زندگی نامه علامه امینی(بخش اول)
امینی، عبدالحسین
نام های دیگر: عبدالحسین احمد امینی،علامه امینی،
موطن: تبریز
نام پدر : آقا میرزا احمد
تاریخ وفات: ۱۳۹۰قمری
میلاد نور
زمین و آسمان تبریز نورباران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می آمد. تبریز در شبی رؤ یایی به سر می برد. صدای حمد و تهلیل و تکبیر
از همه جا بلند بود. علی علیه السلام آن شاهکار آفرینش از خدای کعبه مولودی خواسته بود، خجسته ، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده کند.
باغبان آفرینش ، ندای علی علیه السلام را چگونه بی پاسخ می گذاشت ؟
علی علیه السلام نور خدا، امید امت ، فیض حق بود. دعایش مستجاب می گردید. خطه شیران ، تبریز به امید طلوع بامدادی بود که ناگه بانگ تکبیر مؤ ذن ، شب را
شکست و از نور خبر داد.
هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، از مکه به مدینه می گذشت که ((آقا میرزا احمد)) صاحب پسر شد. سر به خاک سائید و طلوع
آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت ، بغل کرد، بوسید و بوئیدش . اشک شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه کودک
غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری که در آن بود. پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمی داشت . پدر نام فرزندش را ((عبدالحسین )) نامید تا در سیر
امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت .
سوره تربیت
روزها گذشت . فرزند به دوره ای از زندگی رسید که می توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر به بازی که توجه شده بود و در عالم خیال سیر می کرد. می
خواست بداند بیاموزد و در هستی اندیشه کند. نخست آموزه های مادر را فراگرفت . آیات قرآنی و سوره های کوتاهی که با اوزان مخصوص جان او را صیقلی می داد.
تا نوبت به تعالیم پدر شد. آقا میرزا احمد از دانشمندان نامی تبریز که در سال ۱۲۸۷ هجری قمری در قریه ((سردها)) از نواحی تبریز متولد شده بود. از سال ۱۳۰۴
برای ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیری مقدمات ، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزااسدالله حضور یافت . و به مرتبه ای از دانش پژوهی
رسید که صلاحیت علمی آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیة الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی مورد تاءیید واقع شد.
علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت ، آراستگی طبیعت و پرهیزکاری وی زبانزد خاص و عام بود.
وی اکنون تربیت فرزند خویش را بر عهده می گرفت تا به نیکی به بار آید و با دین محمدی و آئین علوی آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می کرد و خدای را
سپاس می گفت که در خانه علم و تقوا تولد یافته و تربیت می شود.
آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طی سالها آموزش ادبیات فارسی و عربی ، منطق ، فقه و اصول انجام گرفت . عبدالحسین همانگونه که دروس متداول حوزه
های علمیه را فرامی گرفت و به حفظ اشعاری چون ((الفیه ابن مالک )) در علم نحو می پرداخت ، در ساله هدایت پدر، اشعاری هم از بزرگان دین حفظ کرد.
از اولین شعرهایی که پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق کرد، شعری از حضرت علی علیه السلام بود.
او می دانست همانگونه که برای علم نحو ابیاتی قرار داده شده است تا با حفظ آنها اصول آن علم به آسانی در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به
شاگردان مکتب توحید آموخت .
عبدالحسین کتابهای مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آنها بهره برد. و مسایل مشکل را با استاد در میان نهاد و به حال آنها پرداخت . اهتمام به قرآن و
حدیث ، به خصوص به نهج البلاغه ، وی را عاشق امام علی علیه السلام کرد. چه نیک به یادداشت آن سخن گرانمایه را که : ((هیچ آیه ای در قرآن کریم نیست که اول
آن ((یا ایها الذین آمنوا)) باشد، مگر آنکه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیة و امیر و شریف و اول ایشان است )).
قرآن و نهج البلاغه دو کتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو کتاب
می گریست و نم نم اشک برگونه اش جاری می شد و چون دری گرانمایه در سینه وی نهان می گردید.
جد وی ((مولی نجفعلی )) مشهور به ((امین الشرع )) از اهالی آذربایجان بود که سال ۱۲۷۵ هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاک و پرهیزکاری
آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار ائمه اطهار علیه السلام بود. از آنجا که از ادب فارسی و ترکی بهره وافر برده بود، قصایدی چند به این دو زبان داشت . خانواده
عبدالحسین به مناسبت شهرت جدش به ((امینی )) معروف شده بود.
عبدالحسین هم راهی را در پیش گرفته بود که امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی و علوی باشد.