تنها خدا را در نظر بگیرید
منقول است که مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت
و عده ای هم با او بودند. نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند:
آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟ آقا جواب داد:
خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است.
حالا برمی گردم تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و تنها برای خدا به عیادت بیمار بیایم.
(داستان های عارفانه ، اثر عباس عزیزی)
خدا می بیند
روزی به مرحوم آیت الله بهجت(ره)گفتند :
کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید،
فرمودند : لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی
«خدا می بیند»
شیخ انصاری قدس سره
يكى از مراجع بزرگ تقليد، استاد اعظم، شيخ مرتضى انصارى قدس سره شريف بود كه به سال 1281 هجرى قمرى در نجف اشرف از دنيا رفت و مرقد شريفش در همان جاست، و دو كتاب معروف درسى حوزه هاى علميه به نام مكاسب و رسائل از تاليفات اوست.
روزى يكى از مقلدين او كه از تجار محترم و متدين بود، در مسير راه خود به مكه براى انجام حج، به نجف اشرف به حضور شيخ انصارى آمد و مبلغى تقديم كرد، و گفت: اين مبلغ، از مال خالص (و خمس داده من است، آن را برداريد و براى خود خانه اى بخريد و از مستاءجرى راحت شويد.
شيخ ، آن پول را پذيرفت، و آن تاجر به مكه رفت ، شيخ با آن پول مسجد خوبى در محله خويش صغير در نجف اشرف بنا كرد، تا اكنون به مسجد ترك معروف است، و از زمان تاءسيس تاكنون، همواره محل درس و بحث علماء مراجع تقليد بوده و مكانى بسيار پر بركت شده است .
آن تاجر در مراجعت از مكه، به نجف اشرف آمد و به حضور شيخ انصارى قدس سره شريف شرفياب شد، و پس از احوالپرسى، عرض كرد: آيا خانه خريديد؟.
شيخ گفت: آرى خريدم، سپس آن تاجر را با خود كنار آن مسجد برد و آن را به او نشان داد و فرمود: اين مسجد را با آن پولى كه دادى بودى بنا كردم.
تاجر گفت: من اين پول را براى خانه داده بودم، نه براى مسجد!
شيخ گفت: چه خانه اى بهتر از اين مكان مقدس؟ كه عبادت خدا در آن مى شود، ما به زودى از اين دنيا كوچ مى كنيم، اگر با آن پول، خانه مى خريدم بعد از من ورثه منتقل مى شد، ولى اين خانه (مسجد) باقى و ثابت است و به كسى منتقل يا بخشيده نمى شود، و خريد و فروش نمى گردد.
تاجر، از اين عمل نيک انسانى و اجتماعى شيخ، شاد گرديد، و علاقه اش به شيخ انصارى قدس سره شريف بيشتر شد.
منبع: شرح مکاسب،ج1 ص 130 تالیف: سیدمحمد کلانتری
دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ ( از فرمایشات آیت ا... مجتهدی تهرانی – ره)
دلبستگی برای دنیا دیوانگی است . اگر انسان دنیا را برای دنیا بخواهد ، دیوانه است . اما اگر دنیا را برای آخرت بخواهد ، برای کمال و معرفت و علم و خدمت به خلق و … بخواهد خوب است . … من یک روز خانه مرحوم تحریری رفته بودم ، دیدم یک بیت شعر نوشته و روی پیش بخاری خانه اش گذاشته؛ تمام دنیا در این یک بیت شعر وصف شده ، این یک بیت شعر یک کتاب است : دنيا همه هيچ و کار دنيا همه هيچ ای هيچ ، برای هيچ در هيچ مپيچ
” ای هیچ ” که در مصراع دوم آمده منظورش به ماست. می گوید ” ای انسان تو هیچی نیستی! بله اگر ما چیزی بودیم جلوی مرگ را می گرفتیم . و …
[ منبع : در محضر مجتهدی ، ج2،صص 267-268]
معیار خدمات او نیاز مردم بود
مرحوم حاج حبیب الله بیگدلی خیاط علما و بسیاری از بزرگان در قم بود ، ایشان نقل می کند “ آیت الله محمود مدرّسی یزدی یک وقتی به من فرمودند، سن شما چقدر است؟ گفتم چند روزی است شیطان پیشانی مرا بوسیده است. ایشان خیلی خندید، به ایشان گفتم: با عرفا باید اینجوری حرف زد. خیلی باهوش بود. کارهایی را می کرد که دیگران نکرده بودند. مردم او را بخاطرساختن سرویس های بهداشتی و … مذمت می کردند. می فرمود: عیب ندارد. همه می روند مسجد می سازند که مردم بروند در آن نماز بخوانند تا آنها ثواب ببرند. ما نیز می خواهیم مکانی برای قضای حاجت بسازم تا مردم استفاده کنند و من ثوابش را ببرم. این دستشویی های نزدیک مسجد امام حسن عسکری علیه السلام در قم را ایشان ساخته است. یعنی معیار خدمات او نیاز مردم بود و احتیاج مبرم جامعه، نه آنچه که شهرت آور باشد یا آبرو محسوب شود.
( منبع : کتاب ناگفته های عارفان و داستانهایی از علما - سایت صالحین)
درس خواندن با عشق - علامه محمد تقی جعفری رحمة الله علیه
آقاى على رضا جعفرى فرزند علامه نقل مى كند:
ايشان علامه محمد تقى جعفرى چه در ايام طلبگى و چه پس از آن چنان مطالعه مى كردند كه از اطراف غافل مى شدند نقل مى كردند كه هنگام تحصيل در مدرسه صدر درنجف روزى نزديك به ظهر در حجره اى آبگوشتى بر سر چراغ بار گذاشتم و سپس مشغول مطالعه شدم پس از چندى ناگهان متوجه شدم كه طلاب مدرسه در حال شكستن درب حجره هستند با سرعت در را باز كردم و با حالت اعتراض خطاب به آنان گفتم من مشغول مطالعه هستم چرا مزاحم مى شويد كه در همين حين به ناگاه متوجه شدم كه تمامى حجره را دود گرفته و طلاب به تصور اينكه حجره من آتش گرفته براى كمك و نجات من آمده اند من از فرط توجه به مطالب مورد مطالعه چيزى متوجه نشده ام . عشق ايشان به مطالعه و تحقيق تا آخرين روزهاى حياتشان نمايان بود. برخى افراد كه تازه در مسير تعلم و دانش آموزى قدم گذارده بودند هنگاميكه در مراجعه به استاد از ايشان مى خواستند كه راجع به شيوه درس خواندن به آنان رهنمودى بدهند پاسخ مى دادند كه درس خواندن تنها با عشق ميسر است
مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام
امام صادق علیه السلام درباره مقام حضرت ابوالفضل علیه السلام فرمودند
«كان عمّنا العبّاس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبى عبد اللَّه، و ابلى بلاء حسنا، و مضى شهيدا.»
عموى گرانقدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ايمانى آگاهانه و استوار و عميق بود؛
به همراه حسين علیه السلام دليرانه مبارزه كرد
و در آزمون سخت زندگى- با به جان خريدن رنجها و گرفتاريهاى بسيار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد
و پس از جهادى سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هديه كرد.
(شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج3، ص184.)
خاطرات آیتالله مهدویکنی از دوران طلبگی و کلاس درس شهید مطهری
آیتالله مهدویکنی میگوید: اولین باری که استاد مطهری را دیدم، حدود 17 سال داشتم و سال اولی بود به حوزه علمیه قم میرفتم. ایشان آن زمان «شرح تجرید الاعتقاد» علامه حلی را میگفتند که کتابی قدیمی است اما درسشان بسیار نشاطآور بود.
به گزارش فارس، اعضای ستاد بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری، با آیتالله محمدرضا مهدویکنی در دانشگاه امام صادق(ع) دیدار و گفتوگو کردند.
* آیتالله مهدویکنی: کتاب علامه حلی را نزد شهید مطهری خواندم
رئیس مجلس خبرگان رهبری، تشکیل ستاد بزرگداشت شهید مرتضی مطهری را برای بقای آثار و راه آن شهید لازم دانست و خطاب به حاضران گفت: در آغاز اظهار خوشحالی میکنم که تشریف آوردید و مرا آگاه کردید از اقداماتی که انجام میدهید و امید حقیر بیشتر شد، چرا که برای بقای کارهای ایشان راهاندازی چنین ستادی لازم بود.
* 17 ساله بودم که پای درس شهید مطهری نشستم
وی ادامه داد: من چیز تازهای ندارم بگویم اما آنچه از استاد به یاد دارم و در واقع اولین باری که استاد را دیدم، حدود 17 سال داشتم و سال اولی بود به حوزه علمیه قم رفتم و در درس ایشان شرکت کردم. ایشان آن زمان «شرح تجرید الاعتقاد» علامه حلی میگفتند، کتابی که قدیمی است. آن کتاب مبنای درس بود اما ایشان سبک متناسبی با زمان انتخاب میکردند و این برای ما -که آن موقع جوان بودیم- بسیار نشاطآور بود.
تولیت حوزه علمیه مروی ادامه داد: فراموش نکنید که تغییر و تحول در آن زمان حوزه به نوعی کفر بود و روش مطلوب، ادامه راه سابق و سنتی بود. به همین جهت، حتی بعضی مراجع مقابل تغییر و تحول موضعگیری میکردند، اما چند نفری نظیر شهید مطهری، امام موسی صدر و در پله بعد شهید بهشتی، نوآور بودند. گرچه این تغییر و تحولات آن زمان ظاهر نبود اما در ذهن طلاب جوان اثرگذار شد و بعدها که عدهای زیادی از شاگردان امام این مسیر را ادامه دادند، این تحولات رخ نمود. گرچه امام خمینی(ره) هرگز به وضوح این تغییرات را بروز نمیدادند و در خلال درسها مطرح میکردند.
آیتالله مهدوی کنی با اشاره به اتفاقات سیاسی پیش آمده پس از رحلت آیتالله بروجردی در حوزه علمیه قم گفت: البته این اتفاقات نه به معنای سیاسی امروز بلکه سیاسی - فرهنگی بود، یعنی سیاست مبتنی بر دین بود. به نظرم، مرحوم علامه طباطبایی در تغییر و تحول قشر فرهنگی در قم مؤثر بودند و امام در مسائل سیاسی، البته به همان معنایی که ذکر شد. گرچه به ظاهر جمع میان نظرات سیاسی امام و علامه ممکن نبود اما مرحوم شهید مطهری با هر دو ارتباط داشتند و هر دو را هم دوست داشتند. اینها نشان میدهد که مرحوم شهید مطهری در همین مسیر بودند و بسیار عاقلانه هم حرکت میکردند.
* علامه طباطبایی «وحدت وجود» را تدریس نمیکرد
آیتالله مهدوی کنی با بیان اینکه 9 سال فلسفه نزد علامه طباطبایی(ره) خوانده است، اظهار داشت: مرحوم علامه وقتی به مسئله «وحدت وجود» میرسیدند -با آن معنای عمیق که ملاصدرا و عرفا گفتهاند- درس را تعطیل میکردند و میگفتند خودتان اینها را بخوانید! زیرا طلاب این را درست درک نمیکردند و بعد بیرون از کلاس میرفتند و میگفتند علامه معتقد به وحدت واجب الوجود هست.
وی ادامه داد: جالب اینکه یک بار یک طلبه جلوی شهید مطهری را گرفت و گفت: شما معتقد به وحدت واجب الوجود هستید؟ شهید مطهری در پاسخ به این سؤال گفت: این کفریات چیست که شما میگویید! ایشان جوّ موجود و مستمعین را در نظر میگرفتند و میگفتند همه چیز را برای همه کس نگویید.
* شهید مطهری برای درس تفسیر علامه، هر پنجشنبه از تهران به قم میآمد
رئیس مجلس خبرگان رهبری با ذکر خاطره دیگری از آن ایام گفت: آن زمان درس تفسیر و آشنایی با قرآن به عنوان یک درس تخصصی در حوزه علمیه رسم نبود اما علامه آن درس را رسمی میگفتند و شهید مطهری از این درس استفاده میکردند و پنجشنبهها از تهران به قم میرفتند.
رئیس دانشگاه امام صادق(ع) یکی از توفیقات شهید مطهری را ارتباط با دانشگاه دانست و افزود: آن زمان ارتباط طلاب با دانشگاه کار خوبی تلقی نمیشود و مرحوم آیتالله بروجردی میگفتند طلاب را دانشگاهی نکنید! اما عدهای که خود ساخته بودند - نظیر شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و مفتح - میرفتند که دانشگاه را حوزوی کنند. ایشان محول بودند نه اینکه بروند از دانشگاه تأثیر بپذیرند، من که خودم دانشگاه تاسیس کردهام این (دانشگاهی کردن طلاب) را نمیپسندم، روحیه طلبگی فقاهت و روحانیت (به معنای سنتی) را باید حفظ کرد.
* «تحول در علوم انسانی» با اضافه کردن بسمالله و حدیث به متون غربی محقق نمیشود
وی تأکید کرد: اعتقاد ندارم طلاب را دانشگاهی کنیم؛ دانشگاهی به معنای امروزی! دستاوردهای 14 قرن تشیع را نباید دست کسانی سپرد که نمیفهمند بحث «تحول در علوم انسانی» شعار بزرگی است اما اجرای آن بسیار کم است. خیلی از کتابها و پایاننامههایی که درباره این تغییر و تحول نوشته میشود، کپیبرداری از آثار غرب است فقط یک بسمالله اولش دارد و یک حدیث به آن اضافه شده است. من خودم اعتقاد ندارم که میتوانم این کارها را بکنم، آن زمان که فکر تأسیس را در سر داشتم، محیطی شبیه مدرسههای دینی مد نظر بود، یعنی محیط ،یک محیطی دینی باشد و اختلاط میان دختر و پسر نباشد.
آیتالله مهدویکنی درباره نقش شهید مطهری در تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) گفت: حیف که آن شهید زود رفت وگرنه ما با هم و با طرز فکر ایشان این کار را شروع کردیم. دوستان بعدی که آمدند میگفتند دانشگاه امام صادق را تاسیس کردید چه میخواهید بکنید اقتصاد اسلامی؟ حقوق اسلامی؟ و … اگر میخواهید کار دانشگاهی کنید، بیایید دانشگاه تهران اگر هم کار طلبگی میخواهید بکنید، مدرسه مروی است.
وی اذعان کرد: راستش آن موقع برای خودم هم این مسایل چندان روشن نبود و فقط دونمایی در ذهنم ترسیم کرده بودم. اکنون هم به جایی که باید میرسیدیم به صورت مطلوب نرسیدهایم، باید بپذیریم که تحولات به صورت جهشی انجام نمیشود و اگر تصورتان آن است که اگر به جایگاهی باید برسیم هنوز نرسیدهایم پس عقبنشینی کنیم نه! باید پله پله طی کنیم و ناامید نباشیم.
* اجازه نقد آثار شهید مطهری را بدهیم/ بر روش و منهج ایشان تکیه دارم
رئیس مجلس خبرگان رهبری خطاب به برگزارکنندگان همایش حکمت مطهر گفت: برگزاری سمینارها خوب است اما مهم، تعلیم و تعلم جوانان است. نباید به همایشها اصالت داد لذا گاهی هم طعنه میزنم و میگویم: نمایشها و سمیناهار! به این همایش، دل خوش نکنید اگر به عنوان ابزار است چیز خوبی است اما ماندگار نیست. نباید به آنها بسنده کرد؛ باید با این مسایل، مبنایی و علمی برخورد کرد. آن چیزی که ماندگار است، صالحات است.
آیتالله مهدوی کنی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: احترام بسیاری برای شهید مطهری قائلیم و شاگرد ایشان بودهایم، اما نباید به سخنان ایشان بسنده کرد یا آنها را نقد نکرد؛ چکشی با اشکالات برخورد نکنید! گمان نکنید مطالب ایشان کافی است، امروز سؤالاتی در حکومت اسلامی و ولایت فقیه مطرح است که آن زمان مطرح نبود، نه اینکه شهید مطهری نتوانسته باشد جواب گوید. ممکن است برخی مسایل اکنون مورد اشکال باشد، اما منهج و روش ایشان درست است.
وی تأکید کرد: تعصب به خرج ندهید که هر چه شهید مطهری گفته صد در صد صحیح است. به خاطر دارم خود حضرت امام به بنده و یکی گفتند نظرات اقتصادی شهید مطهری را مطالعه کنید. آن زمان یکی دو اشکال هم بود که خدمت امام عرض کردیم. درباره خود امام هم همین را نمیگویم که نباید اشکال کرد. بحث سبک، شیوه و منهج با مصداق جداست.
رئیس مجلس خبرگان رهبری افزود: حتی سبک زندگی سیاسی را هم باید از شهید مطهری یاد بگیریم، ایشان سعه صدر بالایی داشتند و حرفهای مخالف را گوش میکردند. امیدوارم ستادی که تشکیل شده ضامن بقای منهج و روش شهید مطهری باشد و کار خوبی کردید که این موضوع از بحث شخصی و خانوادگی خارج کردید تا به شخص وابسته نباشد و بقای آن را موجب میشود.
* پیشنهاد آیتالله مهدویکنی برای بررسی تطبیقی کتابهای شهیدان مطهری و صدر
آیتالله مهدوی کنی در پایان ضمن قدردانی از برگزارکنندگان بزرگداشت شهید مطهری گفت: مرحوم شهید صدر اهل نظر بود، در عین حال که اشتراکاتی با شهید مطهری داشتند، افتراقاتی هم دارند. معتقدم اگر بتوانید بحثهای مقارنت بین مطالب شهید مطهری و شهید صدر داشته باشید، میتواند بسیار احیاگر و زاینده باشد.