چرابسیج ؟؟
واژه بسیج در جامعهی مذهبی ایران واژهای آشناست و کمتر کسی یافت میشود که این واژه را به مفهوم مثبت و یا منفی نشنیده باشد و از شنیدن آن مفهومی برایش تداعی نکند. نوع نگرش افراد و تفسیری که از این تعبیر دارند، گوناگون و گاه متضاد است و فاصلهی عمیقی بین برداشتهای جاری از این واژه در ذهن جامعه وجود دارد.پس زمینههای ذهنی مردم که از چگونگی مواجههی آنان با این تعبیر ونیز نهادی که با همین نام وجود دارد، شکل گرفته در تفسیر آنان از واژه یاد شده نقش جدی دارد. گروهی از بسیج یک مفهوم والای عرفانی دارند و در آن خروج از رنگ تعلق و غرق شدن در بی رنگی مطلق و نوعی قلندری میبینند، عدهای از آن خاطرهی جنگ و دفاع و غیرت ملی را در ذهن میآورند. برای جمعی بسیج نهادی نظامی- انتظامی است که حتی از دخالت در حوزهی شخصی افراد و پایمال کردن حقوق فردی هم پروا ندارد، برای بعضی بسیج و بسیجی تداعیگر لباس و شکل ظاهری است و برای گروههایی مفاهیمی دیگر را به ذهن میآورد، اما پرسش اصلی همچنان بی جواب است که بسیج چیست؟ به نظر میرسد مناسبترین روش برای دستیابی به مفهوم بسیج، کنار گذاشتن آثار شرایط زمانی و مکانی در مفهوم بسیج و مراجعه به مبتکر این واژه در ادبیات ماست، سخنان ایشان میتواند تنها منبع قابل اعتماد در تفسیر این واژه باشد. در اندیشه امام خمینی (رحمة الله علیه) بسیج بیش ازآن که یک نهاد و تشکیلات باشد،روش مدیریت نهضت انقلاب و جامعه بود، چیزی که در ادبیات مبارزاتی از آن به قیام توده، نهضت ملی، حرکت مردمی، اعتراض عمومی و امثال آن تعبیر میشود و در ادبیات سیاسی مدیریت جامعه، به دموکراسی، مردمسالاری و نظایر آن یاد میگردد. از آن جایی که بسیج در دوران جنگ عراق علیه ایران نام و عنوان خود را تثبیت کرد، شرایط زمانی به بسیج مفهوم نظامی بخشید و کم کم آن را به نهادی نظامی- انتظامی تبدیل کرد، اما در دیدگاه امام خمینی (رحمة الله علیه) بسیج نهادی نظامی نبود بلکه مفهومی فراتر و گستردهتر از آن داشت و رنگ نظامی یکی از رنگ های آن بود که تحت تاثیر شرایط زمانی پررنگتر گشت، وگرنه واژه بسیج با مفهوم مردمسالاری و حاکمیت مردم بیشتر قرابت و همخوانی داشت. تأثیر منفی شرایط در محدود شدن این تعبیر به یک مفهوم نظامی موجب گشت تا این واژه که به واقع یک نظریهی سیاسی- اجتماعی بود از مفهوم حقیقی خود دور شود ودر یک شاخهی آن محدود گردد و کارایی خود را در حوزهی واقعی خود از دست بدهد. با این وصف همه مردم، حزب الله، مستضعف و امثال آن بسیجی میباشند و بدیهی است که در این تفسیر، نهاد، شکل ظاهری افراد،پوشش خاص،وابستگی ونظائر آن نقشی ندارند چنان که در اطلاق لفظ مردم به افراد جامعه هیچ کدام از این تشخصها لحاض نمیگردد . از این رهگذر تنها کسانی بیرون از دایره مفهومی عنوان یاده شده قرار میگیرند که ستمکاری، تجاوز به حقوق عامه، نادیده انگاشتن حق تصمیم گیری برای مردم و حاشیهای تلقی کردن آنان را روش و مرام زندگی سیاسی خود قرار داده باشند و روحیهی طغیانگری وفرعون منشی را در خود ایجاد کنند.