25 اسفند روز بزرگداشت پروين اعتصامي
25 اسفند روز بزرگداشت پروین اعتصامی
پروین اعتصامی متولد ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز است پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی(اعتصام الملک)از سکنه گیلان و اصالتا آشتیانی و مادرش اختر فتوحی از اهالی آذربایجان بود. پروین ادبیات را زیر نظر استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت . او در راه رسیدن به اوج بلوغ شاعری خود و در سن ۳۵ سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم به خاک سپرده شد.
که من پروین فروغ شهر ایرانم …
نه پوراندخت، نه آذردخت، نه آتوسا، نه پانته آ
بلکه آرتمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر در مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر
که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده،مکن اینگونه پندارم که جوشد خون آزادی به شریانم
بدون زن کجا تاریخ تو؟
آرش با کمانش؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر توسی؟
نگهبان زبان پارسی
استاد فردوسی
مرا گر در مقام مادری بینی
مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم
نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است
زنور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون به جریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزند ایرانم …
25 اسفند روز بمباران شيميايي حلبچه توسط ارتش بعث عراق
تاریخچه استفاده از سلاح شیمیایی
قبل از جنگ جهانی اول در سال 1763 میلادی امریكایی ها سلاح شیمیایی را علیه سرخپوستان كه صاحبان اصلی سرزمین امریكا بودند، به كار گرفتند.
در جنگ جهانی اول در سال 1915 میلادی سلاح شیمیایی از سوی نیروهای آلمانی به كار گرفته شد و سپس دیگر كشورها استفاده از آن را در برنامه های جنگی خود گنجاندند.
پس از جنگ جهانی دوم، انگلیسی ها در سال 1951 میلادی از ماده ی فیتوتوكسین در مالایا علیه استقلال طلبان این سرزمین استفاده كردند.
امریكا در جنگ ویتنام، كامبوج و لائوس، مواد شیمیایی و میكروبی را به كار برد. در سال 1975، ویتنامی ها مواد شیمیایی را در كامبوج علیه خمرهای سرخ، به كار بردند.
در سال 1979، ارتش شوروی (سابق)، در اشغال افغانستان از این گونه سلاح ها استفاده كرد.
رژیم نژاد پرست افریقای جنوبی در 8 مارس 1982 میلادی از یك نوع ماده ی سمی علیه نیروهای سواپو در نامیبیا بهره گرفت.
رژیم بعث عراق، در طول جنگ تحمیلی به طور مكرر علیه رزمندگان اسلام از انواع سلاح های شیمیایی استفاده كرد.
اولین تلاش ها برای اعمال ممنوعیت استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیك در اعلامیه های 1868 سن پطرزبورگ، 1874 بروكسل و 1898 لاهه نمایان شد، امّا هیچ كدام از آن ها به تنظیم یك معاهده ی بین المللی نیانجامید.
در نتیجه ی كوشش های فراوان، سرانجام در سال 1907، یك معاهده ی بین المللی كه از نظر حقوقی تعهد آور بود تنظیم شد. با شروع جنگ جهانی اول، كنوانسیون 1907 لاهه نتوانست از وقوع جنگ شیمیایی ممانعت كند. كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی كشورها را به امضای پروتكل 17 ژوئن 1925 ژنو درباره ی منع كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیك وادار كرد، امّا این پروتكل، توسعه، تولید یا ذخیره سازی جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیك را منع نكرد.
در 16 دسامبر 1917، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ی منع، توسعه، تولید و انباشت جنگ افزارهای میكربی و سمی و نابود سازی آن ها را تصویب كرد.
در 11 نوامبر 1987، سازمان ملل قطعنامه ای در مورد جنگ افزارهای شیمیایی به تصویب رساند.
كنوانسیون منع جنگ افزارهای شیمیایی
این كنوانسیون دارای یك مقدمه، 24 ماده و 3 متن پیوست است و دبیر كل سازمان ملل، دبیر این كنوانسیون است. تهیه و تنظیم فنی كنوانسیون مزبور قریب 24 سال به درازا انجامید و مذاكرات تدوین آن در ماه ژوئن 1992 در كنفرانس خلع سلاح پایان پذیرفت. سپس طی قطعنامه ای در اجلاس چهل و هفتم مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آرا به تصویب رسید.
چگونگی كسب توانایی عراق در زمینه ی جنگ افزارهای شیمیایی
عراق در سال 1980، با انتقال مقادیری از عوامل شیمیایی و مواد اولیه ی مربوطه از ذخایر شوروی سابق، و هم چنین خرید تجهیزات ویژه از كشورهای اروپایی و ایالات متحده ی امریكا برای نیل به تولید مستقل جنگ افزارهای شیمیایی، اقدام كرد.
در سال 1982، با كمپانی «درای رایخ» آلمان كه تأمین كننده ی وسایل فنی شیمیایی است قراردادی منعقد كرد و جهت تولید عوامل اعصاب به خرید مواد شیمیایی از منابع غربی از جمله امریكا اقدام كرد. یكی از مقام های برجسته ی پنتاگون می گوید:
« ما می دانیم كارخانه های آلمان غربی عراق را در تولید جنگ افزارهای شیمیایی یاری می كنند. یكی از آن ها نقش برجسته ای در این امر دارد و هنوز هم در عراق به كار خود ادامه می دهد.»
عراق با خرید مواد شیمیایی از امریكا، آلمان غربی، هلند و كمك كارشناسان آلمان موفق شد چندین تن گاز اعصاب در هر هفته تولید كند.
توانایی شیمیایی عراق در آغاز جنگ تحمیلی
عراق در 31 شهریور 1359، تهاجم سراسری خود را از سه جبهه آغاز كرد. مركز ثقل این تهاجم جبهه ی جنوب بود. در آن زمان ارتش عراق، دارای مشخصات توانایی تهاجمی جنگ افزارهای شیمیایی به شرح زیر بود:
1- توانایی حفاظتی و رفع آلودگی، وسایل حفاظتی انفرادی – یگانی برای كلیه ی پرسنل در داخل خودروهای زرهی، وجود گروهان شیمیایی و رفع آلودگی در لشكرهای رزمی.
2- داشتن مناسبات تجاری دراز مدت با شوروی كه بزرگ ترین تدارك كننده ی جنگ افزارهای شیمیایی مورد نیاز عراق بود.
3- داشتن مناسبات تجاری با غرب از جمله انگلستان، هلند، آلمان غربی و امریكا به منظور خرید مواد شیمیایی و تجهیزات حفاظتی مورد لزوم جهت نیل به خودكفایی در زمینه ی ساخت جنگ افزارهای شیمیایی.
4- در اخـتیار داشتـن انـواع سیـستم هـای پـرتـاب مهمات شیمیایی از جمله هواپیماهای دور پرواز، توپ خانه، راكت های سطح به سطح و موشك ها.
كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی توسط عراق
در اوایل جنگ تحمیلی، در منطقه ی شلمچه رژیم عراق برای اولین بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح شیمیایی كرد و برای دومین بار در منطقه ی میمك تكرار شد.
عراقی ها از آذر سال 1361، به طور پراكنده از عوامل شیمیایی كشنده استفاده كردند. ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول زا) را به منظور درهم شكستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تك های شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سال 1362، عراق به كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی در پیرانشهر و حوالی پنجوین مبادرت ورزید. ایران حادثه ی پنجوین را «جنایت جنگی» نامید و مجروحین جنگ شیمیایی به بیمارستان های تهران اعزام شدند.
در اواخر 1363، عراق به دو علت از كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی موقتاً منصرف شد:
1- در رابطه با اعتراض های قبلی اروپا.
2- علنی شدن ابعاد گسترده ی كاربرد این جنگ افزارها در جنگ با ایران.
استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در بُعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان 1364 كه رزمندگان ایران توانستند شهر فاو را تصرف نمایند، مجدداً آغاز شد.
در اوایل سال 1366، عراق بار دیگر از جنگ افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبهه ی مركزی سومار استفاده كرد.
پس از عملیات والفجر 8، نیروهای عراقی به طرز بی سابقه ای از مواد سمی شیمیایی استفاده كردند. حدود 7000 گلوله ی توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیك شد. در طول 20 روز هواپیماهای عراقی بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه ی عملیات فرو ریختند و متجاوز از 30 تهاجم شیمیایی علیه هدف های غیر نظامی در ایران انجام شد.
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر 1366 فجیع ترین و وحشتناك ترین تهاجم از این نوع بود كه سبب كشته و مجروح شدن عده ی بسیاری از مردم غیر نظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما نامید.
وحشیانه ترین مورد استفاده در اسفند 1366، در حلبچه بوده است كه وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاكنون به شمار می رود كه حداقل 5000 تن از مردم كُرد و مسلمان این شهر را كشته و 7000 تَن دیگر را مجروح كرد.
فاجعه ای كه در حلبچه رخ داد بدون شك با فجایعی همچون بمباران اتمی شهرهای «هیروشیما و ناكازاكی» ژاپن به دست امریكا، قابل مقایسه است.
به كارگیری سلاح های شیمیایی از سوی عراق، در حالی صورت می گرفت كه این كشور جزو 120 كشور امضا كننده ی پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح های سمی، خفه كننده و تركیبات باكتریولوژیك قرار داشت. پروتكل 1925 ژنو كه طی قطعنامه ی 2161 (21)B سازمان ملل متحد مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاح های شیمیایی را منع می كند. قسمت هایی از پروتكل 1925 ژنو به شرح زیر است:
امضا كنندگان تام الاختیار زیر به نام دولت های خود اعلام می دارند:
«نظر به این كه در موقع جنگ، استعمال گازهای خفه كننده و مسموم یا امثال آن ها و هم چنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقاً مورد تنفر افكار عمومی دنیای متمدن است،
دوَل متعاهد تقبل می نمایند ممنوعیت استعمال گازهای خفه كننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و هم چنین تعهد می نمایند كه ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میكروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مدلول مراتب فوق بدانند.»
پروفسور «اوبن هندریكس» رییس آزمایشگاه سم شناسی بیمارستان دانشگاه گان (فلاندر، در شمال غرب بلژیك اظهار می دارد: عراق از سه نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده كرده است. وی تأكید كرد كه نیروهای عراقی شهر حلبچه را در روزهای 17 و 18 مارس (27 و 28 اسفند 66) با گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان) و بالاخره با سیانوژن بمباران كرده اند. وی افزود كه این سه نوع سلاح به صورت مجزا ولی با فاصله ای كوتاه و به طوری كه به صورت یك «كوكتل بسیار سمی» در آیند، مورد استفاده قرار گرفته اند.
بی بی سی رادیو دولتی انگلستان در 6/1/1367، گزارش داد: یك دكتر بلژیكی و یك دكتر هلندی از سازمان بهداشت بین المللی موسوم به پزشكان بدون مرز و یك متخصص مسایل شیمیایی به اتفاق آرا تأیید كردند كه در حلبچه و مناطق اطراف آن علیه مردم غیر نظامی از سلاح های شیمیایی استفاده شده است.
خبرگزاری فرانسه 12/1/1367 اعلام كرد: «حلبچه شهری از كردستان عراق كه به تصرف ایران در آمده و طی روزهای 27 و 28 اسفند ماه توسط عراق بمباران شیمیایی شده، منجمد و ساكن در خوابی عمیق فرو رفته است.»
نیویورك تایمز امریكا در 16/1/1367 نوشت: «این عمل از هر جهت و به هر مفهوم یك جنایت جنگی است كه با انكارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه های غیر رسمی در مورد استفاده از یك سلاح ناجوانمردانه در آمیخته است.»
سرلشكر «رفیق السامرایی» رییس پیشین استخبارات (اطلاعات) نظامی عراق در مورد بمباران شیمیایی گفته است :
«جنایتی كه در حلبچه اتفاق افتاد، توسط 50 فروند جنگنده ی عراقی صورت گرفت. محموله ی هر یك از این جنگنده ها چهار بمب شیمیایی بود. این حمله به دستور صدام صورت گرفت. بمباران حلبچه به دلیل ناامیدی و یأسی بود كه در صدام به وجود آمده بود، زیرا در تاریخ های 10 و 11 مارس 1988 ایرانی ها منطقه ی دربندیخان و حلبچه و مناطق اطراف آن را مورد تهاجم قرار داده و موفقیت هایی كسب كرده بودند. در این حملات گروه های كرد آن ها را همراهی می كردند. صدام تیپ و لشكرها را یكی پس از دیگری به مقابله با نیروهای ایران فرستاد تا مانع از پیشروی در عراق شوند، امّا هیچ نتیجه ای در پی نداشت و خسارات فراوانی به نیروهای عراقی وارد شد. در انتقام از این حمله، صدام دستور داد تا حملات شیمیایی گسترده ای را روی حلبچه انجام دهند.
نظر استخبارات عراق كاملآ متفاوت بود: سازمان سیا به ما اطلاع داد كه تعداد محدودی از واحدهای توپخانه ایران از محور شرق شط العرب به محور حلبچه در شمال انتقال یافته اند. ما با توجه به مسؤولیتی كه داشتیم صدام را از این امر با خبر ساختیم. بخش عظیمی از واحدهای توپخانه ی ایران از فاو عقب نشینی كردند. تشكیلات ما برای مقابله با حمله ی ایران در حلبچه آماده شده، امّا صدا م با چنین فاجعه ای موافقت كرد.
فرماندهانی كه دستور صدام را مبنی بر بمباران شیمیایی حلبچه اجرا كردند، فرماندهان نیروی هوایی، سرلشكر حمید شعبان، معاون فرماندهی عملیات، سرلشكر ستاد سالم سلطان البصو و فرماندهان دیگر بودند. امّا خلبانان پنجاه نفر بودند و كاملاً اطلاع داشتند كه هواپیماهایشان حاوی بمب های شیمیایی است. صدام از سلاح های شیمیایی در مناطق دیگر عراق در شمال و جنوب این كشور استفاده كرده است. در طول قیام های سال 1991 از مواد شیمیایی خفیف بر روی مراقد ائمه در كربلا توسط هلیكوپتر استفاده كرده است. ایران در طو ل جنگ سلاح شیمیایی در اختیار نداشت، زیرا به نظر من اگر ایران چنین سلاحی را در اختیار داشت شاید مقابله به مثل می كرد. این بدین معناست كه سلاح شیمیایی از سوی یكی از طرف های جنگ مورد استفاده قرار گرفته است.»
دو خاطره خواندني از رفتار امام خميني (ره) با همسرشان
خوش به حال من
امام علاقه و محبت وافري به همسرشان داشتند به طوري كه از نظر امام همسرشان در يك طرف قرار داشت و بچه هايشان در طرف ديگر و اين دوست داشتن با احترام خاصي همراه بود.يادم هست يك بار كه خانم به مسافرت رفته بودند آقا خيلي دلتنگي مي كردند . وقتي ايشان اخم مي كردند ، ما به شوخي مي گفتيم : اگر خانم باشند آقا مي خندند ، وقتي نباشند آقا ناراحت هستند و اخم مي كنند . خلاصه ما هر چي سربه سر آقا گذاشتيم اخم ايشان باز نشد. بالاخره من گفتم : خوش به حال خانم كه شما اين قدر دوستشان داريد ، و امام گفتند : « خوش به حال من كه چنين همسري دارم. فداكاري كه خانم در زندگي كردند ، هيچ كس نكرده است » .
خانم ، بي نظير است
علت علاقه عميق حضرت امام به همسرشان ، فداكاري خانم بود. هميشه مي گفتند : «خانم ، بي نظير است » ايشان 15 سال در آب و هواي گرم نجف مشكلات را تحمل كرده و همه جا همراه امام بودند. در حالي كه در خانواده پدري شان در رفاه به سر مي بردند و دختر خانم 15 ساله اي بيش نبودند كه به خانم امام وارد شدند . مثل اين كه در آن موقع قم را دوست نداشتند ، ولي هرگز اين مساله را نزد امام اظهار نكرده بودند. امام هميشه در پاسخ ما كه مي پرسيديم : چه كنيم كه شوهرانمان به ما اين همه علاقه مند باشند ؟ ايشان مي گفتند : « اگر شما هم اين قدر فداكاري كنيد ، همسرانتان تا آخر همين قدر به شما علاقه خواهند داشت .»
خانواده/سال اول/شماره دوم/ تابستان 86
روش محبت در تربيت
از نيكوترين و اساسي ترين روش هاي تربيت ، روش محبت است كه بيشترين تناسب را با فطرت آدمي و سرشت انساني دارد. نيروي محبت در تربيت نيرويي برانگيزاننده و تحول آفرين است و اگردرست و به اعتدال به كار گرفته شود تاثيري شگفت در تحقق تربيت كمالي دارد.
روش محبت كار ساز ترين روش در اصلاح انسان است و در تربيتي خردمندانه بيشترين نقش را دارد و از اين رو بيش از هر روش ديگر بايد مورد عنايت قرار گيرد.
در قرآن كريم خداوند متعال در سوره مؤمنون آيه 96 دستور مي دهد كه « بدي ها با نيكي و محبت جبران شود » زيرا با ابزار محبت مي توان دشمني ها ي ديرينه را از بين برد . در سنت پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد (ص) محبت از جايگاهي بنيادين و اساسي برخوردار است و امير المؤمنين حضرت علي ( ع) مهرورزي را نيمي از خرد و عقل معرفي مي كند .
برخي از روانشناسان مي گويند : « درست است كه ارضاي غريزه جنسي و علاقه به بقاي نسل در زندگي مشترك مؤثر است ولي نبايد غفلت كرد كه گاه عطش مهر و محبت ، انسان ها را به ازدواج وادارمي كند » .
خانواده/سال چهارم/شماره شانزدهم/ زمستان 1389
22 اسفند روز بزرگداشت شهدا و سالروز تأسیس بنیاد شهید
شهادت فنا شدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیك شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شكل است. بنیاد شهید در 22 اسفند سال 1358، به فرمان امام(ره) تاسیس شد و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری است و امور آن طبق مقررات و قوانین مربوط به نهادهای عمومی غیردولتی و در چهار چوب اساسنامه مصوبه و آیین نامه های مربوط زیر نظر رئیس جمهور و نظارت عالیه مقام معظم رهبری اداره می شود. احیا، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی، زنده نگه داشتن یاد شهیدان و حفظ آثار آنان، تجلیل و تکریم از خانواده های معظم شهیدان، جدیت در امور فرهنگی خانواده های شاهد، خوداتکایی و قانونمند کردن ارایه خدمات به آنان و بسیج امکانات نظام به منظور پراکندن عطر ملکوتی شهادت در جامعه، محور فعالیت های این نهاد مقدس است.
البته سابقه اولیه این نهاد به دوران آغاز قیام امام(ره) به سال 1342، باز می گردد. بعد از قیام خونین پانزده خرداد 1342 گروهی از روحانیون انقلابی و مبارز و افراد نیکوکار به دستور امام(ره) ماموریت یافتند تا به خانواده های شهدا رسیدگی کنند، که این کار در طول سال های مقاومت و مبارزه ادامه یافت و در سال های57 - 1356، دامنه وسیع تری پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب، برای سامان دادن بیشتر به امور شهدا و خانواده های آنان، با فرمان امام(ره) بنیاد آغاز به کار کرد که با آغاز جنگ تحمیلی و بیشتر شدن تعداد شهیدان، وظیفه و تکلیف بنیاد شهید سنگین تر شد.
ساختار سازمان بنیاد
ریاست بنیاد با حکم رهبری، در مقام نماینده ولی فقیه و با حکم ریاست جمهوری در مقام رئیس بنیاد به مدت 4 سال منصوب می شود و از طریق معاونت های فرهنگی، پژوهش و تبلیغات، تعاون و امور مجلس، اداری و مالی و برنامه ریزی و دفاتر ستادی، شامل: دفتر ریاست و روابط عمومی، اداره کل حراست، دفتر امور مشاورین، دفتر بازرسی دفتر امور بین الملل و دفتر هیئت مرکزی گزینش از طریق ادارات کل استان ها و 242 اداره در سطح کشور، هدایت عالیه و اداره امور بنیاد شهید را به عهده دارد.
اهداف و رسالت ها
مجموعه اهداف و رسالت های بنیاد به طور اختصار عبارتند از:
- احیا، حفظ و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان ضامن بقای مکتب نجات بخش اسلام و تشیع و به عنوان سلاح کسب استقلال و استمرار جمهوری اسلامی و موثرترین ابزار حفظ عزت جامعه و تمامیت ارضی کشور.
- زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان و حفظ آثار آنان و اجرای فرامین امام(ره) در خصوص رسیدگی شایسته و همه جانبه به امور خانواده های شاهد.
- تکریم و تجلیل از یادگاران عزیز شهدا، مفقودین و اسرا.
- تبیین حق عظیم شهیدان و خانواده های آنان.
فعالیت های فرهنگی بنیاد
متعاقب صدور فرمان مورخ 6/1/1365 امام(ره) مبنی بر رسیدگی بیشتر به امور فرهنگی یادگاران شاهد، شورای طرح و برنامه شاهد، متشکل از نماینده ولی فقیه و رییس بنیاد، وزرای فرهنگ و آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش، نسبت به تدوین اساسنامه اقدام کردند.
متعاقباً ستادهای ویژه ای از قبیل شورای طرح و برنامه ریزی، ستاد امور تحصیلی فرزندان شاهد در بنیاد شهید و وزارتخانه های ذیربط پیش بینی و سازماندهی شد و برای بهینه ساختن فعالیت های فرهنگی و تداوم پیگیری جدی آن ها، لزوم تشکیلات مستقل در بنیاد شهید موضوعیت یافت و برای این منظور درسال 1372، معاونت فرهنگی تاسیس گردید و به تدریج با تغییر صعودی هرم سنی فرزندان شاهد و شرایط و موقعیت آن ها، تحولاتی را در ساختار تشکیلاتی خود ایجاد کرد که هم اکنون در قالب چهار اداره کل(آموزش عمومی، آموزش عالی، پرورشی و مددکاری و مشاوره) امور فرهنگی همسران و فرزندان معظم شهدا را برنامه ریزی، سازماندهی و اجرا می نماید.
با قهوه به جنگ سرطان پوست برويد
يكي از عوامل آسيب رسان به سلامتي افراد ، ابتلا به انواع سرطان هاي پوست است . تحقيقات جديد كه در انجمن سرطان امريكا انجام شده ، نشان مي دهد افرادي كه به ميزان مناسب و كنترل شده قهوه مي نوشند ، خطر ابتلا به بي سي سي يا همان باسال سل كارسيمونا را كه شايع ترين نوع سرطان پوست است ، كاهش مي دهند .
دكتر فنگ جوسونگ ، سرگروه اين تحقيقات كه از اعضاي سرطان شناسي دانشگاه هاروارد است ، مي گويد : « آنتي اكسيدان هاي موجود در قهوه و كاكائو كمك مي كند تا خطر ابتلا به سرطان پوست كه ناشي از تاثير منفي اشعه UV و راديكال هاي آزاد است ، در افراد به خصوص زنان كاهش پيدا كند . اين مساله در زناني كه روزانه يك فنجان قهوه مي نوشند ، كاهشي 20 درصدي را نشان مي دهد كه رقم بسيار قابل توجهي است » .
خوب است كه از اين به بعد حتي يك روز درميان هم كه شده در عصرهاي سرد زمستان يك فنجان قهوه بنوشيد و آن را جايگزين يك وعده چاي عصرانه كنيد .
ماهنامه فرهنگي ، اطلاعات عمومي ، اجتماعي ، ورزشي آينده روشن / سال دوم / بهمن 1390/ دوره جديد / شماره 19
15 اسفند روز درختكاري
طلای سبز (روز درختکاری)
درخت، طلای سبز
من و تو با دست هایمان نهال کوچک را به خاک سرد اسفند می سپاریم و آفتاب، گرمای خویش را هدیه راه طولانی اش می کند و آب، با پاکی اش بدرقه شکفتن اش می شود. زمینِ سبز، دوست داشتنی و خیال انگیز است. چشم را نوازش می دهد و زبان را به تسبیح وا می دارد. ما با هم در روز درختکاری قرار سبز می گذاریم و همدیگر را به کاشت و حفظ این موجود زیبای خداوندی سفارش می کنیم. این قامت بلند و باشکوه، طلای سبزی است که زیستن، شکوفایی، حرکت و پویایی را به ما می فهماند. خداوند این موجود سبز و بابرکت را مایه عبرت، حکمت و قدرت خویش قرار داده است.
ارزش درخت در نهج البلاغه
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه چنین می فرماید: «همه موجودات سنگین و سبک، بزرگ و کوچک، و نیرومند و ضعیف، در اصول حیات و هستی یکسان اند و آفرینش آسمان و هوا و بادها و آب یکی است. پس در آفتاب و ماه و درخت و گیاه و آب و سنگ و اختلاف شب و روز و جوشش دریاها اندیشه کن… که نشانه های روشن پروردگارند».
همچنین حضرت حفظ و نگهداری درختان را امری ضروری می داند و به حراست از آن سفارش می کنند.
درختکاری، صدقه جاریه
در ادیان و فرهنگ های مختلف جهان، درخت و درختکاری جایگاه خاصی دارد. دین مقدس اسلام نیز به کاشت درخت تشویق و ترغیب کرده است و بعضی از بزرگان دین به این امر اشتغال داشته اند. حضرت علی علیه السلام در مدینه باغ های خرمای فراوانی به وجود آورد و بیشتر آنها را در راه خدا وقف کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز می فرماید: «اگر شخصی درختی بکارد یا مزرعه ای را به زیر کشت ببرد و انسان ها، حیوانات یا پرندگان از آن بخورند، این کار صدقه ای از طرف آن شخص شمرده می شود».
احیای زمین و کاشت درخت
قرن ها پیش از آنکه دانشمندان غربی به ارائه نظریه های زیست محیطی بپردازند، دین اسلام به محیط زیست و رابطه انسان و موجودات زنده با آن توجه داشته است. امروزه انسان با مشکلات زیست محیطی مختلفی روبه روست. تخریب کره زمین، انقراض گونه های جانوری و گیاهی، آلودگی هوا، آب و رودخانه ها، تخریب جنگل ها و مشکلات دیگر، همگی نتیجه کاربرد فن آوری های لجام گسیخته است. انسان امروزه در پی حل مشکلات محیط زیست خویش برآمده است و اسلام با دارا بودن منابع غنی، راهکارهایی برای حل آن ارائه می دهد. احیای زمین و کاشت درختان، همواره در فرهنگ اسلامی جایگاه خاصی داشته و مورد توجه بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در این باره می فرماید: «هر کس درختی بکارد و از آن مراقبت کند تا بزرگ شود و ثمر دهد، در جهان آخرت پاداش خواهد گرفت».
پیوند درختکاری با معنویت
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به کسی که درخت می نشانْد فرمود: «می خواهی تو را به نشاندن درختی راهنمایی کنم که استوارتر، رشدش بیشتر، میوه اش خوش تر و بادوام تر از این درخت باشد؟» عرض کرد: بلی یا رسول اللّه . حضرت فرمود: «هر بار که صبح یا شب تسبیحات اربعه بگویی، برای هر تسبیح، ده درخت از انواع میوه ها در بهشت برای تو کاشته می شود». آن مرد عرض کرد: یا رسول اللّه ، من شما را شاهد می گیرم که این محل را وقف فقیران کردم.
درخت، منبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه، هنگام ایراد سخنرانی، به درختی تکیه می داد و از آن به عنوان منبر استفاده می کرد. بعد از اینکه منبری برای پیامبر ساختند و آن حضرت بر منبر نشست، صدایی شبیه ناله از آن درخت بلند شد که گویی در فراغ آن حضرت گریه سر داده بود، از این رو، از آن روز آن درخت را حنانه، به معنای ناله بچه شتری که از مادر جدا می شود نامیدند. وقتی پیامبر صدای درخت را شنید، از منبر پایین آمده، آن را در بغل گرفت تا ساکت شد. بعد فرمود: «اگر او را در برنمی گرفتم، تا قیامت ناله می کرد».
مراقبت از نعمت ه
استفاده از چوب برای تولید انرژی، زیان بسیاری به محیط زیست وارد می کند. جنگل زدایی و قطع درختان، فرسایش خاک و کاهش قدرت باروری زمین، از جمله پی آمدهای منفی استفاده از چوب برای تولید انرژی است. این عامل در کنار دلایل دیگر، باعث شده که امروزه در جهان، در هر دقیقه حدود بیست هکتار جنگل از بین برود. خداوند این نعمت ها را برای بهره گیری صحیح بندگان آفریده است. از این رو، سزاوار نیست آنها را به دلایل مختلف از بین ببریم یا در راه درست و مورد رضای الهی استفاده نکنیم.
نابودی درختان؛ نابودی زندگی
انسان ها برای حیات، به آب و خاک و هوا احتیاج دارند. درختان و پوشش گیاهی سطح زمین، توازن را در دما و آب و هوای جهان به وجود می آورند و اکسیژن مورد نیاز جهان را تولید می کنند. با روند افزایش تخریب جنگل ها، هرگز نخواهیم دانست چند نوع گیاه مفید را از دست می دهیم. در اسلام برای محافظت از درختان و گیاهان، قوانینی وضع شده که نه فقط جنگل ها، که حیات وحش را نیز در برمی گیرد. بر اساس این قوانین، مناطق معیّنی که به آنها حریم می گویند، از دیگر مناطق جدا شده، توسعه و کشاورزی در آن ممنوع است.
باغ های زیبا
کلمه باغ و جنگل، همیشه احساس خوب و شادی را در روح و روان آدمی برجای می گذارد. در توصیف بسیار زیبا و دل انگیزی از امیرمؤمنان علی علیه السلام در مورد باغ و درختان آمده است: «پس زمین به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی وا داشت و با زینت و زیوری که از گلوبند گل های گوناگون، فخرکنان خود را آراست، هر بیننده ای را به وجد آورد».
بهره گیری از جنگل و درختان
در چرخه طبیعت، درخت نقش مهمی ایفا می کند. همچنین در زندگی انسان و حیوان نیز تأثیر زیادی دارد و استفاده مناسب از جنگل، باعث حفظ و نگهداری آن می شود. پاکیزگی هوا، زیبایی محیط زندگی، حفظ و تولید خاک و چوب، جلوگیری از بلایای طبیعی، کنترل آب های زیرزمینی و…، همه به وجود درخت و جنگل بستگی دارد. به همان میزان که از طبیعت، جنگل و درختان بهره می گیریم، باید در حفظ، کاشت و داشت آن هم کوشا باشیم. بسیاری از شیوه های بهره وری انسان از درخت، به قدمت خود انسان است. نمی توان حتی تصور کرد که بدون درخت چگونه تمدن می توانست پیشرفت کند و به مرز کنونی برسد.
جنگل و کاهش بلایای طبیعی
هربار که سیل می آید، زیان های مالی و جانی بسیاری به همراه دارد. اگر در مسیرهای سیل خیز، جنگل ها، درختان و پوشش های گیاهی مناسب قرار داشته باشد، به طور چشم گیری از میزان خسارت ها کاسته می شود. جنگل ها در احیا و ترمیم حاصل خیزی خاک نیز نقش مؤثری دارند و از پیشروی بیابان ها و کویرها جلوگیری می کنند. نقش جنگل در بهبود و رونق گونه های گیاهی و حیوانی بسیار حائز اهمیت است. همچنین، نوع رفتار انسان با طبیعت و راه بهره گیری و استفاده از آن، در کاهش یا افزایش تأثیرات بلایای طبیعی مهم و قابل بررسی به نظر می رسد.
عوامل نابودی جنگل
جنگل، سرمایه ملی کشور است و حتی می توان ادعا کرد که جنگل، سرمایه جهانی است و همه موظف به حفظ و نگهداری آن هستند. عوامل زیادی سبب از بین رفتن جنگل ها می شود؛ مانند:
استفاده نادرست از آن مثل چرای دام و تهیه علوفه که سبب می شود نهال ها و گیاهان جوان جنگل از بین بروند؛ تخریب جنگل برای ساختمان سازی و یا کشاورزی؛ عوامل طبیعی مانند سیل، زلزله، توفان و آتش سوزی.
14 اسفند روز احسان و نيكوكاري
احسان و نیکوکاری در جامعه از دیدگاه اسلام
از جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه های دین اسلام مورد توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده ، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری ، دارای مصادیق فراوانی در حوزه های گوناگون ارتباط خدا با انسان ، ارتباط انسان با خدا ، ارتباط انسان با خود و ارتباط انسان با دیگران است . پرداختن به تمام این مصادیق، نیازمند بحث های مفصل است . به همین جهت در این مجال مختصر، به بحث پیرامون احسان در حوزۀ ارتباط انسان با دیگران یا به عبارتی دیگر، احسان در جامعه بسنده می کنیم .
مفهوم احسان
«إحسان» از ریشۀ «حُسن» و در لغت به دو معنای انعام بر دیگران و احسان در عمل به این معنی که کسی عمل نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد ، به کار رفته است . احسان و کلماتی نظیر حَسَن ، حُسن و احسَن در وصف اموری به کار می روند که به دلیل داشتن گونه ای از زیبایی عقلی، نفسانی و طبیعی انسان را به خود جذب میکنند.
در فرهنگ اسلامی، احسان از جایگاه ویژه ای برخوردار است . این واژه و مشتقاتی نظیر آن ، در قرآن فراوان به کار رفته است . در منابع اسلامی نیز، احسان حوزۀ بسیار گسترده ای از احادیث شیعه و سنی و مباحث تفسیری، فقهی ، اخلاقی ، عرفانی و کلامی را به خود اختصاص داده است .
احسان به صورت یکی از مفاهیم بنیادین و پر دامنۀ اسلام ، هر چند بیش از همه در گسترۀ اخلاق به کار رفته است ، اما قلمروی معنایی آن بسیار گسترده است . در قرآن به عنوان یکی از منابع مهم دین اسلام ، احسان به سه معنای انجام دادن کار نیک ، نیکی کردن به دیگران و انجام دادن نیکو و شایستۀ یک کار در شکل کامل آن ، به کار رفته است . تأمل در آیات قرآن نشان می دهد که احسان ، جامع هر گونه خیر است.
پیشینۀ احسان در جامعه
با ترکیب افرادی که با هم زندگی می کنند ، مولود جدیدی به نام اجتماع به وجود می آید . این مولود جدید نیز مانند خود افراد دارای حیات و ممات ، شعور و اراده ، ضعف و قدرت و … می باشد . بدون شک از کوچکترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده تا بزرگترین نهاد، یعنی جامعۀ بشریت ، همگی در استمرار حیات خویش به کمک های مادی و معنوی افراد خود نیازمندند . به همین جهت ، در طول تاریخ هرگاه جامعه ای پدید آمده ، افراد آگاه و صاحب نظر، به وضع تکالیفی برای مردم در برابر اجتماع یا به عبارتی دیگر قوانین اجتماعی پرداخته اند .
در شرایع و سنت های قبل از اسلام از قبیل شریعت حمورابی و قوانین روم قدیم ، چیز هایی دربارۀ قوانین اجتماعی دیده می شود . ولی آنچه که هست این که ، شریعت اسلام از جهت جعل قوانین اجتماعی ، در میان سایر شریعتها و سنتها ممتاز و پیشقدم است.
با تمام پیشرفتهای تمدن بشری در عرصه های گوناگون ، هنوز هم هیچ جامعۀ دینی یا غیر دینی و هیچ علم اجتماعی و اقتصادی روز ، نیاز جامعه را به افراد خود ، انکار نمی کند . از این گذشته ، اگرجوامع در اعصار قبل به این مسئله کمتر توجه می کردند ، ولی امروزه به دلیل پیچیدگی و پیشرفت جوامع ، این مسئله از جمله مباحث پیش پا افتاده ای است که همه به آن توجه دارند.
برنامههای اسلام دربارۀ احسان در جامعه
اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه ، قوانین حقوقی و اخلاقی وضع کرده است .
قوانینی که به عنوان وظیفه بر عهدۀ افراد جامعه گذاشته شده ، قوانین حقوقی نام دارد . اگر افراد جامعه در انجام این وظایف کوتاهی کنند ، نه تنها به عواقب ناگوار آن دردنیا دچار می شوند ، بلکه در آخرت نیز مورد مؤاخذه قرار می گیرند . در این رابطه میتوان به قوانین پیرامون خمس، زکات، انفال و … اشاره کرد .
بعضی از قوانین نیز، با تأکید بر اصول ارزشی و باید و نباید های اخلاقی پایه ریزی شده که قوانین اخلاقی نام دارد . در صورتی که افراد جامعه در انجام این وظایف کوتاهی کنند ، درآخرت مؤاخذه نخواهند شد ولی از نتایج گوارای آن در دنیا و آخرت محروم می مانند . در این رابطه می توان به سفارش اسلام دربارۀ عفو و گذشت نسبت به دیگران ، یاری کردن دیگران ، محبت به دیگران و … اشاره کرد .
برنامههای اخلاقی و حقوقی اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه ، تنها به مسلمانان محدود نمیشود ، بلکه دربارۀ احسان به غیر مسلمانان هم سفارشاتی دارد . سفارشات اسلام در این زمینه محدود به زمانی است که احسان به غیر مسلمانان ، به ضرر اسلام و مسلمین نباشد . در این باره می توان به آیۀ 13 سورۀ مائده اشاره کرد که خداوند به پیامبر - صلي الله علیه و آله – فرمان می دهد که از خطاهای یهودیان چشم پوشی کند . حق - تعالی - در این آیه می فرماید : «فاعف عنهم واصفح ان الله یحب المحسنین ؛ پس [ تا نزول حکم جهاد ] از آنان درگذر و [ از مجازاتشان] روی گردان ، زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد».
با تأمل در این برنامهها، به خوبی روشن میشود که اسلام سعی دارد تا آن جا که ممکن است ، از تنش ها و تضاد ودرگیری میان اقشار مختلف جامعه بکاهد تا زمینه برای پیشرفت جامعه مهیا شود . زیرا اگر افراد جامعه به یکدیگر احسان نکنند و نیروهای مادی و معنوی خود را صرف اختلافات کوچک و بزرگ نمایند ، دیگر برای پیشرفت جامعه نیروی انسانی و مادی باقی نمی ماند . در نتیجه موجبات نابودی حیات جامعه که در حقیقت نابودی حیات افراد آن است ، فراهم می شود .
ضرورت احسان در جامعه از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام ، احسان در جامعه به دو دلیل از اهمیت ویژه ای برخوردار است . در این قسمت به ذکر و بیان این دو دلیل میپردازیم .
1. از بین بردن زمینههای نابودی جامعه
خداوند در آیۀ 195 سورۀ بقره می فرماید : « وانفقوا في سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة و احسنوا ان الله یحب المحسنین؛ و در راه خدا انفاق کنید و [با ترک این کار پسندیده ، یا هزینه کردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاکت نیندازید ، و نیکی کنید که یقینا خدا نیکوکاران را دوست دارد.» این آیه بیانگر یک حقیقت کلی و اجتماعی است و آن این که ، ترک انفاق هلاکت جامعه را به دنبال دارد. یعنی میان ترک کمکهای مادی از سوی افراد جامعه و نابودی جامعه رابطۀ تنگاتنگی وجود دارد که به بیان این ارتباط می پردازیم .
یکی از عوامل مهم در نابودی جامعه ، فقر است. زیرا فقر اقتصادی ، فقر فرهنگی ، بیماری ، بی سوادی ، فقر عاطفی و روحی و به طور کلی ، کاستی در همۀ زمینه ها را به دنبال دارد . این کمبود ها تعادل را در انسان از بین می برد . وقتی که انسان نتواند از راه درست تعادل را در خود ایجاد کند و به نیازهای خویش پاسخ دهد ، به ناچار ارزش های دینی و اخلاقی را نا دیده گرفته و به مفاسدی هم چون دزدی، بی بند و باری، قتل و … روی می آورد. این کارها نه تنها فرد را به هلاکت می رساند بلکه جامعه را نیز نابود میکند .
ازسوی دیگر ، تکاثر (افزون خواهی وسرمایهداری) یکی دیگر از عوامل مهم در نابودی جامعه است. ژرف اندیشی در آیات و روایات آشکارا معلوم می کند که تکاثر، آموزش و پرورش ، فرهنگ ، اخلاق ، اقتصاد ، سیاست ، معنویت و حتی دین را در جهتی غیر صالح میاندازد . به همین جهت ، تکاثر نیز علت نیرومندی برای نابودی افراد و به دنبال آن، نابودی جامعه است.
در نتیجه برای نجات جامعه از نابودی ، باید میان افراط و تفریط اقتصادی یعنی فقر و تکاثر ، توازن برقرار کرد . اگر قوانین حقوقی و اخلاقی اسلام نظیر خمس ، صدقه ، توجه به یتیمان و محرومان و … در جامعه اجرا شود ،تکاثر بر می افتد و فقر خود به خود ریشه کن می شود . به همین جهت ، مبارزه با فقر و تکاثر و از بین بردن فاصلۀ طبقاتی ، از برنامه های اصولی اسلام است .
حال ممکن است در این باره سؤالاتی مطرح شود از جمله ؛چرا انسان باید قسمتی از اموال خود را در قالب برنامه های حقوقی واخلاقی به دیگر افراد جامعه بدهد، حال آن که این اموال حاصل روزها تلاش و زحمت اوست و مِلک وی به حساب می آید ؟ و یا این که، اگر براندازی فقر و تکاثر از برنامه های اصولی اسلام است ، چرا گاهی در منابع اسلامی از فقر و فقرا و ثروت و ثروتمندان تمجید به عمل آمده است؟
در پاسخ به سؤال اول باید بگوییم که از نظر اسلام ، مواهب الهی متعلق به همۀ مردم است . گاهی شرایط به گونه ای مهیا می شود که عده ای بیش از نیاز خود و در مقابل عده ای کمتر از نیاز خویش ، به این مواهب دسترسی پیدا می کنند . این امر دلیل بر آن نیست که ثروتمندان به تجمل گرایی و اسراف بپردازند ، در حالی که گروهی در فقر و بیچارگی دست و پا می زنند . در اموال ثروتمندان ، حق محرومان نهفته است که باید به آنان پرداخته شود . در این باره می توان به حدیثی از امام صادق - علیه السلام - اشاره کرد که می فرماید : « خداوند - تبارک و تعالی - ثروتمندان و فقیران را در اموال شریک یکدیگر قرار داده است ، پس ایشان نمی توانند این اموال را جز برای شریکان خود مصرف کنند».
و اما دربارۀ پاسخ به سؤال دوم ابتدا باید بگوییم آن گونه که از شواهد قطعی بر می آید ، اسلام هرگز حضور فقر و استمرار آن را در جامعه نمی پذیرد. اگر زمانی هم از فقر و فقرا تمجید شده ، مشروط به شرایطی است . اگر آن شرایط محقق نشود ، اسلام نه تنها فقر را تمجید نکرده بلکه مردم را از این بلای بزرگ ، بر حذر داشته است . در این باره می توان به حدیثی از امام صادق - علیه السلام - اشاره کرد که در آن بیست شرط را برای فقیری که فقر نسبت به او ستوده شده است برشمرده است . از مهمترین شرایطی که حضرت برای فقیر ذکر کرده این است که؛به سبب فقر ،در عبادت وطاعت او سستی راه نیابد.
دربارۀ ثروت وثروتمندان نیز، همین گونه است . اسلام هرگز با اصل ثروت و ثروتمندی به مخالفت بر نخاسته است . زیرا همان گونه که می دانیم اقتصاد غنی ، یکی از پشتوانه های مهم پیشرفت در عرصه های گوناگون است . اسلام هرگز نمی خواهد این پشتوانۀ مهم را از مردم و جامعه بگیرد . اسلام آن جا با ثروت و ثروتمندان به مخالفت بر خاسته که اولا ثروتمندان ، ثروت خویش را از راه های نا صحیح به دست آورند یا پرداختن به جمع آوری ثروت ،آنها را از امور مهم دیگر باز دارد . ثانیاً زمانی که ثروتی به دست آوردند ، آن را در راههای نا صحیح خرج کنند یا این که تکالیف حقوقی و اخلاقی خویش را نسبت به سایر افراد جامعه انجام ندهند .
2. به وجود آوردن زمینه های حیات جامعه
خداوند در آیۀ 34 سورۀ فصلت میفرماید: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بینک و بینه عداوة کانه ولي حمیم ؛ نیکی و بدی یکسان نیست . [بدی را ] با بهترین شیوه دفع کن . [ با این برخورد متین و نیک ] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است ،[ چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است». تأمل در این آیه به خوبی نشان میدهد که احسان در جامعه، دوستی و صمیمیت را میان افراد، به وجود میآورد.
دوستی و صمیمیت نیز، تنش ها و تضاد و درگیری را میان اقشارمختلف جامعه، از بین می برد و موجب همگرایی اجتماعی ، اتحاد و تعاون می شود . تنها در چنین فضایی است که افراد با تجربیات و اطلاعات گوناگون حاضر می شوند که در عرصه های مختلف دینی ، فرهنگی ، اقتصادی و … وارد شوند و به فعالیت بپردازند. این فعالیت موجب پیشرفت ، حیات و استقرار جامعه و افراد می شود .
با توجه به مباحث مذکور می توان چنین نتیجه گرفت که احسان در جامعه، یکی از اصول مورد توجه همۀ شریعت ها و سنت ها به ویژه اسلام، در طول تاریخ بوده است. اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه ، برنامه هایی را به اشکال حقوقی و اخلاقی تنظیم کرده است. از دیدگاه اسلام ، احسان در جامعه به دلیل این که زمینه های نابودی جامعه را از بین میبرد و بستری مناسب برای حیات جامعه فراهم می کند ، از اهمیت ویژهای برخوردار است .