نقش پدر مهم تر است یا مادر؟
چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و او در این سال ها کنار والدین است. با بزرگ تر شدن کودک و رشد شناختی و شخصیتی او، اما نیاز دیگری هم به نیاز های ابتدایی او اضافه می شود؛ نیاز به تربیت و آموزش از ساده ترین رفتارها مانند استفاده از دستشویی گرفته تا حرف زدن و بازی کردن.
در جامعه مدرن امروزی، عملا بعد از رسیدن کودک به سن مدرسه و ارتباط با دیگر همسالان، کودک بسیاری از آموزش ها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتی رسانه هایی مانند تلویزیون یاد می گیرد، اما تا قبل از مدرسه، کودکی که تنها با والدین خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت دارد، اما واقعا وظیفه اصلی تربیت کودک به عهده کیست؟
روان پزشکان چه می گویند؟
تربیت و پرورش کودک، شاید مهم ترین و سخت ترین وظیفه ای باشد که کسی در زندگی به عهده خواهد داشت. نظریات روان شناسان مشهوری مانند فروید و بندورا که بر تاثیر آموزش های دوران کودکی در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک تاکید دارند، اهمیت نقش والدین را نشان می دهد. بندورا معتقد است رفتار و شخصیت آدمی اکتسابی است یعنی بر اثر یادگیری شکل می گیرد. فروید پا را از این هم فراتر می گذارد و می گوید تنها تجارب چند سال اول زندگی کودک شخصیت او را شکل می دهد و کودک در سال های اول تنها در کنار پدر و مادر است.
والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند که کودک با آنها مواجه است و در بین بقیه افرادی که در کنار کودک قرار دارند، والدین تاثیرگذارترین هستند. از همان سال های ابتدایی زندگی، کودک مفاهیمی مانند مهربانی، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین خود الگو می گیرد. او بسیاری از اینها را به طور ناخودآگاه و حتی بدون تلاش والدین از رفتارهای آنها کسب می کند به همین دلیل والدین باید کاملا نسبت به رفتار های خود در قبال کودک هشیار باشند.
والدین باید مشورت کنند
روان شناسان توصیه می کنند بهتر است والدین حتی قبل از بچه دار شدن با هم در مورد رفتارها و انتظارات شان در قبال کودک حرف بزنند و از نوع والدگری یکدیگر اطلاع داشته باشند. متخصصان می گویند والدین باید به یک نقطه مشترک در تربیت کودک برسند و این کار با حرف زدن و همچنین مشاهده نمونه های دیگر، بحث کردن در مورد مسائل مختلف تربیت کودک و مشکلاتی که ممکن است در مسیر آموزش کودک اتفاق بیفتد ، شکل می گیرد، اما مهم ترین نکته ای که والدین باید در مورد آن به توافق برسند، انضباطی است که کودک در چارچوب آن قرار خواهد گرفت. رفتار های کودک باید حد و مرز مشخصی داشته باشد، باید کسی باشد که به کودک درست یا غلط بودن هر رفتاری را آموزش دهد و در صورتی که والدین در این مورد با یکدیگر توافق نداشته باشند، کودک دچار سردرگمی خواهد شد. شکل دادن یک چارچوب رفتاری برای کودک به او کمک می کند که یاد بگیرد بعدها در اجتماع چطور رفتار کند.
مربی اصلی کودک کیست؟
به طور سنتی، مادرها وظیفه آموزش کودک را بر عهده دارند، اما گاهی پدر ها هم دوست دارند در این امر دخالت داشته باشند. به غیر از آموزش های شخصیتی که در بالا گفته شد، بعضی رفتارها و کارهای کوچک تر و به ظاهر کم اهمیت تری هم وجود دارند که کودک باید به تدریج آنها را از کسی یاد بگیرد. زمان استراحت و خواب، نوع غذا خوردن، بازی کردن، حرف زدن و چیزهایی از این قبیل، مسائل روزمره ای هستند که کودک در سال های اول زندگی باید یاد بگیرد. محققان در یک تحقیق با بررسی ۱۱۲ خانواده که کودکانی در سنین قبل از مدرسه داشتند به نتایج جالبی دست یافتند. آنها مشاهده کردند در خانه هایی که پدر با کودک بیشتر بازی می کند و ارتباطش با کودک در زمینه بازی های فکری، ورزش کردن، دویدن و محبت کردن است، والدین با هم همکاری مناسب تری در تربیت کودک دارند و مادر راحت تر می تواند به کودک آموزش های لازم را بدهد.
در این خانواده ها اغلب اختلاف کمتری هم در زمینه تربیت کودک وجود دارد. در نقطه مقابل، در خانه هایی که پدر سعی دارد در آموزش کارهایی مانند مراقبت های روزمره مثل حمام کردن و استفاده از دستشویی، مسواک کردن، آماده کردن غذا و چیزهایی از این قبیل دخالت کند، بعد از یک سال از نخستین مشاهده محققان، اختلاف های بیشتری بین والدین در زمینه تربیت کودک به وجود آمده است. در این خانواده ها والدین بیشتر از هم در زمینه تربیت کودک ایراد می گیرند و نحوه آموزش های یکدیگر را زیر سوال می برند. مخالفت های والدین در موضوعات مختلف رفتاری در این خانواده ها آشکار تر و حتی گاه به صورت جر و بحث هایی در حضور کودک هم مشاهده شد؛ موضوعی که به نظر کارشناسان کاملا بر تربیت کودک تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بسیاری از والدین می گویند که می خواهند تربیت کودک را به طور مشترک و با همراهی یکدیگر انجام دهند، اما در عمل این اتفاق کمتر رخ می دهد. از نظر کارشناسان، بهتر است یکی از والدین کودک نقش یک مربی را داشته باشد و والد دیگر صرفا نقش همراهی و کمک کردن را. آنها معتقدند بهتر است مادر به علت ارتباط بیشتر با کودک این نقش اصلی را برعهده بگیرد و پدر نظراتش را در مورد تربیت کودک تنها با مادر در میان بگذارد و خود سعی نکند به روش خود به کودک آموزش دهد.
نتایج این تحقیق کاملا نقش بحث و گفت وگوی والدین قبل از بچه دار شدن یا در سال های اول زندگی کودک در مورد چگونگی تربیت او را نشان می دهد. مشاوره های قبل از بارداری و آموزش والدگری قبل از بچه دار شدن یا حتی حین آن می تواند به والدین در مورد روش مناسب تربیت کودک کاملا کمک کند و به آنها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالی جلوگیری کنند.
نکته بسیار مهم در مورد این مشکلات این است که تفاهم نداشتن در روش تربیت کودک حتی ممکن است به تفاهم نداشتن در زندگی مشترک والدین هم منجر شود؛ مساله ای که می تواند تاثیر مخرب بیشتری در تربیت کودک داشته باشد. بسیاری از کودکان در سال های قبل از مدرسه و در سنین ۵ تا ۶ سالگی، کاملا مشکلات بین والدین را می فهمند و در صورتی که احساس کنند خودشان یا موضوعی مربوط به آنها باعث به وجود آمدن مشکل بین والدین شان شده ممکن است احساس سرخوردگی یا گناه کنند.
آموزش همه جانبه است
والدین باید به یاد داشته باشند مهم ترین راه تربیت کودک، نه فقط آموزش کلامی است بلکه آنها باید با فرزندشان زندگی کرده و در کنار او وقت بگذرانند.
وقت گذاشتن برای کودک، توسط والدینی که در بیرون از خانه شاغل هستند کار سختی است؛ اینجاست که زمان های مشترک مانند زمان صرف غذا و روزهای تعطیل اهمیت پیدا می کند. در این زمان ها تنها با کودک تان حرف نزنید، با یکدیگر هم ارتباط داشته باشید و اجازه دهید تا کودک قوانین زندگی را با مشاهده شما یاد بگیرد. همیشه حواس تان باشد که کودک تان شاهد رفتارهای شما خواهد بود و حتی به طور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.
حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کنید
شاپی سالیوان، یکی از روان شناسان مجری این تحقیق می گوید: «هنگامی که پدر و مادر هردو به یک اندازه می خواهند نقش مراقبتی و نظارتی داشته باشند و در مقابل هم قرار بگیرند، این کودک است که بین پدر و مادر له می شود.» او پیشنهاد می کند والدینی که این احساس را دارند بهتر است مسوولیت ها را با هم تقسیم کنند. حوزه های مختلف رفتاری را از هم جدا کرده و هر کدام در حوزه خود به آموزش کودک بپردازد و در عین حال با هم همیشه در هماهنگی باشند که در این حوزه ها آموزش های متفاوتی به کودک ندهند. مادر ها می توانند بهداشت فردی را به کودک یاد بدهند و پدر نحوه رفتار با کودکان دیگر را به فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذیه کودک با مادر باشد و پدر، بازی کردن را به کودک یاد بدهد،
اما از آنجا که بیشتر رفتار های ما به عنوان پدر و مادر به طور ناخودآگاه به الگوی ذهنی خودمان از والدین مان برمی گردد و با توجه به نقش تاریخی مادران در تربیت کودک، ناخودآگاه این مادران هستند که قدرت اصلی در پرورش کودک محسوب می شوند و پدر ها بهتر است تنها با مادران همفکری و همراهی کنند.»
به عقیده دکتر سالیوان والدگری، به طور مشترک ممکن است بسیار ایده آل و مطلوب به نظر برسد، اما در عمل، کار بسیار سختی است.