کرامات بزرگان
خواندن نامه توسط آخوند ملا فتح علی در جیب قاصد بدون نگاه کردن به آن
عده اي از علماي اصفهان براي مرحوم شیرازي بزرگ نامه نوشته بودند و از اهالی و یا از بعض علماي اصفهان - تردید از
بنده است - گلایه کرده بودند که از فتواي تحریم تنباکو خیلی استقبال نکرده اند. قاصد در حالی که نامه در جیبش بود به
خدمت مرحوم آخوند ملا فتح علی مشرف می شود، ایشان نامه اي را که در جیب قاصد بود بدون این که نگاه کنند از اول تا
به آخر خوانده بودند! این همه علماي صاحب کرامات و مقامات علمیه و عملیه و لا الی بدل کجا رفتند و رخت بربستند و
بساط آن ها از میان مردم برچیده شد و جاي آن ها خالی ماند؟!
در محضر بهجت/محمد حسین رخشاد
اگر عقرب روي دستشان بگذاري، آن ها را نمی گزد!
اگر عقرب روي دستشان بگذاري، آن ها را نمی گزد!
مرد سیاه پوستی در بغداد نوکر آقایی بود، به نجف نزد اساتید اخلاق آن جا رفت. وقتی برگشت یا وقتی که شخصی او را
ملاقات کرد، به او گفت: از آقایان نجف چه دیدي و آن ها چه داشتند که ما را ترك کردي؟ گفت: در میان آن ها کسانی
هستند که اگر عقرب را روي دستشان بگذاري، آن ها را نمی گزد. گفت اگر در دست تو بگذاریم اثر نمی کند؟ گفت:
شاید. آن گاه دستور داد عقرب هفت دنده ي قهوه اي یا سیاهی را آوردند و روي دست نوکر سیاه گذاشتند، عقرب مکرر
روي دست او بالا و پایین رفت و آمد، و هیچ در او اثر نکرد.
کرامات انسان از این ها بالاتر است. قرآن از زبان حضرت عیسی - علیه السلام - می فرماید:
و ابري الاکمه و الابرص واحی الموتی باذن الله
نابینا و شخص مبتلا به پیسی را بهبودي می بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم.
و نیز می فرماید:
( و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم)
شما را از آن چه می خورید و در خانه هایتان اندوخته می کنید مطلع می سازم. همه ي این ها به اذن الله است.
خدا می داند که آثار و منافع وجودي انسان تا چه حد است. خدا کند گرمی باطنی و انس باطنی به قرآن و دین و مقدمات و
لوازم دینداري داشته باشیم، و کتاب و عترت ما را کافی باشد تا حقانیت دین نزد ما یقینی گردد، هم خودمان یقین داشته
باشیم، و هم قابلیت داشته باشیم که دیگران را از اهل یقین کنیم.
مشاهده شده درکتاب در محضر بهجت ،محمد حسین رخشاد،ص35
والدین و فرزندان نسبت به هم حقوق متقابل دارند و كسانى كه این حقوق را مراعات نكنند، خدا نماز و كارهاى نیك آنها را نمى پذیرد. (وسائل الشیعه،ج14،ص116)
به روایت امام صادق(علیه السلام): «مَنْ نَظَرَ اِلى اَبَویْهِ نَظَرَ ماقِتٍ وَ هُما ظالِمانِ لَهُ. لَمْ یَقْبَلِ اللّهُ لهُ صَلاةً» (كافى،ج2،ص349) فرزندى كه از روى خشم به پدر و مادر خود نگاه كند - هر چند والدین در حق او كوتاهى و ظلم كرده باشند - نمازش از سوى خدا پذیرفته نیست.
???????? آرى پیوند با خدا در صورتى مفید است كه پیوند خانوادگى، با رعایت حقوق و وظایف متقابل میان افراد، مراعات شود. نماز، معراج روح و نردبان معنّویت است. در صورتى مى توان از این نزدبان عروج كرد كه پایه اش لغزان نباشد. پایه استوار ارتباط با خدا، روابط صحیح میان افراد خانواده است.
کتاب راز نماز، محسن قرائتی
دو امر مخالف
دو امر مخالف
انتظار ظهور وفرج امام زمان –علیه السلام،با اذیت دوستان آن حضرت،سازگار نیست.
مشاهده شده در کتاب پرده نشین/ص193
برگی از زندگی بزرگان(پروفسور محمود حسابی)
محمود حسابی در سال 1281 شمسی در تهران متولد شد ، پدر و مادرش اهل تفرش بودند . محمود چهار ساله بود ، که همراه با خانواده و پدر بزرگش که سفیر ایران در بغداد بود ، به بغداد رفت و پس از دو سال به دمشق و یک سال بعد به بیروت عزیمت کرد .
در سن هفت سالگی در مدرسه شبانه روزی فرانسوی بیروت ثبت نام نمود و مشغول تحصیل شد ، هنوز چند ماه نگذشته بود ، که زمان مأموریت پدربزرگش در بیروت ، به پایان رسید و قرار بر این شد ، که محمود و برادر بزرگش ، به تنهائی در مدرسه شبانه روزی فرانسوی بیروت بمانند و تحصیلات خود را ادامه دهند ، اما هنگام ترک بیروت ، بیتابی مادرشان سبب شد ، که مادر از کشتی پیاده شود و در بیروت بماند .
مقام علمی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
حضرت معصومه سلام الله علیها از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم علیه السلام در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه سلام الله علیها که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه سلام الله علیها جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار
خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر علیه السلام مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.
برگی از زندگی بزرگان(علامه طباطبائی)
سید محمد طباطبائی در تبریز به دنیا آمد ، او در مورد دوران کودکی خود میگوید :
در سن پنج سالگی مادرم به درود حیات گفت ، نه ساله بودم ، که پدرم را نیز از دست دادم و جز من و برادر کوچکترم سید محمد حسن ، کس دیگری نبود .
وصی پدرم ، ما دو نفر کودک را به زن و مردی سپرد . از همان موقع به مکتب خانه رفتم ، تا اینکه تعلیمات ابتدائی و دروس مقدماتی را در تبریز خواندم . چهارده ساله بودم که آموزش خط را به طور کامل یاد گرفتم . از خاطرات جالب من و برادرم این بود ، که به دامنه کوههای سرسبز تبریز میرفتیم و از صبح تا غروب به تمرین و نوشتن خط میپرداختیم .
در حالی که غروب غم یتیمی بر دل داشتم ، در مکتب خانههای قدیمی و مدارس جدید آن روز ، علاوه بر آموزش قرآن مجید ، کتابهای گلستان ، بوستان ، اخلاق مصور ، تاریخ معجم ، ارشاد الحساب و دیگر کتب متداول را فرا گرفتم . بعد همراه با برادرم به نجف اشرف رفتم و در نجف دروس فقهی ، اصولی ، فلسفی ، عرفانی و ریاضی را خواندم .
برگی از زندگی بزرگان(کاشف الغطاء)
محمد حسین کاشف الغطاء در سال 1294 قمری در نجف اشرف دیده به جهان گشود . او در خانواده روحانی و در دامن علم و ادب پرورش یافت .
در سن ده سالگی آموزش علوم عربی را آغاز کرد ، سپس به فرا گرفتن علم بلاغت پرداخت و هم زمان ریاضیات ، شامل حساب و هیأت را نیز فرا گرفت . هنوز در سنین جوانی بود ، که دروس سطح فقه و اصول را با موفقیت به پایان رسانید و درس خارج را نزد استادان و دانشمندان معروف آغاز کرد .