حزب شیطان
الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله.
آگاه شوید، که شیطان سواران و پیادگان خود را جلب و بسیج نموده است.
منظور از حزب شیطان، گردهمآیی و تشکل افراد و گروههایی از انساننماهاست که هوي و هوسها، خودکامگیها، شهوتپرستی،
آنان را با یکدیگر متشکل کرده، هم داستان و هم رزم و هم پیاله کرده است. ،« خود طبیعی » مقامپرستی و تورم
حزب شیطان، داراي نیروها و استعدادهایی است که به وسیله ي آنها میتوانند ارزشها را نابود کنند، تحولات قهقرایی ایجاد کنند
و اگر موقعیت ایجاب کند، راه هایی را که به پوچی منتهی میشود، پیش پاي مردم بگسترانند.
صفت دیگر حزب شیطان این است که میتواند از مفاهیم عالی، مانند علم، تکامل، عدالت، آزادي سوءاستفاده کرده، با تحریک
ابعاد آرمانجویی در انسانها، آنان را تا اعماق تباهی ها براند.
و ان معی لبصیرتی. ما لبست علی نفسی و لا لبس علی.
من بیناییم را با خود دارم، هرگز امري را بر خود مشتبه نساخته ام و کسی نتوانسته است واقعیتی را بر من مشتبه بسازد.
انسانی که درباره ي خود اندیشه ي جدي دارد، هرگز اندیشه هاي غرض آلود دیگران او را نمی فریبد. اگر آدمی در شناخت آرمانها
و حرکت براي وصول به آنها، خود را گول نزند، امکان ندارد وسیله ي بازي، براي آرمانهاي دیگران قرار بگیرد.
براي وصول به مرحله اي که در آن، انسان به طور جدي درباره ي خویش بیندیشد، بایستی مراحل زیر طی میشود:
شناخت« خود » و یا حداقل درك سرمایه هاي اساسی « خود »
درك تشنگی نسبت به هدف اعلاي حیات.
تحقیق جدي در هدف عالی حیات و به فعلیت رساندن تمام استعدادها در راه وصول به آن.
درك این مسئله که نمیتوان « خود » را تسلیم قوانین ناآگاه طبیعت و دیگر انسانها کرد.
در این صورت، دیگر در این مرحله است که انسان می فهمد در جهان هستی یک چیز بدي وجود دارد و آن« خود »اوست.
نمی تواند« خود »را فریب دهد.
مطالعه ي در شخصیت عظماي تاریخ به خوبی اثبات می کند که همه ي عوامل فساد و فریبکاري و نابینایی و شکست در حیات،
پیرامون آن عظما را گرفته بود. آنان، به وسیله ي هشیاري ها و تقوا و هدف گیري معقول در زندگی، سد پولادینی دور منطقه ي
شخصیت خود کشیده بودند. لذا هیچ یک از آن عوامل نتوانست شخصیت آنان را مختل کند.
و ایم الله لافرطن لهم حوضا انا ماتحه! لا یصدرون عنه و لا یعودون الیه.
سوگند به خدا، حوضی براي آنان پر خواهم کرد که ساقی آن خودم باشم، که اگر وارد آن حوض شوند نتوانند بیرون روند و اگر
از آن بگریزند نتوانند برگردند.
بیانی که امیرالمومنین (ع) درباره ي رویارو قرار گرفتن با آنان (حزب شیطان یا طلحه
و زبیر و پیروان آنها) می کند، این است که آن حضرت موقعیتی را به وجود خواهد آورد که از شکستن محاصرهي آن ناتوان
باشند.
همانطور که امیرالمومنین علیه السلام فرمود، چنان موقعیتی به وجود آمد که نتوانستند خود را از آن رها کنند تا بار دیگر نظیر آنرا به وجود بیاورند
مشاهده شده درنهج البلاغه ، علامه جعفری،ص124