نقد انیمیشن coco
کوکو ، یک فیلم انیمیشنی ساخته شده توسط کمپانی پیکسار است که توسط استودیوی سینمایی والت دیزنی منتشر میشود. این فیلم انیمیشنی داستان پسرک ۱۲ سالهای را روایت میکند که به صورت اتفاقی به جهان پسازمرگ میرود و در جهان پس از مرگ به دنبال پدر مادر ،مادربزرگ خود میگردد.
موضوع فیلم روی ۲ محور اصلی است:
اول : جهان پس از مرگ و ترس از گناه
وجود جهان پس از مرگ یکی از مشترکات ادیان الهی است.وجود جهانی که هم جهنم داره و هم بهشت .
وجود جهنم به عنوان یکی از مواردی است که باعث ترس انسان می شود.ترسی که نتیجه عملکرد بد و گناه اوست. همین ترس باعث می شود انسان به خدا نزدیک تر شود.
اما در این انیمیشن ما در جهان پس از مرگ چیزی به اسمی جهنم نداریم.جهان پس از مرگ در کوکو جهانی شبیه همین دنیاست.
پولدار در این دنیا در آن جهان هم پولدار،بازیگر ، رقاص ،آوازخوان و نوازنده هم پس از مرگ هم همان طور هستند.
حتی قاتل در این دنیا(نوازنده معروف ) که دوست خود را به قتل رسانده و معروف شده هم در جهان پس ازمرگ کسی متوجه قتلش نمیشه و با همان ثروت و معروفیت به کار خود ادامه میده.
هرچه شما در این دنیا معروفتر باشی و از هر لذتی استفاده کنید جهان پس از مرگ شما نیز چنین است.
در این زمینه یکی از فیلسوفان غربی به اسم جرمی بنتهام از بنیان گذاران نظریه روح منفعت طلبی و لذت جویی چنین می نویسد: هر عملی که لذت آور باشد از جنبه اخلاقی خیر است.
به عبارتی دیگر شما برای رسیدن به لذت از هر عملی می توانید استفاده کنید حتی قتل(همانند نوارنده انیمیشن)و در دنیای دیگر همان لذت شما بانی خیر شما می شود.
دوم: تبلیغ قدرت موسیقی
این صحنه فیلم دوبار در فیلم تکرار می شود:
یه زن روحانی به نوازنده میگه که پدر روحانی اجازه نمیده موسیقی کارکنیم، جوابی که می شنود چنین است:آهنگ این قدرت را دارد که قلب پدر روحانی رو عوض کنه و هیچوقت قدرت موسیقی رو کم در نظر نگیر.
قطعا پدر روحانی نماینده دین است .به عبارتی دین توانایی مقابله با موسیقی رو نداره.(جالبه این صحنه ۲ باردر فیلمتکرارمیشه)
یا در آخر فیلم کوکو که فراموشی داره با مثلا معجزه گیتار و موسیقیدوباره همه چیز رو به یاد میاره.وخانواده آنها که مخالف صدرصد موسیقی بودند دچار تغییر شده و عاشق موسیقی می شوند. ازنکات متفرقه فیلم سگی به اسم دانته که دوست پسر بچه است
در انیمیشن کوکو بعد از مرگ در جهان دیگر هر انسانی; یک روح راهنما داره که بهش آلبرجیس میگن.روح راهنمای پسر سگش هست ، سگی که در دنیا دوستش بوده. ما تو دینمون میگم اعمال خوب ما راهنمای ما میشن در جهان پس از مرگ اما در این انیمیشن حیوانات از جمله سگ.
نقد انیمیشنپاندای کونگ فو کار3
پس از حمله طاووس به محل سکونت پانداها در قسمت سوم Kung Fu Panda می بینیم که قوم پاندا (بنی اسرائیل) به مکان کوهستانی جدیدی مهاجرت کرده است و در آنجا به زراعت مشغول شده، شاید درست نباشد اما چیزی که به ذهنم رسید با توجه به کوهستانی بودن آن منطقه احتمال دارد مراد از آن همان کوه سینا باشد
(طور به معنی کوه است و طور سینا کوهی است که در زمین سیناء قرار دارد. این کوه از مشاهیر جبال جهان است و ذکرش در قرآن بسیار آمده و موسی پیغمبر علیه السلام در آنجا نور الهی را بر سر درخت دید و شرف تکلیم یافت. خداوند کناره راست آن کوه را به بنی اسرائیل وعده داده بود که بدانجا مسکنشان دهد.)
چند نکته از Kung Fu Panda:
شهروندان شهر تنها سه حیوان هستند : اردک ، خرگوش و خوک : استفاده از این سه حیوان به عنوان شهروندان شهر، دارای نماد می باشد. اردک در فرهنگ اسلامی و عرفان اسلامی ، نماد حرص و آز می باشد که به خاطر حرصی که در جستجوی میان گل ولای برای پیدا کردن کرم می زند، سمبل صفت حرص شده است. خرگوش نیز به دلیل قدرت تکثیر زیاد و جوندگی اش ، سمبل شهوت نیروی جنسی و شهوت شکم می باشد. خوک بدلیل نجاست خواری جزء حرام گوشتان می باشد و ویژگی ای که دارد، فاقد غیرت و تعصب نسبت به جفت خود می باشد خوک تنها حیوانی است که اگر خوک دیگری با جفتش نزدیکی نماید، واکنشی نشان نمی دهد. به همین دلیل مصرف گوشت خوک باعث بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به ناموس می گردد، و به همین دلیل در اسلام حرام شده است. استفاده از این حیوانات در داستان پاندا، سمبل بی تفاوتی، مصرف گرایی، سطحی نگری، لذت طلبی جامعه انسانی می باشد که تنها به دنبال لذت های دنیایی و مصرف گرایی می باشد. از تفکر و تعمق در موضوعات و امور عالم فاصله گرفته است. این جامعه سمبل جامعه لیبرال دموکراسی می باشد که اصالت را بر اباحی گری و لذت طلبی می داند و نسبت به حوادث و مشکلات و مسئولیت های آفرینشی، بی تفاوت می باشد.
نکته ای که در Kung Fu Panda قابل توجه می باشد این است که در میان تمام حیوانات دارای قابلیت های مختلف هستند، چرا پاندا انتخاب شده است؟ پاندا حیوان ملی و نماد ملی کشور چین می باشد. پاندا نماد سرزمین چین و فرهنگ و تمدن چین می باشد. پیامی که این انتخاب به مخاطب انتقال می دهد، این نکته است که جنگ جوی اژدها، کسی که باعث آرامش دره جهانی می شود کسی که در مقابل هجوم – جبهه شر و مشکلات می ایستد و مقابله می کند، منجی دره تمدن جهانی پاندا یا همان کشور چین می باشد. در این انیمیشن ، چین با استفاده از سمبل کشور خود ، یعنی پاندا ، خود را منجی مشکلات جامعه جهانی معرفی نموده است.
شاید خیلی از مبانی و مفاهیم در Kung Fu Panda خیلی انسانی و خوب به نظر بیان ولی در واقع این قسمت های روشن و قابل پذیرش رو در رابطه با عرفان های شرقی نشان میدن و شما تو ذهنت کاملا طرفدار این عرفان ها میشی ولی اگر منطقی بری درباره اون عرفان تحقیق کنی میبینی که خیلی از نکات منفی غیر قابل پذیرش رو تو انیمیشن عمدا حذف کردن و نشون ندادن (ولی در هر صورت عرفان های شرقی، شرک آلود و غیر الهی هست و حتی با تحقیق متوجه میشید که در این عرفان ها جنیان و به عبارتی دیگر این شیطان هست که پرستیده میشود،
نقد انیمیشن پاندای کونگ فو کار2
روایت فیلم پاندای کونگفو کار 2 از ارباب شن تصویری را به نمایش می گذارد که در آن این فرمانروای قدرت طلب به دنبال این است که از قدرت لوازم آتش بازی که نور به ارمغان می آورد استقاده شیطانی و قدرت طلبانه ای کند و از آن سلاحی بسازد- دقیقا وسیله ای که” شن” می سازد با کلمه سلاح در فیلم شناخته می شود که نوعی توپ است- و علیه مردم و برای ایجاد رعب استفاده کند. ارباب شن دقیقا نماد آن دسته از رهبران قدرت طلب دنیا هستند که می خواهند تا از انرژی هسته ای به عنوان سلاح استفاده کنند. در بخشی از این انیمیشن رهبران شهر چینی در جواب “پو” که از آنها می خواهد تا از زندان فرار کرده و علیه ارباب شن بجنگند، می گویند که ارباب شن تهدید کرده که این سلاح ها را علیه مردم و شهر استفاده می کنند و آنها با تسلیم شدنشان در حقیقت از مردم دفاع می کنند. تصمیمی که البته قهرمان داستان یعنی “پو”آن را بر نمی تابد. این انیمیشن در حقیقت در عین نماد سازی در حال آموزش سیاست بین الملل ابرقدرت ها به زبان ساده در مبارزه با کشورهایی است که متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای هستند. کودکی این انیمیشن را می بیند، کمی بعد و در ابتدای جوانی به راحتی در مقابل ساده ترین استدلال های دولتمردان غربی منقاد می شود و اگر این اتفاق رخ دهد یکی از بزرگترین اهداف تامین می شود و آن اغناء افکار عمومی است و از آن مهم تر تعمیق سیاست های کلان در ذهن و روح نسل آینده است.
نقد انیمیشن رالف خرابکار (قسمت دوم)
بررسی مولفات استراتژیک
تمامی انیمیشن رالف خرابکار از به تصویر کشیدن تخیل سازنده انیمیشن از یک بازی تخیلی آغاز می شود؛ بازی های کامپیوتری که خود بر اساس تخیلات سازنده آن ساخته شده است این بار توسط کارگردان فیلسوف این انیمیشن مورد توجه قرار گرفته است؛ ریچ مور با جان بخشیدن به شخصیتهای یک بازی قدیمی و تخیلی، انیمیشن تخیلی خود را می سازد که همین عامل از دلایل اصلی جذابیت رالف خرابکار محسوب میشود.
شخصیت پردازی رالف، سبک پوشیدن لباس، پاره بودن آستین، آویزان بودن بخشی از لباس، دستان پر قدرت و چهره ی کارگری او، شخصیتی دوست داشتنی را برای وی رقم زده است و همین موضوع سبب شده میزان حساسیت ویرانگرانه وی در بازی، که شخصیت منفی محسوب میشود با حس مثبتی برای مخاطب تلطیف شود.
رالف از خود سوال های زیادی دارد، او میخواهد معنا و نقش خود در زندگیش را بداند، رالف با خود وارد چالشی شده و از خود میپرسد اگر نخواهم آنچیزی باشم که برایش برنامهریزی شدهام چه میشود؟ آیا میشود بد نباشم؟ به واقع رالف سنبل مبارزه با روزمرگی می باشد که مورد توجه سازندگان فیلم قرار گرفته است.
به تصویر کشیدن زندگی واقعی دو قطب مثبت و منفی بازی و ایجاد تعادل هر یک از آن ها در جایگاه خود قابل توجه است؛ رالف که نقش منفی و خراب کن را برعهده دارد از خوابیدن در میان آشغال ها ناراحت است او دوست دارد جای فلیکس را بگیرد، اما خروج او از بازی خود که میتوان آن را به یک سرزمین تشبیه کرد موجب ایجاد عدم توازن در بازی یا آن سرزمین خواهد شد و بقای دیگر اعضای آن سرزمین را به خطر میاندازد.
رالف خراب کار با خرابکاری خود زمینه را برای ساخت و ساز فراهم میکند؛ اگر رالف در سرزمین خود نباشد آنجا دیگر قابل سکنی نخواهد بود، رالف به هنگام ورود در مکان های که در تضاد با ماهیت او میباشد خرابکاری کرده و موجب نارضایتی دیگران میشود؛ این تقسیم بندی در هر سزمین، در ابعاد کل دستگاههای بازی نیز وجود دارد و عدم تعادل در هر یک از آن ها کل سیستم را به هم میریزد.
سازندگان انیمیشن، با تفکری فلسفی دستگاههای بازی را به مثابه یک جهان تصور کرده اند که هر یک از آن دستگاه ها سرزمین و یا تفکری از کل آن مجموعه را شکل میدهد که در هر یک از آنان رسم های گوناگون با قوانین متفاوتی وجود دارد، شخصیت های این سرزمین های مختلف هر یک به هنگام پایان روز کاری از طریق کابل های برق به بازی ها یا سرزمین های دیگران سفر کرده و به هنگام آغاز روز جدید کاری هر یک از همان طریق به دستگاه بازی و یا سرزمین خود باز می گردند.
پایان قسمت دوم
از سلطه یهود تا دوستی روباه مکار(آمریکا) و خرگوش(ایران) (نقد انیمیشن zootopia )
«زوتوپیا» فقط به این دلیل به یکی از بهترین انیمیشنهای سینما تبدیل شد که والت دیزنی دست به حرکت غافلگیرکنندهای زد و آن هم این بود که آنها کلیشههای خودشان را فراموش کردند و تصمیم گرفتند چیزی بسازند که حداقل هیچکس انتظارش را از آنها نداشت. محصول نهایی به انیمیشن کودکانهای تبدیل شده بود که لبریز بود از بحثهای زیرمتنی سیاسی و اجتماعی و نژادی.
Zootopia در واقع از ترکیب دو کلمه Zoo (به معنی باغ وحش) و Utopia (به معنی آرمانشهر) ساخته شده که اشاره به زندگی ایده آل حیوانی در پشت قفس های لیبرالیسم دارد!!! (در واقع سیستم ارائه شده برای زوتوپیا همان سیستم حکومتی لیبرال دموکراسی هست که غرب آن را آخرین و بهترین سیستم ارائه شده می داند و افراد ضد این سیستم را افرادی ابرشرور معرفی می کند) هارمونی و نظم نوینی که تمام افراد جوامع با خصوصیات مختلف و حتی دشمنان خونین را در خود جای می دهد، آرمانشهری را ایجاد کرده که با شعارهایی همچون “هرکس میتواند هرچه میخواهد باشد” یا “همه چیزها رو امتحان کن” (شعر شکیرا!) حد و مرزها و موانع اخلاقی را از بین برده و طبق تعریف لیبرالیسم همه چیزها را مباح اعلام می کند و همانطور که در طول فیلم میبینیم، ارتباط با مافیا، فرار مالیاتی، پیوستن به کلوپ طبیعت گرایان و عریان شدن اعمال بدی نمی باشند و مباح تلقی می شوند.
در این انیمیشن در واقع حیوانات جایگزین انسانها با نژادها و خصوصیات مختلف شده اند و هر یک از انواع حیوانات نماینده گروهی خاص از انسان هاست، برای تطبیق بهتر، در نوع حیوانات فقط پستانداران استفاده شده و سن خرگوش(24سال) و سن روباه(32سال) مطابق سن انسان ها می باشد. شاید بتوان گفت که سازندگان مفهوم حیوان بودن انسان (به گفته خیلی از متخصصان و دانشمندان غربی!) و بحث های تکاملی را در این اثر لحاظ کرده اند.
این که یک موش (نماد یهودی ها!) اینقدر قدرتمند هست و نوع حیوانات انتخاب شده (مثلا اینکه گوسفندها مسئول همه توطئه ها نشان داده می شوند) و تطبیق آنها در فیلم خودش یک بحث جداگانه است که نیاز به بررسی بیشتری دارد!!!
پایان قسمت اول
انیمیشن بچه رئیس و سند 2030 !!! (قسمت دوم)
سیاست های جمعیتی جدیدی را در دو انیمیشن بچه رئیس و لک لک ها شاهد هستیم که احتمالا از بحران جدی فرزندآوری و خانواده های تک فرزندی در آمریکا نشات می گیرد. در واقع تا قبل از این دو اثر، اکثر انیمیشن های کمپانی های اصلی هالیوود تاکید شدید بر تک فرزندی یا تجرد و عدم فرزندآوری داشته اند. به عنوان مثال انیمیشن The Secret Life of Pets(زندگی مخفی حیوانات) که در سال 2016 اکران شد، بر تجرد و مستقل زندگی کردن و جایگزینی حیوانات خانگی بجای فرزند یا شریک زندگی تمرکز زیادی داشته، اما در The Boss Baby(بچه رئیس) این حیوانات خانگی رقیب اصلی فرزندآوری شده اند و اولویت به فرزندآوری تعلق می گیرد! در صورت تکرار این سناریو در انیمیشن های دیگر، می توان به عمق بحران فرزندآوری در آمریکا پی برد که حاضر شده با وجود اینکه تاثیر رسانه ای خلاف سیاست های جمعیتی آمریکا برای دیگر نقاط جهان می گذارد، دست به این عمل بزند.
درضمن نکته خیلی مهم درباره این سیاست، این است که افزایش جمعیت بطور ویژه برای افراد سفید پوست تبلیغ می شود! و کودکان سیاهپوست همینطوری هم تعدادشان بصورت تمسخرآمیزی خیلی زیاد نشان داده می شود!
– یک نکته جانبی: در ابتدای فیلم شکل هندسی مثلث به عنوان قوی ترین شکل در طبیعت معرفی شده و بطور کاریکاتوری قدرت عظیم آن به نمایش گذاشته می شود و در آخر فیلم مثلثِ بر عکس به عنوان نماد زادآوری به تصویر کشیده می شود! وقتی این دو علامت بر هم منطبق شوند ستاره داوود یا نماد اسرائیل را تشکیل می دهند!!!!!
اما یک دیالوگ توسط تیم و بچه رئیس موجب شد تا توجه مان را به این فیلم بیشتر کنیم و آن روند به دنیا آمدن بچه بود.
تیم وقتی وارد عالم نوزادان میشود، با تعجب میپرسد: پس بچه ها از اینجا میان؟!
رئیس در پاسخ میگوید: پس از کجا میان؟ از تو کلم بروکلی یا از پری جادویی…
تیم در ادامه میگوید: پدر و مادرم بهم گفتن که از … (در گوشی توضیح دادن)
واکنش رئیس و تیم این است که با تعجب میگویند: نه این چندش آوره.
این دیالوگ رو باید ضمیمه کنیم به یکی از اصول و بندهای سند ۲۰۳۰ که به بحث ضرورت آموزش مسائل زناشویی و جنسی به کودکان اشاره دارد که این مسئله را حقی برای کودکان تلقی میکند که باید تمام امضا کنندگان این سند بدان پایبند باشند. سندی که میگوید پدر و مادر وظیفه دارند تا کیفیت مسائل جنسی و مشخصههای مرد و زن بودن را به کودکانشان آموزش دهند.
پایان