استفاده از لوبیای چشمبلبلی بجای لوبیای قرمز در خورشت قورمهسبزی
خورشت قورمهسبزی جزو غذاهای اصیل ایرانی است که متأسفانه در چند دهه اخیر دستخوش تغییراتی شده است یکی از این تغییرات اضافه کردن لوبیای قرمز بهجای لوبیای چشمبلبلی در ترکیب قورمهسبزی است؛ استفاده از لوبیای قرمز نهتنها نفخ شدید ایجاد میکند بلکه میزان اوره و اسید اوریک خون را بیشتر میکند این در حالیست که با اضافه کردن لوبیای چشمبلبلی چنین حالتی بهوجود نمیآید.
حتی در طرز پخت و طبخ این غذای معروف ایرانی تغییراتی صورت گرفته است و آنهم سرخ کردن سبزی موجود در خورشت قورمهسبزی است در حالی که اصل روش تهیه قورمهسبزی اینگونه نیست، متأسفانه بسیاری از افراد (زنان خانهدار ایرانی) به مقدار روغن موجود در قورمهسبزی توجه بیشتری میکنند به این صورت که هرچه روغن موجود بیشتر باشد آشپز را در تهیه این خورشت ماهرتر میپندارند.
توصیه میشود از سرخ کردن سبزی قورمهسبزی خودداری کنید.
آیا می دانید که گرمای نسبی تابستان و سرمای نسبی زمستان برای سلامتی لازم است!
امروزه کشور ایران یکی از پر مصرف کننده ترین کشورهای جهان در زمینه مصرف انرژی است.
در تابستان نباید فضای اطاق را خیلی سرد و خنک کنیم.
همچنین در فصل زمستان مشاهده می شود، فضای داخل اتاق های محل زندگی یا در محل کار را آن قدر گرم می کنند که افراد مجبور به کم کردن لباس های خود می شوند و با یک لباس بسیار نازک در منزل به سر می برند.
کلاً در منابع طب اسلامی ایرانی آمده است که ما باید تا حدی صبر به سرمای زمستان و صبر به گرمای تابستان داشته باشیم تا تعادل مناسب با آب و هوای فصل بر بدن ما حاکم شود.
پای درس پدر
انسان یا فرشته؟
هنر یک انسان این است که بتواند با وجود شهوت های مختلف، در عبادت و تسبیح و معرفت و ذکر خداوند کم نیاورد و با وجود این موانع، مسیر معنوی خودش را طی کند. این جاست که از فرشته برتر می شود و فرشته ها مامور به سجده به انسان می شوند.یعنی اگر شما غلبه کنید بر جنبه ی حیوانیت، با نفس لوامه بالاتر می روید. اگر انسان بر نفس اماره غلبه نکند و فقط به آن بعد بپردازد، به سمت انحطاط می رود. آدمها همین طوری هستند. انسان باید خودش را ارزیابی کند و ببینید که الان پیشرفت در انسانیت دارد یا پیشرفت در حیوانیت.
شهوت در درون انسان هست و اگر نباشد، خلقت بی معناست. حتی اگر انسان بخواهد به درجات معنوی اسلامی برسد، لازم است شهوت و میل داشته باشد. قبلا توضیح دادیم که انسان با جریان مخالف رشد پیدا می کند. یعنی باید جریانی باشد که او را به سمت کمالات پایین حیوانی بکشاند تا او بتواند بر کمالات پایین غلبه پیدا کند و به اوج برسد. شما هرچقدر بر کمال حیوانی غلبه کنید، بالاتر می روید. در بحث های دشمن شناسی، رشد و قدرت در سایه سختی ها توضیح دادیم که تا سختی، شهوت و میل مخالف وجود نداشته باشد، کمالات هم معنا پیدا نمی کند. خداوند اگر می خواست موجودی را بیافریند که بدون جریان مخالف، مقام داشته باشد که فرشته ها هستند و جریان مخالف و شهوت ندارند. اما انسان که از فرشته ها برتر است؛ به برکت داشتنِ شهوت است. در فرشته ها این شهوت وجود ندارد که آنان را از تسبیح خداوند تبارک و تعالی غافل کند.
برگرفته از مباحث «نقش فرشتگان در اداره عالم» جلسه 6
سخن چینی موجب دشمنی دوست و تنفر دشمن می شود
امیر کلام در فرمایش دیگری نیز فرمودند: «مَنْ سَعَى بِالنَّمِیمَةِ حَارَبَهُ اَلْقَرِیبُ وَ مَقَتَهُ اَلْبَعِیدُ= کسى که سخن چینى کند، نزدیکان با او جنگ کنند و بیگانه او را دشمن دارد». آدمی که تلاش میکند که دائم عیب و بدی را منتقل کند یا چیزی را پخش کند، عاقبتش این می شود که دوستان با او به جنگ میرسند، یعنی رابطهاش با دیگران خراب میشود. محال است یک نفر سخنچینی کند و خیر ببیند. حتی نزدیکانش هم از او متنفر میشوند. حتی آن کسی که تو برایش خبر بردی هم از تو متنفر میشود.
در سنت خدا نیست که کسی سخنچینی کند و محبوب بشود. اولین کسی که در باطنش به تو شک میکند و از تو متنفر میشود، قیمتت پیش او پایین می آید، همان کسیی است که تو برایش خبر بردی؛ آدمهای دور هم دشمنت میشوند.
پس اثر بد سخنچینی این است که باعث جنگ نزدیکان و تنفر دورها از تو میشود. چنین آدمی در کمترین زمان عزیزترین کسانش را از دست میدهد؛ رابطهاش با کسانی که به آنان نیاز دارد یا به مصلحتش هست که خوب باشد خراب میشود. این اثر ذاتی این گناه بزرگ است.
مثل اینکه ما بگوییم اگر این آب را جایی بریزیم خیس میشود. این اثر ذاتی آب است. اثر ذاتی سخنچینی و بدگویی هم این است که انسان از طرف دوست و دشمن منفور واقع میشود. از این رو، علی علیهالسلام میفرماید: «بِئْسَ السَّعْىُ التَّفْرِقَةُ بَیْنَ الاْلیفَیْنِ= بدترین تلاش، جدایى انداختن میان دو دوست است» بدترین کار این است که انسان بین دو نفر یا دو نفری که با هم الفت دارند و همدیگر را دوست دارند، جدایی بیندازد. بعضیها چون حسادتمیکنند، سعی میکنند محبت بین دو خواهر، دو برادر، خواهر و برادر، همسر، دو باجناق، دو جاری، دو دوست، دو همکار را خراب کنند و به هم بزنند.
در ارتباط با چنین کسی قرآن دستور می دهد که از او اطاعت نکن: «وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهِینٍ* هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ[1]= و اطاعت مکن از هر بسیار سوگند خوارِ فرومایهای* [كه] عیبجوست و براى خبرچینى گام برمى دارد».
«حلاف» یعنی آدمهایی که تند تند قسم میخورند. چنین کسانی برای چیزی که قسم میخورند، ارزش قائل نیستند. پس نباید به حرفهایشان اعتنا کرد و اینها را به مشورت گرفت.
«مهین» یعنی آدمهایی که حقیرند، مهانت و پستی و خواری دارند. افکار پست و کوچکی دارند. افرادی که به راحتی در جاحرف میبرند، آدمهای بیوزن و بیشخصیت اند که قرآن از آنان تعبیر به «مهین» میکند.
«هماز» یعنی آدمهایی که اهل پیدا کردن عیبهای دیگران اند، خیلی دقت میکنند ضعفها را ببینند وکلامشان نیش دار و طعن دار است. نمیتوانند به راحتی با کسی حرف بزنند، چه در قالب شوخی یا جدی یکسره کلامشان تیغ دارد. بعضیها هم با چشم و ابرو و اشاره این کارها را میکنند. به اینها هم هماز میگویند.
«مشاء» یعنی آنهایی که دائما دنبال اخبارگیری هستند. به این و آن زنگ می زنند که امروز چه خبر؟ چه اتفافی افتاده؟ امروزکی چکار کرد؟ در کل آدمهای گزارشگر، گزارشدهنده، آدمهای خبربر که به دنبال تخریب دیگران هستند.
پس «مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ» یعنی کسی که تلاش و دوندگی برای سخنچینی و خبرگیری دارد و جاسوسی میکند. چنین فردی هیچ راهی به غیب و بهشت و خیر پیدا نمیکند. کسی که از شنیدن این چیزها استقبال میکند و لذت میبرد، به هیچ جا راه پیدا نمیکند. زحمات ده سال، بیست سال، سی سال اش در عبادت هدر میرود.
قرآن هم دستور می دهد چنین آدمهائی را اطراف خودتان راه ندهید و اطاعتشان هم نکنید. اگر هم آمدند علیه کسی یک خبری یا حرفی نقل کردند، به حرفهایشان ترتیب اثر ندهید و اطاعت نکنید.
در آیه دیگری نیز آمده: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَیْءٍ مُقِیتاً[2]= هر کس سبب کار نیکویی شود، هم او نصیبی کامل از آن بَرَد، و هر کس وسیله کار قبیحی گردد، از آن سهمی بسزا خواهد یافت، و خدا بر همه چیز (از نیک و بد اعمال خلق) مراقبی تواناست»، یعنی هر کس یک شفاعت نیکوئی کند، مثلا دو نفر را برای ازدواج به هم برساند یا دو نفر را آشتی میدهد یا دعوا و فتنهای را رفع می کند یا فداکاری می کند یا واسطهگر خیری می شود، از این پیوند و کار خیر خودش هم بهره میبرد، یعنی دست خالی برنمیگردد. چنین آدمی پیش خدا خیلی عزیز و بزرگ میشود، نقطه مقابل آن این است که اگر فرد یک شفاعت بدی کند و دیگران را آلوده و ناراحت و غمگین و عصبی و پرخاش و سرزنش کرد و خرابش کرد، در آن فتنه سهم دارد. همه را پایت حساب میکنند. یک موقع میبینی چند میلیون سال عذاب برای او مینویسند. چون چند میلیون سال دردسر درست کرده. چند خانواده، زن و شوهرها، دوستان و مجموعهها را به هم ریخته است.
چرا سخن چینی عین بی دینی است!
چرا سخن چینی عین بی دینی است!
از امام صادق علیهالسلام سؤال کنیم که چرا سخن چینی مساوی با بی دینی است؟ تعبیر خیلی تکاندهنده و عجیبی رابیان می دارند. حضرت می فرماید: «إنّ مِن أكبَرِ السِّحرِ الَّنمیمَةَ یُفَرَّقُ بها بَینَ المُتَحابَّینِ ویُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِیَینِ ویُسفَكُ بها الدِّماءُ ویُهدَمُ بها الدُّورُ ویُكشَفُ بها السُّتورُ ، والَّنمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَم = از بزرگترین جادوها، سخن چینى است، [زیرا] با سخن چینى میان دوستان جدایى افكنده مى شود، یاران یكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ریخته مى شود، خانه ها ویران مى گردد و پرده ها دریده مى شود. آدم سخن چین بدترین كسى است كه روى زمین گام برمى دارد»
آدمی که بدگویی و سخن چینی میکند، از بزرگترین جادوگرهاست. چون همه تعادلها را بر هم می زند. بزرگترین و بیشترین فجایع را هم درست میکند.
آدم بدگو میان دوستان و افرادی که با هم خیلی دوست هستند، فاصله میاندازد. مثلاً بین زن و شوهر، دو باجناق، دو جاری، بچه و فرزند، پدر و مادر، بین دو دوست، دو همکاران و…
«ویُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِیَینِ= جلب عداوت میکند، یعنی میل و تمایل به کینه و دشمنی را در دل انسانها ایجاد میکند؛
«ویُسفَكُ بها الدِّماءُ= خونها به خاطرش ریخته میشود؛
«ویُهدَمُ بها الدُّورُ= شهرها و خانهها به واسطه اش ویران میشود؛
«ویُكشَفُ بها السُّتورُ= رازها، پردهها دریده میشود. رازهای افراد برملا میشود.
کسی که بدگویی یا سخنچینی میکند، اولین کسی را که میکُشد، خودش است. او الان متوجه نیست که با خودش چه کار میکند. حالا آیا شما میتوانید آدمی که با زبانش فتنهانگیزی میکند و افراد را به جان هم میاندازد و بدبینی و تزلزل و فاجعه و اختلاف ایجاد میکند، ببخشید؟
اگر کسی یک کاری کرده، حلال یا حرام، حق ندارید آن را بیان کنید. نمیتوانید به کسی بگویید. اینکه حضرت میگوید این کار سحر است یا فاعل آن از دین بیرون میشود، برای این است که پرده کسی دریده میشود. شخص یک راز دارد (حلال یا حرام) مخصوص خودش است. وقتی آن پرده برداشته می شود، آدمی را از دین به در میکند و گرفتار جهنم میکند.
آخر اینکه سخنچین بدترین کسی است که روی زمین قدم برمیدارد، یعنی منفورتر و بدتر از او آدمی وجود ندارد.
بدترین راستی، سخن چینى است
در فرمایش دیگری حضرت علی علیهالسلام در مذمت سخن چینی فرمودند: «أسوَأُ الصِّدقِ النَّمیمَةُ = بدترین راستی سخنچینی است».
غیبت، سخنچینی و بدگویی در آنجایی است که شخص راست می گوید. در حالی که ما مجاز نیستیم، حتی حرف راستی را هم بگوییم. پس این را در مغز و قلبمان فرو کنیم که ما نمیتوانیم حرف راست را هم بگوییم. پس شیطان ما را گول نزند که تو دروغ نمی گویی که، راست است. همین راست گفتن آدم را از دین خارج میکند و به قول امام صادق علیه السلام بدترین آدمی است که روی زمین قدم میزند. دروغ که داستانش کاملا جداست. همین راستها ما را تا جهنم میبرد. حالا ببینید کسانی که صدای دیگران را ضبط میکنند، از زندگیهای مردم فیلم برمیدارند، عکس می گیرند و به قول امروزی ها برای ده نفر دیگر Forword می کنند، بدانید که این اشاعه فساد و فحشاست و در گناه آن شریک جرم هستید.
خواص کاهو
صلوات
از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پرسیدند: صلواتی که قرآن می گوید، کدام است. فرمودند: صلواتی که قرآن می گوید: دو نشانه دارد:
1) صداهایتان را در صلواتِ بر من بلند کنید. بعد پرسیدند: فایده ی صلوات بلند چیست؟ فرمودند: «صلوات با صدای بلند نفاق، دورویی و دورنگی را از مابین شما بیرون می برد».
2) صلواتی که بر من می فرستید، «ابتر» یعنی بدون دنباله نباشد. گفتند صلوات ابتر کدام است؟ فرمودند: «درود بر پیغمبر باشد و درود بر آلش نباشد. صلوات ابتر را نه من می پسندم و نه خدا اجری بابتش می دهد».
برگرفته از سخنرانی استاد نیکنام، آبان 96