چه کنیم از افکار بد جلوگیری کنیم ؟
«فکر» فكر آن باشد كه بگشايد رهى— راه آن باشد كه پيش آيد شهى
گاهي شده است که چشم خود را به منظره ي زيباي دوخته ايم و فارغ از خوب و بد روزگار به اُفاق هاي دور و دراز نظر مي کنيم.
اما اين حالت در ما زياد به طول نمي انجامد و احساس مي کنيم آشفته حاليم! مقداري که تأمل مي کنيم متوجه مي شويم که ذهن در حال پردازش درس و دانشگاه و آينده است.
اين امر عامل ايجاد احساس نامطلوب، و سرسبزي اطراف ما را مانند فصل پاييز به صورت خزان مي نمايد.
از اين اتفاق چند مطلب را مي خواهيم نتيجه بگيريم:
1. فکر و ذهن به اموري که براي ما موضوعيت دارند، توجه مي کنند. اگر يک مسئله اي براي ما خيلي مهم جلوه کند، درون ما به آن مشغول مي شود و فکر ما در خلوت و جلوت به آن مي پردازد.
بنابراين اگر چه اصل گرايش به جنس مکمل در انسان وجود دارد، اما بايد توجه داشت اگر تمام ظرف زندگي فرد معطوف به آن شود، در کوزه همان تراود که در اوست.
2. افکار همان گونه که شادي برانگيز هستند، مي توانند زندگي با صفا را برآشفته سازند. وقت گذاري روي يک انديشه گاهي انسان را به خطا رفتن، درست تصميم نگرفتن و عجولانه رفتار کردن مي کشاند.
براي اين که حال و آينده ي خود را روشن ببينيم و صحيح پي ريزي کنيم، بايد واقع بين باشيم. براي واقع بين بودن پاسخ به اين سوالات مي تواند مفيد باشد؛
فکر کردن در مورد ديگران در اين موقعيت و شرايط چه ارمغاني براي شما خواهد داشت؟ آيا فکر نمودن مشکلي از شما را حل خواهد کرد؟ آيا زندگي بهتري را براي شما رقم خواهد زد؟
لطف خدا: از الطاف خداي متعال آگاه كردنِ بنده خود ، به ضعف و ناتواني و عجز از اداي شكر، نسبت به نعمتهاي خداست. همين كه چشمان ما باز شود و بدانيم كه در مقابل چه خدايي هستيم؛ همين كه زنگار غفلت از قلب و جان ما زدوده شود و به اشتباهات خود پي ببريم؛ همين كه بيدار شويم و عزم جدي در حركت به سمت معبود برداريم؛ همه و همه نعمتهاي اختصاصي خدا به ما است. پس خدا لطف ِ ويژهاي به شما كرده است كه اگر شما كمي ديگر فكر كنيد باز هم ميتوانيد از امثالِ اين نعمتهاي اختصاصيِ به خود را بشماريد. و همه اينها نشان از آن دارد كه خداي متعال توجهِ خاصي به شما دارد كه بايد قدرِ آن را بدانيد و طريق ِ شكرِ هر كدام را كه استفاده درست از آن نعمت است، برويد.
اما در مورد فكر گناه: فكر گناه تا به مرحله عمل نرسيده، اگر چه ممكن است زمينه گناه را فراهم آورد و از اين نظر بايد به شدت از آن احتراز شود، ولي در عين حال خود آن گناه نيست؛ برخلاف نيت و فكر كار نيك كه اگر به وسيله مانعي به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده مي شود.
فرقي كه ميان كار خير و كار شر هست، اين جهت است كه اگر انسان تصميم به كار خير بگيرد؛ ولي بعد موفق به انجام ان نشود، برايش ثواب مي نويسند؛ ولي در كار بد، اگر شما در مرحله تصميم باشيد و خودِ كار صورت نگيرد، به پاي شما گناه نوشته نمي شود، و از اين جهت نوعي عفو و اغماض وجود دارد.
يكي از وظايف مهم فرد مسلمان و هركسي كه به دنبال حيات معقو ل است، عفت در فكر و انديشه است كه از ثمرات شرم و حياء است ؛
و حيا از نتايج ايمان و از پايه هاي اصلي دين است. دور داشت فكر از عرصه هاي ناهنجار و آلوده را (عفت در انديشه ) گويند.
صفحات: 1· 2
میلادت مبارک شمس الشموس
رضای تو را من رضایم، رضا جان / به دربار تو من گدایم رضا(ع)جان
اگر دور از مکه و کربلایم / تویی مکه و کربلایم رضا(ع) جان
آزادی حجاب
وقتي به يك خانم گفته مي شود كه حجاب را رعايت كنيد فوري ان خانم جواب مي دهد «لا اكراها في الدين» آيا اين حرف ها درست است؟ و از آيه مذكور تا چه حدي و در كدام موارد مي توان استفاده كرد؟ لطفا جواب شافي و كافي مرحمت كنيد.
جوابي كه مي توان داد اين است كه دلالت آيه در مورد اكراه در دين است نه در مورد احكام ديني .
اگر شخصي بدون اجبار به دين اسلام مشرف گرديد يا قبول كرد كه در يك جامعه اسلامي زندگي كند بايستي به لوازم اين انتخاب اختياري گردن نهد.
كسي كه مسلمان شد بايستي به احكام دين پايبند باشد و حجاب نيز از ضروريات احكام اسلام است. حتي افراد غير مسلمان نيز كه ديني غير از اسلام دارند در صورتي كه در حكومت جمهوري اسلامي ايران زندگي كنند بايستي به قوانين و احكامي مثل حجاب پايبند باشند و اين ربطي به اكراه در دين ندارد.
در مورد تفسير آيه شريفه «لااكراه في الدين » علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه مي فرمايد: «در اين كلام نفي دين اجباري وجود دارد، چرا كه دين سلسه اي از معارف علمي است و به دنبال آن نيز اعمالي وجود دارد، در مجموع اعتقادات است، كه اعتقاد و ايمان از امور قلبيه است و اجبار و اكراه در امور قلبيه راهي ندارد، اكراه تنها در اعمال ظاهري و افعال و حركات بدني و مادي اثر مي كند». (الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 343_341) براين اساس آيه مذكور به هيچ وجه نافي وظايف و تكاليف متعددي نظير وجوب نماز ، حج، زكات ، خمس ، جهاد، حجاب و… ويا ممنوع بودن دروغ ، شرب خمر، دزدي، قتل، زنا، و…؛ كه دين مبين اسلام جهت حفظ سلامت فرد و جامعه بشري و تكامل توامان مادي و معنوي آن گذاشته نمي باشد . كسي كه دين اسلام را با اختيار خود بپذيرد ولي به بعضي از احكام آن پايبند نباشد و يا اساسا اعتقادي به آن نداشته باشد.قرآن كريم چنين اشخاصي كه به بعضي احكام ايمان و اعتقاد دارند و بعضي را قبول ندارند به شدت توبيخ مي كند و از آنان به عنوان كافر ياد نموده و وعده عذابي سخت و همراه با توهين به آنان داده است و آن ها مصداق آيه شريفه 151و150 النساء است :« إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً (150)أُوْلَئكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا(151) كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مىورزند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مىگويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند، آنان در حقيقت كافرند و ما براى كافران عذابى خفّتآور آماده كردهايم » توضيح آنكه عذاب هاي الهي اقسام مختلفي دارد كه با عناويني مانند عذاب اليم ؛ كيفر دردناك، عذاب عظيم؛عذاب بزرگ، عذاب مقيم؛ عذاب پايدار ، عذاب شديد و عذاب مهين؛ كيفر خفت بار و…است . دردناك ترين عذاب ها ، عذابي است كه در آن هم جسم انسان كيفر شود و هم به شخصيت و روح انسان لطمه وارد گردد . عذاب مهين يعني عذابي كه با اهانت و توهين همراه است. سر اين كه چنين اشخاصي به عذاب مهين وعده داده شده اند آن است كه اين افراد با وجود اعتقاد و ايمان به اسلام، به بعضي از احكام و مقررات آن ايمان نياوردند و به نوعي به حكمت و علم خالق و آورنده دين توهين نمودند. به عبارت ديگر مفهوم ايمان به اسلام و عدم پذيرش بعضي از احكام آن است كه ما خدا و رسول او را قبول داريم لكن نعوذ بالله به علم و حكمت آن ها در مورد بعضي از احكام مانند حجاب شك داريم و ان را نمي پذيريم. چنين تلقي نوعي كفر به خدا و رسول او و از بالاترين درجات توهين به ساحت خداوند و رسول اوست لذا كيفر آن هم از نوع كيفر هاي خفت بار و موهن مي باشد.
براي مطالعه بيشتر در مورد فلسفه حجاب مرا جعه كنيد به : كتاب مساله حجاب شهيد مطهري و براي اطلاع دقيق تر از مفهوم آيه شريفه مراجعه كنيد به : تفسير شريف الميزان ؛ علامه طباطبايي تفسير شريف نمونه ؛ آيت الله مكارم شيرازي كتاب پرسش ها و پاسخ ها؛ استاد مصباح يزدي ،منبع : پرسمان دانشجویی
یا مهدی زهرا
ای جمعه ی نیامده ی روزگارها
الغوث و الامان خزان و بهارها
آئینه ی شریف ترین ِ تبارها
خال لب تو کعبه ی دلبر مدارها
خوش به سعادت پسر مهزیارها
———-
از باده ی ولای تو بس نوش می کنیم
عالم به مدح ِ زلف تو مدهوش می کنیم
اما چه سود ریسه که خاموش می کنیم
آقا تو را دوباره فراموش می کنیم
ای خسته از شلوغی شعر و شعارها
———–
تردید و شُبهه از سفرت حرف میزند
با شک از آخرین خبرت حرف می زند
از شایعات دور و برت حرف می زند
آقا بیا که پشت سرت حرف می زند
ای حرمت تمامی قول و قرارها
حلم و بردباری
یك نفر از اهل شام وارد مدینه شد، حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ را دید كه بر مركبی سوار است و چون تحت تأثیر تبلیغات منفی بنیامیه علیه اهل بیت قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن كرد، او اسائه ادب میكرد،
امام ـ علیه السّلام ـ هم چیزی نمیگفت. تا وقتی كه مرد شامی آرام شد. حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ كه درد او را میدانست بر او سلام كرد
پس از لبخندی فرمود: گمان میكنم غریب هستی، شاید امر بر تو مشتبه شده است اگر بخواهی گذشت كنیم از تو گذشت میكنیم،
اگر از ما چیزی بخواهی به تو میدهیم، اگر راهنمایی بخواهی راهنمائیت میكنیم،
اگر از ما مركبی بخواهی برای تو مركب میدهیم، اگر گرسنه باشی، سیرت میگردانیم،
اگر عریان باشی لباست میدهیم، اگر محتاج باشی بینیازت میكنیم، و اگر حاجتی داشته باشی آن را بر میآوریم و تا در مدینه هستی اگر در خانه ما مهمان باشی برای تو بهتر خواهد بود،
چون منزل ما وسیع و امكانات ما بسیار و موقعیت ما گسترده است. مرد شامی از شنیدن این سخنان به گریه افتاد، سپس گفت: گواهی میدهم كه تو خلیفه خدا در روی زمین هستی، خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار بدهد، تو و پدرت مبغوضترین خلق در نزد من بودید ولی فعلاً محبوبترین خلق خدا در نزد من هستید. سپس آن مرد وسائل خویش به خانه آن حضرت آورد و تا در مدینه بود میهمان آن حضرت بود و بر محبت اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ معتقد شد. مناقب آل ابیطالب، ج4، ص19
هفت چیز مسخره
امام رضا علیه السلام : الشدائد فقد استهزء بنفسه و من تعوذ بالله من النار و لم يترک شهوات الدنيا فقد استهزء بنفسه، و من ذکر الله و لم يستبق الي لقائه فقد استهزء بنفسه» (هفت چيز بدون هفت چيز مسخره کردن است: 1- آنکه با زبان استغفار ميکند ولي دلش پشيمان نيست او خود را مسخره ميکند. 2- هر که از خداوند درخواست توفيق کند ولي تلاش نکند خود را مسخره کرده است. 3- هر که ميخواهد احتياط کند ولي پرهيز نکند خود را مسخره کرده است. 4- هر که از خداوند بهشت را درخواست کند ولي بر سختيها صبر نکند خود را مسخره کرده است. 5- هر که به خداوند از آتش جهنم پناه برد ولي شهوتها را رها نکند خود را مسخره کرده است. 6- هر که ياد خدا کند ولي براي ملاقات خداوند شتاب نکند خود را مسخره کرده است 7- هر که ياد مرگ کند ولي آماده نشود خود را مسخره کرده است) .بحار الانوار ج 75 ص 356
امام رضا علیه السلام و قرآن خوانی
ng="FA">
و کان عليه السلام يکثر بالليل في فراشه من تلاوة القرآن، فإذا مر بآية فيها ذکر جنة أو نار بکي و سأل الله الجنة و تعوذ به من النار.
رجاء بن ضحاک ميگويد:
امام رضا عليه السلام شبها در بستر خود بسيار قرآن تلاوت ميکرد، و چون به آيه هاي بهشت و دوزخ ميرسيد، ميگريست و بهشت را از درگاه خدا طلب ميکرد و از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد.
عيون اخبار الرضا 196:2، بحارالانوار 94:49.
کتاب و فیلم راز
پرسش: گفته می شود کتاب و فیلم راز با هدف تقویت اومانیسم و جایگزینی انسان به جای خدا نوشته شده است. آیا این حرف صحت دارد؟ پاسخ: در مقوله فیلم و کتاب راز حرف زیاد است. بعضی مواقع عنوان می کنند که هدف راز انسان محوری و گرایش داشتن به بشر است و می خواهد خدا را حذف کند و خود محوری را به جای خدا محوری قرار بدهد. می گویند که پشت قضیه ی راز صهیونیست ها، فراماسون ها و شیطان پرست ها هستند. از این قبیل حرف ها زیاد است. کار ما رد این حرفها نیست. علما و بزرگان باید این را اثبات بکنند در مورد اینکه این کتاب تقویت اومانیسم است اگر به معنای اول باشد قطعا همین هدف است. می گویند که شما تصویر سازی ذهنی بکن و همین که شما تصویر سازی کردی می آفرینی یعنی شما خالق هستی و خالقی وجود ندارد. اگر چنین چیزی باشد تقویت اومانیسم است و خدا حذف می شود، ولی اگر به معنای دومی که ما گفتیم باشد یعنی شما با تصویر سازی خلق نمی کنید.بلکه شما مثبت اندیش می شوید و امیدوار می شوید. ما باید در کنار ابزار ذهن از ابزرا روح هم استفاده کنیم مثل ذکر، نذر، دعا، زیارت، توسل و توکل. فایده ی این کتاب و فیلم این است که باعث می شود که ما مثبت اندیش باشیم و افکار منفی را از خودمان دور کنیم. زیرا افکار منفی زندگی انسان را نابود می کند. ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن***این سر شوریده باز آید به سامان غم مخور. تمام هم و غم ما از طرح قانون جذب این بود که ما جلوی افکار منفی را بگیریم. فال بد نزنید و در زندگی مثبت اندیش باشیم.[1] پی نوشت : 1.حسين دهنوي، گلبرگ زندگي، شبكه 3