لینک ثابت
الف ــ سلامت تن
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله ): مادر همه داروها، کم خوری است. (المواعظ العددیّة، ص 213)
امام علی (علیه السلام ): کم خوری، مانع بسیاری از بیماری های جسم می شود. (غررالحکم، 6768 ،عیون الحکم و المواعظ ، ص
370، ح 6248)
امام علی (علیه السلام): خوراک را کم کن تا بیماری ها را کم کنی. (غرر الحکم، ح2336)
امام علی (علیه السلام): هر کس خوراکش کم باشد، دردهایش نیز کم است. (غررالحکم،ح8409،عیون الحکم والمواعظ،
ص455،ح8220)
امام علی (علیه السلام): کم خوری، مایه گرامی داشتن بیشتر خویش است و سلامت را بیشتر استمرار می بخشد. (غررالحکم،ح
6819،عیون الحکم والمواعظ،ص 370،ح 6240)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله): مادر همه داروها، کم خوری است.
امام علی (علیه السلام): هر کس در خوردن به کم بسنده کند، سلامتش بیشتر می شود و اندیشه اش به سامان می رسد.
(غررالحکم ، ح8803، عیون الحکم و المواعظ ، ص 437 ،ح7559)
امام علی (علیه السلام): سلامت تن، از کمی غذا و کمی آب است. (تحف العقول ، ص 172، بشارة المصطفی،ص 25 کلا هماعن
کمیل بن زیاد، بحارالأنوار،ج66، ص425 ،ح41)
امام رضا (علیه السلام): اگر مردم در خوردن به کم بسنده می داشتند، بدن هایشان سالم بود. (بحارالأنوار،ج66، ص 425 ،ح 41)
امام رضا (علیه السلام) : بدن همانند زمین پاک و آماده برای زراعت است که اگر در آبادانی و آب دهی به آن مراقبت شود، به گونه ای
که آب، نه بیشتر از نیاز به آن برسد تا آن را غرق کند و نه از اندازه کمتر باشد تا آن را به خشکی گرفتار سازد، آبادانی اش استمرار می
یابد و خرّمی اش بیشتر می گردد و کشت آن برکت می یابد؛ امّا اگر از آن غفلت شود، به تباهی می گراید و علف هرز در آن می روید.
بدن چنین حکایتی دارد و تدبیر آن در خوراک و نوشیدنی، چنین است.[پس،] سامان و سلامت می یابد و عافیت در آن، ریشه می
گسترد. بنگر که چه چیز با تو و با معده ات سازگار است و تن تو با چه چیز نیرو می گیرد و چه خوردنی و نوشیدنی ای برای بدنت
سالم تر است، همان را برای خویش مقرّر بدار و خوراک خود گیر. (بحار الأنوار،ج62، ص310)
امام علی (علیه السلام): هر کس در خوردن به کم بسنده کند، سلامتی اش بیشتر می شود و اندیشه اش به سامان می رسد.
ب ــ شادابی چهره
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله ): برادرم عیسی، از شهری گذر کرد که در آن، مرد و زنی به یکدیگر فریاد می کشیدند. پرسید:« شما
را چه شده است؟
مرد گفت:ای پیامبر خدا! این، زن من است و او را مشکلی نیست. زنی درستکاراست؛ امّا دوست دارم از او جدا شوم.
عیسی گفت:« به هر حال، به من بگوی که او را چه می شود?
مرد گفت: بی آن که کهنسال باشد، چهره اش بی طراوت است.
گفت: ای زن! آیا دوست داری دیگر بار، چهره ات پرطراوت شود
زن گفت: آری.
به او گفت: « چون غذا می خوری، از سیر شدن حذر کن؛ زیرا اگر غذا بر سینه سنگینی کند و از اندازه افزون شود، طراوت چهره از میان
می رود».
آن زن، چنان کرد و دیگر بار، چهره اش طراوت یافت. (بحارالأنوار،ج14، ص320،ح26)
ج ــ طول عمر
لقمان(علیه السلام): اگر خوراک انسان اندک باشد، زیاد زنده می ماند. (المواعظ العددیّة، 71)
4. نشاط درونزا - نشاط برونزا
عوامل متعدد و متنوعی میتوانند مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد انگیزهی تحصیلی و نشاط علمی اثرگذار باشند و میتوان این
عوامل را براساس معیارهای گوناگون، دستهبندی کرد.
یکی از مهمترین تقسیمبندیها در این زمینه که ثمرهی عملی مهمی دارد، تقسیم عوامل انگیزهبخش به دو دستهی کلی درونزا و
برونزاست. برایناساس برخی از عواملی که میتوانند انگیزهی کار علمی را در ما افزایش دهند، در وجود خود ما ریشه دارند و برخی
دیگر، توسط عاملی بیرونی به مدد ما میآیند. به دیگر عبارت، گاه ممکن است محیط و اتفاقات پیرامونی و نیز اطرافیان ما و
رفتارهایشان در ما اثر مثبت بگذارند و گاه ممکن است نشاط علمی ما معلول توجه به بینشها، استعدادها، مهارتها و رفتارهای خود
ما باشد.
اما آنچه ثمرهی این تقسیم را نمایان میکند، میزان توجه و تکیهی ما به هریک از این دودسته عامل است. اینکه در مسیر رشد علمی
خود، بیشتر بر سرمایههای درونی خود تکیه و تمرکز کنیم یا به امکانات و ظرفیتهای محیط و اطرافیان؟ آیا کارآمدی این دو، به یک
اندازه است یا یکی بر دیگری اولویت دارد؟ آیا میتوان یکی را اصل و دیگری را فرع قرار داد؟
روشن است کسی که خود را به عوامل بیرونی وابسته میکند و همواره برای نشاط و تحرک، معطل انگیزهبخشی این عوامل است،
خود را به اموری معلق کرده است که از اختیار او خارجاند؛ اموری که اصل وجود و کم و کیفشان دست انسان نیست. پس بهطورقطع
برای ساماندادن به یک حرکت مستمر و پرانرژی هرگز نمیتوان حساب جدی روی آنها باز کرد. در ثانی کسی که همیشه برای
حرکت، به عوامل محیطی نیاز دارد، بهتدریج ارادهاش ضعیف میشود و کمکم توان و انگیزهی حرکت را از دست خواهد داد.
ازاینرو برای کسب انگیزهی تحصیلی و تقویت آن، باید ویژگیها و داشتههای درونی خود را اصل قرار دهیم تا به چشمهی درونزای
نشاط و انگیزه در وجود خود دست یابیم و عوامل بیرونی را به عنوان فروعی که به اصل مدد میرسانند، مورد توجه قرار دهیم.
5. تشنگی
علم، آبی است گوارا برای کام تشنهی جان؛ و تا زمانیکه عطش کشف مجهولات در جان انسان هست، او را به علمآموزی فرا میخواند.
ماندگارترین انگیزهها و شادابترین نشاطها در مسیر تحصیل، آن است که برآمده از این احساس نیاز واقعی انسان باشد؛ نیازی که
ریشه در فطرت کمالجوی انسان دارد.
اگر طالب علم میخواهد رهروی ثابتقدم در مسیر علمآموزی باشد، باید این تشنگی را در جان خویش حفظ کرده و پرورش دهد. چه
زیبا سرود آن حکیم رومی که «آب کم جو، تشنگی آور به دست»
اما برای حفظ و تشدید این عطش، چه بایدکرد؟
از آنجا که تشنگی علمی، برخاسته از فطرت انسان است، لذا راهکارهای پیشنهادی برای حفظ و تقویت آن نیز باید با جان انسان مرتبط
شود و با شکوفا کردن فطرت و زدودن غبار از آینهی جان، این گرایش فطری را جلا و تجلا بخشد.
باید اذعان کرد در این زمینه نیز تقوا، یکی از مهمترین عوامل است؛ گناه، غباری است که بر صفحه پاک فطرت مینشیند و فرصت
تجلی تام و تمام را از این گوهر الهی میگیرد. پس اثر مستقیمی در میزان تمایل انسان به کسب علم و خصوصاً کسب معارف الهی و
دینی دارد. از جمله عوامل دیگر، میتوان به اخلاص در تحصیل علم و توجه به معارف معرفت نفس، اشاره کرد.
ناگفته نماند برای درک عوامل و راهکارهای جوانحی و باطنی کسب علم، مطالعه حدیث شریف «عنوان بصری» بسیار راهگشا است.
حضرت صادق - علیه السلام - در این بیان نورانی، رهروان راه علم را اولاً به جستوجو و یافتن حقیقت عبودیت؛ به کار بستن علم و
طلب فهم از خداوند دعوت میکنند. توصیههای حضرت در این حدیث شریف، در افزایش انگیزه و نشاط علمی نیز بسیار اثرگذارند.
ادامه دارد…….
الف ــ صفای اندیشه
امام علی (علیه السلام ): هر کس خوراکش کم باشد، اندیشه اش صفا می یابد. (غرر الحکم، ح 8462 ،عیون الحکم و الواعظ ،ص456
،ح 8236)
ب ــ فروغ دل
پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله ): اگر کسی خوراک خود را کم کند، درونش از نور سرشار می گردد. (الفردوس،ج1، ص290 ،ح1138
عن أبی هریرة، کنز العمّال، ج15، ص 244،ح40772)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله ): اگر کسی می خواهد خود را از دام شیطان رها کند، باید چربی اضافی بدن خود را با کم خوردن غذا
از بین ببرد، زیرا در این صورت می تواند به حضور فرشتگان نائل شود و به آنچه نزد خداست، صحیح و فراوان بیندیشد.
ج ــ رهایی از شیطان
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله ): هر کس، از این خرسند می شود که خویش را از ابلیس برهاند، باید گوشت و چربی خود را با کم
خوری، آب کند؛ چرا که با کم خوری، حضور فرشتگان و فراوان اندیشیدن در آنچه نزد خداوند است، را به دست می آورد. (الفردوس،ج3،
ص536،ح5672عن ابن عبّاس)
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله ): با کمی خوراک و نوشیدنی، با نفس خویش جهاد کنید تا فرشتگان بر شما سایه بگسترند و شیطان
از شما بگریزد. (تنبیه الخواطر،ج2،ص12)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ): دوست داشتنی ترین شما نزد خداوند، کم خوراک ترین و سبک بدن ترین شماست.
د ــ در آمدن به ملکوت آسمان ها
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله ): پشمینه بپوشید و میان بر بندید و به گنجایش نیمه ی شکم بخورید تا به ملکوت آسمان ها در آیید.
(مکارم الأخلاق، ج1، ص252،ح750)
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله ): هر کس شکمش پُر باشد، به ملکوت آسمان ها و زمین راه نمی یابد. (تنبیه الخواطر،ج1، ص100عن
ابن عبّاس)
ه ــ تقرب به درگاه خداوند
پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله ): کاستن از خوراک، نزد خداوند، جایگاهی والا دارد. (تنبیه الخواطر،ج2، ص119)
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله): دوست داشتنی ترین شما نزد خداوند، کم خوراک ترین و سبک بدن ترین شماست. (کنز
العمّال،ج15،ص261،ح40869)
امام صادق (علیه السلام ): نزدیک ترین حالت بنده به خداوند، هنگامی است که شکم وی، سبک باشد. (الکافی، ج6، ص269،ح4)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ): هر کس خوراکش اندک باشد، تنش سلامت و دلش صفا می یابد؛ و هر کس خوراکش فراوان باشد،
تنش بیمار و دلش سخت می گردد.
و ــ مجموعه ای از منافع کم خوری
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ): هر کس خوراکش اندک باشد، تنش سلامت و دلش صفا می یابد؛ و هر کس خوراکش فراوان باشد،
تنش بیمار و دلش سخت می گردد. (بحارالأنوار، ج66، ص331، ح5)
امام علی(علیه السلام ): بر شما باد میانه روی در خوردنی ها؛ چراکه این کار، از اسراف دورتر است و مایه سلامت بیشتر تن می
گردد و در پرستش، بیشتر یاری می رساند. (غررالحکم، ح6153، عیون الحکم والمواعظ، ص341، ح5833)
مصباح الشریعة ــ درحدیثی که به امام صادق (علیه السلام )منسوب است ــ : کم خوری، در میان هر طایفه ای، ستوده است؛ زیرا
منفعت باطن و ظاهر، در آن است. (بحار الأنوار،ج66، ص337،ح33)
3. چشمهی جوشان خودباوری
بیشک یکی از کارآمدترین رهیافتها برای ایجاد نشاط علمی، و بلکه محور عوامل درونزای انگیزه و نشاط، تقویت خودباوری در
شخصیت طلبه است. طلبهای که به خودباوری میرسد، در خود داراییهایی مییابد که هم او را به حرکت در مسیر کمال فرا
میخوانند و هم افقهای متعالی و گستردهای را پیش رویش ترسیم میکنند. بهراستی چه احساس و بینشی برانگیزانندهتر و
نشاطبخشتر از اینکه طلبه خود را برای سفری نورانی به سوی بلندترین قلههای کمال علمی و معنوی، توانمند و آماده یابد؟
حال باید دانست که خودباوری برای طلبه، در سه ساحت قابل طرح است: خودباوری دینی، خودباوری صنفی و خودباوری شخصی.
طلبهای که به خودباوری دینی میرسد، دین اسلام را یگانه راه سعادت دنیوی و اخروی بشر میداند و باور دارد که اسلام میتواند در
تمامی عرصهها، پاسخگوی نیاز انسان امروز باشد. خودباوری صنفی نیز بدین معناست که طلبه، جایگاه بیبدیل حوزه را در استمرار
نهضت انبیا و اولیای الهی بشناسد و به توانمندی حوزه در امتدادبخشی به این نهضت، باور داشته باشد و تراث علمی حوزه را در این
راستا، کارآمد بداند.
بعد خودباوری شخصی نیز چنین تقریر میشود که طلبه، خود را برای تحقق آرمانهای دین و رسالتهای روحانیت، عنصری توانمند و
کارآمد بداند.
اگر طلبه در این سه ساحت به خودباوری برسد، به چشمهی جوشانی از انگیزهبخشی و نشاطآفرینی در میان اطرافیان خود تبدیل
خواهد شد.
مقام معظم رهبری نیز مسألهی خودباوری را با چنین تعابیری مورد توجه قرار دادهاند: «حوزه و فضلای حوزه و محصل حوزه، بایستی به
اعتماد به نفس علمی برسند و اتکا به نفس داشته باشند. این خیلی اهمیت دارد». [١]
[1] بیانات در جمع فضلای حوزه در مدرسهی فیضیه 2/8/89
ادامه دارد ………….
اموری که هنگام غذا خوردن، ترک آنها شایسته است، و آنها عبارتند از:
الف. زیاده روی در کیفیت و کمیت خوراک.
ب. نکوهش غذایی که نسبت به آن بی میل است.
ج. دمیدن در غذا.
د. خوردن با دست چپ.
ه. خوردن با یک انگشت یا دو انگشت.
و. بلند آروغ زدن.
ز. پاک کردن کامل استخوان های موجود در غذا.
ح. آب خوردن در بین غذا.
ط. آب خوردن پس از خوردن گوشت.
ی. خوردن در حال سیری.
1. نشاط بنیادین
انگیزه و نشاط علمی از راههای مختلفی قابل اکتساب است. عمق و ماندگاریِ اثرِ هریک نیز متفاوت است. به نظر شما کدام راهکار،
بیشترین کارآیی را در ایجاد انگیزه دارد؟ البته انگیزهای که دولت مستعجل نباشد و همواره طلبه را همراهی کند؟
اگر هویت طلبگی را لایه بنیادین وجود طلبه بدانیم و اگر طلبه به تقریری درست از هویت خود برسد، عمیقترین و ماندگارترین انگیزهها
و نشاطها را خواهد یافت.
اما چه تقریری از هویت طلبگی میتواند چنین اثری بر جان طلبه بگذارد و او را به تلاشی شبانهروزی و خستگیناپذیر فرابخواند؟
اگر طلبه، خود را واقعاً به عنوان وارث انبیا و اولیاء الهی بشناسد و علمدار این نهضت تاریخی بداند، چگونه طلبگی خواهد کرد؟ اگر
احساس کند که جزو نزدیکترین حلقههای سربازی قطب عالم امکان است، چگونه در این مسیر، پیش خواهد رفت؟ اگر طلبه خود را
متولی اقامه دین در ساحت حیات بشر بداند، و صرفاً به تفقه و ابلاغ دین بسنده نکند، تحصیل و تحقیق و تبلیغ او چه رنگ و بویی
خواهد گرفت؟
قطعاً طلبهای که سنگینی پرچم نهضت تاریخی جبهه حق را بر دوش خود احساس میکند و بازتولید تمدن نوین اسلامی را وظیفهای
هویتی برای طلبه امروز میداند و حیطه مسۆولیت خود را پهنه حیات بشری حتی در اقصی نقاط جهان میداند، با انگیزهای وصفناپذیر
و نشاطی روزافزون در وادی طلبگی، رهسپار خواهد بود.
2. بینش ماهوارهای
طلبه از بدو ورود به حوزه، وارد دنیای علم میشود و در مسیر رشد حوزوی خود، به دنیاهای مختلفی از علوم وارد میشود و از هر
علمی، نصیب و توشهای برمیگیرد. اگر ذهن غالب طلبهها را بکاویم، به انباشتی از گزارهها از علوم مختلف میرسیم که در خلال
سالها جمعآوری و تلانبار شدهاند؛ بگونهای که طلبه از آنچه آموخته و اندوخته، نمیتواند بهره وافر ببرد.
اولین احساسی که در چنین حالتی به طلبه دست میدهد، احساس ناکارآمدی از روش و محتوای سنت علمی حوزه است.
احساسی که ملازم بیانگیزگی و کسالت است.
تصور کنید طلبهای را که به هر علمی که میآموزد، نگاهی ماهوارهای و ماورائی دارد؛ بخوبی بر نظام مسائل آن علم اشراف دارد و
علمی که میآموزد را در منظومهای منسجم و مرتبط با دیگر علومی که آموخته میبیند؛ کاربردهای آن علم و گزارههایش را در علوم
دیگر و در عینیت اجتماع میشناسد و از مرزها و عرصههای ناگشوده آن علم، مطلع است؛ از طرفی دیگر، نگرشی تاریخی به علم دارد
و علم را در متن عینیتهای تاریخی و اجتماعی میشناسد و تصویر دقیقی از ادوار، افراد و کتب مطرح هر علم دارد و…
قطعاً اگر در خلال فراگیری هر علمی، چنین بینشهایی نیز به طلبه منتقل شود، به فهم عمیقتری از دنیای علم و علومی که
میآموزد، دست خواهد یافت و این یعنی رسیدن به لذتی عمیقتر از فهم علم و در نتیجه دست یافتن به نشاط و انگیزهای بیشتر در
مسیر علمآموزی که قطعاً گشایش افقهای فراتری را برای او در پی خواهد داشت.
ادامه دارد…..
مواردی که باید هنگام خوردن غذا رعایت شوند و آنها عبارتند از:
الف. تدبّر در این که انواع خوراکی های مورد نیاز انسان، چگونه در نظام آفرینش پدید آمده اند؟ و چه عواملی دست به دست هم داده
اند تا آنچه در سفره نهاده شده، آماده گردد که اکنون می توان با میل و اشتها از آن استفاده نمود.
ب. آغاز کردن خوردن غذا با نام و یاد آفریدگار مهربان که انواع غذاهای مفید را برای تامین نیازهای انسان، در نظام آفرینش قرار داد. نیز
تکرار نام خدا به هنگام خوردن هر نوع غذا و تکرار آن هرگاه که در میان غذا خوردن، سخن گفته شود و همچنین شکرگزاری فراوان در
هنگام خوردن.
ج. آغاز کردن غذا با نمک، البته در صورتی که خوردن نمک برای انسان ضرر نداشته باشد.
د. آغاز کردن از سبک ترین غذاها.
ه. نخوردن غذای داغ و خوردن غذای نیم گرم، پیش از آن که سرد شود.
و. خوردن با دست راست.
ز. کوچک گرفتن لقمه.
ح. خوب جویدن غذا.
ط. طولانی کردن نشستن بر سر سفره.
ی. گرامی داشتن نان و نگذاشتن آن زیر ظرف غذا.
ک. استفاده کردن از آنچه از سفره می ریزد. این برای وقتی است که غذا در منزل میل می شود، آن هم در صورتی که آلوده نشده
باشد؛ ولی اگر کسی دربیرون از منزل غذا میل نمود، بهتر است که آنچه را از سفره می ریزد، برای حیوانات بگذارد.
ل.دست کشیدن از خوردن غذا، پیش از سیر شدنِ کامل و در حالی که مقداری از اشتها باقی است.
یکی از تانکها، لولهاش را مستقیما به طرف من تنظیم کرد و گلوله شلیک شد، شاید برای کسی قابل تصور نباشد، اما درست مانند فیلمها بود، تیر به آرامی شلیک شد،
ولی به من برخورد نکرد.هوا به شدت داغ بود. هر چند دقیقه یک بار برای فرار از گرما، چفیه های خود را خیس می کردیم و به حالت سایه بان روی سر خود قرار
می دادیم. منتظر روشن شدن تکلیفمان بودیم. درساعت 4 متوجه شدیم که ادوات و مهمات به سمت عقب در حال حرکت هستند.
من به همراه ساداتی که از ناحیه پا مجروح شده بود و به همراه تعداد زیادی رزمنده؛ سوار نفربر شدیم. نفربر جلویی ما را با تیر مستقیم زدند و تمام نفرات به صورت
انفجاری از روی نفربر بر زمین افتادند. تعدادی سوختند و شهید شدند.
البته به خاطر نمی آورم که چه زمان نفربر ما را زدند. چون همه مان را موج انفجار گرفته بود. وقتی به حالت عادی برگشتیم، دیدم راننده نفربر، گویی گوشت بدنش
را با ناخنگیر تکه تکه کرده باشند. پر از ترکش بود و درست نمی توانست حرف بزند. نفربر همینطور به سمت جلو در حال حرکت بود.
تلاش کردم که نفربر را متوقف کنم و به دنبال نفربر راه افتادم. اصلا بلد نبودم که چگونه باید با آن کار کرد. پایم را روی پدال گذاشتم و نفربر متوقف شد. آقای
ساداتی قبل از من از روی نفر بر به پایین پریده بود. من با حمایل و اسلحه و نارنجک به طرف ساداتی رفتم که تیری به دهان آقای ساداتی اصابت کرد.
ابتدا فکر کردم تیر به شکمش خورده است چون به شدت خون بالا می آورد. خطاب به من گفت مهدی برو. شروع کردم به دویدن. اما پس از دقایقی، در بین تعداد
زیادی تانک به محاصره درآمدم که فاصله بسیار کمی با من داشتند.
به سمت آنها تیراندازی می کردم. یکی از تانک ها، لوله تانک را مستقیما به طرف من تنظیم کرد و گلوله شلیک شد. شاید برای کسی قابل تصور و درک نباشد، اما
درست مانند فیلم ها بود. تیر به آرامی شلیک شد، ولی به من برخورد نکرد. در آن زمان، ثانیه هاخیلی کوتاه شد. حس کردم که کسی دست بر شانه ام گذاشت و مرا از
مسیر گلوله به کناری کشید.
برگشتم تا مسیر تیر تانک را دنبال کنم. آن تیر در بین بچه هایی که پشت سر من می دویدند، منفجر شد و شدت انفجار باعث شد که من برای لحظاتی ندیدمشان. برگشتم
و به پشت سر نگاه کردم. یکی از بچه ها از ناحیه کمر یا پا، بدنش دو تکه شده بود و در لحظات آخر ذکر یا زهرا یا زهرا را زمزمه می کرد؛
که به شهادت رسید. شروع به دویدن کردم. متوجه یکی از رزمنده ها که در سنگر درازکش بود شدم. به داخل سنگر پریدم که از پشت سر مورد اصابت تیر عراقی ها
قرار گرفتم. ترکش تیر به ناحیه کتف و زیر فک چپم اصابت کرد. از پشت کتف وارد و از جلو خارج شد. متوجه شدم که تیر به فکم اصابت کرده است.