روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ، یعنی غذا خوردن
بر اثر روزه راستین به ویژه روزه ماه رمضان، حکومت شهوت ها و خواهش های شیطانی جای خود را به حکومت تقوا و پیروی از رهنمودهای الهی می دهد و تیرگی هوس ها و شهوت ها در جان آدمی به نورانیت و روشنی باطن تبدیل می شود. در سایه همین صفا و پاکی حاصل از روزه، روزه دار با خودآگاهی خدادادی نه تنها دهان و شکم خود را از خوردن و آشامیدن، بلکه همه اعضای خویش را از آنچه خدا حرام فرموده است، نگاه می دارد و شایستگی رسیدن به آن درجه از تقوا را می یابد که حتی از اندیشه گناه نیز دوری گزیند و این، اوج روشنایی و رحمت روزه است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام با اشاره به همین مرتبه می فرماید:
صیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فی الآثامِ اَفْضَلُ مِنْ صیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعام.
روزه دل از اندیشه گناهان، برتر از روزه شکم از خوردن و آشامیدن است.
این سخن بدان معنا نیست که ظاهر روزه و پرهیز از خوردن و آشامیدن را رها کنیم، بلکه باید به آن بسنده نکنیم و بیش از آن بکوشیم که به ره آورد معنوی روزه نیز دست یابیم. البته همین خودداری ظاهری و روزه معمولی نیز انقلابی روحی در روزه داران پدید می آورد و بنا بر آمار و ارقام، در ماه مبارک رمضان از شرارت ها و تباهی ها در سطح جامعه کاسته می شود. همچنین صفا و پاکی حاصل از روزه و خودداری و پرهیزکاری روزه دار همچون سپری است که روزه دار را از آتش عذاب الهی در امان می دارد. پیامبر عزیز اسلام فرمود: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار؛ روزه، سپری است که روزه دار را از آتش دوزخ حفظ می کند».
پیام متن:
روزه، چراغ بینش و آگاهی را در درون برمی افزود و در کنار آثار معمولی، بر اثر پرهیز کردن در خوردن و آشامیدن، صفا و پاکی درون را نیز با مجاهده نفسانی بیشتر به همراه می آورد.
تأثیر روزه در شست وشوی باطن
در ضیافت الهی، محور تقوا، ریاضت و مبارزه نفسانی با شهوت ها و امیال شیطانی است. از جمله آثار این مبارزه، قدرت داشتن بر گناه نکردن و «نه» گفتن خواهش های دل است. اگر دل به مشعل خیر و پارسایی و عشق به الله فروزان شد، آدمی به سرچشمه نور می رسد و حجاب های ظلمانی به نور و روشنایی بدل می شود. حال اگر کسی نتواند زنجیرهای وابستگی و حجاب های تاریک نفسانی را از وجود خویش برکند و نگاهش را از عالم طبیعت به ملکوت اعلی پیوند دهد، در اسفل السافلین که آخرین درجه از حجاب های ظلمانی است، قرار می گیرد: «ثُمَّ ردَدْناهُ اَسْفَلَ السّافلین» (تین: 5) در حالی که خدای تبارک و تعالی، انسان را در عالی ترین مقام و مرتبه آفریده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْویمٍ». (تین: 4)
بر اثر روزه یک ماهه رمضان، حکومت شهوت ها و امیال شیطانی، جای خود را به حکومت تقوا و پیروی از آموزه های الهی می دهد و تیرگی هوس ها و خواهش ها در جان آدمی، به نورانیت و روشنی باطن تبدیل می شود. با تأیید این خداگونگی و طهارت باطن، رمضان، دعوتی معنوی و روزه دار، مهمان خداست. پس بر همه ما سزاوار است که در این ضیافت آسمانی، فضایل اخلاقی را پرورش دهیم و ارزش های متعالی را بارور سازیم. رمضان، فصل مناجات و دعاست؛ دوره تزکیه و تهذیب و تربیت است؛ ایام خویشتن داری و تقرب به پروردگار است. دریغ که این فرصت طلایی بگذرد و کاری از پیش نبریم!
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
پیام متن:
ماه رمضان، گاهِ سازندگی و تزکیه درون از زشتی های اخلاقی و کدورت های نفسانی و دوره تهذیب و صفای باطن است.
تقویت اراده و عزت نفس
رسیدن به ارزش های اخلاقی و تأمین سعادت آخرت، با تحمل ناگواری ها همراه است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَلْمَکارِمُ بِالْمَکارِه؛ ارزش های والای انسانی با ناگواری ها به دست می آید».غرر الحکم ص 99
صبر بر دشواری ها، اراده ای نیرومند می خواهد تا به کمک آن، انسان بر خواسته های ناسالم و غیرمعقول خویش پیروز شود. انسان با تحمل روزه داری، با خواهش های نفسانی می جنگد و این مبارزه، اراده و همت آدمی را بالا می برد و جان و روح او را از قید و بند هوس ها و خواهش ها می رهاند.
از دیگر آثار روزه، تقویت روحیه عزت مداری است. با گرفتن روزه، در می یابیم که برای رسیدن به آب و نان، نباید برده این و آن شویم، حق کسی را پای مال سازیم و دست نیاز به سوی دیگران دراز کنیم. روزه، انسان را عزیز می دارد و عزتمند هیچ گاه برای تأمین نیازمندی هایش به هر راهی متوسل نمی شود. روزه گرفتن به ویژه در روزهای گرم و طولانی، روحیه صبر و مقاومت به انسان می بخشد و تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان می سازد. انسان زودرنج و کم حوصله، نزد دیگران سبک و بی مقدار است و بر اثر این ضعف روحی از امتحان های زندگی نیز سربلند بیرون نمی آید.
پیام متن:
روزه در تقویت اراده و تصمیم آدمی مؤثر است، عزتمندی او را افزایش می دهد و نمی گذارد آدمی به راحتی در برابر ناگواری ها تسلیم شود.
آثار بهداشتی روزه
روزه از نظر بهداشت و سلامت بدن به ویژه سلامت معده و پاک سازی آن از انواع غذاهای بیماری زا، آثار نیک و بسیار سودمندی دارد. معده و دستگاه گوارش، از اعضای پرکار اندام آدمی است. با مصرف سه وعده غذا، در همه ساعت های شبانه روز، دستگاه گوارش در حال هضم موادغذایی و جذب و دفع آنهاست. با روزه گرفتن، از یک سو این اعضا استراحت می کنند و از فرسودگی در امان می مانند و از سوی دیگر، از میزان ذخایر چربی های زیان بار بدن کاسته می شود. پیامبر گرامی اسلام فرمود: «اَلْمِعْدَةُ بَیْتُ کُلِّ داءٍ و الْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَواءٍ؛ معده، مرکز و خانه هر دردی است و پرهیز، اساس هر داروی شفابخش است».بحار الانوار ج 14
پرخوری سبب پرخوابی نیز می شود و در نتیجه، آدمی را از رشد و کمال باز می دارد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در روایتی دیگر فرمود:
اِیّاکُمْ والْبَطْنَةَ فَاِنّها مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ و مُورِثَةٌ لِلسُّقْمِ و مَکْسَلَةٌ عَنِ الْعِبادَةِ.
بپرهیزید از پرخوری و پر کردن معده؛ زیرا پرخوری سبب فساد بدن و سوءهاضمه و زمینه ساز انواع بیماری ها و عامل سستی بدن از اجرای عبادت های الهی خواهد شد.
باز در جای دیگر فرمود:
لاتُمیتوا الْقَلْبَ بِکَثْرَةِ الطَّعامِ و الشَّرابِ فَاِنَّ الْقَلْبَ یَمُوتُ کالزَّرعِ اِذا کَثُرَ عَلَیْهِ الْماءُ.
قلبتان را با زیاد خوردن و نوشیدن نکُشید؛ زیرا قلب می میرد، مثل زراعتی که هرگاه آبش از حد زیاد باشد، خراب می شود.
بنابراین، روزه بهترین فرصت برای بهداشت بدن و استراحت معده است. روزه داری ماهانه، برای سلامتی بدن بسیار مفید است. به گفته یکی از دانشمندان: «اولین بیماری بر اثر پُرخوری و نیز نخستین درمان، روزه گرفتن است».
پیام متن:
روزه سبب پالایش دستگاه گوارش، از بین رفتن چربی های زاید بدن و ابزار مؤثری برای مبارزه با بیماری هاست. پس برای داشتن جسم سالم، از روزه گرفتن غافل نشویم.
انس با قرآن
این ماه [رمضان]، ماه ضیافت الهی است. پذیرایی خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایی معنوی است - عبارت است از گشودن درهای رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیری که بندگان در این ماه انجام میدهند. روزه ماه رمضان هم یکی از مواد همین ضیافت عظیم الهی است، که مایه تصفیه روح انسان و ایجاد زمینه طهارت قلبی روزهدار است. این ماه [رمضان]، همچنین بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامی را در ذهن ما قویتر و عمیقتر میکند. بدبختی جوامع اسلامی، به خاطر دوری از قرآن و حقایق و معارف آن است. آن کسانی از مسلمانان که معانی قرآن را نمیفهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتی کسانی هم که زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را میفهمند، به خاطر عدم تدبر در آیات قرآن، با حقایق قرآنی آشنا نمیشوند و انس نمیگیرند. میبنید که آیه «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (سوره نساء، 141) – یعنی خداوند مؤمنین را زیر دست و زبون کفار قرار نداده است – در کشورهای عربی و به وسیله مردم عرب زبان در دنیا خوانده میشود، اما به آن عمل نمیگردد. در آیات قرآن، توجه و تنبه و تدبر [نمیکنند]؛ لذا کشورهای اسلامی عقب ماندهاند. منبع: بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران، 29/07/1384.
علائم مزاج
هر شخصی با مزاج خاص متعلق به خود متولد میشود که به آن مزاج جِبِلّی گفته میشود. برای تشخیص این مزاج سوالاتی در ده عنوان جداگانه پرسیده میشود.این عناوین به اختصار عبارتند از: حرارت سطحی بدن(ملمس)، رنگ بدن، مو، واکنش نسبت به کیفیات چهارگانه( گرمی، سردی، تری، خشکی)، خواب، مواد دفعی، افعال نفسانی(روانشناختی)، افعال غیرنفسانی، میزان عضله و چربی بدن و هیأت بنیه اعضاء(مقادیر انتروپومتریک). اگرچه مزاجها معمولاً ترکیبی است ولی میتوان چهار مزاج مفرد و چهار مرکب در نظر داشت: گرم، سرد، خشک، تر، گرم و خشک، گرم و تر، سرد و تر و سرد و خشک.
طب سنتی اسلامی چیست ؟
طب سنتی یک مکتب درمانی با بیش از 7 هزار سال قدمت در کشور ما است و طب اسلامی اشتراکاتی با این طب دارد ولی نگرشش متفاوت است.طبی که ارتباط دقیق جامع مادیات و معنویت موجود و تبلور یافته در جسم را تعریف می کند، طب اسلامی نامیده می شود. تبیین مفهوم مزاج در طب سنتی ایران یکی از مهمترین مباحثی که طب سنتی ایران را از سایر مکاتب طبی متمایز میکند مسأله مزاج است. میتوان گفت مبادی علم طب هفت موضوع است که به امور طبیعیه مشهور است. این موضوعات عبارتند از ارکان(عناصر)، مزاج،اخلاط(صفرا، بلغم، سودا، خون)، اعضاء، ارواح(منظور روح طبی است)، قوا و افعال.برای درک مفهوم مزاج اشاره به چند نکته لازم است: اول این که به طور کلی برای هر جسمی سه مؤلفه در نظر گرفته میشود: ماده اولیه، صورت و کیفیت. به عنوان مثال آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است اما تجمیع هیدروژن و اکسیژن نیست که خاصیتهای آب را باعث میشود. آنچه سبب بروز خاصیت و کاربرد آب میشود همان “صورت” آب است همان طور که انسان بدون نفس یا روح شرعی مرده است – البته این یک تشبیه تقریبی است. سومین مؤلفه، کیفیت است که عبارت از خصوصیات یک جسم است مانند رنگ، طعم، بو، سیالیت. مزاج در واقع از جنس کیفیت است. دوم: تمام کیفیات جسم را میتوان از او گرفت به جز سبکی یا سنگینی.به عبارت دیگر هر جسمی نسبت به جسم دیگر یا سبک است یا سنگین. و هر کدام از این دو خصوصیت یا مطلق است یا نسبی. یعنی چهار کیفیت متمایز در این جا خواهیم داشت: سبک مطلق، سبک نسبی، سنگین نسبی و سنگین مطلق. در یک تمثیل تشبیهی میتوان کره زمین را فرض کرد که از جنس خاک است و روی آن را آب پوشانیده، بعد از آن هوا و در نهایت نور و حرارت خورشید را داریم. خاک سنگین مطلق است، آب سنگین نسبی است، هوا سبک نسبی است و آتش خورشیدی سبک مطلق است چرا که هر جسم سبک تر چگالی کمتری دارد و بالاتر قرار میگیرد. سوم: با توجه به نکته دوم،کوچکترین اجزای تشکیل دهنده هر جسمی در نهایت، چهارعنصر خواهند بود: خاک عنصری، آب عنصری، هوای عنصری و آتش عنصری. میتوان گفت این اجزا از اتم و ذرات آن هم کوچکتر هستند. در واقع از تجزیه اجسام در نهایت به چهار رکن یا چهار کیفیت منحصر به فرد فوق میرسیم. چهارم: اوصاف منتسب به مزاجها گرمی یا سردی و خشکی یا تری است. گرمی به معنای تحرک و جنب و جوش بیشتر و سردی به معنای تحرک کمتر عنوان میشود. تری به معنای انعطاف پذیری و شکل پذیری، و خشکی صلابت و تغییرناپذیری است. گرمی و سردی را کیفیت فاعله و تری و خشکی را کیفیت منفعله گویند. پنجم: خاک عنصری سرد و خشک است یعنی حرکت و انعطاف پذیری کمی دارد. آب عنصری سرد و تر است در واقع آب عنصری که سنگین مطلق است سرد و تر است یعنی تحرک کم و انعطاف پذیری زیاد دارد. هوای عنصری گرم و تر و آتش عنصری گرم و خشک است. از آنچه گفته شد نتیجه گرفته میشود با توجه به این که در خلقت هر فردی، چه تعداد از هر کدام از عناصر چهارگانه فوق وجود داشته باشد مزاج شخص فرق خواهد داشت. یعنی مزاج هر شخص بستگی به تعداد هر یک از عناصر چهارگانه در وجود اولیه اوست. آنچه گفته شد مبنای نظری مفهوم مزاج بود اما در عمل، پزشک نیازمند آن است تا در تمایز مزاج افراد از علائم بالینی استفاده کند. بنابراین هر یک از مزاجهای چهارگانه فوق الذکر علائم خاص خود را دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. لازم به ذکر است که مزاج ها به صورت یک طیف هستند یعنی منحصر در چهار نقطه ثابت نیستند و به همین علت میتوان تعداد بیشماری مزاج فرض کرد و افراد با ویژگیهای متفاوت خواهیم داشت.البته یک فرد مشخص با مزاج ثابتی به دنیا خواهد آمد. نکته مهم دیگر آن است که هر فردی در عالم خلقت با مزاج خاص خودش آفریده شده که نمیتوان آن را تغییر کلی داد در غیر این صورت بیمار خواهد شد. به عبارت دیگر نمیتوان گفت مزاج گرم، خوب است و مزاج سرد، بد.در واقع هم مزاج گرم طبیعی خواهیم داشت هم مزاج سرد طبیعی. و اما متغیرهایی هستند که باعث تمایل مزاج به یک جهت خاص میشوند که عبارتند از سن، جنس، منطقه آب و هوایی، غذا، استرسها- که در طب سنتی اعراض نفسانی نامیده میشوند، ورزش، خواب و میزان خارج کردن مواد دفعی و زائد از بدن(اخراج خون، …). این عوامل مزاج اصلی را تغییر نمیدهند ولی میتوانند بسته به مورد و نوع کاربرد سبب ایجاد علائم خاص، علامتی از بیماری، بهبود بیماری، تقویت یا ایجاد ضعف و یا دخالت در ایجاد مزاج موقت یا نسبی خاصی شوند. و البته این بحث نیاز به تفصیل دارد که در این مجال فرصت آن نیست. نکته دیگر آن که هر یک از اعضای بدن نسبت به عضو دیگر مزاج خاص خود را دارد که تبیین آن به بعد موکول خواهد شد و فعلا نیازی نیست.
اعمال مشترك هر شب و روز ماه مبارک رمضان،
مشترك هر شب و روز ماه رمضان، بسيار است از جمله:
1ـ «سيّد بن طاووس» از امام صادق و امام كاظم(عليهما السلام) روايت كرده است كه فرمودند: از اوّل ماه تا آخر ماه مبارك - بعد از هر فريضه - اين دعا را مى خوانى:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ، فى عامى هذا وَفى كُلِّ عام، ما
خدايا روزيم گردان حج خانه كعبه را دراين سال و در هر سال تا
اَبْقَيْتَنى فى يُسْر مِنْكَ وَعافِيَة وَسَعَةِ رِزْق، وَلا تُخْلِنى مِنْ تِلْكَ الْمواقِفِ
زنده هستم در آسايش و تندرستى از جانب تو و وسعت روزى و دورم مكن از اين اماكن
الْكَريمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ، وَزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
گرامى و مشاهد شريفه و زيارت قبر پيامبرت كه درود تو بر او و آلش باد
وَفى جَميعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالأخِرَةِ فَكُنْ لى، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيـما
در همه حاجتهاى دنيا و آخرتم پشتيبان من باش خدايا از تو خواهم در آنچه
تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا يُرَدُّ
بنا هست درباره اش حكم فرمايى و مقدّر كنى در آن فرمان حتمى و مسلّم در شب قدر از آن تقديرى كه برگشت ندارد
وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،
و تغيير نپذيرد كه مرا از حاجيان خانه محترم كعبه ات ثبت فرمايى آن حاجيانى كه حجشان درست
اَلْمَشْكُورِ سَعْيُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ
و سعيشان مورد تقدير و سپاس است و گناهانشان آمرزيده و كارهاى بدشان بخشيده شده است و قرار ده
فيـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى، وَتُؤدِّىَ عَنّى
در همان قضا و تقديراتت كه عمر مرا طولانى گردانى و روزيم را فراخ كنى و امانت و قرضم را
اَمانَتى وَدَيْنى، آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
اداء فرمائى، اجابت فرما اى پروردگار جهانيان.
و همچنين بعد از هر نماز فريضه اى مى گويى:
يا عَلِىُّ يا عَظيمُ، يا غَفُورُ يا رَحيمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ، اَلَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ
اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تويى پروردگار بزرگى كه نيست مانند او
شَىْءٌ، وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ
چيزى و او شنوا و بيناست و اين ماهى است كه آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت
وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ
و برترى داده اى بر ماههاى ديگر و اين ماهى است كه روزه آن را بر من واجب كرده و اين ماه
رَمَضانَ، اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدًى لِلنّاسِ وَبَيِّنات مِنَ الْهُدى
رمضان است همان ماهى كه قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى كه راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدايت
وَالْفُرْقانِ، وَجَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، فَيا ذَا
و جدا ساختن (ميان حق و باطل) است و قراردادى در اين ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه كردى پس اى
الْمَنِّ وَلا يُمَنُّ عَلَيْكَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، فيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ،
منّت دارى كه كسى بر تو منّت ندارد منّت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در ميان آنان كه بر آنها منّت نهى
وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.(1)
و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترين مهربانان.
2ـ «شيخ كفعمى» در «مصباح» و «بلدالامين» از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: هر كس اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجب بخواند، خداى متعال گناهان او را بيامرزد:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللّهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقير، اَللّـهُمَّ اَشْبِـعْ
خدايا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور خدايا دارا كن هر ندارى را خدايا سير كن
كُلَّ جائِـع، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيان، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدين، اَللّـهُمَّ
هر گرسنه اى را خدايا بپوشان هر برهنه را خدايا ادا كن قرض هر قرضدارى را خدايا
فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوب، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريب، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسير،
بگشا اندوه هر غمزده را خدايا به وطن بازگردان هر دور از وطنى را خدايا آزاد كن هر اسيرى را
اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِد مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريض،
خدايا اصلاح كن هر فسادى را از كار مسلمين خدايا درمان كن هر بيمارى را
اَللّـهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ
خدايا ببند رخنه فقر ما را به وسيله دارايى خود خدايا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل كن خدايا
اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ، وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ.(2)
ادا كن از ما قرض و بدهيمان را و بى نيازمان كن از ندارى كه راستى تو بر هر چيز توانايى.
3ـ مرحوم «شيخ كلينى» در «كافى» از ابوبصير روايت كرده كه امام صادق(عليه السلام) در ماه رمضان اين دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ اِنّى بِكَ أَتَوَسَّلُ وَمِنْكَ اَطْلُبُ حاجَتى، مَنْ طَلَبَ حاجَةً اِلىَ
خدايا من به تو متوسّل مى شوم و از شخص تو مى جويم حاجتم را و هر كه حاجت خويش از
النّاسِ فَاِنّى لا اَطْلُبُ حاجَتى اِلاَّ مِنْكَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، وَاَسْئَلُكَ
مردم مى جويد ولى من نجويم حاجتم را جزاز تو تنها كه شريكى ندارى و از تو خواهم
بِفَضْلِكَ وَرِضْوانِكَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ لى فى
به حق فضل و خشنوديت كه درود فرستى بر محمّد و خاندان او و اين كه در اين
عامى هذا اِلى بَيْتِكَ الْحَرامِ سَبيلاً، حَجَّةً مَبْرُورَةً، مُتَقَبَّلَةً زاكِيَةً خالِصَةً
سال براى رسيدن من به خانه محترمت كعبه راهى قرار دهى كه حجى صحيح و پذيرفته و پاكيزه و خالص
لَكَ، تَقِرُّ بِها عَيْنى، وَتَرْفَعُ بِها دَرَجَتى، وَتَرْزُقُنى اَنْ اَغُضَّ بَصَرى، وَاَنْ
براى تو انجام دهم آن چنانكه ديده ام بدان روشن شود و درجه ام بدان بالا رود و روزيم كن كه ديده ام را بپوشانم و
اَحْفَظَ فَرْجى، وَاَنْ اَكُفَّ بِها عَنْ جَميـعِ مَحارِمِكَ، حَتّى لايَكُونَ شَىْءٌ
عورتم را (از گناه) نگهدارم و خود را از همه كارهاى حرام تو باز دارم تا بدان حد كه هيچ چيزى
آثَرَ عِنْدى مِنْ طاعَتِكَ وَخَشْيَتِكَ، وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ، وَالتَّرْكِ لِما
در پيش من محبوبتر از اطاعت و ترس از تو و انجام آنچه دوست دارى و نكردن آنچه را
كَرِهْتَ وَنَهَيْتَ عَنْهُ، وَاجْعَلْ ذلِكَ فى يُسْر وَيَسار وَعافِيَة، وَ اَوْزِعْنى
ناخوش دارى و آن را قدغن كرده اى نباشد و قرار ده همه اينها را در گشايش و آسودگى و تندرستى با هر چه
شُكْرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتى قَتْلاً فى سَبيلِكَ تَحْتَ
نعمت كه به من داده اى و از تو خواهم كه مرگ مرا كشته شدن در راهت قرار دهى كه در زير
رايَةِ نَبِيِّكَ مَعَ اَوْلِيآئِكَ، وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَقْتُلَ بى اَعْدآئَكَ وَاَعْدآءَ رَسُولِكَ،
پرچم پيغمبرت با دوستانت كشته شوم و از تو خواهم كه دشمنان خود و دشمنان پيامبرت را بدست من بكشى
وَاَسْئَلُكَ اَنْ تُكْرِمَنى بِهَوانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ، وَلا تُهِنّى بِكَرامَةِ اَحَد
و از تو خواهم كه مرا گرامى دارى بخوار كردن هر يك از خلق خود كه خواهى ولى خوارم نكنى به گرامى داشتن هيچ يك
مِنْ اَوْلِيآئِكَ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً، حَسْبِىَ اللهُ ما شآءَ اللهُ.(3)
از دوستانت خدايا قرار ده براى من با پيامبرت راهى خدا مرا بس است و آنچه خواهد شود.
«سيّد بن طاووس» در «اقبال» از ابوبصير روايت كرده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: در شب هاى ماه رمضان بعد از نماز مغرب، با اين دعا، براى توفيق زيارت خانه خدا دعا كن.(4)
و «كفعمى» در «بلدالامين» گفته است كه: مستحبّ است اين دعا را در شب اوّل ماه رمضان و هر روز از اين ماه بخواند.(5)
4ـ بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان تلاوت قرآن است; زيرا قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شده است و در حديث آمده است كه: هر چيزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماههاى ديگر، هر ماهى يك بار ختم قرآن سنّت است و اقلّ آن هر شش روز است; ولى در ماه رمضان، هر سه روز يك ختم قرآن سنّت است و اگر بتواند روزى يك قرآن ختم كند، خوب است.(6)
شكّى نيست كسانى كه با مفاهيم و محتواى قرآن آشنايى ندارند سزاوار است در محتواى آيات دقت بيشترى كنند و در مكتب قرآن درس فرا گيرند، هر چند مقدار كمترى بخوانند همان گونه كه تشكيل جلسات تفسير براى فهم هدايت هاى قرآن در اين باره بسيار مناسب است.
«علاّمه مجلسى» مى فرمايد: اگر ثواب هر ختم قرآنى به روح مقدّس پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) و يا يكى از ائمه هدى(عليهم السلام) (و يا به محضر حضرت ولى عصر(عليه السلام)) هديه شود ثوابش بيشتر مى شود.(7) و از روايتى برمى آيد كه پاداش چنين كسى آن است كه در روز قيامت در سايه آن بزرگواران باشد.(8)
5ـ بايد دعا و ذكر صلوات و استغفار از گناهان در اين ماه بسيار نمود. و كلمه طيّبه لا إلهَ اِلاَّ الله را فراوان گفت.(9) در روايتى مى خوانيم: وقتى ماه مبارك رمضان داخل مى شد امام زين العابدين(عليه السلام) جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير، سخن نمى گفت.(10)
همچنين بايد به عبادت و نافله هاى شب و روز در اين ماه اهمّيّت فراوان داد،(11) مخصوصاً كسانى كه در غير اين ماه موفّق به انجام نافله ها (مخصوصاً نافله شب) نيستند.
1. اقبال، صفحه 24.
2. مصباح كفعمى، صفحه 617 و بلدالامين، صفحه 222 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 120.
3. كافى، جلد 4، صفحه 74، حديث 6.
4. اقبال، صفحه 24.
5. بلدالامين، صفحه 222.
6. زاد المعاد، صفحه 109.
7. زاد المعاد، صفحه 109.
8. اقبال، صفحه 110.
9. زاد المعاد، صفحه 109.
10. كافى، جلد 4، صفحه 88، حديث 8.