بحث حضرت زهرا سلام الله علیها با ابو عمر ...
حضرت زهرا سلام الله علیها در قبرستان احد راه می رفتند و گریه می کردند و فاتحه می خواندند(خوش بحال ان میتی که حضرت زهرا براش فاتحه بخونه)
شخصی بنام ابو عمر محمود ابن لبید میگه تا دیدم حضرت در قبرستان هستند ایستادم تا از ایشون سئوالاتی کنم صبر کردم فاتحه بی بی که تمام شد رفتم نزدیک و سلام دادم خدمت مادر سادات
عرض کرد یا بنت رسول الله سئوالی دارم از خدمتتون
مادر سادات فرمودند بپرس
سئوال کرد: خانم رک جواب بدید آیا پدر بزرگوارتون پیغمبر اسلام برای بعد از خودشون کسی را به صراحت برای بعد از خود معین کردند به صراحت نه به کنایه؟
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: تعجب می کنم از تو مگر تو در حجه الوداع نبودی؟
ان شخص گفت :چرا بودم
خانم فرمودند:روشنتر از اینکه پدر من جلوی 90000 هزار نفر دست علی علیه السلام را بگیرد و بگوید بعد از من خلیفه و جانشین اوست؟
آن مرد دوباره سئوال کرد خب بی بی جان اگر اینگونه است پس چرا خود علی علیه السلام رفتند و نشستند و برای حقشون قیام نکردند؟(فما باله قعد عن حقه؟)
حضرت فرمودند: ای عمر مثل الامام مثل الکعبه اذ توتی ولا تاتی
مثل امام مثل کعبه است تو باید بروی نه که او به سوی تو بیاید
کعبه که به دیدار مردم نمی آید مردم باید برای حج به طواف کعبه بروند
رابطه امام و مردم و دعوت امام با مردم رابطه زوری و اجباری نیست خود مردم باید برونمد دنبال امام تا رشد بیابند
مثل گیاهی که در حال رشد است اگر سر گیاه را بگیری و برای رشد به زور از زمین بیرون بکشی که رشد نمی کند بلکه می خشکد و ضعیف میشود !!خود نهال باید به دنبال رشد برود و وظیفه امام تهیه زمینه هاست و اماده کردن رشد ( اما شاکرا اما کفورا)