لینک ثابت
ما خون دلها خورده ایم…! ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود!
من آنروز یک عشق داشتم ؛ پیروزی یا شهادت ، بعضی ها امروز هر ساعت ، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!
من آنروز از گل و لای و خاک سنگرها بر لباسهای ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای لی خاک نما و پاره پوره خارجی!
من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند!
من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم ، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند : من های کلاسم ،نگاهم کنید!
من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ، بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند : همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه عوض شده و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست !چادر را تجربه نکرده ام ، قدیمی است!
من آنروز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ ( آتش) بفرستند ، بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند : برایم شارژ بفرست!
من آنروز مشامم از بوی دود و باروت پر بود و برای رسیدن به هدفم ، از آن لذت می بردم ، بعضی ها امروز از بوی الکل در انواع ادکلن های خارجی!
من آنروز خشاب و اسلحه ام را برای نابودی دشمن در بغل گرفته بودم و بعضی ها امروز سگ های نجس تزئینی گران قیمت را!
من آنروز در جبهه ، اوقات فراغتم را در چاله هایی ، قرآن و دعا می خواندم ، اسغفار می کردم و لذت می بردم ، بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت ، پرسه می زنند و روم عوض می کنند!
من آنروز در هنگام عملیات ، در گوشی بیسیم ، یا زهرا(س) و یا حسین(ع) می گفتم و بعضی ها امروز در گوشی خود ،از نفس ، عشق ، ناز و فدایت شوم به نامحرم و ناشناس!
من آنروز در خط ، یک دست لباس خاکی داشتم وبا آن احساس غرور ، زیبایی و عزت کرده و شکر خدا می گفتم ، بعضی ها امروز لباس های رنگارنگ خارجی و صورتی تزئین شده اما خود انگاره ای زشت که هیچگاه با تغییر مد ،از خودشان راضی نمی شوند!
من آنروز با ذکر استغفرالله وقت می گذراندم و بعضی ها امروز با دگمه های بیجان موبایل برای اس ام اس های عاشقانه جدید و یا کلیدهای کیبورد برای ارسال پی ام های عمومی دعوت به دوستی با نامحرمان در چت روم ها!
من آنروز باد گیرم را تا روی دست و پا می کشیدم تا شیمیایی نشوم و برای دفاع توان داشته باشم، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اند که رهگذران را هم آلوده کنند!
من آنروز در خط مقدم حتی مراقب عطسه هایم بودم که حضور گروهانم را به دشمن راپرت ندهم ، بعضی ها امروز بی واهمه در خیابان قه قه می زنند و با بزک وآرایش و البسه رنگارنگ ، جلب تو جه نامحرم کرده و می گویند : مرا نیز به حساب آورید ، آدمم!
من آنروز قبل از عملیات از حلالیت خواهی از همرزمانم و بعد از عملیات ، از شکر خدا و یاد دوستان شهیدم صحبت می کردم و بعضی ها امروز از پایان سریال های عاشقانه فارسی وان و من و تو و مارک نوشیدنی های سر میز آنها!
صفحات: 1· 2
« بسم الله الرحمن الرحیم »
تفسیر آیه ی 7 سوره ی مبارکه الرحمن؛
“ و السّماء و وضع المیزان “
در صورتی که مراد به کلمه « سماء» جهت بلندی و بالا باشد معنای آن عبارت میشود از اینکه سماء را در اصل بلند و بالا آفرید، نه اینکه بعد از خلقت آن را بلند کرد و به بالا برد، و درصورتیکه مراد به آن خود جهت بالا نباشد، بلکه اجرامی باشد که در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معنای رفع آن تقدیر محل های آن ها خواهد بود و معنای جمله این خواهد بود که خدای تعالی محل ستارگان را نسبت به زمین بلند قرار داد، و این تقدیر را آن روزی کرد که زمین و آسمان همه یکپارچه بود؛ بعدا آنها را جدای از هم کرد.
و اگر منظور از رفع سماء منازل ملائکه و مصادر امر الهی و از آن جمله وحی بوده باشد، در این صورت مراد به رفع، رفع معنوی خواهد بود؛ البته ممکن هم هست که منظور از رفع را اعم از حسی و معنوی بگیریم.
و اما اینکه فرمود: « و وضع المیزان» مراد به میزان همان چیزی ست که به وسیله ی آن هر چیزی را میسنجند و اندازه گیری میکنند. چیزی که هست میزان هر چیزی به حسب خود آن چیز است و میزانی که با آن عقاید و گفتار و کردارها را میسنجند چیزی دیگر است.
بعضی گفته اند: مراد به میزان عدالت است و معنای جمله این است که خداوند عدالت را در بین شما برقرار کرد تا مساوات را میانه ی اشیاء برقرار سازید، و هر چیزی را در جای خودش به کار بسته، حق هر چیزی را به آن بدهید.
بعضی دیگر گفته اند: مراد به میزان همین ترازوی معمولی است که وزن ها را با آن معین میکنند. ولی معنای اول وسیع تر و عمومی تر است.
“منبع: تفسیر شریف المیزان“
e="font-size: large;">نمونه ای از نامه حضرت امام به همسرش
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم مبتلا گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوشی در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد، می گذرد، ولی بحمداللّه تا کنون هر چه پیش آمده خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.
اين روزها در دنياي خوش آب و رنگ و خوشمزه ميوه ها، گوجه سبز، چغاله بادام و توت فرنگي دهان همه را آب مي اندازد. اين نوبرانه هاي بهاري گرچه با قيمتي بسيار گزاف در ارديبهشت هر سال عرضه مي شود، اما بيشتر افراد را در هر سن و سالي براي چشيدن طعم و مزه خود تهييج مي کند. اين نوبرانه ها، ميوه هاي بسيار مفيدي است؛ ميوه هايي که با سرشار بودن از فيبر، ويتامين و املاح؛ همچنين غني بودن از آنتي اکسيدان ها بهترين فرصت را براي مقابله با عوامل التهابي، بيماري زا و تقويت سيستم ايمني بدن فراهم مي کند.
چغاله بادام
چغاله بادام یکی از پرطرفدارترین میوه های فصل بهار هست که برای یک مدت کوتاهی هم به بازار میاید. در این حالت میوه بادام کاملا رشد نکرده و کال است که با عنوان چغاله بادام مصرف میشود. در قدیم معتقد بودند این میوه نارس باعث تقویت لثه و ریشه دندانها میشود و برای خشکی دهان مفید است.
چغالههایی که مقداری تلخی دارند حاوی مقدار بسیار کمی اسیدسیانیدریک و ترکیبی از سم خطرناک سیانور هستند که مصرف زیاد آن میتواند منجر به مسمومیت در مصرفکننده شود.
به طور کلی مواد مغذی میوه کال و نارس بادام کمتر از میوههای رسیده است و از نظر کلسیم، آهن و به طور کلی املاح معدنی در سطح پایینتری قرار دارد. رسیده این میوه افراد را در برابر بیماریهایی چون پوکی استخوان ، افزایش کلسترول ، کمخونی و چسبندگی رودهها محافظت میکند، اما تا وقتی کال است از این ویژگیها برخوردار نیست.البته این میوه در صورت عدم افراط و رعایت برخی نکات بهداشتی فایده مهمی چون جلوگیری از گرفتگی عضلات دارد. در واقع میوه سبزرنگی نظیر چغاله بادام که کال و نارس است سرشار از کلروفیل است. کلروفیل داخل بدن در مسیر کانال گوارشی به تولید منیزیم کمک شایانی میکند و از آنجا که منیزیم برای کاهش گرفتگی عضلات نقش بسزایی دارد، خوردن متعادل آن میتواند تا حدی در بهبود گرفتگی عضلات مفید واقع شود.
از سوی دیگر این نوبرانه ترکیبات اسیدی دارد که وجود آنها در معده مانع آسیب رسیدن به بافت معده و بروز سرطان معده میشود؛ البته باید گفت این نوبرانه از نظر ویتامین C کامل نیست و کم کالری بودن آن نیز موجب لاغری نمیشود.
این میوه اغلب هضم سنگینی دارد و از آنجا که با هدف کسب سود بیشتر توسط باغداران با وسوسه دلالان و واسطهها زودهنگام عرضه میشود بیش از حد کال و نارس بوده و طبیعت آن بسیار سرد است به گونهای که فرد با مصرف بیش از اندازه آن به اصطلاح سردی میکند و گاهی دچار عوارضی از قبیل دلدرد، تهوع، اسهال و سردرد میشود.
اگر چغاله بادام به صورت بهداشتی کمپوت، خورش یا ترشی شود مصرف متعادل آن میتواند تا حدودی مواد مغذی را به بدن برساند.چون این میوه با پوست مصرف میشود باید حتما در ضدعفونی کردن و شستن آن دقت کرد.
اغلب میوهفروشان و فروشندگان دورهگرد با آب جوی یا چاه مبادرت به شستن این میوه میکنند که میتواند عاملی برای بروز بیماریهای گوارشی بویژه حصبه شود.
بیماری حصبه نوعی عفونت باکتریایی است که از طریق مصرف آب یا غذای آلوده میتواند به انسان منتقل شود که در کودکان و افراد بالای ۶۰ سال رایجتر است.
عوارض این بیماری شامل کاهش شدید آب و املاح بدن ، سوراخ شدن رودهها، خونریزی دستگاه گوارش، عفونت استخوان و هپاتیت است.
در مدينه برايش خبر آمد كه چهار پسر تو در خدمت حسين بن على عليهالسلام شهيد شدند.
براى اين پسرها ندبه و گريه مىكرد. گاهى سر راه عراق و گاهى در بقيع مىنشست و ندبههاى جانسوزى مىكرد.زنها هم دور او جمع مىشدند. مروان حكم كه حاكم مدينه بود،با آن همه دشمنى و قساوت گاهى به آنجا مىآمد و مىايستاد و مىگريست.
از جمله ندبههای ایشان اين است:
لا تدعونى ويك ام البنين
تذكرينى بليوث العرين
كانتبنون لى ادعى بهم
و اليوم اصبحت و لا من بنين
اى زنان!من از شما يك تقاضا دارم و آن اين است كه بعد از اين مرا با لقب ام البنين نخوانيد(چون ام البنين يعنى مادر پسران،مادر شير پسران)،ديگر مرا به اين اسم نخوانيد.وقتى شما مرا به اين اسم مىخوانيد،به ياد فرزندان شجاعم مىافتم و دلم آتش مىگيرد.
زمانى من ام البنين بودم ولى اكنون ام البنين و مادر پسران نيستم.
يا من راى العباس كر على جماهير النقد
و وراه من ابناء حيدر كل ليث ذى لبد
انبئت ان ابنى اصيب براسه مقطوع يد
ويلى على شبلى امال براسه ضرب العمد
لو كان سيفك فى يديك لما دنى منه احد
اى چشمى كه در كربلا بودى و آن منظرهاى كه عباس من،شير بچه من،حمله مىكرد مىديدى و ديدهاى!
اى مردمى كه آنجا حاضر بودهايد!براى من داستانى نقل كردهاند، نمىدانم اين داستان راست است يا نه. يك خبر خيلى جانگداز به من دادهاند، نمىدانم راست است يا نه.
به من گفتهاند كه اول دستهاى پسرت بريده شد،بعد در حالى كه فرزند تو دست در بدن نداشت يك مرد لعين آمد و عمودى آهنين بر فرق او زد. واى بر من كه مىگويند بر سر شير بچهام عمود آهنين فرود آمد.
عباس جانم!فرزند عزيزم!من خودم مىدانم كه اگر دست در بدن داشتى هيچ كس جرات نزديك شدن به تو را نمىكرد.
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.
« مجموعه آثار شهید مطهری ج17-منتهى الآمال،ج 1/ص386»
ریان بن صلت» می گوید: محضر حضرت رضا (ع) رسیدم و عرض کردم: درباره قرآن چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند: کلام خداوند است. از آن تجاوز نکنید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه می شوید. (1)
همچنین حضرت در شأن قرآن می فرمایند: «قرآن ریسمان محکم الهی است؛ قرآن راه برتری است که انسانها را به سوی بهشت راهنمایی می کند و از آتش دوزخ می رهاند، گذشت زمان آن را فرسوده نمی کند و گفتار آدمیان آن را تباه نمی سازد. زیرا اختصاص به زمان خاصی ندارد و دلیل روشنی برای همه انسانهاست. از پیش رو و پشت سر، خط بطلان بر آن کشیده نمی شود. کتابی است که از سوی خداوند حکیم فرود آمده است». (2)
با توجه به کلام امام رضا (ع)، قرآن کتاب زنده ای است که متعلق به زمان خاصی نبوده، بلکه برای همه انسانها و همه اعصار کلام حقی است که باطل نمی گردد.
قرآن چون کلام خداوند است، مرگ و نیستی در آن راه ندارد. قرآن ظهور فعل الهی است که موجب هدایت برای مردم و روشنایی و چراغی از سوی خداوند است. از این روست که امام رضا (ع) تجاوز از قرآن و تمسک به غیر آن را جایز نمی داند.
حضرت در ادامه می فرماید: خداوند قرآن را برای زمان و مردمان خاص نازل نفرموده، از این جهت در هر زمانی جدید است و تا روز قیامت نزد هر قومی تازه و شکوفاست. (3)
کلام امام رضا (ع) در این روایت بیانگر آن است که از آنجا که قرآن برای زمان خاصی نیست، دلیلی بر ماندگاری و جاویدان بودن این کتاب مقدس است که حقانیت آن قطعی است، از این رو دلیلی روشن و حجتی بر همه انسانهاست.
در واقع رمز جاودانگی قرآن این است که زوال نمی پذیرد و پاسخگوی مشکلات بشری است. و به فرمایش امام رضا (ع) قرآن کتابی است که بطلان در آن راه نمی یابد، دچار دسیسه و تغییر و تحریف نمی گردد، چرا که قرآن ریسمانی استوار است که تمسک به آن باعث هدایت انسان به مقاصد الهی می شود.
خداوند می فرماید: ای مردم، قرآن دلیل محکم و استواری است که چون فرو فرستنده اش آن را می گستراند، لذا از آن نگهداری می کند. (4)
مفهوم کلام خداوند این است که هیچ کس قدرت خاموش کردن قرآن را ندارد، زیرا آن نور مبین است، لذا با شبهه افکنی کم فروغ نمی شود و با آوردن کتابی دیگر مانند آن از بین نمی رود، زیرا انسانها از چنین کاری عاجزند.
حفاظت قرآن توسط خداوند انجام شده و مردم در حراست آن استقلال ندارند. بر همین اساس است که امام رضا (ع) در راز جاودانگی قرآن می فرمایند: «از حد وجودی آن نگذرید، زیرا ماندگاری و استواری کلام به سبب متکلم آن است و قوام و دوام قرآن هم به گوینده آن است. » نکته دیگری که در کلام امام رضا (ع) نهفته است، شکوفاتر شدن قرآن در هر عصر و زمان است، آنجا که می فرماید: «فضیلت قرآن به سبب برتری زمانی و مکانی آن است. » (5) مؤید این مطلب، روایت دیگری از امام رضا (ع) است که حضرت از پدرشان موسی بن جعفر (ع) نقل می فرمایند: مردی از امام جعفر صادق (ع) پرسید: چگونه است که هر چه قرآن بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد، بر تازگی آن افزوده می شود؟ حضرت پاسخ دادند: «زیرا خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم به خصوصی نازل نفرموده است، بنابراین قرآن در هر زمان جدید، و تا روز قیامت برای هر قوم و گروهی از مردم، تازه است. » (6)
بر پایه این حدیث، قرآن در هر زمان منزلت جدیدی از آن جلوه گر خواهد بود که برای انسانهای آن زمان راهنماست.
یکی از مسائلی که امام رضا (ع) درباره حقیقت قرآن به آن اشاره می کند، همراهی قرآن و عترت است. حضرت رضا (ع) در باب امامت می فرمایند: «خداوند پیامبران و ائمه (ع) را توفیق داد و آنچه را به دیگران نداده بود، از خزانه علم و حکمت خود به آنان عطا کرد. پس علم ایشان از علم اهل زمانشان برتر است.
چنان که خدای متعال می فرماید: «آیا کسی که به حق ره می نماید، شایسته پیروی است یا آن که راه نمی یابد، جز آن که به وسیله دیگری هدایت شود؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری می کنید؟ » (7)
بنابراین؛ «معصوم» انسان کامل و هدایت یافته ذاتی است و به هدایت دیگر موجودات نیاز ندارد، زیرا غیر معصوم به هدایت معصوم نیازمند است.
امام رضا (ع) در این باره می فرمایند: امام از گناهان پاک و از عیوب پیراسته است، دارای علم ویژه و حلم مخصوص است، نظام و قوام دین و عزت مسلمانان، مایه خشم منافقان و نابودی کافران است. (8)
صفحات: 1· 2
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.
بگو كه دیگر غریب نیستیم.
آقاجان،
اگر یک جوان از شما نصیحتی بخواهد که به سمت قرآن جذب شده و با قرآن مأنوس شود و بدان عشق ورزد، چه توصیه ای در این زمینه می نمایید؟
اگر تلاوت، تنها با نیتی الهی و همراه با تدبر و عمل باشد، خود به خود قدرت جذابیت قرآن را بیشتر کرده و انسان را عاشق آن خواهد نمود.
حدیثی از امام صادق(علیه السلام) رستگاری جاوید را نتیجه انس با قرآن در جوانی قلمداد می کند:
هر جوان با ایمانی که به تلاوت قرآن بپردازد، قرآن با گوشت و خون او آمیخته شده و پروردگار، او را در ردیف فرشتگان قرار دهد و قرآن، نگاهبان او در روز قیامت خواهد بود … و آن که در این امر، متحمل دشواری بیشتری شود، پاداش او دوچندان خواهد بود.1
البته برای برخورداری از بهره های معنوی قرآن، رعایت شرایطی الزامی است که از مهم ترین آنها رعایت تقوای الهی است. انسان باید همواره در تعامل دوجانبه با قرآن باشد و با دریافت هر توصیه ای از قرآن، به دنبال عمل به آن بوده تا زمینه پیشرفت معنوی و بهره گیری از دیگر نکات قرآن برای او فراهم آید و گرنه، دانستن توصیه های قرآنی و حتی تلاوت آن به تنهایی نمی تواند گرهی از کار او بگشاید.
به آیاتی از قرآن در این زمینه توجه فرمایید:
1. “و ما از قرآن فرو می فرستیم آنچه موجب شفاء و رحمت برای مۆمنان است و اما تنها به بدفرجامی ستمکاران خواهد افزود".2
2. “ای پیامبر! بگو که این قرآن تنها به هدایت و درمان مۆمنان می پردازد و آنانی که ایمان ندارند، گوشهایشان ناشنوا بوده و قرآن جز بر کوری آنان نخواهد افزود".3
3. “این قرآن به هدایت افرادی خواهد پرداخت که خود را در راه درست قرار داده اند".4
4. “و با قرآن، آنانی که از عذابم در هراسند را پند ده".5
بر این اساس، انسان ها باید قبل از تلاوت قرآن، از شیطان به پروردگار پناه برده[6] و زمانی که قرآن، نشانه ای از پروردگار را یادآورشان شد، خود را به نابینایی و ناشنوایی نزنند ،[7] بلکه با گریه و خشوع در برابر او سر به خاک سجده گذارند[8] و بعد از آن که با شنیدن آموزه های قرآنی، لرزه بر اندامشان افتاد، تن ها و دل هایشان با یاد خدا نرم گشته و آماده برای صعود به مراحل بعدی باشند.9
پیامبر گرامی اسلام فرمود: سزاوارترین مردم به خشوع، نماز و روزه چه در آشکار و چه در پنهان، آن است که قرآن را در سینه دارد. سپس با آواز بلند اعلام کرد: ای آن که قرآن در سینه داری! خود را با قرآن متواضع گردان تا پروردگار بر مقامت بیفزاید و به دنبال کسب افتخار با قرآن مباش که خداوند بر زمینت زند! با قرآن، خود را در برابر پروردگار زینت کن تا خدا بر زینتت افزاید و قرآن را وسیله ای برای زینت خود نزد مردم قرار مده تا خدا تو را سرافکنده نماید
این گونه است که عشق به قرآن در وجود انسان نهادینه شده و در تمام مراحل زندگی یار و یاورش خواهد بود و به تعبیر نغز حافظ شیرازی:
عشقت رسد به فریاد، گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چارده قرائت
آن گاه با نگاهی عاشقانه به قرآن، می توان به دنبال رشد و تعالی معنوی بود:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
صفحات: 1· 2