بیشتر از سه روز عمر نخواهی کرد
ابو الحسين سعيد بن سهل بصرى كه معروف بملاح بود گفت؛ جعفر بن قاسمهاشمى بصرى، مذهب واقفیه داشت ،روزى من و او در سامرا بوديم، حضرت ابو الحسن امامهادى عليه السّلام در بين راه دیدیم و فرمود ند که تا كى در خوابي، آیا وقت آن نرسید ه که از خواب بیدار شوی.
پس از گذشت چند روز، يكى از فرزندان خليفه ما را به وليمه دعوت كرد. حضرتهادى را نيز دعوت كرده بود. چشم ميهمانان كه به امام افتاد به احترام آن جناب لب فرو بسته خاموش نشستند، اما جوانكى در مجلس احترام ايشان را نگه نداشت، حرفهاى نامربوط مي زد و مي خنديد. امام عليه السّلام روى بجانب او كرده فرمود: مىخندى و از خدا غافلى با اينكه بيش از سه روز زنده نخواهى بود. ما با خود گفتيم اين يك مستمسك خوبى است ببينيم پس از سه روز چه مىشود.
جوانك لب فرو بست و از كارهاى قبل دست برداشت پس از صرف غذا متفرق شديم روز بعد آن جوان مريض شد و روز سوم اول صبح از دنيا رفت و عصر او را دفن كردند.