سلام مرا به ان حضرت برسانيد...
يكي از شاگردان جناب شيخ رجبعلي خياط مي گويد :
او خود هميشه متوجه آن بزرگوار بود ذكر صلوات را بدون و عجل فرجهم نمي گفت جلسات ايشان بدون تجليل از امام عصر عجل الله تعالي فرجه و دعا براي فرج برگزار نمي شد در اواخر عمر كه احساس مي كرد قبل از فرج از دنيا مي رود به دوستان مي گفت :
« اگر موفق به درك حضور حضرتش شديد سلام مرا به او برسانيد».
كيمياي محبت/محمد محمدي ري شهري
خدمات شيخ بهائي...
در عرف مردم ايران، شيخ بهائي به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
ديگر از كارهاي علمي كه به بهائي نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم بهائي مي دانند.
ديگر از كارهاي شيخ بهائي، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.
يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به بهائي نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديدهمچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منارجنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود.
استادان شيخ بهائي:
آن طور كه مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از اين قرار بوده اند: “تفسير و حديث و عربيت و امثال آن را از پدر و حكمت و كلام و بعضي علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس يزدي مؤلف مشهور حاشيه بر تهذيب منطق معروف به حاشيه ملا عبدالله آموخت. رياضي را از ملا علي مذهب ملا افضل قاضي مدرس سركار فيض كاشاني فرا گرفت و طب را از حكيم عماد الدين محمود آموخت و در اندك زماني در منقول و معقول پيش رفت و به تصنيف كتاب پرداخت.”
“مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابي الطيف مقدسي مي شمارد و گويد كه صحيح بخاري را نزد او خوانده است.”
علاوه بر استادان فوق در رياضي؛ “بهائي نزد ملا محمد باقر بن زين العابدين يزدي مؤلف كتاب مطالع الانوار در هيئت و عيون الحساب كه از رياضي دانان عصر خود بوده نيز درس خوانده است.”
شعری از کشکول شیخ بهائی
تمنای وصال
شيخ بهايي
شاعر، فقيه، عارف، دانش مند و معمار مشهور شیعه
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید
هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر “خیالی” به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
شخصيت ادبي شيخ بهايی...
شيخ بهائي آثار برجسته اي به نثر و نظم پديد آورده است. وي با زبان ترکي نيز آشنايي داشته است. عرفات العاشقين (تأليف 1022ـ 1024)، اولين تذکره اي است که در زمان حيات بهائي از او نام برده است.
بهترين منبع براي گردآوري اشعار بهائي، کشکول است تا جائي که به عقيده برخي محققان، انتساب اشعاري که در کشکول نيامده است به بهائي ثابت نيست. از اشعار و آثار فارسي بهائي دو تأليف معروف تدوين شده است؛ يکي به کوشش سعيد نفيسي با مقدّمه اي ممتّع در شرح احوال بهائي، ديگري توسط غلامحسين جواهري وجدي که مثنوي منحول « رموز اسم اعظم » (ص 94 ـ 99) را هم نقل کرده است. با اين همه هر دو تأليف حاوي تمام اشعار و آثار فارسي شيخ نيست.
اشعار فارسي بهائي عمدتاً شامل مثنويّات، غزليّات و رباعيّات است. وي در غزل به شيوه فخرالدين عراقي و حافظ، در رباعي با نظر به ابو سعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصاري و در مثنوي به شيوه مولوي شعر سروده است. ويژگي مشترک اشعار بهائي ميل شديد به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّيات معروف شيخ مي توان از اينها نام برد: «نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز»، اين مثنوي ملمّع چنانکه از نام آن پيداست در سفر حج و بر وزن مثنوي مولوي سروده شده است و بهائي در آن ابياتي از مثنوي را نيز تضمين کرده است. او اين مثنوي را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان ديوان فارسي وي ظاهراً به علت عدم مراجعه دقيق به کشکول متن ناقصي از اين مثنوي را ارائه کرده اند.
«نان و پنير»، اين اثر نيز بر وزن و سبک مثنوي مولوي است؛ «طوطي نامه» نفيسي اين مثنوي را که از نظر محتوا و زبان نزديکترين مثنوي بهائي به مثنوي مولوي است، بهترين اثر ادبي شيخ دانسته و با آنکه آن را در اختيار داشته جز اندکي در ديوان بهائي نياورده و نام آن را نيز خود براساس محتوايش انتخاب کرده است.
«شير و شکر»، اولين منظومة فارسي در بحر خَبَب يا مُتدارک است. در زبان عربي اين بحر شعري پيش از بهائي نيز مورد استفاده بوده است. « شير و شکر » سراسر جذبه و اشتياق است و علي رغم اختصار آن (161 بيت در کليات، چاپ نفيسي، ص 179 ـ 188؛ 141 بيت در کشکول، ج 1، ص 247 ـ 254) مشحون از معارف و مواعظ حکمي است، لحن حماسي دارد و منظومه اي بدين سبک و سياق در ادب فارسي سروده نشده است؛ مثنويهايي مانند «نان و خرما»، «شيخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نيز منسوب بدو دانسته اند که مثنوي اخير به گزارش مير جهاني طباطبائي (ص 100) از آنِ سيد محمود دهدار است. شيوه مثنوي سرايي بهائي مورد استقبال ديگر شعرا، که بيشتر از عالمان اماميّه اند واقع شده است. تنها نثر فارسي بهائي که در ديوان هاي چاپي آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.
بهائي در عربي نيز شاعري چيره دست و زبان داني صاحب نظر است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژه اي دارد. مهمترين و دقيقترين اثر او در نحو، « الفوائد الصمديّه » معروف به صمديّه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسي در مرحله متوسط علم نحو در حوزه هاي علميّه است. اشعار عربي بهائي نيز شايان توجه بسيار است. معروفترين و مهمترين قصيده او موسوم به « وسيله الفوزوالامان في مدح صاحب الزّمان عليه السلام » در 63 بيت است که هر گونه شبهه اي را در اثناعشري بودن وي مردود مي سازد. بهائي در ارجوزه سرايي نيز مهارت داشت و دو ارجوزه شيوا يکي در وصف شهر هرات به نام « هراتيه يا الزّهره » (کشکول، ج1،ص 189 ـ 194) و ديگر ارجوزه اي عرفاني موسوم به « رياض الارواح » (کشکول، ج1، ص225 ـ 227) از وي باقي مانده است. دوبيتيهاي عربي شيخ نيز از شهرت و لطافت بسياري برخوردار بوده که بيشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زيارت روضة مقدّسه معصومين عليه السلام است.
شيخ محمدرضا فرزند شيخ حرّعاملي (متوفي 1110) مجموعه لطيفي از اشعار عربي و فارسي شيخ بهائي را در ديواني فراهم آورده است. اشعار عربي وي اخيراً با تدوين ديگري نيز به چاپ رسيده است. بخش مهمي از اشعار عربي بهائي، لُغَز و معمّاست.
از بررسي شيوه نگارش بهائي در اکثر آثارش، اين نکته هويداست که وي مهارت فراواني در ايجاز و بيان معمّا آميز مطالب داشته است. وي حتي در آثار فقهي اش اين هنر را به کار برده که نمونه بارز آن «رسائل پنجگانه الاثناعشرّيه »، است. اين سبک نويسندگي در « خلاصه الحساب، فوائد الصمّديه، تهذيب البيان و الوجيزه في الدرايه » آشکاراتر است. بهائي تبحّر بسياري در صنعت لغز و تعميه داشته و رسائل کوتاه و لغزهاي متعدّد و معروفي به عربي از وي بر جا مانده است. مانند:
« لغزالزبده » ( لغزي است که کلمه زبده از آن به دست مي آيد )، « لغزالنحو »، « لغزالکشّاف » ، « لغزالصمديه »، « لغزالکافيه » و « فائده ». نامدارترين اثر بهائي الکشکول، معروف به « کشکول شيخ بهائي» است که مجموعه گرانسنگي از علوم و معارف مختلف و آينه معلومات و مشرب بهائي محسوب مي شود.
بهائي در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زوايد است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماري از آنها شروح و حواشي متعدّدي نگاشته شده است. خود بهائي نيز بر بعضي تصانيف خود حاشيه اي مفصّل تر از اصل نوشته است. از برجسته ترين آثار چاپ شده بهائي مي توان از اينها نام برد: « مشرق الشمسين و اکسير السعادتين» ( تأليف 1015)، که ارائه فقه استدلالي شيعه بر مبناي قرآن (آيات الاحکام) و حديث است. اين اثر داراي مقدمه بسيار مهمي در تقسيم احاديث و معاني برخي اصطلاحات حديثي نزد قدما و توجيه تعليل اين تقسيم بندي است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و بهائي در آن از حدود چهارصد حديث صحيح و حسن بهره برده است؛
«جامع عباسي»، از نخستين و معروفترين رساله هاي علميّه به زبان فارسي؛ « حبل المتين في اِحکام احکام الدّين » (تأليف 1007)، در فقه که تا پايان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسير بيش از يکهزار حديث فقهي پرداخته شده است؛ « الاثنا عشريه » در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. بهائي دراين اثر بديع، مسائل فقهي هر باب را به قسمي ابتکاري بر عدد دوازده تطبيق کرده است، خود وي نيز بر آن شرح نگاشته است.
« زبده الاصول » اين کتاب تا مدتها کتاب درسي حوزه هاي علمي شيعه بود و داراي بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم است. « الاربعون حديثاً » (تأليف 995) معروف به اربعين بهائي ؛ « مفتاح الفلاح » (تأليف 1015) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسير سورة حمد. اين اثر کم نظير که گفته مي شود مورد توجه و تأييد امامان معصوم عليه السّلام قرار گرفته است.
«حدائق الصالحين» (ناتمام)، شرحي است بر صحيفة سجاديه که هر يک از ادعية آن با نام مناسبي شرح شده است. از اين اثر تنها الحديقه الهلاليّه در شرح دعاي رؤيت هلال (دعاي چهل و سوم صحيفة سجاديه) در دست است. «حديقة هلاليّه » شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده است که ساير شارحان صحيفه از جمله سيّد عليخان مدني در شرح خود موسوم رياض السالکين از آن بسيار استفاده کرده اند. همچنين فوائد و نکات ادبي، عرفاني، فقهي و حديثي بسيار در اين اثر موجز به چشم مي خورد.
سوم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ بهایی
روز بزرگداشت شيخ بهايي
بهاء الدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبك متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام “جبع” يا “جباع” مي زيسته و از نژاد “حارث بن عبدالله اعور همداني” متوفي به سال 65 هجري از معاريف اسلام بوده است.
ناحيه “جبل عامل” همواره يكي از مراكز شيعه در مغرب آسيا بوده است و پيشوايان و دانشمندان شيعه كه از اين ناحيه برخاسته اند، بسيارند. در هر زمان، حتي امروزه فرق شيعه در جبل عامل به وفور مي زيسته اند و در بنياد نهادن مذهب شيعه در ايران و استوار كردن بنيان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجري به بعد ياري بسيار كرده و در اين مدت پيشوايان بزرگ از ميان ايشان برخاسته اند و خاندان بهائي نيز از همان خانواده هاي معروف شيعه در جبل عامل بوده است.
بهاءالدين در كودكي به همراه پدرش به ايران آمد و پس از اتمام تحصيلات، شيخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال 991 هجري قمري به قصد حج راه افتاد، به بسياري از سرزمينهاي اسلامي از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از 4 سال در حالي كه حالت درويشي يافته بود، به ايران بازگشت.
وي در علوم فلسفه، منطق، هيئت و رياضيات تبحر داشت، مجموعه تأليفاتي كه از او بر جاي مانده در حدود 88 كتاب و رساله است. وي در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن كردند.
نقش پدر مهم تر است یا مادر؟
چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و او در این سال ها کنار والدین است. با بزرگ تر شدن کودک و رشد شناختی و شخصیتی او، اما نیاز دیگری هم به نیاز های ابتدایی او اضافه می شود؛ نیاز به تربیت و آموزش از ساده ترین رفتارها مانند استفاده از دستشویی گرفته تا حرف زدن و بازی کردن.
در جامعه مدرن امروزی، عملا بعد از رسیدن کودک به سن مدرسه و ارتباط با دیگر همسالان، کودک بسیاری از آموزش ها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتی رسانه هایی مانند تلویزیون یاد می گیرد، اما تا قبل از مدرسه، کودکی که تنها با والدین خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت دارد، اما واقعا وظیفه اصلی تربیت کودک به عهده کیست؟
روان پزشکان چه می گویند؟
تربیت و پرورش کودک، شاید مهم ترین و سخت ترین وظیفه ای باشد که کسی در زندگی به عهده خواهد داشت. نظریات روان شناسان مشهوری مانند فروید و بندورا که بر تاثیر آموزش های دوران کودکی در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک تاکید دارند، اهمیت نقش والدین را نشان می دهد. بندورا معتقد است رفتار و شخصیت آدمی اکتسابی است یعنی بر اثر یادگیری شکل می گیرد. فروید پا را از این هم فراتر می گذارد و می گوید تنها تجارب چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و کودک در سال های اول تنها در کنار پدر و مادر است.
والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند که کودک با آنها مواجه است و در بین بقیه افرادی که در کنار کودک قرار دارند، والدین تاثیرگذارترین هستند. از همان سال های ابتدایی زندگی، کودک مفاهیمی مانند مهربانی، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین خود الگو می گیرد. او بسیاری از اینها را به طور ناخودآگاه و حتی بدون تلاش والدین از رفتارهای آنها کسب می کند به همین دلیل والدین باید کاملا نسبت به رفتار های خود در قبال کودک هشیار باشند.
والدین باید مشورت کنند
روان شناسان توصیه می کنند بهتر است والدین حتی قبل از بچه دار شدن با هم در مورد رفتارها و انتظارات شان در قبال کودک حرف بزنند و از نوع والدگری یکدیگر اطلاع داشته باشند. متخصصان می گویند والدین باید به یک نقطه مشترک در تربیت کودک برسند و این کار با حرف زدن و همچنین مشاهده نمونه های دیگر، بحث کردن در مورد مسائل مختلف تربیت کودک و مشکلاتی که ممکن است در مسیر آموزش کودک اتفاق بیفتد ، شکل می گیرد، اما مهم ترین نکته ای که والدین باید در مورد آن به توافق برسند، انضباطی است که کودک در چارچوب آن قرار خواهد گرفت. رفتار های کودک باید حد و مرز مشخصی داشته باشد، باید کسی باشد که به کودک درست یا غلط بودن هر رفتاری را آموزش دهد و در صورتی که والدین در این مورد با یکدیگر توافق نداشته باشند، کودک دچار سردرگمی خواهد شد. شکل دادن یک چارچوب رفتاری برای کودک به او کمک می کند که یاد بگیرد بعدها در اجتماع چطور رفتار کند.
مربی اصلی کودک کیست؟
به طور سنتی، مادرها وظیفه آموزش کودک را بر عهده دارند، اما گاهی پدر ها هم دوست دارند در این امر دخالت داشته باشند. به غیر از آموزش های شخصیتی که در بالا گفته شد، بعضی رفتارها و کارهای کوچک تر و به ظاهر کم اهمیت تری هم وجود دارند که کودک باید به تدریج آنها را از کسی یاد بگیرد. زمان استراحت و خواب، نوع غذا خوردن، بازی کردن، حرف زدن و چیزهایی از این قبیل، مسائل روزمره ای هستند که کودک در سال های اول زندگی باید یاد بگیرد. محققان در یک تحقیق با بررسی ۱۱۲ خانواده که کودکانی در سنین قبل از مدرسه داشتند به نتایج جالبی دست یافتند. آنها مشاهده کردند در خانه هایی که پدر با کودک بیشتر بازی می کند و ارتباطش با کودک در زمینه بازی های فکری، ورزش کردن، دویدن و محبت کردن است، والدین با هم همکاری مناسب تری در تربیت کودک دارند و مادر راحت تر می تواند به کودک آموزش های لازم را بدهد.
در این خانواده ها اغلب اختلاف کمتری هم در زمینه تربیت کودک وجود دارد. در نقطه مقابل، در خانه هایی که پدر سعی دارد در آموزش کارهایی مانند مراقبت های روزمره مثل حمام کردن و استفاده از دستشویی، مسواک کردن، آماده کردن غذا و چیزهایی از این قبیل دخالت کند، بعد از یک سال از نخستین مشاهده محققان، اختلاف های بیشتری بین والدین در زمینه تربیت کودک به وجود آمده است. در این خانواده ها والدین بیشتر از هم در زمینه تربیت کودک ایراد می گیرند و نحوه آموزش های یکدیگر را زیر سوال می برند. مخالفت های والدین در موضوعات مختلف رفتاری در این خانواده ها آشکار تر و حتی گاه به صورت جر و بحث هایی در حضور کودک هم مشاهده شد؛ موضوعی که به نظر کارشناسان کاملا بر تربیت کودک تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بسیاری از والدین می گویند که می خواهند تربیت کودک را به طور مشترک و با همراهی یکدیگر انجام دهند، اما در عمل این اتفاق کمتر رخ می دهد. از نظر کارشناسان، بهتر است یکی از والدین کودک نقش یک مربی را داشته باشد و والد دیگر صرفا نقش همراهی و کمک کردن را. آنها معتقدند بهتر است مادر به علت ارتباط بیشتر با کودک این نقش اصلی را برعهده بگیرد و پدر نظراتش را در مورد تربیت کودک تنها با مادر در میان بگذارد و خود سعی نکند به روش خود به کودک آموزش دهد.
نتایج این تحقیق کاملا نقش بحث و گفت وگوی والدین قبل از بچه دار شدن یا در سال های اول زندگی کودک در مورد چگونگی تربیت او را نشان می دهد. مشاوره های قبل از بارداری و آموزش والدگری قبل از بچه دار شدن یا حتی حین آن می تواند به والدین در مورد روش مناسب تربیت کودک کاملا کمک کند و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالی جلوگیری کنند.
نکته بسیار مهم در مورد این مشکلات این است که تفاهم نداشتن در روش تربیت کودک حتی ممکن است به تفاهم نداشتن در زندگی مشترک والدین هم منجر شود؛ مساله ای که می تواند تاثیر مخرب بیشتری در تربیت کودک داشته باشد. بسیاری از کودکان در سال های قبل از مدرسه و در سنین ۵ تا ۶ سالگی، کاملا مشکلات بین والدین را می فهمند و در صورتی که احساس کنند خودشان یا موضوعی مربوط به آنها باعث به وجود آمدن مشکل بین والدین شان شده ممکن است احساس سرخوردگی یا گناه کنند.
آموزش همه جانبه است
والدین باید به یاد داشته باشند مهم ترین راه تربیت کودک، نه فقط آموزش کلامی است بلکه آنها باید با فرزندشان زندگی کرده و در کنار او وقت بگذرانند.
وقت گذاشتن برای کودک، توسط والدینی که در بیرون از خانه شاغل هستند کار سختی است؛ اینجاست که زمان های مشترک مانند زمان صرف غذا و روزهای تعطیل اهمیت پیدا می کند. در این زمان ها تنها با کودک تان حرف نزنید، با یکدیگر هم ارتباط داشته باشید و اجازه دهید تا کودک قوانین زندگی را با مشاهده شما یاد بگیرد. همیشه حواس تان باشد که کودک تان شاهد رفتارهای شما خواهد بود و حتی به طور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.
حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کنید
شاپی سالیوان، یکی از روان شناسان مجری این تحقیق می گوید: «هنگامی که پدر و مادر هردو به یک اندازه می خواهند نقش مراقبتی و نظارتی داشته باشند و در مقابل هم قرار بگیرند، این کودک است که بین پدر و مادر له می شود.» او پیشنهاد می کند والدینی که این احساس را دارند بهتر است مسوولیت ها را با هم تقسیم کنند. حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کرده و هر کدام در حوزه خود به آموزش کودک بپردازد و در عین حال با هم همیشه در هماهنگی باشند که در این حوزه ها آموزش های متفاوتی به کودک ندهند. مادر ها می توانند بهداشت فردی را به کودک یاد بدهند و پدر نحوه رفتار با کودکان دیگر را به فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذیه کودک با مادر باشد و پدر، بازی کردن را به کودک یاد بدهد،
اما از آنجا که بیشتر رفتار های ما به عنوان پدر و مادر به طور ناخودآگاه به الگوی ذهنی خودمان از والدین مان برمی گردد و با توجه به نقش تاریخی مادران در تربیت کودک، ناخودآگاه این مادران هستند که قدرت اصلی در پرورش کودک محسوب می شوند و پدر ها بهتر است تنها با مادران همفکری و همراهی کنند.»
به عقیده دکتر سالیوان والدگری، به طور مشترک ممکن است بسیار ایده آل و مطلوب به نظر برسد، اما در عمل، کار بسیار سختی است.
دوست مرا بگوئید بیاید
امّ سلمه همسر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حکایت می کند:
در آن روزهائى که حضرت ، در بستر مرض و آن ناراحتى که سبب فوت و شهادت حضرتش شد، به بعضى از اطرافیان خود فرمود:
دوست مرا بگوئید بیاید، عایشه شخصى را به دنبال پدرش ابوبکر فرستاد و چون او وارد شد حضرت رسول صورت خود را از او برگرداند و اظهار داشت :
دوست مرا بگوئید بیاید، پس حفصه شخصى را به دنبال پدرش عمر فرستاد و چون عمر وارد شد، نیز حضرت صورت خود را برگرداند و فرمود:
دوست مرا بگوئید بیاید، در این هنگام فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، شوهرش علىّ بن ابى طالب علیه السلام را به حضور پدرش فرستاد؛ چون علىّ علیه السّلام وارد شد حضرت از جاى برخواست و از ورود علىّ علیه السلام تجلیل نمود و او را در بغل گرفته و به سینه خود چسبانید.
پس از آن علىّ علیه السلام اظهار داشت: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله هزار حدیثِ علمى به من تعلیم نمود که از هر یک از آن ها هزار رشته دیگر باز مى شود تا جائى که من و پیامبر عرق کردیم و عرق آن حضرت بر من و عرق من بر آن حضرت جارى گشت.
همچنین در این زمینه حضرت باقر العلوم علیه السلام حکایت می فرماید:
در آخرین روزهاى عمر پر برکت پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله ، در همان بیمارى و ناراحتى که در اثر زهر وارد شده بود و منجر به شهادت حضرتش گشت ، امام علىّ علیه السلام کنار بستر رسول خدا حضور داشت و سر مبارک آن حضرت را بر زانوان خود نهاده بود.
و مهاجرین و انصار در منزل آن حضرت حضور داشتند و برخى از ایشان اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند که ناگهان چشم هاى نازنین خویش را گشود و خطاب به جانشین خود امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام کرد و فرمود: برادرم ! آیا وصیّت مرا مى پذیرى؟
علىّ علیه السلام اظهار داشت : پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله هزار حدیثِ علمى به من تعلیم نمود که از هر یک از آن ها هزار رشته دیگر باز مى شود تا جائى که من و پیامبر عرق کردیم و عرق آن حضرت بر من و عرق من بر آن حضرت جارى گشت
و وعده ها و توصیه هاى مرا انجام مى دهى؟
امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام در پاسخ ، اظهار داشت : بلى، یا رسول اللّه! و شروع به گریستن کرد به طورى که از شدّت گریه و غم و اندوه نزدیک بود بیهوش گردد.
پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله به بلال فرمود: اى بلال! شمشیر و کلاه خود و زره و اسب و شتر و پارچه اى که در هنگام عبادت بر شکم خود مى بستم بیاور.
پس بلال حبشى دستور حضرت را اطاعت کرد و آن وسایل را به حضور ایشان آورد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: یا علىّ! این وسایل و اسباب ، مختصّ تو است ، آن ها را بردار و به خانه ات بِبَر، که پس از من بر تو مضایقه نکنند.
لذا امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام آن وسایل را برداشت ؛ و در حضور حاضران بر چشم و سر خود مالید و سپس آن ها را به خانه خود برد.
پول کم اما پُر برکت
مردى حضور رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله، آمد و چون متوجّه شد که پیراهن حضرت کهنه و پاره مى باشد، مبلغ دوازده درهم به آن حضرت داد.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله، به علىّ علیه السلام فرمود: این درهم ها را بگیر و پیراهنى مناسب براى من خریدارى نما.
علىّ علیه السلام مى فرماید: پول ها را گرفتم و روانه بازار شدم و پیراهنى به دوازده درهم خریده و نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آوردم .
حضرت نگاهى به آن پیراهن انداخت و اظهار داشت : اگر این پیراهن را عوض کنى و فروشنده پس بگیرد، بهتر است .
به همین جهت نزد فروشنده برگشتم و گفتم : رسول اللّه این پیراهن را دوست نداشت ، اگر ممکن است آن را پس بگیر، فروشنده هم پیراهن را تحویل گرفت و پول ها را برگرداند و چون پول ها را خدمت آن حضرت آوردم ، با یکدیگر روانه بازار شدیم تا پیراهنى مطابق میل خود خریدارى نماید.
در مسیر راه کنیزکى را دیدیم که کنارى نشسته و گریه مى کند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، علّت گریه او را جویا شد؟
کنیز گفت : خانواده ام چهار درهم به من داد که براى ایشان چیزى خریدارى کنم ؛ ولیکن آن ها را گم کرده ام و جراءت برگشتن به منزل راندارم .
در این هنگام حضرت چهار درهم به کنیز داد و فرمود: به خانه ات برگرد.
سپس به بازار رفتیم و حضرت پیراهنى را به چهار درهم خرید و چون آن را پوشید خدا را شکر نمود.
وقتى به سمت منزل مراجعت کردیم ، در بین راه مرد برهنه اى را دیدیم که مى گفت : هر کس مرا بپوشاند، خداوند او را از لباس هاى بهشتى بپوشاند.
امام علىّ علیه السلام افزود: چون رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، چنین دید فرمود: شکر خدا را که چه برکتى در این دوازده درهم قرار داد که دو برهنه پوشیده گشتند ویک بنده آزاد شد.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، پیراهن خریدارى شده را از بدن خود در آورد و به آن مرد برهنه پوشانید، سپس به بازار برگشتیم و حضرت پیراهنى دیگر به همان مبلغ خریدارى کرد و پوشید و شکر خدا را نمود، و چون به طرف منزل مراجعت کردیم ، هنوز آن کنیزک در جاى خود نشسته بود.
حضرت رسول به او فرمود: چرا به منزلت نرفته اى ؟
کنیز پاسخ داد: مى ترسم مرا کتک بزنند، حضرت فرمود: همراه من بیا تا به منزلتان برویم .
پس حرکت کردیم و چون به منزل رسیدیم ، پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله جلوى درب منزل ایستاد و اظهار داشت: «السّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهلَ الدّار»؛ کسى جواب نداد، حضرت دو مرتبه سلام کرد و باز جوابى نشنید.
و چون مرتبه سوّم سلام بر اهل منزل داد، از درون منزل جواب آمد: «وَ عَلَیْکَ السّلامُ یا رَسُول اللّه ورحمة اللّه و برکاته»؛ رسول خدا فرمود: چرا در مرحله اوّل و دوّم جواب سلام مرا ندادید؟
در پاسخ اظهار داشتند: چون سلام شما را شنیدیم ، دوست داشتیم که صداى شما را بیشتر بشنویم .
پس از آن پیامبر خدا اظهار داشت : این کنیز شما در آمدن به منزل قدرى تاءخیر داشته است ، از شما مى خواهم او را شکنجه نکنید.
اهل منزل گفتند: اى رسول خدا! به جهت قدوم مبارک شما او را آزاد کردیم .
امام علىّ علیه السلام افزود: چون رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، چنین دید فرمود: شکر خدا را که چه برکتى در این دوازده درهم قرار داد که دو برهنه پوشیده گشتند و یک بنده آزاد شد.