فرهنگ بیگانه
بی تردید با وقوع انقلاب صنعتی درغرب و گسترش پیامدهای اقتصاد سرمایه داری در جوامع غربی و به دنبال آن تغییرات سریع و گسترده در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چهره جهان بطرز چشمگیری دگرگون شد.
دراین هیاهوی ناشی از رشد اقتصاد سرمایه داری وظهور فناوریهای جدید، چهره و ظاهر انسانها نیز از این فرایند در امان نماند و دستخوش تغییرات جدی شد.
این اتفاق با توجه به رشد و گسترش رفاه اقتصادی در جهان و تغییر در سبک و الگوی زندگی مردم طبیعی بود، اما این رویداد همراه با گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و ماهواره مسایل نو و جدیدی را برای کشورهایی که تنها پذیرنده و دریافت کننده ظواهر محصولات اقتصادی و فرهنگی غرب بودند، ایجاد کرد.
در این سالها، صنعت پوشاک و لوازم آرایشی نیز گسترش قابل توجهی پیدا کرد و بسیاری از بازارهای جهان را در دست خود گرفت.
از زمانی که جوانان بخصوص زنان در پی تعریف نقش جدیدی برای خود در عرصه جامعه و تحولات آن بودند، برای صاحبان پول و سرمایه، این فرصت فراهم آمد که با ایجاد تعریف های جدید از هویت، بازار پولساز و سودآوری را برای خود ایجاد کنند.چرا که این دو قشر همیشه در پی کسب تعاریف جدید ازهویت خویش و پیرامون خود بوده اند پس ارائه مدها والگوهای جدید، نوعی بسترسازی برای اینگونه افراد به منظور ابراز وجود آنها در جامعه بوده است.
علاوه برعامل اقتصاد و دیدگاه سودمحور بنگاه های اقتصادی و صاحبان آن، گسترش رسانه های جمعی و بهنگام ارتباطات صوتی و تصویری در سطح جهان نیز به دستیابی عوامل مزبور به اهدافشان در ابعاد اقتصادی و فرهنگی سرعت بیشتری بخشید.
در این میان بویژه از دهه ۱۹۶۰ ما شاهد شکل گیری جدی پدیده مد و مد گرایی در غرب می باشیم، پدیده ای که از آن زمان تاکنون تاثیر مثبت و منفی فراوانی بر جوامع مختلف سراسر جهان داشته است.
از این زمان، پرداختن به ظاهر لباس و آرایش چهره به صورت مد شکل جدی تری به خود گرفت و درهمین راستا بنگاه های اقتصادی بزرگی شکل گرفتند که امروز ما آنها را به صورت غول های مارک دار در زمینه پوشاک و لوازم آرایشی می بینیم.
از دهه ۱۹۹۰ به این طرف علاوه بر تحولات عظیم و گسترده سیاسی مانند فروپاشی شوروی و پایان نظام دو قطبی، تحول مهم و شگرف دیگری در عرصه فرهنگ صورت گرفت و آن ظهور پدیده ماهواره بود، پدیده نویی که مرزهای سیاسی را درنوردید وجهان را با فرهنگ های گوناگون به هم مرتبط ساخت.
دگرگونی وتحول، جزء ذاتی جوامع به شمار می رود. همانطوری که مطالعه تاریخ جوامع نشان داده، هیچ جامعه ای ایستا و بدون تغییر نبوده است. تغییر، خصوصیت تمام فرهنگهاست، ولی میزان و مسیر تغییر از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است.
برای مثال، کشور ما در عرصه ورود فناوریهای جدید در چند دهه پیش دچار تغییر و تحولاتی شد.این روند به جا به جایی گروه ها و قشرهای مختلف جامعه منجر گردید و مردم را به این سو و آن سو کشاند.
در این تحولات، آداب و رسوم رو به سستی نهاد، بدون آنکه جامعه بتواند فرهنگ سنتی گذشته را تثبیت یا فرهنگ نوین صنعتی را کاملا جذب کند.
در زمان حاضر مساله اساسی این نیست که چگونه می توان فرهنگ ملی و بومی را حفظ کرد، بلکه مساله این است که چه باید کرد تا فرهنگ جامعه را ارتقاء داد و به فرهنگ بهتری تبدیل نمود.در این میان، نقش رسانه در تغییرات فرهنگی جامعه، محوری اساسی به شمار می رود