از هیچ به همه چیز با دستگیری ولی خدا
ابتدای حرکت انسان در مسیر کمال و معرفت، استعداد است که می تواند از هیچ به همه چیز برسد، و طرف و مقصد او خداست.
ربوبیت خدا هم اقتضا می کند که در مسیر حرکت تکاملی انسان تا سر منزل مقصود به او کمک و از او دستگیری کند. در دعای ابوحمزه آمده است:
” من این لی الخیریا رب، و لا یوجد الا من عندک.”
پروردگارا، از کجا خیر به من برسد، در حالی که جز از نزد تو سر چشمه نمی گیرد.
حافظ ، ولی، رهبر، و همراه راه ما خداست، چنان که خود می فرماید:
” الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمت الی النور”
خداوند، سرپرست مومنان است و آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می آورد.
یعنی از ظلمات سرگردانی به سوی نور رهسپار می کند.
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم، دستگیری ولی خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم، باید به ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.
منبع: در محضر بهجت ش: 505
حواله ولیّ عصر علیه السلام به امام جماعت
روزی رجبعلی خیاط در هوای گرم تابستان، نفس زنان به مغازه یکی از دوستان به نام سهیلی رفته، به او مبلغی پول می دهد و می گوید: «معطل نکن! فورا پول را برسان به سید بهشتی!» او امام جماعت مسجد امجد در خیابان آریانا بود. آن شخص نیز با سرعت پول را به نامبرده می رساند. سهیلی می گوید: بعدها از آن امام جماعت پرسیدم که جریان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برایم آمده بود و هیچ چیزی در منزل نداشتم. رفتم در اتاق دیگر و به حضرت ولی عصر علیه السلام متوسل شدم که این حواله به من رسید.
جناب شیخ رجبعلی خیاط هم گفت: «حضرت ولی عصر علیه السلام به من فرمودند: زود به سید بهشتی پول برسانید!»
کیمیای محبت، محمدری شهری، 211.
مستندات حکم رجم در اسلام علی رغم عدم صراحت قرآن نسبت به این حکم
پرسش:
با توجه به عدم اشاره صریح قرآن به حکم حد رجم و نیز تعیین مجازات شلاق برای زنای محصنه، حکم رجم برای این گناه در اسلام از کجا آمده است؟
پاسخ:
1)- بسیاری از احکام دینی از سنت پیامبر (ص) استنباط می شود نه از قرآن کریم. مثلاً اینکه سگ نجس است حکمی است که همه فقهای اسلامی قبول دارند ولی در قرآن بدان اشاره ای نشده است. حکم رجم هم از همین قبیل است و از سنت پیامبر (ص) استنباط و نقل شده است[1].
2)- حکم سنگسار مخصوص کسانی است که در حالی زنا کنند که: اولاً متأهل و دارای همسر باشد و ثانیاً به همسر خود دسترسی داشته باشد و می تواند با او آمیزش جنسی داشته باشد. مثلاً دارای عذر باشد که منافات با مسائل زناشویی باشد نداشته باشد. مانند عادت ماهیانه و یا ناشزه بودن همسر یا عنین بودن مرد و…[2]
بعد از حصول این شرائط اگر این مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی مانع، به گناه زنا آلوده شوند و در فضایی کاملاً آزاد چهار بار به این عمل خود اقرار کنند یا چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش ملاحظه و مشاهده کرده باشند و در محضر حاکم شرع گواهی دادند.می بینیم که این حکم بگونه ای طراحی شده است که جزدر موارد نادر قابل عمل و اجرا نیست و بسیار نادر اتفاق می افتد که چهار شاهد عادل عملی که معمولاً در خفا واقع می شود و کمتر اتفاق می افتد که یک انسان گنه کار در فضایی کاملاً آزاد و بدون درخواست کسی، خود چهار بار اقرار کند و عواقب عمل را هم بداند و حاکم هر بار او را سفارش کند که اقرار تو ممکن است اشتباه باشد و اگر دیگر اقرار نکنی و به چهار مرحله نرسد از تو دست خواهم کشید ولی در عین حال او خود چهار بار اقرار کرده و خود را برای عقوبت مهیا کند با این توصیف مختصر ، حال سؤال این است که چرا اسلام چنین حکمی را وضع کرده است.
برای فهم بعضی از مسائل دین اسلام چاره ای جز تصویر مجموعه این دین نیست اگر یک چشم زیبا را از بدن جدا کنیم نفرت آور است و اگر یک چشم را در مجموعه بدن ببینم بسیار زیبا و به جا خواهد بود مجموعه تعالیم اسلام مانند یک معما است اگر تأکید اسلام بر عرض و ناموس و حفظ عفت عمومی و امنیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل را لحاظ کنیم آن وقت شرائط و مواقف سنگسار را هم ملاحظه کنیم، خواهیم دید که این حکم بسیار حکیمانه و عادلانه است. این قتلی است که به طرز مخصوصی صورت می گیرد تا احدی جرأت تعدی به نوامیس مسلمین را نداشته باشد.هر قدر حفظ کیان خانواده و عفت اجتماع اهمیت دارد، به همان اندازه مجازات تجاوزکنندگان از این حد، شدیدتر خواهد بود. و غرض از جعل مجازاتی به این شدت عدم تکرار چنین عمل کثیفی است که اگر کمی در مقابل آن کوتاه بیاییم جامعه به فساد کشیده می شود
1-تفسیر نمونه ، ج 3 ، ص 309
2-حدودو قصاص و دیات (مجلسی) ، ص 15
جامی از زلال کلام امام هادی علیه السلام
شکرگزاری راستین
انسان شکرگزار به واسطه شکری که می کند، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر او شده است؛ زیرا نعمت، کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.
شکوه بندگی
هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد،(مردم) از نافرمانی او پرهیز کنند. هر کس از خدا اطاعت کند، (دیگران) از او اطاعت می کنند. کسی که از دستورهای خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم آفریدگان نخواهد داشت. هر کس خالق را به خشم آورد، باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.
همراهان دنیا و آخرت
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.
زیارت جامعه؛ فروغی از دانش دهمین پیشوا
یکی از آثار ماندگار امام هادی علیه السلام زیارت جامعه کبیره است که یکی از قوی ترین سندهای شناخت امامت راستین به شمار می آید. اهمیت این زیارت زمانی آشکار می شود که با دوران پیشوای دهم بیشتر آشنا شویم. در آن زمان، عده ای در ستایش عظمت امامان مبالغه می کردند و گاه امامان را تا حد خدایی بالا می بردند و گروهی را به خود جذب کرده بودند.
امام هادی علیه السلام با تکذیب سخن این گروه و اعلام بیزاری از آنها، زیارتی با بلاغت کامل آموزش می دهد تا به وسیله آن بتوان هر یک از ائمه را زیارت کرد. زیارت جامعه، امامت را رمز و راز فلسفه سیاسی اسلام می داند و به همه مؤمنان یادآوری می کند که حکومت عدل الهی از آنِ پیشوایان معصوم است.
گل هاشمی در سامرا
هنگامی که امام هادی علیه السلام به دستور متوکل وارد سامرا شد، او برای تحقیر امام و با این بهانه که هنوز محل اقامت حضرت آماده نیست، ایشان را در محل تجمع گدایان و بینوایان جای داد.
سپس امام را به خانه ای بردند که در اردوگاهی نظامی قرار داشت. متوکل دستور داده بود در اتاق حضرت قبری بکنند تا امام را از کنترل شدید خود آگاه کند و قدرت هر عملی را از حضرت بگیرد. امام در زمان متوکل، دوران سختی را پشت سر گذاشت. او چند بار دستور قتل امام را صادر کرد، ولی هر بار توطئه قتل ایشان نافرجام ماند. سرانجام این خلیفه ستمگر عباسی به دستور منتصر، فرزندش که به حضرت علی علیه السلام علاقه مند بود، به قتل رسید.
جلوه ای از دانش گسترده پیشوای دهم
معتصم عباسی برای به نمایش گذاشتن خیرخواهی خود و کم ارج جلوه دادن جایگاه علمی امامان، آموزگاری را که گرایش مخالف اهل بیت داشت، نزد امام هادیِ شش ساله فرستاد تا مثلاً به ایشان دانش بیاموزد.
پس از مدتی از چگونگی درس آموزی امام هادی علیه السلام پرسید. در این حال، آن آموزگار که تحت تأثیر دانایی حضرت قرار گرفته بود، برآشفت و گفت:«کدام کودک؟ بگو پیر خرد! به خدا سوگندت می دهم آیا در این شهر بزرگ دانشمندتر و ادیب تر از او سراغ دارید؟… هر جا من با تکیه بر پشتوانه ادبی ام به نکته ای اشاره می کنم که به گمانم فقط خودم به آن دست یافته ام و روزنه ای را آشکار می سازم، او دروازه هایی از آن را به رویم می گشاید که شگفت زده می شوم و من از او می آموزم. مردم گمان می کنند من آموزگار او هستم، به خدا سوگند او آموزگار من است».
احترام پرندگان به امام هادي(ع)
ابوهاشم جعفري ميگويد:
متوكل، تالار آفتابگيري درست كرده بود كه پنجرههاي مشبك داشت و داخل آن پرندگان خوش آواز را رها ساخته بود. روزهايي كه سران حكومت براي سلام رسمي و تبريك نزد او ميآمدند، متوكل درون همين تالار مينشست اما بر اثر سروصداي پرندگان، نه حرف ديگران را ميشنيد و نه ديگران حرفش را ميشنيدند.
فقط وقتي كه امام هادي(ع) وارد ميشد، تمام پرندگان ساكت و آرام ميشدند و تا وقتي آن حضرت(ع) از آنجا خارج نميشد، سر و صدايي نميكردند.
بحار الانوار، ج 50، ص 148، ح 34