دستنوشته های بانو امین
«اطاعت ها وعبادت ها راانجام می دهیم وگاهی حالت توجه ونیاز به سوی او را در خود احساس می کنیم، ولی هنگامی که به ناچیزی آن ها در مقام عظمتش آگاه می شویم می بینیم اگر او نخواهد با دادگری درباره این اطاعت ها ونیایش ها محاسبه انجام بدهد بی ارزشی آن ها کاملا اثبات خواهد گشت. عوامل زیادی می تواند موجبات بی ارزشی این توجهات ونیایش ها را اثبات نماید.
ای پروردگار توانا! در آن حال که در صدد پرستش ونیایش تو برآمدیم، اگرچه لحظاتی بیش نباشد، ما رابه سوی خودت باز خوان! ما درآن لحظه که در دریای عظمت تو غرق می شویم به خود نخواهیم بالید. در این لحظه وپس از آن نیز هیچ گاه این حالت را وسیله تکامل خود قرار نخواهیم داد؛ این را به خوبی درک کرده ایم که توجه وقصد کمال همان وسقوط در سرازیر حیوانی همان.
لطیف پروردگارا! تو می دانی اگر چه حالت توجه ونیایش دوامی ندارد، ولی محبت واشتیاق توجه به سوی تو را همیشه در نهانخانه دل می پرورانم.
زبانم همیشه گویای حمد وثنای تو نیست، ولی آنگاه که با شور وگداز به مقام ربوبیت متوجه گشته وچند گله از اعماق جانم به عنوان ستایشت بر می آورم مانند این است که در همه حال و در همه لحظات زندگی دری غیر از در بارگاه تو نزده ام وسخنی با غیر از تو نگفته ام.»
زندگانی بانوی ایرانی،علویه همایونی،ص119