کرامات مرحوم ملکي تبريزي
يکي از ياران و نزديکان مرحوم ملکي چنين گفته است: روزي پس از پايان درس، مرحوم ملکي به حجره ي يکي از طلبه ها به مدرسه دارالشفاء رفت و از آن طلبه قدرداني و سپاس گزاري کرد و اندکي در حجره ي او نشست و سپس بيرون آمد من که همراه ايشان بودم؛ علت را پرسيدم: فرمودند: ديشب هنگام سحر فيوضاتي بر من وارد آد که فهميدم از سوي خودم نيست چون توجه کردم دريافتم که اين آقاي طلبه مشغول تهجد و نماز شب است و مرا دعا مي کند و اين فيوضات اثر دعاي اوست از اين رو به ديدارش رفتم تا عنايتش را سپاس گزارم.
مرحوم ملکي پسري دارد که گرما بخش خانه و کاشانه ي اوست روز عيد غديري که طبق سنت ايشان در منزل جلوس کرده و گروه بسياري از مردم به قصد تبريک و تهنيت عيدبه ديدار او آمده اند خادمه ي خانه براي کاري کنار حوض منزل مي ايد و ناگاه پيکر بي جان آن پسر را بر روي آب حوض مي بيند؛ بي اختيار فرياد مي زند، اهل خانه با صداي او بيرون مي ايند و با ديدن پيکر بي جان پسر بر روي آب همه فرياد مي کشند و شيون سر مي دهند؛ مرحوم ملکي تبريزي که صداي شيون را مي شنود، به حياط مي ايد و پيکر بي جان پسر عزيز خود را مي بيند؛ بي آنکه بي تابي کند به زنان خطاب مي کند ساکت! و همگي ساکت مي شوند. جنازه را در کناري مي گذارد و نزد ميهمانان باز مي گردد و بي آنکه به روي خود بياورد از آنان پذيرايي مي کند گروهي از آنان ناهار را در منزل مرحوم ملکي مي مانند، پس از ناهار که قصد رفتن مي کنند مرحوم ملکي به چند نفر از خواص آنان مي گويد: اندکي بمانيد با شما کاري دارم. چون ديگران مي روند ماجرا را براي آن ها باز مي گويد و در انجام مراسم تجهيز و تدفين فرزند از آنان ياري مي جويد اين داستان افزون بر اين که نشان مي دهدمرحوم ملکي در تسليم و رضا مقامي بس بلند داشته بيان گر صبر و ثبات شگرف آن بزرگوار و قدرت تصرف او در ديگران نيز هست.
از مرحوم حجت الاسلام سيد محمود يزدي که از نزديکان مرحوم ملکي است نقل شده که: مرحوم ملکي شب ها که براي تهجد و عبادت بر مي خاست ضمن به جا آوردن آداب از خواب برخاستن مانند سجده و دعا مدتي در رختخواب گريه مي کرد؛ سپس به صحن منزل مي آمد به اطراف آسمان نگاه مي کرد، ايه ى: ان في خلق السموات ولارض… را مي خواند. سر به ديوار مي گذاشت و مي گريست آن گاه براي وضو گرفتن کنار حوض مي نشست باز مي گريست وضو مي ساخت، و چون به مصلي مي رسيد، سخت منقلب مي شد و بسيار مي گريست؛ در نماز ها و قنوت ها نيز بسيار مي گريست از اين روي او را از بکايين به شمار آورده اند.
پارساي پرهيزکار مرحوم حاج آقا حسين فاطمي که از دوستان مرحوم ملکي است مي گويد: از مسجد جمکران باز مي گشتم، در منزل به من گفتند: آقاي ملکي جوياي حال تو شده. من که مي دانستم بيمار است با شتاب به خدمت شان رفتم و به گمانم عصر جمعه بود ايشان را ديدم استحمام کرده، خضاب بسته، پاک و پاکيزه در بستر بيماري افتاده و آماده ي اداي نماز ظهر و عصر است در ميان بستر اذان و اقامه گفت، دعاي تکبيرات افتتاحيه را خواند و همين که به تکبره الاحرام رسيد و گفت: الله اکبر، روح مقدسش از بدن اقدسش به عالم قدس پرواز کرد.