«علیه السلام»، اسمی است که با اطاعت وعبودیت همراه باشد وبرترین این نام ها اسامی انبیا ورسولان الهی است.
آثار روحی ، روانی وحتی معنوی نام چنان شعاعی دارد که سفارش به انتخاب نام افراد پیش از تولد آن ها شده است. ازا ین رو رسول اکرم«صلی الله علیه وآله»، نام فرزند دختر خود فاطمه«سلام الله علیها» را-در صورت پسر بودن- محسن نهاد.
شیوه همیشه پیامبر«صلی الله علیه وآله» تغییر نام های بی معنا،کم ارزش وبی ارزش برافراد، مکان ها وشهرها بوده است، بدین خاطر نام دختری که «عاصیه » بود ،«جمیله» نهاد.
ازآنجا که نام ها نوعی حفظ شعائر دینی محسوب می شوند،امام حسین«علیه السلام» برای مقابله با دشمنانی که نام (علی«علیه السلام») بیزاری می کردند، فرمود:
«اگر برای من صد پسر متولد شود، همه آن ها را به نام علی نام گذاری می کنم.»(میزان الحکمة،ج4،ص556|)
از این رو «علی اکبر»، «علی اوسط» و «علی اصغر» نام های پسران آن حضرت بود.
روزی شخصی به امام صادق«علیه السلام» گفت:
ما فرزندانمان را به نام شما وپدرانتان، اسم می گذاریم، آیا این کار برای ما سودی دارد؟
حضرت فرمود:
آری به خداقسم،« وهل الدین الا الحب»؛ مگر دین چیزی غیر از دوستی است؟(بحارالانوار،ج27،ص95)
سپس این آیه شریفه را تلاوت وبدان استناد فرمود که:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله»؛ بگو پیامبرم اگر دوستدار خدایید، پس تبعیت وپیروی کنید مراتا خدا دوستدار شما گردد.(آل عمران،31)
چنین بینش وبصیرتی سرآغاز هوشیاری ما در حفظ اسامی شایسته برای حفظ شعائر وقداست های مذهبی است، نکته ای که پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» به گونه ای زیبا بدان اشاره کرد وفرمود:
«کسی که چهار فرزند داشته باشد وهیچ یک را به اسم من نامگذاری نکند به من جفا کرده است.»(میزان الحکمة، ج4، ص557)
بی شک حسن سلیقه بسیاری از پدران ومادران در انتخاب نام پیشوایان پاک اندیش وقدسی برای فرزندان وبرتری شور وعشق مدیران در گزینش اسمی شایسته وبایسته برای مکان های مختلف ومؤسسات گوناگون چونان آینه ای تمام نما برای امروز به جامعه معرفی کنند ورسالت سنگین خود را در معرفی چهره های سعادت ساز وپیروزی آفرین انجام دهند.
مشاهده شده در کتاب جوانان پرسش ها وپاسخ ها،ج1،ص315-320
تحقیقات پایانی ارائه شده در سال 94
عنوان:معیارهای زن مطلوب از دیدگاه آیات و روایات
پژوهشگر:مهناز فولادی
استاد راهنما:جناب آقای حمید حمیدیان
چکیده:
یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ در معرض آراء و تفسیرهای گوناگونی قرار گرفته و همواره دچار افراط و تفریط شده است، شخصیت و جایگاه فردی، خانوادگی و اجتماعی زن است. امروزه کج اندیشی و عدم تعادل در این زمینه، در جوامع مختلف به چشم می¬خورد. در این میان تنها مکتب انبیاء و اوصیاء الهی است که با تکیه بر وحی و استمداد از خالق هستی از هر گونه افراط و تفریط به دور است و به ترسیم جایگاه حقیقی زن، متناسب با آفرینش آن پرداخته است.
هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، بررسی معیارهای زن مطلوب در ساحت ایمان و اخلاق، اخلاق خانوادگی و ساحت اجتماعی می¬باشد و حاصل آن این است که از دیدگاه اسلام زن مطلوب به تساوی و تفاوت¬هایی که در آیات و روایات برای زن و مرد بیان شده است، توجه دارد و از آن¬ها برای رسیدن به کمال و قرب الهی استفاده می¬کند. او در حیطه خانوادگی به نقش مهم مادری و همسری که اصلی ترین وظیفه و مسئولیت¬های زن است و هم¬چنین مسئولیت¬های خویش به عنوان فرزند و دختر خانواده توجه دارد.
ایشان همواره تعادل در زندگی را رعایت می¬کند و مصلحت اهم را بر مهم مقدم می¬دارد و در نتیجه به بهانه فعالیت¬های سیاسی و اجتماعی از مسئولیت¬ خویش در حیطه روابط خانوادگی غافل یا کم توجه نمی¬شود و از سوی دیگر به بهانه وظایف خانوادگی، فعالیت سیاسی و اجتماعی را رها نمی¬کند. اسلام زن را از فعالیت اقتصادی بیرون از خانه منع نکرده است، اما شایسته است که زن به اموری مشغول شود که متناسب با روحیات و توان جسمی او باشد و با ازدواج یا وظایف همسری و مادری او در تزاحم باشد یا امکان جمع آن¬ها نباشد، خانواده را مقدم می¬دارد. شایسته است زنانی که در بیرون از محیط خانه مشغول به غعالیت¬های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … می¬باشند، خود را ملزم به رعایت آداب معاشرت اجتماعی از قبیل رعایت حیاء و عفت کنند و در این مسیر از زنان برتر جهان اسلام مانند فاطمه زهراء (سلام الله علیها) الگوگیری کنند تا بهترین زندگی را برای خویش به ارمغان آورند.
واژگان کلیدی:معیار، زن، مطلوب، حیطه رفتار فردی، حیطه روابط خانوادگی، حیطه اخلاق اجتماعی.