زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط(1)
ولادت عبد صالح خدا « رجبعلی نکوگویان » مشهور به « جناب شیخ » و « شیخ رجبعلی خیاط » در سال 1262 هجری شمسی، در شهر
تهران دیده به جهان گشود. پدرش « مشهدی باقر » یک کارگر ساده بود. هنگامی که رجبعلی دوازده ساله شد پدرش از دنیا رفت و
رجبعلی را که از خواهر و برادر تنی بی بهره بود، تنها گذاشت.
از دوران کودکی شیخ بیش از این اطلاعاتی در دست نیست. اما او خود، از قول مادرش نقل میکند که:
« موقعی که تو را در شکم داشتم شبی [ پدرت غذایی را به خانه آورد] خواستم بخورم دیدم که تو به جنب و جوش آمدی و با پا به
شکمم میکوبی، احساس کردم که از این غذا نباید بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسیدم….؟ پدرت گفت حقیقت این است که
این ها را بدون اجازه [از مغازه ای که کار میکنم] آوردهام! من هم از آن غذا مصرف نکردم. »
این حکایت نشان میدهد که پدر شیخ ویژگی قابل ذکری نداشته است. از جناب شیخ نقل شده است که:
« احسان و اطعام یک ولی خدا توسط پدرش موجب آن گردیده که خداوند متعال او را از صلب این پدر خارج سازد. »
شیخ پنج پسر و چهار دختر داشت، که یکی از دخترانش در کودکی از دنیا رفت.
زندگی نامه شیخ صدوق(بخش سوم)
ابتکارات علمی:
فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می
کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون
اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.
چهار کتاب معتبر شیعه:
برای آشنایی با اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله ) و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود
درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت
بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا
اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابو جعفر بوده است.
1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛
2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛
3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
هجرت به شهر ری
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم (علیهم السلام ) به مسافرت های بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود
نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا،
نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت (علیهم السلام ) مشغول گردید.
وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از
جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.
کرامتی از شیخ صدوق پی از نهصد سال:
در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در حدود سال 1238 ه. مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن
پیدا می شود، برای تعمیر مرقد اطرافش را می کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق بود برخورد می کنند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا
تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش می بینند. 20 نفر از بزرگانی که خود شاهد این کرامت بوده اند می توان به میرزا
ابوالحسن جلوه، حضرت آیت الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم والد حضرت آیت الله مرعشی نجفی حاج سید محمود مرعشی نام برد.
آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
روحش شاد
زندگی نامه شیخ صدوق(بخش دوم
استادان شیخ صدوق
شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود
علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق
از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی
اشاره کرد.
کلینی و صدوق
پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز
تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛
اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و
ممتاز بوده است.
شاگردان شیخ صدوق
صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به
سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین
شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی
حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:
شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی
شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه
حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز،
ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی
آثار شیخ صدوق
شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده
است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم
اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:
1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)
2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آنها است)
3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)
4- کتاب التوحید
5- الخصال
6- الامالی
7- عیون الاخبار الرضا
8- کتاب صفات شیعه
9- کتاب مصادقه الاخوان
10- کتاب اثبات ولایت علی علیهالسلام
11- کتاب معرفت
12- کتاب مدینه العلم
13- کتاب مقنع در فقه
14- کتاب معانی الاخبار
15- کتاب مشیخته الفقیه
زندگی نامه شیخ صدوق(بخش اول)
زندگی
ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و
فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (علیه السلام) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد
احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (علیه السلام) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق
در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.
دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به
حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از
خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت
باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.
دوران کودکی:
محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش
علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی
خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک
کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!
نبوغ ذاتی:
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی
دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد.
استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی
نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».
زندگی نامه علامه امینی(بخش سوم)
نماز آخر
تلاش بی پایان ، معمار مدینه غدیر را دچار فتور جسمی کرد و بیمار شد. بیماری اندک اندک رو به فزونی گرفت .
وی از کار باز ماند. کتاب از جلو دیدگانش دور شد و قلم از حرکت ایستاد. بیماری و بستری شدن علامه حدود دو
سال به طول انجامید و معالجات خارج از کشور هم مفید واقع نشد تا اینکه آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان
ولایت و مجاهدی نستوه روز جمعه ۱۲ تیرماه ۱۳۴۹ برابر ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری نزدیک ظهر بدرود
جهان گفت . وی که همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای کعبه و خدمت به مولود آن کاری دیگر نداشت ، در
شصت و هشت سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فرو برد.
الغدیر وی چراغ خانه دلهای باصفا شد و مشعل هدایت امت اسلامی .
آثار:
تعلیق بر کتاب ((کامل الزیارات ))
ادب الزائر لمن یمم الحائر
ثمرات الاسفار
حاشیه بر ((رسائل )) و ((مکاسب )) شیخ اعظم انصاری
رساله ای درباره ((نیت ))
رساله ای در بیان ((حقیقت زیارت ))
رساله ای در علم درایة الحدیث
الغدیر
آیت الله سعیدی
تولد فریادگر
آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی دوم اردیبهشت ماه 1308 ش در منطقه «نوغان» مشهد در خاندان علم و فقاهت و سیادت دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار او سیداحمد تولد «محمدرضا»ی خود را از رضای اهل بیت علیه السلام طلب کرده بود. صدای «محمدرضا»، این گل سرخ حسینی، نه تنها سکوت خانه سیداحمد را شکست، بلکه فریادی ماندگار و جاوید شد علیه سکوت در برابر ظلم و خفقان.
تاج شهادت
زمانی که مسئله سرمایه گذاری امریکایی ها کیان ملت ایران را تهدید می کرد، شهید والامقام آیت الله سعیدی به خروش آمد و در نامه ای خطاب به علما و بزرگان، آنان را به صادر کردن فتوا علیه این قراردادهای ننگین دعوت نمود و با این عمل خود بر پیکره فاسد دژخیمان پهلوی لرزه انداخت و همین امر موجب دستگیری و انتقال وی به زندان قزل قلعه شد. در بیست خرداد سال 1349 ش پس از ده روز شکنجه شدید، در حالی که عمامه سیاهش را به دور گردنش پیچیده بودند، شربت شهادت نوشید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره آیت الله سعیدی به سایت زیر مراجعه فرمایید
زندگی نامه علامه امینی(بخش دوم)
قیام سرو
عبدالحسین چهارده ساله بود که شیخ محمد خیابانی بر ضد استعمار شوم انگلیستان قیام نمود. پیش از نهضت خیابانی ، انقلاب مشروطیت روی داده بود، انقلابی که مردم
تبریز در آن نقش مهمی بر عهده داشت . اینک خیابانی به پاس حرمت خون شهیدان ، با قیامی دیگر می خواست با کج روی ها مقابله نماید. لذا شانزدهم رجب ۱۳۳۸
هجری قمری برابر هفدهم فروردین ۱۲۹۹ هجری شمسی بر ضد دولت ارتجاعی وثوق الدوله و امپریالیستهای انگلیسی قیام کرد. این قیام به شهرهای دیگر آذربایجان هم
سرایت نمود و ادارات دولتی یکی پس از دیگری به تصرف انقلابیون در آمد. شش ماه اداره شهر بر عهده کمیته ملی به رهبری خیابانی بود. مبارزی که با انگلیس ،
روس ، آلمان عثمانی مقابله کرده و از استقلال موضع برخوردار بود.
با سقوط وثوق الدوله ، مشیرالدوله پیرنیا به نخست وزیری رسید و حاجی مخبرالسلطنه هدایت را به تبریز فرستاد تا آن مجاهد خستگی ناپذیر را دفع نماید. عصر بیست و
هشتم ذیحجة الحرام مرکز انقلابیون از بین رفت و بعد از سه روز وی را در خانه شیخ حسن میانجی به شهادت رساندند.
عبدالحسین که با سخنان شیخ و اندیشه و افکار متعالی وی آشنایی داشت ، چون دیگر دوستدارانش عزا گرفت و از پدر آموخت که باید پس از قیام و شهادت با مکتب
دعاء فرهنگ سیاسی اجتماعی اسلام را در جامعه نشر داد.
هجرت عشق
سال ۱۳۴۲ هجری بود. عبدالحسین بیست و دو سال در کنار پدر با نشست و برخاست او و درسهای علمی و عملی اش ، با اسلام و قرآن آشنا شده بود و از محضر
بزرگان دیگری چون جناب حاج سید محمد مؤ لف ((مصباح الساکین )) مشهور ره ((مولانا)) و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی صاحب ((اهداء الحقیر در معنی
حدیث غدیر)) و جناب شیخ حسین مؤ لف ((هدیة الانام )) بهره های علمی برده بود.
عشق به امام علی علیه السلام و علاقه به تحصیلات عالی وی را به کوی عشق هدایت کرد. ((نجف اشرف )) شهری که سابقه تاریخی آن بر همگان روشن است . حوزه
علمیه نجف از دیر باز جایگاهی برای رشد و تعالی دانشجویان علوم اسلامی بود و اینک مسافر عاشق می خواست به شهر علم وارد شد.
عبدالحسین داستان هجرت با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند نظری انداخت و با دیدگانی اشکبار بر هجرت فرزند پاسخ مثبت داد. پدر از ندای امام آگاه بود و از
جاذبه علی علیه السلام حکایات فراوانی به خاطر داشت . چگونه می توانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟که او بی عشق افسرده می شد و این بر پدر سخت گران
بود. پدر لذت دیدار و همنوایی با فرزند را از دامن شست و وی را به امام علی علیه السلام بخشید و فرزندش امام حسین علیه السلام همانگونه که فرزند از لذات مادی
به حیات جاوید رو آورده بود.
امینی هواخواه علی علیه السلام بود و خود می دانست که علی علیه السلام او را به شهر خویش فرا خوانده است از اینرو ملامت سرزنشگران و کوردلان را به هیچ
انگاشت و زیر لب زمزمه می نمود:
ملک در سجده آدم ، زمین بوس تو نیت کرد
که در حصن تو لطیفی دید بیش از حد انسانی
زندگی نامه علامه امینی(بخش اول)
امینی، عبدالحسین
نام های دیگر: عبدالحسین احمد امینی،علامه امینی،
موطن: تبریز
نام پدر : آقا میرزا احمد
تاریخ وفات: ۱۳۹۰قمری
میلاد نور
زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤ یایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر
از همه جا بلند بود. علی علیه السلام آن شاهکار آفرینش از خدای کعبه مولودی خواسته بود، خجسته ، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند.
باغبان آفرینش ، ندای علی علیه السلام را چگونه بی پاسخ می گذاشت ؟
علی علیه السلام نور خدا، امید امت ، فیض حق بود. دعایش مستجاب می گردید. خطه شیران ، تبریز به امید طلوع بامدادی بود که ناگه بانگ تکبیر مؤ ذن ، شب را
شکست و از نور خبر داد.
هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، از مکه به مدینه می گذشت که ((آقا میرزا احمد)) صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع
آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت ، بغل کرد، بوسید و بوئیدش . اشک شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه کودک
غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری که در آن بود. پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمی داشت . پدر نام فرزندش را ((عبدالحسین )) نامید تا در سیر
امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت .
سوره تربیت
روزها گذشت . فرزند به دوره ای از زندگی رسید که می توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر به بازی که توجه شده بود و در عالم خیال سیر می کرد. می
خواست بداند بیاموزد و در هستی اندیشه کند. نخست آموزه های مادر را فراگرفت . آیات قرآنی و سوره های کوتاهی که با اوزان مخصوص جان او را صیقلی می داد.
تا نوبت به تعالیم پدر شد. آقا میرزا احمد از دانشمندان نامی تبریز که در سال ۱۲۸۷ هجری قمری در قریه ((سردها)) از نواحی تبریز متولد شده بود. از سال ۱۳۰۴
برای ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیری مقدمات ، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزااسدالله حضور یافت . و به مرتبه ای از دانش پژوهی
رسید که صلاحیت علمی آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیة الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی مورد تاءیید واقع شد.
علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت ، آراستگی طبیعت و پرهیزکاری وی زبانزد خاص و عام بود.
وی اکنون تربیت فرزند خویش را بر عهده می گرفت تا به نیکی به بار آید و با دین محمدی و آئین علوی آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می کرد و خدای را
سپاس می گفت که در خانه علم و تقوا تولد یافته و تربیت می شود.
آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طی سالها آموزش ادبیات فارسی و عربی ، منطق ، فقه و اصول انجام گرفت . عبدالحسین همانگونه که دروس متداول حوزه
های علمیه را فرامی گرفت و به حفظ اشعاری چون ((الفیه ابن مالک )) در علم نحو می پرداخت ، در ساله هدایت پدر، اشعاری هم از بزرگان دین حفظ کرد.
از اولین شعرهایی که پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق کرد، شعری از حضرت علی علیه السلام بود.
او می دانست همانگونه که برای علم نحو ابیاتی قرار داده شده است تا با حفظ آنها اصول آن علم به آسانی در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به
شاگردان مکتب توحید آموخت .
عبدالحسین کتابهای مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد. و مسایل مشکل را با استاد در میان نهاد و به حال آنها پرداخت . اهتمام به قرآن و
حدیث ، به خصوص به نهج البلاغه ، وی را عاشق امام علی علیه السلام کرد. چه نیک به یادداشت آن سخن گرانمایه را که : ((هیچ آیه ای در قرآن کریم نیست که اول
آن ((یا ایها الذین آمنوا)) باشد، مگر آنکه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیة و امیر و شریف و اول ایشان است )).
قرآن و نهج البلاغه دو کتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو کتاب
می گریست و نم نم اشک برگونه اش جاری می شد و چون دری گرانمایه در سینه وی نهان می گردید.
جد وی ((مولی نجفعلی )) مشهور به ((امین الشرع )) از اهالی آذربایجان بود که سال ۱۲۷۵ هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاک و پرهیزکاری
آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار ائمه اطهار علیه السلام بود. از آنجا که از ادب فارسی و ترکی بهره وافر برده بود، قصایدی چند به این دو زبان داشت . خانواده
عبدالحسین به مناسبت شهرت جدش به ((امینی )) معروف شده بود.
عبدالحسین هم راهی را در پیش گرفته بود که امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی و علوی باشد.