لینک ثابت
بند اول از شعر معروف محتشم كاشاني
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيـز عظيم است كـز زميـن بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
ايـن صبـح تيـره بـاز دميـد از كجـا كـز او كار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گويـا طلـوع مي كنـد از مغـرب آفتـاب كاشوب در تمتمي ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيـا بعيد نيسـت اين رستخيز عام كه نامش، محرم است
در بارگـاه قدس كه جاي ملال نيسـت سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
جـن و ملك بر آدميان نوحـه مي كننـد گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين پرورده كنار رسول خدا حسيــــن
منبع: كتاب سوگنامه كربلا(ترجمه لهوف سيد بن طاووس)
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري(مد ظله العالي) در جمع بسيجيان كرمانشاه
پايه اصلي كار بسيجي، اخلاص است
پايهى اصلى كار بسيجى، اخلاص است. «گمنام»، از جملهى تعبيرات امام (رحمت الله عليه) است: «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام». گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در كيش ما تجرد عنقا تمام نيست/در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت». براى خدا كار كردن، كه اين ناشى است از روحيهى اعتماد به خدا؛ ميدانيم كه پيش خداى متعال ضايع نميشود.
شما در خلوت عبادت ميكنيد، با خدا حرف ميزنيد، كسى هم نميفهمد؛ خاطرتان هم جمع است كه خدا دارد مىبيند، اين عبادت را محسوب ميكند؛ كرامالكاتبين الهى نميگذارند اين عبادت شما مثل عملى كه انجام نشده، بماند؛ نه، تحقق پيدا كرده، اين را يادداشت ميكنند؛ آن وقت «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره»؛ همين را مىبينيد. عين همين در فعاليتهاى اجتماعى است. شما يك حركتى را انجام ميدهيد براى خدا، يك اقدامى را ميكنيد براى خدا، يك تصميمى را ميگيريد براى خدا، هيچ كس هم نميفهمد؛ براى اين تصميم، پيش هيچ كس هم تفاخر نميكنيد؛ اين را خداى متعال ميفهمد، ميداند، مينويسد. به خداى متعال اعتماد داريد، به خداى متعال حسن ظن داريد. حالا گيرم ديگران نفهميدند. مگر ديگران چقدر به ما مزد ميدهند؟ در مقابل مزد الهى، اين مزدهاى دنيوى مگر چقدر است؟ بسيجى اينجورى فكر ميكند؛ لذاست كه اخلاص به خرج ميدهد، مخلصاً للَّه كار را انجام ميدهد.
اخلاص، يكى از خصوصيات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستىها و خودمحورىها و اينها بركنار خواهد شد؛ ثروتاندوزى براى خود، دست دراز كردن به اينجا، به آنجا، ديگر ممنوع خواهد شد. اينها همهاش ناشى از شرك است؛ شرك پنهان. وقتى كه اخلاص بود، شرك نبود، اينها ديگر از بين خواهد رفت. روحيهى بسيجى اين است. در مديريتهاى كشور، در نظام عمومى كشور و سازماندهى عمومى كشور، در فعاليتهاى گوناگون، در فعاليتهاى مرسوم دولتى، در فعاليتهاى شخصى، همه جا روحيهى بسيجى ميتواند خودش را نشان بدهد.
منبع: khamenei.ir
شاخصه هاي جهاد اقتصادي در قرآن
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) سال 1390 هجري خورشيدي را به نام سال جهاد اقتصادي نامگذاري نمودند و در پيام نوروزي خويش فرمودند: «من اين سال را سال جهاد اقتصادي نامگذاري مي كنم و از مسئولان كشور، چه دولت، چه مجلس، چه بخش هاي ديگر كه مربوط به مسائل اقتصادي مي شوند و همچنين از ملت عزيزمان انتظار دارم كه در عرصه اقتصادي با حركت جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبيعي كافي نيست، بايد در اين ميدان حركت جهشي و مجاهدانه داشت.»
ما مسلمانان معتقد هستيم در قرآن كريم آياتي است كه هر يك از آن ها خود به تنهايي مي تواند شاخصه اي از شاخصه هاي عدالت اقتصادي و مرزبندي بين برنامه هاي اقتصاد پيشرفته اسلام با ساير برنامه هاي اقتصادي ساخته فكر بشر باشند. با اين بيان در اين نوشتار سعي بر آن است كه به برخي از شاخصه ها با مراجعه به آيات قرآن پرداخته شود.
دعوت از عموم مردم درايجاد بازار تجاري سالم
يكي ازموضوعاتي كه در اقتصاد ديروز وامروز جهان نقش كليدي و اساسي را عهده دار است و مي توان گفت نبض جهان اقتصاد وابسته به آن است،بازار معاملاتي كشور هاي جهان است. در هنگام معامله يكي از اموري كه براي هر دو طرف معامله مهم است اين است كه از جانب طرف ديگر مطمئن باشد واين احساس امنيت را داشته باشدكه معامله از جانب طرف مقابل به هم نمي خورد قرآن كريم نيز به اين مسئله توجه نموده است و مي فرمايد:«يا ايها الذين آمنوا افوا بالعقود…»(مائده/1)اي كساني كه ايمان آورده ايد به قرارداد ها وفا كنيد…ودر جاي ديگر مي فرمايد:«و افوا بالعهد ان العهد كان مسئولا…»(اسراء/34)و به پيمان خود وفا كنيد كه از پيمان مورد پرسش قرار مي گيريد واين آيه شريفه مانند غالب آياتي كه وفاي به عهد را مدح و نقض آن را مذمت كرده، هم شامل عهدهاي فردي و بين دو نفري است و هم شامل عهد هاي اجتماعي و قومي است.
استفاده صحيح از پول ومال در مبادلات اقتصادي
از مهمترين ابزاري كه در معاملات اقتصادي جوامع مختلف به كار مي رود پول رايج مردم ان كشور است.اسلام به منظور مبارزه با هر گونه بهره وري نادرست و ستيزه هاي ابليسي، جمع مال و ثروت به صورت غير مشروع را محكوم داشته و باليدن وهدف دانستنش را به بار انتقاد گرفته مي فرمايد:«ويلٌ لكلّ همزةٍ لمزةٍ الّذي جمع مالاً و عدّده يحسب أنّ ماله أخلده كلّا لينبذنّ في الحطمه»(همزه/1-4)واي بر هر بسيار بدگوي وعيب جوي! همان كسي كه ثروت را جمع آوري كرده و آن را شمارش نمود.مي پندارد ثروتش او را ماندگار كرده است هرگز چنين نيست،به طور قطع در دوزخ در هم شكنده افكنده مي شود.
برخورداري آحاد جامعه از تامين اجتماعي
عدالت در مورد وضعيت اقتصادي مردم ايجاب مي كند كه براي نيازمندان تامين اجتماعي برقرار شود تا بي نياز شوند.در روايتي نيز از امام صادق «عليه السلام » آمده است:«ما اوسع العدل،ثم قال ان الناس يستغنون اذا عدل بينهم…»(اصول كافي،ج3،ص568)عدل چقدر وسيع است!سپس فرمود:به تحقيق هر گاه ميان مردم عدالت اجرا شود،بي نياز مي شوند.درهمين راستا اسلام عزيز صدقه وزكات را قرار داده است و خطاب به ولي امر مسلمين مي فرمايد:«خذ من أموالهم صدقه تطهّرهم»(توبه/103)همچنين راه هاي توزيع اين اموال رابيان مي نمايدو مي فرمايد:«إنّما الصّدقات للفقراء و المساكين…»(توبه/60)قرآن كريم در مسير بي نيازي اقشارمختلف جامعه خمس راتشريع فرموده و مي فرمايد:«واعلموا أنّما غنمتم من شيء فإنّ لله خمسه وللرّسول ولذي القربي واليتمي والمساكين وابن سبيل إن كنتم ءامنتم بالله وما أنزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان والله علي كل شيءٍ قديرٍ»(انفال/41)وبدانيد جز اين نيست غنيمت گرفتيد از چيزي پس به درستي كه براي خداست پنج يك آن ،روزي كه به هم رسيدند آن دو گروه.
منبع: برگرفته از پايان نامه سطح3 خانم ژيلا شفيع زاده
به مناسبت رحلت علامه جعفري در 25 آبان ماه
برنامه شبانه روزی علامه جعفری درنجف
زحماتی که علامه جعفری(ره) در راه کسب علم متحمل شده واقعا طاقتفرسا است، برنامه شبانهروزی ایشان به این صورت بوده است که قبل از اذان صبح بیدار شده و به بارگاه مولیالموحدین مشرف میشدند و بعد از اینکه نماز میخواندند، مختصر صبحانهای میخوردند و به مباحث علمی و درسی میپرداختند و وقت بیکاری نداشتند و این هم در شرایطی بوده است که حتی برای تهیه غذا معمولا پول کافی نداشتند.
کفاشی به خاطر امرار معاش در نجف
علامه میگفتند که در آن موقع ماهیانه سه دینار از آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی دریافت می کردند و این سه دینار، علیرغم قناعتی که داشتند در 7-8 روز اول تمام میشد و اکثر طلبهها حتی آنهایی که در رده اجتهاد بودند مجبور میشدند به کارهایی مثل بنایی و کشاورزی بپردازند تا هزینه زندگی طلبگی خود را تامین کنند پسر ايشان مي گويد: من یک بار از علامه پرسیدم، شما برای تامین مخارج چکار میکردید؛ فرمودند: «چون من در نوجوانی در تبریز کار کفاشی انجام داده بودم؛ در نجف نیز چرخ خیاطی کوچکی را تهیه کرده بودم و از مغازهها سفارش گرفته و روزانه 2 یا 3 ساعت کفاشی میکردم.»
علامه میگفتند: گرمای نجف در تابستانها به حدی بود که پرداختن به هیچ کاری ممکن نبود و ما آنقدر به درس علاقه داشتیم که شبها تا نصف بدن و بعضی وقتها تا زیر گردن در آب فرو میرفتیم و در نور چراغ نفتی کتاب به دست تا صبح مطالعه میکردیم.
رمز موفقیت
حافظه یکی از عللی است که در فهمیدن و یادگیری کمک میکند، اما آنچه مهم است پشتکار و علاقه است که اگر باشد تقویت حافظه هم حاصل میشود. ایشان رمز موفقیت خود را در علاقهاش به علم میدانست و البته اصل عنایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده است که علامه میگفتند: «بعد از جریان دیدار با امام علی (علیه السلام)، کتابها را که باز میکردم فکر می کردم؛ اینها را من قبلا خواندهام» و همه اینها به خاطر تهذیب نفس و تزکیه علامه بوده است.
منبع:حوزه نيوز
ازچوبه دار تا توسل به حضرت زهرا«سلام الله عليها»
مرحوم علامه العمري (عالم بزرگ شيعيان عربستان) در يكي از اين جريانها سالها پيش با انتشار اعلاميههايي در دفاع از شيعيان و حقوق آنها در عربستان و بهويژه شهر مدينه بين اقشار مختلف مردم، به اصرار وهابيها به زندان افتاد و دادگاه سعودي وي را به اعدام محكوم كرد اما علامه العمري از اعدام جان سالم به در برد.
وي خاطره آن حادثه را اينچنين تعريف كرده است: همه چيز دست به دست هم داد تا من را اعدام كنند و پس از چندماه زنداني شدن سرانجام روز اعدام فرا رسيد؛ من را در ملأ عام و مقابل هزاران شيعه و برخي عاملان حكومت به پاي چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند؛ به حضرت زهرا (سلام الله عليها) توسل كرده و زير لب با خودم گفتم: يا حضرت زهرا من فقط براي دفاع از شما و آبروي شما به پاي چوبه دار آمدهام. ياريام كن! وقتي طناب دار را كشيدند پس از حدود 30 ثانيه طناب پاره شد و من بيهوش شدم و ديگر چيزي از آن لحظه هم بياد نميآورم و وقتي به هوش آمدم 35 روز گذشته بود و در يكي از بيمارستانهاي مدينه بستري بودم و فهميدم نجات يافتهام.
منبع: سايت تبيان
تولد امام هادي «عليه السلام» روز سه شنبه نيمه ذي حجه سال دويست و دوازده هجري قمري در مدينه بوده است و در سوم رجب دويست و پنجاه و چهار در سامرا رحلت فرموده است و عمر ايشان چهل ويك سال و هفت ماه بوده است و مادرش كنيزي به نام سمانه است و مدت امامت ايشان سي و سه سال بوده است و مدت توقف ايشان در سامرا ده سال و چند ماه بوده است.(روضه الواعظين،ترجمه مهدوي دامغاني،ص402)
بحار الانوار در مورد محل زندگي اين امام بزرگوار مي نويسد:«سَمِعْتُ مَشَايِخَنَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ الْمَحَلَّةَ الَّتِي يَسْكُنُهَا الْإِمَامَانِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليهما السلام) بِسُرَّ مَنْ رَأَى كَانَتْ تُسَمَّى عَسْكَرَ فَلِذَلِكَ قِيلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا الْعَسْكَرِيُّ»؛ محله اي كه دو امام هادي و امام حسن عسكري(عليهما السلام) در آن زندگي مي كردند سامرا نام داشت كه به آن محله عسكر نيز مي گفتند و به همين دليل به اين دو امام عسكري مي گويند.
اين كتاب شريف به نقل از مناقب ابن شهرآشوباسم و كنيه امام دهم را چنين بيان مي كند:«اسْمُهُ عَلِيٌّ وَ كُنْيَتُهُ أَبُو الْحَسَنِ لَا غَيْرُهُمَا وَ أَلْقَابُهُ النَّجِيبُ الْمُرْتَضَى الْهَادِي النَّقِيُّ الْعَالِمُ الْفَقِيهُ الْأَمِينُ الْمُؤْتَمَنُ الطَّيِّبُ الْمُتَوَكِّلُ الْعَسْكَرِيُّ وَ يُقَالُ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ وَ الْفَقِيهُ الْعَسْكَرِيُّ
وَ كَانَ أَطْيَبَ النَّاسِ مُهْجَةً وَ أَصْدَقَهُمْ لَهْجَةً وَ أَمْلَحَهُمْ مِنْ قَرِيبٍ وَ أَكْمَلَهُمْ مِنْ بَعِيدٍ إِذَا صَمَتَ عَلَيْهِ هَيْبَةُ الْوَقَارِ وَ إِذَا تَكَلَّمَ سِيمَاءُ الْبَهَاءِ وَ هُوَ مِنْ بَيْتِ الرِّسَالَةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ مَقَرِّ الْوَصِيَّةِ وَ الْخِلَافَةِ شُعْبَةٌ مِنْ دَوْحَةِ النُّبُوَّةِ مُنْتَضَاةٌ مُرْتَضَاةٌ وَ ثَمَرَةٌ مِنْ شَجَرَةِ الرِّسَالَةِ مُجْتَنَاةٌ مُجْتَبَاةٌ وُلِدَ بِصَرْيَا مِنَ الْمَدِينَةِ النِّصْفَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ سَنَةَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ وَ مِائَتَيْنِ»؛ نامش علي و كنيهاش ابو الحسن بود كه جز اين نام و كنيه نداشت اما داراى لقبهاى زيادى از قبيل: نجيب، مرتضى، هادى، نقى، فقيه، امين، مؤتمن، طيّب، متوكل، عسكرى بود آن جناب را ابو الحسن ثالث و فقيه عسكرى ميگفتند.
از تمام مردم خوشبوتر و راستگوتر و با نمكتر و كاملتر بود هنگام خاموشي آثار هيبت و سنگينى در چهرهاش آشكار بود و در موقع سخن گفتن چهرهاى گيرا و جذاب داشت از خاندان نبوت و امامت بود و پسنديدهترين فرد خاندان رسالت و برگزيدهترين شخصيت منسوب به پيامبر اكرم بود.
سال دويست و دوازده نيمه ذيحجه در محلي بنام صريا از اطراف مدينه متولد شده.
در كتاب گرانسنگ بحارالانوار آمده است: پس از قرائت اذن دخول، جهت عرض سلام به امام هادي «عليه السلام» بخوان:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّكِيَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبْلَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا آلَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَقَّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ الْأَنْوَارِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا زَيْنَ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَلِيلَ الْأَخْيَارِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عُنْصُرَ الْأَطْهَارِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رُكْنَ الْإِيمَانِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ الصَّالِحِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَلَمَ الْهُدَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَلِيفَ التُّقَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَمُودَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَاتِمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْأَمِينُ الْوَفِيُّ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الرَّضِيُّ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الزَّاهِدُ التَّقِيُّ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّالِي لِلْقُرْآنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُبَيِّنُ لِلْحَلَالِ مِنَ الْحَرَامِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّجْمُ اللَّائِحُ أَشْهَدُ يَا مَوْلَايَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بَرِيَّتِهِ وَ أَمِينُهُ فِي بِلَادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ وَ الْمُخْتَصُّ بِكَرَامَةِ اللَّهِ وَ الْمَحْبُوُّ بِحُجَّةِ اللَّهِ وَ الْمَوْهُوبُ لَهُ كَلِمَةُ اللَّهِ وَ الرُّكْنُ الَّذِي يَلْجَأُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ وَ تَحْيَا بِهِ الْبِلَادُ أَشْهَدُ يَا مَوْلَايَ أَنِّي بِكَ وَ بِآبَائِكَ وَ أَبْنَائِكَ مُوقِنٌ مُقِرٌّ وَ لَكُمْ تَابِعٌ فِي ذَاتِ نَفْسِي وَ شَرَائِعِ دِينِي وَ خَاتِمَةِ عَمَلِي وَ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاكُمْ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلَانِيَتِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
بحارالانوار،ج99،ص64
تدبیر در مضامین دعای عرفه مهمتر از قرائت آن است
متن گفتار استاد فاطمی نیا درخصوص روز عرفه
روز عرفه برحسب آنچه از روایات زیادی استفاده میشود از لحاظ معنوی یكی از روزهای مهم و سرنوشت ساز است روزی است كه پروردگار متعال آن را پر از بركات قرار داده و وقتی شما به كتبی كه در این رابطه نوشته شده نگاه كنید میبیند كه چقدر اعمال و دعا در این روز بسیار بزرگ وارد شده است. حدیثی كه از حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین وارد شده خیلی انسان را بیدار میكند و تشویق میكند نسبت به دعا در روز عرفه و معنویت این روز حضرت شنید در روز عرفه یك نفر از مردم گدایی میكند، فرمود كه: آیا در چنین روزی از مردم طلب میكنی؟ در حالی كه امروز روزی است كه امید میرود بچههایی كه در رحم مادران هستند آنها هم خوشبخت شوند.
ما در بعضی از روایات داریم كه اهمیت دعا را نشان میدهد و می گوید كه روزه در این روز مهم است؛ ولی اگر كسی روزه بگیرد و ضعف روزه باعث شود كه او خوب نتواند به دعا بپردازد روایت است كه آن روز را آن شخص روزه نگیرد. خیلی زیباست، این حدیث نشان میدهد كه دین ما دین عقل است و دین مقدس بازی نیست.
آن چیزی كه در روز عرفه داریم و باید به آن توجه داشته باشیم دعای اباعبدالله(عليه السلام) است كه مضامین آن عرشی است و مهمتر آنكه كسانی كه آن را مي خوانند در مضامين ارزشمند آن تدبير كنند. یكی از اولیا خدا میگفت: شما دعا را برای فهمیدن و ترقی بخوانید، ثواب به دنبال خودش میآید منتها ما اینطور بارآمدهایم كه دعا را برای ثوابش میخوانیم اگر شما در مضامین دعای عرفه توجه بكنید مضامین عالیه ای دارد كه فهم بعضی از این مفاهیم امكان دارد سرنوشت معنوی انسان را عوض كند، دعای عرفه دعای بسیار عظیمالقدری است.
یك فراز هم از دعای امام حسین در روز عرفه را مطرح كنیم و مختصر توضیح دهیم آن فراز این است كه به خدا عرض میكند ‘’ یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ، ‘’ كه این خیلی مهم است و البته همه دعا مهم است و این فراز خیلی مهم است اين قسمت از دعا مثل ساحران فرعون است ‘’یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ ‘’ ای خدایی كه نجات دادی ساحران فرعون را بعد از انكار طولانی بعد از كفر طولانی… یك وقتی میبینید یك آدم مومنی است یك گناهی كرده خطایی كرده و استغفار كرد خدا او را نجات میدهد یك وقت هم نه یك عمر در دربار فرعون از این افراد پذیرایی می كند كه فقط شما باشید كه یك وقت ممكن است وجودتان لازم بشود و در برابر پیامبر عظیمالشان الهی حضرت موسی (عليه السلام) خواستند از اینها استفاده كنند ولی وقتی كه حضرت موسی عصای خود را انداخت و اینها چون ساحر بودند و خود اهل فن بودند دیدند كه این كار از قماش كار اینها نیست و یك مقوله دیگری است و این است كه اولین كسانی كه ایمان آوردند آنها بودند كه در قرآن میفرماید فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً (طه - 70) كه اینها به سجده افتادند و گفتند: قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (طه - 70) و خلاصه اینها شدند مومنین نمره یك به حدی كه فرعون آمد گفت: من دست و پای شما را قطع میكنم و به دار میآویزم؛ ولی باز هم گفتند: هیچ ایرادی ندارد هیچ مهم نیست وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ ( زخرف - 14)ما به سوی پروردگارمان میرویم.
من نقل به معنا میكنم غرض اینست كه اینطور یك عده كافر به این درجه از ایمان برسند كه حتی اینها را تهدید كنند به بریدن دست و پا و اینها باز هم بگویند كه برایشان مهم نیست. از اینجا استفاده میكنیم كه عظمت خدا، كرم خدا و عفو خدا و قدرتش را در این روز بزرگ حضرت امام حسین (ع) قصد دارد به ما معرفی كند كه ساحران فرعون نجات پیدا كردند بگوییم كه ما هم این طمع را داریم در تو و حالا ممكن است نقصان و كوتاهی ما به درجه ساحران فرعون نرسد ولی حضرت در این دعا میگوید ‘’یاكلون رزقه و یعبدون غیره'’ این ساحران رزق خدا را میخوردند و عبادت غیرخدا میكردند این ظلمت در ظلمت است….ما در این روز به خدا عرض كنیم كه: ما نمی گوییم كه بندگان ممتازی هستیم؛ اما هر چه هستیم دیگر به درجه ظلمت آنها نرسیدهایم تو كه آنها را دستگیری كردی یقیناً ما را هم دستگیری خواهی كرد كه باید به این حرف ایمان قلبی داشته باشیم با ایمان این حاجت را بخواهیم كه خدا مرحمت میكند و نه با شك و تردید و یا بگوییم كه آن زمان شرایط یك جور دیگر و الان جور دیگر است سنن خدا هیچ وقت عوض نمیشود
یكی از سنن پروردگار اینست كه هر كس از پروردگار خالصانه هدایت و بندگی بخواهد به او مرحمت میكند.