ياس
یاس یعنی بوی دل بوی بهشت یاس یعنی فاطمه حیدر سرشت
یاس یعنی کمترین عمرِ جهان یاس یعنی مادرِ صاحب زمان
یاس یعنی کوچه و آه و شرر یک گل و یک غنچه با هم پشتِ در
یاس یعنی قوتِ دستِ علی همدم رازِ دل و هستِ علی
یاس یعنی خانه داری نوجوان مادری افتاده حال و نیمه جان
یاس یعنی شانه بر موی حجاب ناله در بیداری و در وقت خواب
یاس یعنی حیدر و غسل و کفن اشکِ چشمِ زینب و آه حسن
یاس یعنی یا حسینِ زیرِ لب بوسه بر زیر گلویی نیمه شب
یاس یعنی انتقام از عاملین سیلی محکم به روی قاتلین
یاس یعنی مهدی و وقتِ ظهور انتقام از غاصبین پر غرور
یاس یعنی ما مدینه میرویم با امیرِ بیقرینه میرویم
آب ، بسوزد دلت
خاک ، شود خاک عزا بر سرت
باد ، پریشان شوی
چشم ! الهی که بباری فقط
پیش نگاه شما ، … مادر خورشید سوخت