براي يك سفر كوتاه چقدر هزينه مي كني ؟؟؟
امير مومنان عليه السلام در خطبه 82 نهج البلاغه مى فرمايد:
و من ابصربها بصرته و من ابصر اليها اعمته
يعنى كسى كه (با چشم بصيرت ) به دنيا نگريست ، دنيا حقيقت را به وى مى نماياند (و او را آگاهى بخشد) و آن كس كه در دنيا نگريست (چشم به دنيا دوخت ) او را كور (دل ) مى نمايد.
سيد جعفر شهيدي :
و از سخنان آن حضرت است
در وصف دنياچه ستايم خانهاى را كه آغاز آن رنج بردن است، و پايان آن مردن. در حلال آن حساب است، و در حرام آن عقاب. آن كه در آن بىنياز است،
گرفتار است، و آن كه مستمند است اندوهبار. آن كه در پى آن كوشيد بدان نرسيد، و آن كه به دنبال آن نرفت، او رام وى گرديد. آن كه بدان نگريست،
حقيقت را به وى نمود ، و آن كه در آن نگريست، ديدهاش را برهم دوخت.
[مىگويم، اگر نگرنده در گفته امام «من أبصر بها بصّرته» نيك بينديشد در آن از معنى عجيب و انديشه ژرفنگر آن بيند كه به نهايت آن نتوان رسيد، و ژرفاى آن را نتوان ديد به خصوص كه با گفته او (ع) مقارن شود كه «و من أبصر اليها أعمته» كه فرق ميان «أبصر بها» و «أبصر اليها» تا كجاست. و پايه بلاغت اين سخن چه آشكار پيداست.]
تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا
علت روانه ساختن امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا این بود که شخصی به نام عبدالله بن محمد از طرف حکومت متوکل مسئوول امور نظامی و عبادی مردم مدینه بود، او هم که پیوسته قصد آزار امام هادی علیه السلام را داشت علیه آن حضرت جاسوسی و سعایت کرد؛ امام هادی علیه السلام که متوجه گزارش این شخص به متوکل شده بود نامه ای برای متوکل نوشت و اظهار داشت که عبدالله بن محمد قصدش توطئه و دروغپردازی است
متوکل هم در پاسخ امام هادی نوشت: من قدر و منزلت ترا می دانم و هدفم تکریم تو و خاندانت می باشد و می دانم از آنچه حاکم مدینه گزارش داده منزّه هستی بر این اساس محمد بن فضل را مأمور مدینه کردم و شخص قبلی را عزل نمودم و به نماینده جدیدم ماموریت دادم که ترا تکریم کند حال بدان که من مشتاق دیدنت هستم اگر مایلی مرا ببینی با هر کس که می خواهی و هر وقت و به هر نحو که می خواهی به سمت ما (سامرا) حرکت کن و بدان که از همه به تو مهربانتر و دلسوزتر و برای تو خیرخواهترم.
نامه متوکل که رسید امام هادی علیه السلام (از روی ناچاری) آماده حرکت از مدینه شد و یکی از فرماندهان ارشد متوکل به نام یحیی بن هرثمه نیز با جمعی از لشگریان امام هادی را همراهی می کرد، هنگامی که حضرت وارد سامرا شد؛ متوکل از قبل گفته بود که روز ورود، ملاقات با امام هادی علیه السلام ندارد و دستور داد او را در محله گدایان و بیچارگان جای دادند.
* بحارالانوار، ج 50، ص 200، شماره 11، از کتاب ارشاد شیخ مفید.
علت تبعيد امام هادي از مدينه به سامرا
گنج داریم و گدایی می کنیم!
کار ما به این جا رسیده که با داشتن قران، زیر بار
کفار می رویم! خدا لعنت کند به کسانی که با رشوه
خواری، کفار را بر بلاد اسلامی مسلط و مسلمانان را
تسلیم بهایم و درندگان کردند! چه رشوه ای که یکی
بدهند و هزار بگیرند، آیا این رشوه است؟! غلط است
که اسم رشوه بر آن بگذاریم.
آیا این کارها از روی اضطرار و ناچاری است تا گفته شود: ” رفع ما اضطروا الیه. “
( آن چه امت من در انجام آن ناچارند…….از آنان
برداشته شده است.) آن را شامل می شود؟! آیا نمی
توانیم در خانه ها و بلاد خود بنشینیم؟ آیا ناچاریم که با
آن ها هم پیمان شویم؟! آیا بزرگان و مشایخ ما
مسلمانان از روی ناچاری چنین کاری کردند؟! ما
مسلمانان با این که چنین گنجی داریم، گویا نداریم و از
دست داده ایم! و از سوی دیگر دشمنان خود را هم
کالعدم حساب کردیم. سنی ها قرآن را کالعدم شمردند و
ما شیعیان، امام و عترت را! اعتقاد داریم ولی عملا
کالعدم حساب کرده ایم و تابع سازمان ملل و فرمان او-
که تابع زور است- هستیم.
گفتارها و پندارها آيةالله العظمي بهجت
آن ها آینده را می دیدند و ما از گذشته خبر نداریم!
درباره ی آقایی که کرامت های بسیار از او نقل می کردند، گفته اند:
در مسافرتی وقتی به نزدیک اصفهان رسید، شب بود و هوا تاریک، فرمود: من در این شهر
بسترهای فحشا می بینم.
صبح شد، وارد شهر شدند، فرمود:
وقت سحر بساط عیش فلان فلان را می دیدم. تا اینکه داخل شهر رفتند و….
آری، آن ها آینده را می دیدند، ولی ما گذشته را نمی بینیم، و نمی فهمیم که چه خبر بود!
تا از آن عبرت بگیریم و همانند گذشتگان در دام و فریب بیگانگان گرفتار نشویم.
منبع: در محضر بهجت ش: ۵٣٧
از هیچ به همه چیز با دستگیری ولی خدا
ابتدای حرکت انسان در مسیر کمال و معرفت، استعداد است که می تواند از هیچ به همه چیز برسد، و طرف و مقصد او خداست.
ربوبیت خدا هم اقتضا می کند که در مسیر حرکت تکاملی انسان تا سر منزل مقصود به او کمک و از او دستگیری کند. در دعای ابوحمزه آمده است:
” من این لی الخیریا رب، و لا یوجد الا من عندک.”
پروردگارا، از کجا خیر به من برسد، در حالی که جز از نزد تو سر چشمه نمی گیرد.
حافظ ، ولی، رهبر، و همراه راه ما خداست، چنان که خود می فرماید:
” الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمت الی النور”
خداوند، سرپرست مومنان است و آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می آورد.
یعنی از ظلمات سرگردانی به سوی نور رهسپار می کند.
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم، دستگیری ولی خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم، باید به ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.
منبع: در محضر بهجت ش: 505
حواله ولیّ عصر علیه السلام به امام جماعت
روزی رجبعلی خیاط در هوای گرم تابستان، نفس زنان به مغازه یکی از دوستان به نام سهیلی رفته، به او مبلغی پول می دهد و می گوید: «معطل نکن! فورا پول را برسان به سید بهشتی!» او امام جماعت مسجد امجد در خیابان آریانا بود. آن شخص نیز با سرعت پول را به نامبرده می رساند. سهیلی می گوید: بعدها از آن امام جماعت پرسیدم که جریان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برایم آمده بود و هیچ چیزی در منزل نداشتم. رفتم در اتاق دیگر و به حضرت ولی عصر علیه السلام متوسل شدم که این حواله به من رسید.
جناب شیخ رجبعلی خیاط هم گفت: «حضرت ولی عصر علیه السلام به من فرمودند: زود به سید بهشتی پول برسانید!»
کیمیای محبت، محمدری شهری، 211.
مستندات حکم رجم در اسلام علی رغم عدم صراحت قرآن نسبت به این حکم
پرسش:
با توجه به عدم اشاره صریح قرآن به حکم حد رجم و نیز تعیین مجازات شلاق برای زنای محصنه، حکم رجم برای این گناه در اسلام از کجا آمده است؟
پاسخ:
1)- بسیاری از احکام دینی از سنت پیامبر (ص) استنباط می شود نه از قرآن کریم. مثلاً اینکه سگ نجس است حکمی است که همه فقهای اسلامی قبول دارند ولی در قرآن بدان اشاره ای نشده است. حکم رجم هم از همین قبیل است و از سنت پیامبر (ص) استنباط و نقل شده است[1].
2)- حکم سنگسار مخصوص کسانی است که در حالی زنا کنند که: اولاً متأهل و دارای همسر باشد و ثانیاً به همسر خود دسترسی داشته باشد و می تواند با او آمیزش جنسی داشته باشد. مثلاً دارای عذر باشد که منافات با مسائل زناشویی باشد نداشته باشد. مانند عادت ماهیانه و یا ناشزه بودن همسر یا عنین بودن مرد و…[2]
بعد از حصول این شرائط اگر این مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی مانع، به گناه زنا آلوده شوند و در فضایی کاملاً آزاد چهار بار به این عمل خود اقرار کنند یا چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش ملاحظه و مشاهده کرده باشند و در محضر حاکم شرع گواهی دادند.می بینیم که این حکم بگونه ای طراحی شده است که جزدر موارد نادر قابل عمل و اجرا نیست و بسیار نادر اتفاق می افتد که چهار شاهد عادل عملی که معمولاً در خفا واقع می شود و کمتر اتفاق می افتد که یک انسان گنه کار در فضایی کاملاً آزاد و بدون درخواست کسی، خود چهار بار اقرار کند و عواقب عمل را هم بداند و حاکم هر بار او را سفارش کند که اقرار تو ممکن است اشتباه باشد و اگر دیگر اقرار نکنی و به چهار مرحله نرسد از تو دست خواهم کشید ولی در عین حال او خود چهار بار اقرار کرده و خود را برای عقوبت مهیا کند با این توصیف مختصر ، حال سؤال این است که چرا اسلام چنین حکمی را وضع کرده است.
برای فهم بعضی از مسائل دین اسلام چاره ای جز تصویر مجموعه این دین نیست اگر یک چشم زیبا را از بدن جدا کنیم نفرت آور است و اگر یک چشم را در مجموعه بدن ببینم بسیار زیبا و به جا خواهد بود مجموعه تعالیم اسلام مانند یک معما است اگر تأکید اسلام بر عرض و ناموس و حفظ عفت عمومی و امنیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل را لحاظ کنیم آن وقت شرائط و مواقف سنگسار را هم ملاحظه کنیم، خواهیم دید که این حکم بسیار حکیمانه و عادلانه است. این قتلی است که به طرز مخصوصی صورت می گیرد تا احدی جرأت تعدی به نوامیس مسلمین را نداشته باشد.هر قدر حفظ کیان خانواده و عفت اجتماع اهمیت دارد، به همان اندازه مجازات تجاوزکنندگان از این حد، شدیدتر خواهد بود. و غرض از جعل مجازاتی به این شدت عدم تکرار چنین عمل کثیفی است که اگر کمی در مقابل آن کوتاه بیاییم جامعه به فساد کشیده می شود
1-تفسیر نمونه ، ج 3 ، ص 309
2-حدودو قصاص و دیات (مجلسی) ، ص 15
جامی از زلال کلام امام هادی علیه السلام
شکرگزاری راستین
انسان شکرگزار به واسطه شکری که می کند، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر او شده است؛ زیرا نعمت، کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.
شکوه بندگی
هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد،(مردم) از نافرمانی او پرهیز کنند. هر کس از خدا اطاعت کند، (دیگران) از او اطاعت می کنند. کسی که از دستورهای خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم آفریدگان نخواهد داشت. هر کس خالق را به خشم آورد، باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.
همراهان دنیا و آخرت
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.