لذت سجده
در سجده انسان سرش روی پای خداست. قشنگ تر از این حالت هم وجود ندارد. اگر به این مسئله توجه کنید آن وقت سجاده هایتان به شما لذت می دهد. دیگر دوست ندارید به راحتی سر از سجاده بردارید.
استاد محمد شجاعی
تفسیر ایه47سوره توبه
لَوْ خَرَجُوا فِیكم مَّا زَادُوكُمْ إِلا خَبَالاً وَ لأَوْضعُوا خِلَلَكُمْ یَبْغُونَكمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیكمْ سمَّعُونَ لهَُمْوَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظلِمِینَ(47)
-اگر همراه شما ( به سوى میدان جهاد ) خارج مىشدند چیزى جز اضطراب و تردید به شما نمى افزودند و به سرعت در بین شما به فتنه انگیزى ( و ایجاد تفرقه و نفاق ) مى پرداختند و در میان شما افرادى ( سست و ضعیف ) هستند كه بسیار از آنها پذیرا مى باشند ، و خداوند از ظالمان با خبر است .
اما موضوع مهم اين است كه بدانيم آنچه در آيات فوق بيان شده همانند مطالب ديگر قرآن اختصاصى به عصر و زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) نداشته ، در هر جامعه اى گروهى منافق همیشه وجود دارند كه سعى مى كنند در لحظات حساس و سرنوشت ساز با سمپاشى و سخن چینى افكار مردم را به هم بریزند ، روح وحدت را از بین ببرند ، و تخم شك و تردید را در افكار بپاشند ، اما اگر جامعه بیدار باشد مسلما با یارى پروردگار كه وعده پیروزى به دوستانش داده است همه نقشه هاى آنها خنثى مى شود و توطئه هایشان در نطفه خفه مى گردد ، به شرط اینكه مخلصانه جهاد كنند و با هوشیارى و دقت مراقب این دشمنان داخلى باشند .
تفسیر نمونه ج : 7ص :437
تفسیر آیه 7بقره
: همان گونه که در آیه 7 سوره بقره درباره گروهی از کفّار لجوج و متعصّب می خوانیم«خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَعَلی سَمْعِهِمْ
وَعَلی ابْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»؛ خدا بر دلها و گوشهاي آنها مهر نهاده، و بر چشمهاي آنها پرده افکنده شده است، و
براي آنها عذاب بزرگی است
روشن است که خداوند، نسبت به هیچ کس، عداوت و کینه اي ندارد. که بر دل و گوش او مهر نهد و بر چشم او پرده
بیفکند، این در واقع آثار اعمال آنها است، که به صورت حجابها و پرده ها در می آیدو حواسّ او را می پوشاند، و از درك حقیقت باز می دارد (و نسبت دادن این امور به خداوند به خاطر آن است که هر سبب و
مسبّبی در عالم هر چه دارد از ناحیه ذات پاك اوست که مسبّب الاسباب است).
اخلاق در قرآن، ناصرمکارم شیرازی،ج 1، ص73
نقش اخلاق در زندگی و تمدّن انسانها
نقش اخلاق در زندگی و تمدّن انسانها
بعضی از ناآگاهان، مسائل اخلاقی را، به عنوان یک امر خصوصی در زندگی شخصی می نگرند، و یا آنها را مسائل مقدّس
روحانی و معنوي می دانند که تنها در زندگی سراي دیگر اثر دارد، در حالی که این یک اشتباه بزرگ است؛ اکثر مسائل
اخلاقی بلکه همه آنها، آثاري در زندگی اجتماعی بشر دارد، اعم از مادّي و معنوي، و جامعه انسانیّت منهاي اخلاق به باغ
وحشی تبدیل خواهد شد که تنها قفسها می تواند جلو فعّالیّتهاي تخریبی این حیوانات انسان نما را بگیرد، نیروها به هدر خواهد
رفت، استعدادها سرکوب خواهد شد، امنیّت و آزادي بازیچه دست هوسبازان می گردد و زندگی انسانی مفهوم واقعی خود را
از دست می دهد.
اگر درست در تاریخ گذشته بیندیشیم، اقوام زیادي را پیدا می کنیم که هر کدام بر اثر پاره اي از انحرافات اخلاقی، شکست
خورده یا بکلّی نابود شدند.
چه بسیار زمامدارانی که بر اثر نقاط ضعف اخلاقی، قوم و ملّت خود را در کام مصائب دردناکی فرو بردند، و چه بسیار
فرماندهان فاسدي که جان سربازان خود را به خطر افکنده و بر اثر خودکامگی آنها را به خاك و خون کشیدند.
درست است که زندگی فردي نیز بدون اخلاق، لطافت و شکوفایی و زیبایی ندارد؛ درست است که خانواده ها بدون اخلاق
سامان نمی پذیرند؛ ولی از آنها مهمتر، زندگی اجتماعی بشر است که با حذف مسائل اخلاقی به سرنوشت دردناکی گرفتار می شود که
بدتر از آن تصوّر نمی شود.
ممکن است گفته شود، سعادت و خوشبختی و تکامل جوامع بشري را می توان در پرتو عمل به قوانین و احکام صحیح به
دست آورد، بی آن که مبانی اخلاقی در افراد وجود داشته باشد.
در پاسخ می گوییم عمل به مقرّرات و قوانین نیز بدون پشتوانه اخلاق ممکن نیست؛ تا از درون انسانها انگیزه هایی براي
اجراي مقرّرات و قوانین وجود نداشته باشد، تلاشهاي برونی به جایی نمی رسد.
زور و فشار، بدترین ضمانت اجرایی قوانین و مقرّرات است که جز در موارد ضروري نباید از آن استفاده کرد و در مقابل آن،
ایمان و اخلاق، بهترین ضامن اجرایی قوانین و مقرّرات محسوب می شودبا این اشاره به قرآن مجید باز می گردیم و نمونه ای از آیات قرآن را که ناظر به این مسأله مهم است مورد توجّه قرار میدهیم:
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوُا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِی الْامْرِ فَاذا
( عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ انَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلیْنَ (سوره آل عمران، آیه159)
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [/ مردم نرم (و مهربان) شدي! و اگر تندخو و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده می شدند، پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب! و در کارها با آنان مشورت کن! امّا هنگامی کهتصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خدا توکّل کن زیرا خداوند متوکّلان را دوست دارد!
مشاهده شده در کتاب اخلاق در قرآن ،آیت الله ناصر مکارم شیرازی،جلد1،ص45
الحمد لله
الحمد لله رب العالمين
سپاس وستايش مخصوص خداوندي است كه پروردگار جهانيان است
نكته ها :
*افزون بر سوره ي حمد چهار سوره انعام ،كهف ،سبا وفاطر نيز با (( الحمد الله)) اغاز شده اند
*مفهوم ((حمد)) تركيبي از مفهوم مدح و شكر است . انسان در برابر جمال و كمال و زيبايي ديگران زبان به ستايش انان و در برابر نعمت و خدمت و احسان ديگران زبان به سپاس از انان مي گشايد . خداوند متعال به دليل كمال وجمالش شايسته ستايش وبه دليل احسان ها و نعمت هايش لايق شكر گزاري است .
*((رب)) به كسي گفته مي شود كه هم مالك وصاحب چيزي است و هم در رشد و پرورش انان نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقي عالم است وهم مدبر و پروردگار ان بنابراين هستي در مسيري كه خداوند معين كرده هدايت مي شود
پيام ها:
1-ستايش وستايش از ديگران ما را از ياد او غافل نكند كه سپاس و ستايش واقعي از ان اوست : (( الحمد لله ))
http://www.tafsir-hamd.blogfa.com
2- همه هستي زيباست و تدبير هستي نيكوست. (حمد براي زيبايي ونيكويي به كار مي رود) (( الحمد لله ))
3-دليل ستايش ما پروردگاري اوست : ((الحمد لله رب العالمين))
4-همه ي هستي تحت تربيت يك خداوند است : (( رب العالمين ))
5- هستي رشد دارد نه انكه ساكن و راكد باشد : (( رب العالمين ))
آيا بسم اللّه جز سوره است ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
آيا بسم اللّه جز سوره است ؟
در ميان دانشمندان و علما شيعه اختلافى نيست كه بسم اللّه جز سوره حمد و همه سوره هاى قرآن است ، اصولا ثبت ((بسم اللّه)) در آغاز همه سوره ها، خودگواه زنده اين امر است ، زيرا مى دانيم در مـتـن قرآن چيزى اضافه نوشته نشده است ،و ذكر ((بسم اللّه)) درآغاز سوره ها از زمان پيامبر(ص) تـاكـنـون مـعـمـول بوده است به علاوه سيره مسلمين همواره بر اين بوده كه هنگام تلاوت قرآن بـسـم اللّه را در آغـاز هـرسـوره اى مى خواندند، و متواترا نيز ثابت شده كه پيامبر(ص) آن را تلاوت مى فرمود،چگونه ممكن است چيزى جز قرآن نباشد و پيامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و برآن مداومت كنند.
بـه هـرحـال مساله آنقدر روشن است كه مى گويند: يك روز معاويه در دوران حكومتش در نماز جماعت بسم اللّه را نگفت ، بعد از نماز جمعى از مهاجران و انصارفرياد زدند اسرقت ام نيست ؟:«آيا بسم اللّه را دزديدى يا فراموش كردى !»
تفسیرنمونه
تفسیر آیه 53زمر
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ«53زمر»
دقت در تعبیرات این آیه نشان مى دهد که از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است ،
شمول و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: در تمام قرآن آیه اى وسیعتر از این آیه نیست (ما فى القرآن آیة اوسع من یا عبادى الذین اسرفوا … )
دلیل آن نیز روشن است زیرا:
1 - تعبیر به ((یا عبادى )) (اى بندگان من ! آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار.
2 - تعبیر به ((اسراف )) به جاى ظلم و گناه و جنایت نیز لطف دیگرى است .
3 - تعبیر به ((على انفسهم )) که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد نشانه دیگرى از محبت پروردگار است همانگونه که یک پدر دلسوز به فرزند خویش مى گوید اینهمه بر خود ستم مکن !
4 - تعبیر به ((لا تقنطوا)) (مایوس نشوید) با توجه به اینکه ((قنوط)) در اصل به معنى مایوس شدن از خیر است به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از ((لطف الهى )) نومید گردند.
5 - تعبیر من ((رحمة الله )) بعد از جمله ((لا تقنطوا)) بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد.
6 - هنگامى که به جمله ((ان الله یغفر الذنوب )) مى رسیم که با حرف تاءکید آغاز شده و کلمه ((الذنوب )) (جمع با الف و لام همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود.
7 - هنگامى که ((جمیعا)) به عنوان تاءکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد.
8 و 9 - توصیف خداوند به ((غفور)) و ((رحیم )) که دو وصف از اوصاف امید بخش پروردگار است در پایان آیه جائى براى کمترین یاس و نومیدى باقى نمى گذارد
آرى به همین دلیل آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل از امیدبخشترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود.
و به راستى از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت . از کسى که ((رحمتش بر غضبش پیشى گرفته )) و بندگان را براى رحمت آفریده ، نه براى خشم و عذاب ، غیر از این چشمداشتى نیست . چه خداوند رحیم و مهربانى و چه پروردگار پر مهر و محبتى !!
مشاهده شده در تفسیر نمونه
و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند
و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند (انسان آیه8)
حسن و حسین علیهما السلام در کودکی بیمار شدند.
حضرت علی علیه السلام نذر کردنداگر خوب شدند سه روز را روزه بگیرند. فاطمه نیز چنینکرد.
حسن و حسین علیهما السلام هم گفتند: ما نیز سه روز روزه می گیریم.فضه، کنیز آنان، نیز همین نذر را کرد.
چندی نگذشت که حسن و حسین علیهما السلام شفا یافتند. همه به نذر خود وفا کردند و روزه گرفتند، اما برای افطار چیزی در خانه نبود.
علی علیه السلام نزد یکی از همسایگان یهودی اش که پشمباف بود و شمعون نام داشت رفت و گفت:
آیا حاضری دختر محمد مقداری پشم برای تو بریسد و تو در برابرش کمی جو بدهی؟ شمعون گفت: بله. و به او کمی پشم داد.
فاطمه علیهاالسلام یکسوم آن پشم را ریسید و یک صاع جو از شمعون گرفت. آن را آرد کرد و با آن پنج قرص نان پخت؛ برای هر نفر یک قرص نان.
علی علیه السلام نماز مغرب را با پیامبر خدا گزارد و به منزل آمد. سفره را گستردند و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی که امیرالمؤمنین اولین تکه را کند، ناگاه مسکینی در خانه را زد و گفت:
السلام علیکم یا اهل بیت محمد. من مسلمان مسکینی هستم. از آنچه میخورید به من بخورانید. خداوند از نعمتهای بهشت به شما بدهد!» همه اهل خانه هر پنج قرص نان را به مسکین دادند، شب را گرسنه خوابیدند و چیزی جز آب نخوردند.
فردای آن روز را نیز روزه گرفتند. فاطمه سلام الله علیها یک سوم دیگر از پشم را ریسید و یک صاع دیگر از جو را آرد کرد و پنج قرص نان پخت. بعد از نماز مغرب، همین که سر سفره نشستند، یتیمی به در خانه آمد و گفت:
السلام علیکم اهل بیت محمد. من یتیمی مسلمان هستم. از آنچه میخورید به من نیز بدهید. خداوند شما را از نعمت های بهشتی اطعام کند.همه اهل خانه، آن شب را نیز گرسنه سپری کردند و چیزی جز آب نخوردند.
فردا نیز همین اتفاق تکرار شد و این بار اسیری از مشرکین به در خانه آمد و گفت:
السلام علیکم یا اهل بیت محمد ما را اسیر می کنید اما به ما غذا نمیدهید؟ آن شب نیز همه نانهای خود را به اسیر دادند و با آب افطار کردند و گرسنه خوابیدند.
فردای آن روز علی، حسن و حسین را نزد رسول خدا برد. آنها از فرط گرسنگی به خود می لرزیدند. پیامبر با دیدن آنان فرمود:« ای اباالحسن، حالت شما مرا سخت ناراحت می کند. نزد دخترم فاطمه برویم.»نزد فاطمه رفتند و دیدند او در محراب خود، از گرسنگی دچار ضعف شدیدی شده و چشمانش گود افتاده است.
پیامبر او را به سینه چسباند و گفت: « به خدا پناه میبرم. شما سه روز است که گرسنهاید!»
جبرئیل نازل شد و گفت: « ای محمد، آنچه را خداوند برای تو در باره اهل بیت مهیا ساخته است، بگیر.» پیامبر فرمود: چیست؟
جبرئیل آیات آغازین سورهی « هل أتی » را قرائت کرد تا رسید به آیه « إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُورًا.» ؛ این پاداش شماست و از کوششتان سپاسگزاری شده است.
با توجه به آراء علمای شیعه و اكثر علمای اهل سنت و … این سوره در شأن اهل بیت (ع) نازل شده است.