نقد انیمیشن رالف خرابکار (قسمت پنجم)
در سکانسی از فیلم که سلطان نبات نابود شده است و ونلوپه به جایگاه حقیقی خود و سلطان بانویی دست پیدا کرده است، از او درباره ریاست و پادشاهی پرسیده میشود که وی در همانجا پادشاهی را لغو کرده و از قوانین دموکراسی و حکومت مردم سالاری سخن میگوید.
این سکانس، پیامی متفاوت را به کودکان جهان القا میکند و بر ضمیر ناخود آگاه کودکان می قبولاند، اگر در آینده توسط سربازان کشور های غربی سرزمینتان مورد تجاوز قرار گرفت مقاومت نکنید چرا که مهاجمان به نفع مردم این عمل را انجام داده اند.
به واقع رالف خرابکار را میتوان از قوی ترین آثار انیمیشنی تاریخ دیزنی دانست، انیمیشنی که در سطوح مختلف استراتژی و تکنینک پیام های گوناگون و پر محتویی را به مخاطب کودک و بزرگسال خود القا میکند؛ هیچ گاه نباید فراموش کرد ساخت چنین انیمیشن هایی با صرف هزینه های مادی و زمانی زیاد بدون هدف و صرفا برای ایجاد سرگرمی نمیباشد.
فروکاست تفکرات فلسفی و تئوریک در غالب بستری از هیجانات سرگرم گونه و خوش خط و خال از پیچیده ترین روش های انتقال پیام و اقناع مخاطب میباشد، که با تزریق آن در ضمیر مخاطب، اهداف کلان خود را پی گیری میکند.
سازندگان این انیمیشن با به تصویر کشیدن تمدن فروپاشیده شوروی و تمدن کنونی غرب به نقد هر دوی آنان و بررسی آسیب ها و تهدید هایشان پرداخته است؛ سازنده فیلم معتقد است برای بر طرف کردن مشکلات جهانی نیاز به همکاری بین این دو تفکر وجود دارد و حتی برای نفوذ در کشور های پادشاهی و رسیدن به موفقیت نیاز به همکاری بین تمدن شرق و غرب وجود دارد.
تمدن غرب علیرغم کوتوله نشان دادن کمونیسم و ضعیف بودن آنان در مدیریت، هیچ گاه این تفکر را از عرصه جهانی به شکل کامل حذف نکرده است که در انیمیشن رالف خراب کار میتوان آن را مشاهده کرد
به واقع شخصیت رالف در این انیمیشن تنها در سطوح تکنینکی و با ارائه پیام هایی اخلاقی نظیر آنکه “انسان در هر جایگاهی میتواند موفق شود” قابل بررسی است اما در سطح استراتژی پیامی متفاوت تر از یک پیام اخلاقی وجود خواهد داشت.
پایان