یاد بگیریم
امام موسي كاظم صلوات الله عليه حكايت فرمايد:چون ابراهيم فرزند حضرت رسول صلي الله عليه و آله در سنين هيجده ماهگي در گذشت، سه سنت و سيره براي مسلمان ها تحقق يافت:
هنگامي كه ابراهيم قبض روح شد؛ خورشيد، گرفتگي پيدا كرد و كسوف شد، مردم گفتند: كسوف خورشيد به جهت مرگ ابراهيم پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد.
حضرت رسول با شنيدن چنين سخني بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي، فرمود: گرفتگي خورشيد و ماه، دو نشانه از آيات الهي هستند كه به دستور خداوند متعال واقع مي شوند و ارتباطي با مرگ يا حيات كسي ندارند؛ پس هر زماني كه چنين علامت و حادثه اي رخ دهد نماز آيات بخوانيد.
و چون از منبر فرود آمد، با جمعيت نماز كسوف به جا آوردند، بعد از آن خطاب به حضرت امير المو منين علي عليه السلام، كرد و فرمود: فرزندم ابراهيم را غسل ده و كفن كن تا آماده دفن او گرديم.پس هنگامي كه خواستند ابراهيم را دفن كنند، مردم گفتند: رسول خدا بجهت غم و اندوهي كه در مرگ فرزند خود دارد نماز ميت را فراموش كرده است، وقتي سر و صداي مردم به گوش حضرت رسيد، از جاي خود بر خاست و ايستاد؛ سپس اظهار داشت:جبرييل مرا بر گفتگوي شما آگاه نمود؛ ولي چون خداوند متعال بر شما پنج نماز، در پنج موقع واجب گردانده است، به جاي هر نماز يك تكبير براي اموات گفته مي شود، آن امواتي كه نماز بر آن ها واجب بوده باشد يعني؛ به حد بلوغ و تكليف رسيده باشند.
پس از آن فرمود: يا علي! وارد قبر برو، و فرزندم ابراهيم را در لحد بگذار؛ چون علي عليه السلام، ابراهيم را درون قبر نهاد، مردم گفتند: ديگر نبايد كسي فرزند خود را داخل قبر بگذارد؛ چون رسول خدا صلوات الله عليه چنين نكرد.در اين هنگام نيز حضرت رسول صلي الله عليه و آله، فرمود: اگر كسي فرزند مرده خود را داخل قبر بگذارد، حرام نيست؛
مشروط بر آن كه مطمين باشد كه شيطان ايمان او را نگيرد و جزع و بي تابي نكند و كلماتي كفرآميز بر زبان خود جاري ننمايد.امام كاظم عليه السلام در پايان افزود: پس از اين جريان مردم همه متفرق شدند و رفتند.
منبع.کتاب چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا