برگی از زندگی بزرگان(پروفسور محمود حسابی)
محمود حسابی در سال 1281 شمسی در تهران متولد شد ، پدر و مادرش اهل تفرش بودند . محمود چهار ساله بود ، که همراه با خانواده و پدر بزرگش که سفیر ایران در بغداد بود ، به بغداد رفت و پس از دو سال به دمشق و یک سال بعد به بیروت عزیمت کرد .
در سن هفت سالگی در مدرسه شبانه روزی فرانسوی بیروت ثبت نام نمود و مشغول تحصیل شد ، هنوز چند ماه نگذشته بود ، که زمان مأموریت پدربزرگش در بیروت ، به پایان رسید و قرار بر این شد ، که محمود و برادر بزرگش ، به تنهائی در مدرسه شبانه روزی فرانسوی بیروت بمانند و تحصیلات خود را ادامه دهند ، اما هنگام ترک بیروت ، بیتابی مادرشان سبب شد ، که مادر از کشتی پیاده شود و در بیروت بماند .
معاشرت با فرزند
رسول خدا (صل الله علیه و آله)فرمود : هنگامي كه پدر به فرزند نگاه كند و او را خوشحال كند مثل اين است كه بنده اي را آزاد كرده سوال شد حتي اگر 360 بار نگاه كند ؟فرمود:الله اكبر ((كنايه از اينكه بله ،خدا بزرگتر از اين هاست)). (بحار الانوار 74/80)
پيامبر اكرم (صل الله علیه و آله)هر روز صبح نسبت به فرزند ونوه هايش اظهار لطف ومهرباني مي كردند ودست بر سرشان مي كشيد. (بحار الانوار 104/99)
امام صادق (علیه السلام) فرمود : عدالت را بين فرزندانتان مراعات كنيد ،همانطور كه دوست داريدآن ها در نيكي واظهار مهرباني بين شما به عدالت رفتار نمايند.(بحار الانوار 104/92)
امام صادق (علیه السلام) فرمود : فرزندان خود را احترام كنيد وآن ها را خوب تربيت كنيد تا خداوند شما را بيامرزد.(بحار النوار 104/95)
محفوظ ماندن مصالح ساختمانی
یکی از خادمین و محبین اهلبیت علیه السلام به نام آقای سبحانی که کفشدار افتخاری حضرت معصومه علیه السلام هم هست، نقل می کرد: باران شدیدی می بارید و من در کفشداری در حال انجام وظیفه بودم.
صفحات: 1· 2
آثار زیارت
زائر به قصد «زیارت حرم» حرکت می کند و حرم یعنی خانه، مکان و فضایی محترم که هتک حرمت آن جایز نیست؛ چنان که می گوییم مکه و حوالی آن حرم است، واژه حرم مقابل کلمه «حِلّ» است.(1)
امام علی علیه السلام در باره حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید: «کرامت نبوت از سوی خداوند سبحان نصیب محمد صلی الله علیه و آله گردید. او را از نیکوترین خاندانها و عزیزترین دودمانها برگزید؛ از شجره ای که پیامبرانش را از آن آشکار نموده بود و امینان وحی خود را از آن انتخاب کرده بود. خاندان او، بهترین خاندانها، و اهل بیتش، نیکوترین اهل بیت هاست. شجره او که بهترین شجره هاست، در «حرم» روییده و در بستان مجد و شرف بالیده است».(2)
صفحات: 1· 2
ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
به جان پاک تو ای دختر امام، سلام
به هر زمان و مکان و به هر مقام، سلام
تویی که شاه خراسان بود برادر تو
بر آن مقام رفیع و بر این مقام، سلام
به هر عدد که تکلم شود به لیل و نهار
هزار بار فزون تر ز هر کلام، سلام
صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبح
بر آستانه قدست علی الدوام، سلام
در آسمان ولایت، مه تمامی تو
ز پای تا به سرت ای مه تمام، سلام
به پیشگاه تو ای خواهر شه کَونین
ز فرد فرد خلیق، به صبح و شام سلام
منم که هر سر مویم به هر زمان گوید
به جان پاک تو ای دختر امام، سلام
مقام علمی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
حضرت معصومه سلام الله علیها از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم علیه السلام در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه سلام الله علیها که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه سلام الله علیها جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار
خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر علیه السلام مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.
وصیت نامه شهید سید جعفر منصوری
مرگ با شرافت ٬مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می کند . گوشها را با ز کنید ٬ندای هل من ناصر حسین (علیه السلام ) به گوش می رسد ٬صدایش در هوا موج میزند ٬بیایید لبیک گویید خصم متحد گشته برای خفه کردن این صدا ٬بلند شوید ٬اسلحه رزم در دست گیرید و خصم دون را خفه نمایید .
ذلیل ترین مردم کسانی هستند که کوچه های شهرشان مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار بگیرد ( نهج البلاغه )
صفحات: 1· 2
برگی از زندگی بزرگان(علامه طباطبائی)
سید محمد طباطبائی در تبریز به دنیا آمد ، او در مورد دوران کودکی خود میگوید :
در سن پنج سالگی مادرم به درود حیات گفت ، نه ساله بودم ، که پدرم را نیز از دست دادم و جز من و برادر کوچکترم سید محمد حسن ، کس دیگری نبود .
وصی پدرم ، ما دو نفر کودک را به زن و مردی سپرد . از همان موقع به مکتب خانه رفتم ، تا اینکه تعلیمات ابتدائی و دروس مقدماتی را در تبریز خواندم . چهارده ساله بودم که آموزش خط را به طور کامل یاد گرفتم . از خاطرات جالب من و برادرم این بود ، که به دامنه کوههای سرسبز تبریز میرفتیم و از صبح تا غروب به تمرین و نوشتن خط میپرداختیم .
در حالی که غروب غم یتیمی بر دل داشتم ، در مکتب خانههای قدیمی و مدارس جدید آن روز ، علاوه بر آموزش قرآن مجید ، کتابهای گلستان ، بوستان ، اخلاق مصور ، تاریخ معجم ، ارشاد الحساب و دیگر کتب متداول را فرا گرفتم . بعد همراه با برادرم به نجف اشرف رفتم و در نجف دروس فقهی ، اصولی ، فلسفی ، عرفانی و ریاضی را خواندم .