فلسفه بلاها
در احاديث آمده است: «البلاء للولاء» اگر اينگونه باشد كه انسان هر چه به خداوند بيشتر نزديك شود بيشتر به شدايد گرفتار آيد كه در انسان دافعه و دوري از انجام اعمال نيك ايجاد مي كند چون مي ترسد هرچه خوب تر شود مشكلاتش بيشتر گردد. لطفا توضيح بفرماييد.
براساس آنچه از احاديث استفاده مى شود، خداوند گاهى مؤمنان را در دنيا به بلاها و رنج ها مبتلا مى كند تا اين گرفتارى ها كفاره گناهان آنان شود و در روز قيامت ديگر چيزى كه به خاطر آن عقوبت و كيفر شوند در كار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد، ولى افرادى كه كافر و مشرك هستند چنانچه برخى كارهاى نيك داشته باشند، پاداش آنان را در همين جهان به آنان مى دهد; در نتيجه، در آن جهان با دست خالى حاضر خواهند شد.
در قرآن مى خوانيم: «ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من الله ما لايرجون; اگر شما(مومنان) رنج مى كشيد، كافران نيز همان گونه كه شما رنج مى كشيد، رنج مى كشند، و حال آن كه شما اميدى به خدا داريد كه آنان ندارند».
آنچه در اين مسأله مهم است، جهان بينى دينى است. جهان بينى دينى دنيا و رنج هايش را بد نمى داند، بلكه به عكس رنج ها را عاملى براى تحّرك بشمار مى آورد; سوره نساء، آيه 104. زيرا رنج ها وابستگى انسان را به دنيا كم مى كنند و او را به راه مى اندازند. اين ذات دنياست كه با تغيير احوال و فصول و مرگ حتمى، به انسان آگاهى مى دهد كه اينجا جاى ماندن و قرار نيست. بنابراين برخوردارى ها و بلاها، معيار سعادت نيستند و از همين جاست كه نقش بلاها در سير و سلوك معنوى و شكوفايى قابليت هاى درونى مؤمن آنقدر اهميت پيدا مى كند كه در حديث آمده است:«البلاء للولاء ؛(1)كسانى كه ايمان بيشترى دارند، رنجشان بيشتر است». فراموش نكنيم دنيا دار مكافات نيز هست و در بسيارى و در بسيارى از موارد انسان نتيجه حركت هاى خلاف نظام خود را مى بيند، چه مؤمن باشد و چه كافر. 1 - اصول كافى، باب بلا و امتحان.
مقصود روايت آن است كه تصور نشود وقتي كسي مؤمن شد و رضاي الهي را كسب كرد ديگر گرفتار نمي شود بلكه گرفتاري ها فلسفه خاص خود را دارد.
هر مؤمني آزمايش مي شود تا صداقت او معلوم شود ولي آزمايش لزوما همراه با گرفتاري و بلا و بدبختي نيست، بلكه با خير و شر آزمايش مي شود. گاهي با مقام و موقعيت و مال و منال آزمايش مي شود. گاهي با گرفتن مال تصور نشود هر كه مؤمن شد بيچاره و بدبخت و گرفتار مي شود بلكه اگر مؤمن گرفتار شد نبايد تعجب كند، زيرا مؤمن با گرفتاري آزمايش مي شود. خلاصه سخن آنكه تصور نشود مؤمن هميشه در آسايش است بلكه گاهي هم گرفتار مي شود،ودر گرفتاري هم رضايت دروني دارد وهمواره شاد است.اينطور نيست كه هميشه گرفتار باشد .
نكته ديگر آن است كه مؤمن واقعي چون تسليم رضاي الهي است هنگام گرفتاري هم شاد است چون آن را هديه الهي مي داند و مؤمنان واقعي آرامش روحي و رواني واقعي دارند. اگر كسي وظايف خود را انجام داد. اين نوع بلا از براي ارتقاي درجه و از لطف هاي خداست.
اما اگر به جهت سستي و بي احتياطي بود مقصر خود اوست و مكافات عمل اوست. با اين مقدمه مىتوان گفت كه سختى و بلا بر چند قسم است و هر يك بر صنف خاصى وارد مىشود:
1) بلاهايى براى رسوا ساختن مشركان و كافران خبيث است (هم چنان كه گذشت).
2) بلاى وارد بر مؤمن كه زاييدهى گناه وى است و موجب ريزش گناه او مىگردد «و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم؛ و هر مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست».
اميرمؤمنان على(علیه السلام) مىفرمايد: سپاس و ستايش خدايى را كه رنج و گرفتارى پيروان ما را مايهى زدوده شدن گناهان آنان در دنيا قرار داد تا بااين رنجها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.
3) بلاى وارد بر مؤمن براى تصحيح ايمان است. امام صادق(علیه السلام) مىفرمايد: «بلا و گرفتارى براى مؤمن زيور است و براى آن كه خرد ورزد كرامت است. زيرا گرفتار بلا شدن و شكيبايى و پايدارى كردن در برابر آن ايمان را تصحيح مىگرداند.
4) بلاى وارد بر مؤمن موجب بيدارى او است: امام صادق(علیه السلام) مىفرمايد: هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه هر چهل روز يك بار به وسيلهى بلا و گرفتارى متنبه مىشود. اين بلايا به مال او مىرسد يا به فرزندش يا به خودش كه پاداش آن را مىبيند و يا اندوهى به او مىرسد كه نمىداند از كجا رسيده است.
5) بلاى وارد بر مؤمن باعث ارتقاى ايمان است، چرا كه ايمان خود داراى درجات گوناگونى است و مؤمنين نيز داراى درجاتند و خداوند سبحان در اين باره مىفرمايد: «هم درجات عندالله؛ مؤمنان نزد خداوند داراى درجات هستند» جناب رسول الله(صلی الله علیه و آله) در مورد اين نوع بلا مىفرمايد: خداوند براى انسان مقام و منزلتى در نظر گرفته است كه او با كرده خود بدان نمىرسد تا آن كه در بدن خود به بلايى گرفتار شود و بدين وسيله به آن مقام رسد.
6) بلاى وارد بر انبياء و مقربان درگاه الهى است كه براى ارتقاى كمال انسانى انبياء است و لذا جناب ابراهيم نبى(علیه السلام) با پيروزى در امتحان به مقام امامت رسيده است. «و اذ ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فأتمهنّ، قال انّى جاعلك للناس اماما ؛ بياد آر هنگامى كه خداوند ابراهيم را به امورى چند امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد خدا به او گفت: من ترا به پيشوايى خلق برگزينم». با اين مقدمه روشن مىشود كه هيچ گروهى و هيچ فردى نيست كه مورد آزمايش و امتحان قرار نگيرد و بلكه همه انسانها لحظه به لحظه و دم به دم مورد آزمايش قرار مىگيرند.
بنابراين اى دوست عزيز، در هر يك از عملكرد و رفتارهاى خويش آزمايش الهى را ببين، همچنين با توضيحى كه گذشت، آزمايش الهى و غضب الهى جمع مىشود، چرا كه انسان مؤمنى مثل شما با يك گناه هر چند كوچك مورد غضب خداى تعالى واقع مىشويد و خداى عزيز با بلايى هر چند كوچك كه زاييده همان گناه است، شما را آزموده تا موجب پالايش جان شما گردد و جانتان از گناه تصفيه شود.
اگر مىخواهيد مثالى براى شما ذكر مىكنم: مؤمنى غيبت شخصى نموده است و لذا مورد غضب الهى واقع گشته است و با اين غضب غم و اندوهى سخت بر او وارد شده است (غم اجتماعى، مالى، علمى، روحى و…) و اين غم جان او را پالايش مىكند، تصفيه مىكند، جلا مىدهد تا اين كه اندك اندك آلودگيها زدوده مىشود و با صبر در برابر اين غم و اندوه نيز از آزمايش الهى سرافراز بيرون مىآيد.
البته اگر بخواهيم ميزان عملى به شما ارائه دهيم، بايد بگوييم كه در دين محمّدى توبه و استغفار پس از هر گناه لازم دانسته شده و ثمرهى آن دفع بلاى زاييده آن گناه است و اگر هم بلايى وارد شد، با تواضع و تسليم در برابر درگاه الهى و صبر و شكيبايى در برابر بلا هم از فشار بلا و هم از طولانى شدن بلا كاسته مىشود و البته اگر بخواهيم نمونهاى از موانع نزول بلا را نام ببريم بايد نام نماز شب سحرگاهى و صدقه را ذكر كنيم.
نکته پاياني که انسان در مسير تکامل زندگي؛ حتما با موانع و دشواري هايي هم روبرو است؛ برخي از دشواري ها و تلخي ها بازتاب اعمال بد و گناهان است که اگر با توبه و بازگشت به سوي خدا جبران نشود، در نهايت - خداي نکرده - به سقوط و بدبختي ابدي کشانده مي شود.
قرآن کريم مي فرمايد: «و ما ظلمنا هم ولکن کانوا انفسهم يظلمون». (1). اما دشواري ها و تلخي هايي که - ظاهرا - براي اهل ايمان پيش مي آيد؛ مثل آن چه را که در سؤال آمده است بلاء حسن است (به تعبير قرآن کريم) مثلا، جهاد و مبارزه با طاغوت و نيز با گناهان فردي و اجتماعي ديگري ممکن است پيامدهايي چون خطر مالي و جاني را به دنبال داشته باشد ولي پاداش ها و مقاماتي که در سايه اين جهادها پيدا مي شود بسيار بزرگتر و مهمتر است.
خلاصه کلام، ابتلاء و آزمايش اهل ايمان خير و نيکو است و اينگونه نيست كه كسي از آن بگريزد و لذت ايمان و نتايج نيكوي آن را به خاطر سختي هاي آن رها كند: «وليبلي المؤمنين منه بلاء حسنا (2)؛ و بدينوسيله مؤمنان را به آزمايش نيکو، بيازمايد» (3). ضمنا اينگونه نيست كه غير مومنين گرفتاري نداشته باشند، بلكه سختي هاي آنان بسيار فراتر و دردناكتر از سختي هايي است كه مومن در راه ايمان و عشق به خداوند تحمل مي كند.
در يك مثال روشن اين قضيه مانند آن است كه دو نفر در اثر حادثه اي پاي خود را از دست بدهند، منتهي يكي پاي خود را در دفاع از دين و جهاد در راه خدا از دست داده و ديگري در يك حادثه رانندگي مثلا. خوب در اين صورت هر دو آسيب ديده اند اما اولي آرامش و رضايت دارد و درد و رنج را به راحتي تحمل مي كند، ولي دومي اين آرامش را ندارد و دائم حسرت مي خورد كه چرا؟… آري حركت در راه ايمان دشوار است و تحمل فراواني مي خواهد، اما در ضمن لذت بخش هم هست و باعث رضايت و آرامش انسان مومن مي شود.
—————-
پي نوشت ها: 1. «ما به آنان ظلمي نکرديم بلکه آنان خود بر خويشتن ستم روا داشتند» (نحل، آيه 118، 23). 2. انفال، آيه 17. 3. توضيح بيشتر را با عنايت به فهرست موضوعي تفسير نمونه، ص 347 - 348 به مجلدات مختلف تفسير نمونه مراجعه فرماييد.