اندکی تأمل
ادامه مطلب:
چرا ماه رمضان اینقدر عظمت، کرامت، شرافت و فضیلت دارد؟
پروردگار عظیم، موجودی مانند انسان را که خلیفه الله است آفریده و به افتخار او ضیافت با شکوهی ترتیب داده و انسان را که مهمان اصلی این ضیافت است مورد تعظیم قرار داده است.
«ألّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ… و هَذَا شَهرٌ عَظَّمتَهُ» باز هم اسم«عظیم» را داریم، این اسم دراین دعا چندبار تکرار شده است. اگر کسی متوجه این کلمات نباشد، نمی تواند با این دعا پرواز کند، فقط روخوانی می کند. نمی تواند با آن در ضیافت بیاید. «…هَذَا شَهرٌ عَظَّمتَهُ …= این ماهی است که تو تعظیمش کردی». چه کسانی وقتی که وارد ماه مبارک می شوند احساس می کنند که وارد یک فضای عظیمی شده اند؟ فرض کنید یک انسان معمولی را ببرید به کاخ یک رئیس جمهور بزرگ، پادشاه بزرگ. وقتی وارد آنجا می شود، حس می کند که از خانه ی محقر خودش وارد یک فضا و دربار با عظمت شده است که آنجا یک فرمانده، ریاست جمهوری یا یک پادشاه عظیم است. آیا ما درکی از این عظمت و بزرگی داریم یا نه؟
«… وَ کَرَّمتَهُ…= و کرامت دادی این ماه را». انسان در این ماه، مورد اکرام ویژه خداوند تبارک و تعالی است. و قرآن بارها این نکته را بیان کرده: « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ = به راستى ما فرزندان آدم را به موهبت عقل و خرد گرامى داشتیم. (اسراء/70)» ما بنی آدم را مورد اکرام خود قرار دادیم و بین بنی آدم، مؤمنین را بیشتر اکرام کردیم. «لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم= خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ (آل عمران/164)». این بزرگترین نعمت الهی است که خداوند ما را رها نکرده، برای ما یک سفیر، نماینده، مظهر خودش و عظیم ترین مخلوق خودش را فرستاده که ما را به نزد خدا ببرد.
«… هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ = رمضان، ماهی است که بزرگیش بخشیدیم، گرامی اش میداریم، شرافت و برتری اش بر همه ماهها دادیم…» کسی که تعظیم، تکریم، تشریف و تفضیل را متوجه نشود، عظمت شبهای قدر را درک نمی کند، زیرا قوه ی ادارک او هنوز فعال نشده است.
چرا این همه فضیلت و تشریف و تکریم؟ چرا اینقدر این ماه عزیز و محترم است؟ برای اینکه رب عظیم به میدان آمده و قرار است یک «مهمان عظیم» به نام انسان را تربیت کند. این ماه عظمت، شرافت، کرامت، و فضیلتش را از انسان می گیرد. به حرمت انسان خدا این ماه را تعظیم، تکریم، تشریف و تفضیل کرده است.
پس «من» کی هستم؟ من کی هستم که خدا به خاطر من این همه تشریفات راه انداخته است؟ چه زمانی ما به عظمت این ماه پی می بریم؟ زمانی که بفهمیم که خودمان چقدر قیمت داریم.
خدا به عشق ما، به خاطر ما این مهمانی را راه انداخته است. مگر غیر از این است که یک صاحب خانه به عشق مهمانش مهمانی راه می اندازد. مهمان برایش خیلی عزیز است که این همه سرمایه گذاری می کند، میزان سرمایه گذاری یک صاحب خانه در مهمانی بستگی به میزان عظمت مهمان دارد.
اینقدر این ماه عظمت دارد که خدا فرمود فقط خودت بیا داخل، بخشهای دیگر مرکبت، بخش زنانگی و مردانگی ات و بخشهای جنسی ات را نیار. فقط خودت بیا. ما هنوز بخش انسانی مان را نشناخته ایم. هنوز عاشق این بخش از وجودمان نشده ایم. هنوز موفق نشده ایم تفکیک کنیم که با کدام بخش وارد مهمانی شویم؟ اینجا است که ضیافتها خراب می شود. یا اصلا وارد ضیافت نمی شویم.