زهرا جان
24 اسفند 1392
شعرى از حسان شاعر معاصر
منم كه عصمت اللّه و، به ساق عرش زيورم |
حبيبه خدامنم ، حباب نور داورم |
رضاى من رضاى او، ولاى من ولاى او |
كه من ولية اللّه و، زهر بدى مطهرم |
على است نفس احمد و حقيقت محمدى |
منم كه بضعة النبى و، با على برابرم |
به تخت اقتدارشان ، نشسته ام كنارشان |
به تاج افتخارشان ، يگانه است گوهرم |
بجز محمد و على ، كه نور ما بود يكى |
ز انبياء و اولياء، خدا نموده برترم |
نبى چو گفت بر ملا: اگر نبود مرتضى |
ز اولين و آخرين ، هر كسى نبود همسرم |
على ، شهاب ثاقب و منم فروغ زُهر وى |
با اوج عصمت و حيا، به هر زمان منورم |
نهال عشق ايزدى ، بهار حسن سرمدى |
شكوفه محمدى ، عطاى رب و كوثرم |
حسين با حسن مرا، دو گوشوار زينتند |
على است طوق گردنم ، محمد است افسرم |
محمد و على و من ، چو اصل و ام خلقتيم |
منم كه باب خويش را، درين مقام مادرم |
فدك چه جلوه اى كند، به پيشگاه دولتم |
كه مالكيت جنان ، به كف بود چو حيدرم |
عليه غاصب فدك ، از آن قيام كرده ام |
كه راه پر جهاد حق ، نشان دهم به دخترم |
(حسان ) بود مودت رسول و آل مصطفى |
اميد برزخ من و، پناه روز محشرم